زنان! زمان پتک زدن بر زنجیرهای بند فرا رسیده، زنجیر را بشکنید

به مناسبت 8 مارس روز جهانی زن

منصور پرستار

انسان، از لحاظ بنیاد اجتماعی متعلق به یک بافت بزرگتر اجتماعی است و این دیدگاه به انسان امروزی می گوید که چطور انسان در بعضی شرایط خود را در ارتباط با انسانهای دیگر نشان دهد. لذا آداب و رسوم اجتماعی، نمادها و الگوهای فکری بر ما تاثیر خود را می گذارند و به ما شیوه "به خود نگریستن" و "انتخاب " را، به مثابه یک فرد، نشان می دهد. بر همین مبنا در جامعه امروز، ضوابط یا قوانین معین شده فرهنگی برای" مرد بودن" و "زن بودن" وجود دارند که جزیی از شناسایی انسان امروزه در جوامع بورژوازی  بشمار می آیند. جامعه بورژوازی به مانند جوامع پیشین خود، برده داری و فئودالی، بر اساس "الگوهای خاص جنسی" سازماندهی شده است و این سیستم ارگانیک جایگاه زنان را پایین تر از جایگاه مردان قرار داده است. در" سطح عمومی" ارگانیک بورژوازی، ساختارهای "تبعیض جنسی" مشخصی وجود دارند که به مرد این حق را می دهد از منابع اقتصادی و امتیازات بیشتری در جامعه، نسبت به زنان برخوردار باشد. در سطح "خصوصی تر" نیز ساختارهای وجود دارند که به مرد این اجازه را میدهد که به آسانی به "جسم و نیروی کار" زن "دست رسی یا حق مالکیت" داشته باشد. لذا تبعیض جنسی بر زنان "یکی" از فاکتورهایی است که "جامعه مردسالاری" را در نظام بورژوازی به سطح بالاتری می برد.  

قبل از صده 19 میلادی نیز زنان و مردانی بودند که معنای واقعی زندگی را در برابری بی ‌چون و چرای زن و مرد می‌دیدند و اعتقاد داشتند تا "زن" از قید ستم و تبعیض بر مبنای جنس، نژاد، قومیت، ملیت، طبقه‌ اجتماعی که شیوه‌ی خاصی از زندگی اجتماعی را به او تحمیل می‌کند و... رها و آزاد نشود، هیچ انسانی نخواهد توانست برخوردار از آزادی و برخوردار از هستی و وجود خود به مثابه‌ موجودی به نام انسان باشد. به سختی می‌توان چشمان خود را فروبست و ستم بر انسان را تحمل کرد و به‌ویژه ستم مضاعف بر "زن" را که باید نیمه‌ی متساوی‌الحقوق همین انسان باشد که بدون وجود و حضورش، نمی‌‌توان از نیمه‌ی دیگرش که "مرد" است سخنی مستقل از او به‌زبان آورد چرا که آن دو، جدا از یک‌دیگر،انسان و انسانیت معنایی پیدا نمی کند. .  

از طرف دیگر خشونت جسمی و جنسی بر زنان یکی از معظلات بزرگ اجتماعی امروزه جامعه بشریت است. زنان نتنها متحمل این خشونتها در جامعه هستند بلکه تبعیض جنسی و طبقاتی نیز بر آنها تحمیل شده است. بیشتر زنان جامعه امروز چه شرقی و چه غربی به شیوه های مختلف، نوعی از خشونت را از طرف "جنس مخالف" تجربه کرده اند. زنان جامعه ایران بخشی از انسانهای رنجدیده و تحت ستم دنیای امروز ما هستند که در اوج بربریت شدیدآ مورد ستم و استثمار مذهب و نظام سرمایه داری، قرار گرفته اند. بدلیل خفقان دیکتاتوری مذهبی و خرافه، آمار و ارقام درستی از خشونتها و ستمهای وآرده بر زنهای ایرانی در دست نیست. اما اگر ما وضع زنان جوامع غربی را که در آن، زنها آزادی های نسبی و جزیی بورژوایی را دارند، مورد برسی قرار دهیم می بینیم که در این جوامع پیشرفته سرمایه داری، زنها بشیوه های مختلف هنوز مورد تبعیض و خشونت قرار دارند. برای مثال در کشور سوئد بر اساس آمار "شورای جلوگیری از جرائم" (1) در سال 2001 حدود 50 درصد زنان سوئد بعد از سن 15 سالگی، مورد خشونت "جنس مرد" قرار گرفته اند. بر اساس همین کار تحقیقی 28 درصد زنان مورد خشونت جسمی و 16 درصد مورد خشونت جنسی از طرف مردشان قرار گرفته اند و 19 درصد مورد تهدید  شوهر یا دوست پسر قبلیشان قرار گرفته اند. بر اساس آمار "شورای جلوگیری از جرم" به گفته "امنستی"، در کشور سوئد هر سال 16 زن از طرف مردش کشته می شود.

دلیل اینکه این آمار را نشان دادم، خواستم این نکته را خاطر نشان سازم که در این نظام حاکم سرمایه داری، در کشورهای پیشرفته این نظام که مدعی حقوق مساوی انسانها هستند، زنان به شیوه ای غیر انسانی مورد تبعیض و خشونت قرار می گیرند. حال کلاه خود را قاضی کنید و وضع زنان ایرانی را در شرایط خفقان مذهبی و فرهنگی تجسم کنید. زنان ایرانی در شرایطی بسر می برند که نورمها و میکانیزم ساختار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر ایران راه را برای سرکوب زن و خواستهایش هموار و آسانتر ساخته است و از طریق حربه هایی همچون حربه "شریعت" و "مالکیت" مرد بر زن، او را هنوز در رده دوم جامعه انسانی ایران نگه داشته اند.

نقش و جایگاه زن در ادبیات رهبران جمهوری اسلامی بر اساس "شرایط" بوجود آمده در ایران، تغییر کرده است. زنان در انقلاب 57 ایران نقش بسیار مهمی را ایفا کردند. برای مثال در همین رابطه خامنه ای م یگوید: "خانمها، سربازان خط مقدم انقلاب بودند". بعد از انقلاب شعار "یا روسری یا تو سری" را به عنوان حربه ای بر علیه زن بکار بردند و زن را به شدید ترین شیوه های عقب افتاده سرکوب کردند. طی خطبه ای خمینی می گوید: "آيه حجاب برای شخصيت دادن به زنهاست. برای شخصيت انساني اوست" و خامنه ای در رابطه با حجاب زن می گوید: "حجاب برای زن به معنای عصمت و حفظ زن است" و "زن مسلمان با حجاب، امنيت خود و مردان را در جامعه تأمين مي‌كند"!!؟؟ یک تعریف ایدئولوژیک اسلامی هم درمورد زن این چنین میگوید: "حجاب، تدبير آفرينش:اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی می داند، حجاب را هم چون صدف، بهترين وسيله برای حفظ و ثبات شخصيت او معرفي کرده است. اسلام مقام زن را در جامعه بالا برده و برای ترقی و سعادت او، خدمات شايان و قابل توجهی انجام داده است. حجب و حيا که از ويژگی های فطری زن است، تدبير نيکوی آفرينش برای حفظ مقام و موقعيت زن در برابر مرد است. زنان مسلمان در پرتو پوشش و حجاب اسلامی، نقش سازنده خود را ايفا نموده و ثابت کردند که زن مسلمان، کالای تبليغاتی نيست"

با شروع جنگ ایران و عراق  نقش همین زن سرکوب شده و "تو سری خور" به منبع تولید و زاییدن "شیرمردهای جنگ" تغییر می یابد. خمینی برای تغییر و تعریف نقش زن در این رابطه می گوید: "مرد و زن اين كشور همه پاسدار اسلام هستند" ، "شما (بانوان) می‌توانيد بچه‌هايی تربيت كنيد كه حفاظت از انبياء بكنند" ، "زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مي‌كنند" و "رحمت خداوند بر مادرانی كه جوانان نيرومند خود را به ميدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار میكنند". با تمام شدن جنگ نقش و جایگاه زن به عنوان نیروی تولیدی قربانیان جنگ، به "مبارزان داخلی" تغییر می یابد. خامنه ای در این ارتباط اظهار می دارد: "زن بايستي در ميدان تلاش و جهاد عمومی و فعاليت‌های مشروع همگانی و در صحنه مبارزه با دشمن و در زمينه‌های سازندگی به اشكال گوناگون و در طيف وسيع شركت و حضور داشته باشد" و "زن می تواند بعنوان یک مبارز، سلحشور، یک مجاهد فیسبیل الله در صحنه جامعه ظاهر شود". این جملات در زمانی بیان می شوند که جنبش توده ای و برابری طلب زنان ترس را بر پیکر نحیف این نظام ارتجاعی، انداخته است. با این سیاستهای ارتجاعی در واقع زن را از ارزشهای واقعی انسانی خود دور می کنند و او را از لحاظ روانی آماده می کنند تا از لحاظ حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی او را محروم سازند و جایگاه جنس درجه دوم بودنش را بر او باری دیگر تحمیل و یادآوری کنند و از این طریق به تبعیض جنسی و طبقاتی او شرعیت ببخشند و هر گاه ندای اعتراض زن بلند شود او را به "شخصیت فاطمه زهرا" رجوع می دهند و به گفته خامنه ای: "او (فاطمه زهرا) يك زن مبارز، پيگير، آگاه، دانشمند و در عين حال يك زن خانه‌دار و با توقع كم بود" و با این تعریف، شخصیت خانه داری زن را به او یادآوری می کنند.

اما خوشبختانه و به یمن چپ رادیکال جامعه ایران، در درجه اول و پیشرفتهای چشمگیر ارتباطی با دنیای خارج در درجه دوم، زنان ایران بیشتر و بیشتر با حقوق انسانی خود آشنا شده اند و بیشتر از پیش در عرصه های مبارزاتی دخالت می کنند و امروزه جنبش برابری طلبی زنان یکی از جنبشهای مطرح در جامعه ایران است. جنبش برابری طلبی زنان با گره زدن مبارزاتی خود با جنبش کارگری دارای قدرت بیشتری می شود و از طریق تغییر بنیادی جامعه بشری از جمله: لغو مالکیت خصوصی و به پایان رساندن استثمار انسان بر انسان به آزادی واقعی خود می رسند.

 

گرامی باد 8 مارس روز جهانی زن

 

پا ورقی:

1: (Brottsförebyggande rådet, 2001)

 

منصور پرستار

mansour_parastar@hotmail.com

2009-03-02

آرشیو نوشته های قبلی:

http://www.archives.web.surftown.se/?cat=354

HOME