غلبه غرور تجهیز به سلاح اتمی بر منطق در ایران

 

 

رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران با ادامه و گسترش پروژه­ های اتمی بحرانی را بوجود آورده است که نتایج بس هولناکی را بدنبال خواهد داشت. این رژیم دیکتاتوری از همان روزهای نخست که قدرت را قبضه کرد با گروگان گرفتن دیپلمات ها و کارکنان سفارت امریکا در تهران سیاستهای تنش آفرین و ماجراجویانه خود را آغاز و  بشکل بارزی عملی کرد. از همان آغاز، پیروی از سیاستهای تنش آفرین اساس و بنیان جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و سپس خمینی و سیاستگذاران رژیم  با دادن شعارهای بیمورد مرگ بر شرق و غرب و . . . به غوغا و هیاهو پرداختند. در آنزمان که جنگ سرد بر سیاست جهانی پرتو انداخته بود، روسیه نقش بسیار موثری در تشدید و گسترش سیاستهای تنش آفرین رژیم جمهوری اسلامی ایران داشت. نفوذ گسترده فکری روسیه بر سیاستهای نیروهای سیاسی ایران بسی آشکار بود چه بسا که بسیاری را بسوی حمایت از رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی کشاند. شرایط داخلی و بین المللی برای رژیم در طراحی و انستیتیوشنلایز کردن سیاستهای عظمت طلبانه و مداخله­گرایانه رژیم مناسب واقع شد. خمینی بانی این رژیم تنش­آفرین بر خلاف عرف سیاست جهانی و تمامی کنوانسیونها و معاهدات بین المللی صدور انقلاب اسلامی شیعه اثنی عشری را در عراق و ماورای آن و نیز نابودی یهودیان و اسرائیل را با صراحت اعلام و آنرا سیاست پایه ای رژیم دانست.

 

سیاستهای مخرب و تهدیدآمیز رژیم جمهوری اسلامی ایران چنان پیشرفت که رژیم بعثی صدام چنان احساس خطری کرد که صدام مجبور شد تا اختلافات مرزی پیشین با ایران را دلیلی بر آغاز جنگ با ایران بداند و برای مقابله با مداخلات علنی رژیم جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی عراق، دیوانه وار به ایران حمله ببرد و جنگ مستقیم را آغاز کند.  هشت سال این جنگ خانمانسوز و بی­حاصل ادامه یافت که بیش از یک میلیون نفر کشته و میلیاردها دلار از ثروت ملی ایران و عراق را بباد داد و اقتصادشان را به تباهی کشانید. آثار مخرب این جنگ که در پی سیاستهای ماجراجویانه رژیم جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعثی عراق آغاز و به درازا کشید هنوز بر زندگی مردم سایه افکنده است.

اصرار رژیم بر ادامه جنگ تا پیروزی(!) سبب گردید تا دول عرب وغرب بیاری صدام بشتابند و مانع از عملی شدن سیاستهای مداخله­گرایانه وجنگی رژیم گردند. سیاست تنش­آفرینی رژیم در منطقه از آن پس بی­وقفه در عرصه­های دیگر پیگیری شد و هنوز ادامه دارد. بطور مثال راه انداختن شورش خشونت بار بهنگام حج در عربستان سعودی توسط ایادی بنیادگرای رژیم، مداخله در مناطق شمالی افغانستان، مداخله در امور فلسطین و نیز تسلیح بنیادگرایان حزب­اللـه به سلاح­های پیشرفته خطرناک همراه با تامین مالی شان در لبنان موارد برجسته­ای از کارنامه مداخله­گرایانه مستقیم رژیم در کشورهای منطقه خاورمیانه در پی صدور انقلاب اسلامی­اش است.

با سرنگونی رژیمهای مستبد طالبان و صدام بعثی در شرق و غرب ایران موقعییت برای یکه­تازی رژیم در منطقه پر تنش خاورمیانه آسان فراهم شد. رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران برای وسعت و گسترش دامنه نفوذش در صدد دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی هسته­ای و بلیستیکی برآمد و مخفیانه با نادیده گرفتن تعهدات بین­المللی­اش با همیاری رژیمهای پاکستان و کره شمالی توانست به تکنولوژی هسته­ای و بلیستیکی دست یابد. ایران بعنوان یک کشور عضو از نظر حقوقی متعهد و موظف است تا هرگونه فعالیتی را در زمینه پروژه­های اتمی باطلاع آژانس اتمی بین­المللی برساند تا صلح­آمیز بودن­شان مورد تایید قرار گیرد. عملکرد رژیم در این زمینه چنان سری بود که تا مدتها تاسیسات اتمی ایران برای آژانس اتمی بین­المللی نامشخص و از آن مخفی نگهداشته شده بودند. با بر ملاء شدن وجود تاسیسات اتمی ایران در انظار بین­المللی، ایران ادعا کرد که تمامی تاسیسات و پروژه­های اتمی ایران صلح­آمیز و در جهت تامین انرژی مورد نیاز کشور هستند!

رفتار بسیار مخفیانه و ممانعت­های بیجای رژیم در امور بازرسی آژانس اتمی بین­المللی ادعای رژیم بر صلح­آمیز بودن تاسیسات اتمی ایران را مورد سوال جدی قرار داده است. رژیم بسیار کوشید تا داشتن سانتریفـیـوزها را مخفی نگهدارد و توانست تا برای مدت بسیار طولانی داشتن چنین امکانات حساس هسته­ای که کاربرد نظامی دارند را انکار کند. اما آژانس اتمی بین­المللی با استفاده از تحقیقات تکنیکی و تکنولوژیکی، رژیم را مجبور بقبول داشتن سانترفیوز و خریدشان از پاکستان کرد. از آن پس رفتار مداخله­گرایانه رژیم و پروسه بسیار مخفیانه دستیابی به سلاح اتمی­اش برای قدرتهای بزرگ ذینفع در منطقه خاورمیانه تهدیدی بسیار جدی برای امنیت منطقه و صلح جهان تلقی شد.

مسئله دستیابی به امکانات اتمی و سلاح اتمی رژیم بنیادگرای جمهوری اسلامی ایران ابر قدرتهای جهان را متحد و همسو کرد تا مانع از دستیابی ایران به چنین سلاحهای کشتار جمعی شوند. امریکا که بدرست ایران را محور شرارت در جهان ارزیابی میکند تا کنون از طریق دیپلوماسی در تلاش است تا به رژیم بنیادگرای جمهوری اسلامی ایران بفهماند که برای صلح و امنیت جهان یک ایران اتمی غیرقابل قبول است. مسئله مانع شدن از دستیابی به سلاح و تکنولوژی هسته­ای ایران یکی از سیاستهای محوری کشورهای قدرتمند جهان و نیز در صدر سیاستهای امریکا است. اتحادیه اروپا بنوبه خود تلاشهای فراوانی بکار برده است تا مسئله پرجنجال هسته­ای رژیم از طریق مذاکرات و دیپلوماسی و نیز دادن امتیازات وسیعی در زمینه مالی و تکنولوژیکی به ایران حل و فصل شود ولی از آنجاییکه رژیم اهداف شومی را پیگیری میکند با بدرازا کشیدن باب مذاکره سعی بر فریب دارد. برای رژیم دستیابی به سلاح هسته­ای چنان مهم است که حاضر است تا ایران را به جنگ و تباهی بکشاند. یکی از تحلیگران سیاسی انستیتیو "بروکینگ" که مرکز مطالعات استراتژیک امور ایران در امریکا است رژیم ایران را یک رژیم ایدئولوژیکی بسیار بنیادگرای هدفمند ارزیابی میکند. او معتقد است که صلح و امنیت منطقه حکم میکند که چنین رژیمی نباید به سلاح اتمی دست بیابد و برای جلوگیری رژیم از دستیابی به تکنولوژی و سلاح هسته­ای هر روشی که موثر واقع شود باید استفاده کرد.

رئیس جمهور امریکا در سخنرانی مهم سالانه­اش نیز صریحاً گفته است که او اجازه نخواهد داد تا ایران به سلاح اتمی دست یابد. تا کنون کوششهای فراوانی از سوی جامعه جهانی شده تا رژیم را متقاعد کنند که از برنامه­های اتمی خود اگرچه مدعی صلح­آمیز بودن­شان است چشم­پوشی کند و در مقابل تسهیلات مشابهی از سوی غرب دریافت بدارد، ولی تا کنون همه این کوششها بی­نتیجه مانده است. انتظار میرفت با صادر شدن قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل،  رژیم جمهوری اسلامی ایران به عمق جدیت جامعه جهانی به مسله اتمی ایران پی ببرد و برای راه حل سیاسی مناسب از خود آمادگی و انعطاف لازم را نشان دهد. اما رژیم با زیر سوال بردن مرجحیت سازمان ملل و شعارهای جنجال­آفرین بیشتر جواب بسیار ناسنجیده ای را به جامعه جهانی داد واعلام داشت که هیچ قدرتی قادر به مانع از دستیابی­شان به انرژی اتمی آنها نیست و پروژه اتمی ادامه دارد.

شواهد بر این است که ایران از نظر بین­المللی بیش از پیش منزوی است و قدرتهای بزرگ جهان بجای اعتماد بر رژیم ایران، آن را متمرد و خطری جدی بر صلح و امنیت جهانی میدانند. از اینرو رژیم با ادامه سیاستهای مجراجویانه و خطرناک کشور را بسوی جنگ احتمالی سوق میدهد که پیامدهای نامعلومی را خواهد داشت.

در این شرایط حساس و پرخطر وظیفه نیروهای آگاه و دلسوز ایران است تا با مخالفت آشکار از برنامه­های اتمی در ایران، رژیم را وادار به چشم­ پوشی از پروژه­های مخفی اتمی بنمایند. رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی حاضر به جنگ با قدرتهای بزرگ است حتی به بهای تباهی کشور. رژیم از احساسات میهنی همه استفاده کرده و افکار مردم را آغشته به سیاستهای جنگ­طلبانه هولناک میکند. متاسفانه اغلب نیروهای سیاسی ایران از درایت کافی غافل هستند و سیاستهای آنها در مورد مسئله اتمی با رژیم همسوی است. در شرایطی که رفتار و سیاستهای بنیادگرایانه رژیم برای جامعه جهانی نه تنها مورد سوال است، بلکه تهدیدی جدی برای صلح و امنیت منطقه بحساب میایند، دفاع از حق ایران به داشتن انرژی اتمی توسط هرکس آب در هاون کوبیدن است و نهایتاً بجز کمک به رژیم که فراهم شدن زمینه برای وقوع جنگ باشد، نتیجه دیگری به ارمغان نخواهد آورد. ایران زمانی ممکن است که عملاً از حق داشتن انرژی اتمی و هر گونه تکنولوژی هسته­ای برخوردار شود که برای صلح و امنیت جهان تهدیدی بحساب نیاید. برای تحقق این مهم جذ­ ب اعتماد جامعه جهانی اساسی است و باید در این زمینه سرمایه­گذاری کرد. رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی تحت استتار حق مسلم ایران به داشتن انرژی اتمی توانسته است از سرسخت­ترین مخالفان سیاسی خود استفاده کامل ببرد و در کشور بر طبل جنگ بکوبد. مروری بر موضعگیریهای جریانات سیاسی ایران موید پیروی از این سیاست شوم پوشیده رژیم است که ناشی از غلبه غرور تجهیز به سلاح اتمی بر منطق در ایران است.

بر ماجراجویی­های رژیم و سیاستهای بسیار خطرناک رژیم پایانی در چشم-انداز نیست. رژیم ماجراجوی جمهوری اسلامی ایران حتی در این شرایط بحرانی نیز بسیارغیرمسئولانه عمل میکند ودست به گروگانگیری نیروهای دریایی انگلیس در دهانه آبهای شطالعرب میزند تا بر دامنه تشنج در منطقه آتشی افروخته باشد و ایران را بیش از پیش بسوی انزوای بین­المللی و جنگ بکشاند.  جان بولتون نماینده اسبق امریکا در سازمان ملل بازداشت غیرقانونی نیروهایی انگلیس توسط رژیم را حرکاتی تحریک­آمیز دانست و گفت اگر این رژیم ایران با سلاحهای متعارف میتواند چنین گستاخانه عمل کند و امنیت منطقه را بخطر اندازد، پس باید از آن روز سخت هراسید که رژیم بنیادگرای جمهوری اسلامی ایران مجهز به سلاح اتمی باشد.

در رژیم جمهوری اسلامی ایران و در فلسفه پوسیده بنیادگرایانه­ آن جنگ یک برکت الهی است و مردم را به استقبال آن میبرند. پس نیروهایی که در قبال مردم ایران احساس مسئوایت میکنند باید و باید صف خود را از سیاست رژیم در دستیابی به انرژی اتمی جدا کنند و در مقابل از تلاشهای بین­المللی در جلوگیری رژیم بنیادگرای مذهبی ایران از دستیابی به تکنولوژی و سلاح هسته­ای حمایت سریع نمایند تا رژیم منزوی و بدور از حمایت احساساتی میهنی موجود مردم ایران بر حق داشتن انرژی اتمی باشد. اتخاذ چنین سیاستی از سوی انسانهای آزاده و مسئول شاید بتواند منطق را جایگزین غرور بیمورد میهنی در ایران بنماید و رژیم را از تحمیل جنگ بر کشور ناکام کند.

وب سایت جنبش ملی مردم بلوچستان

  http://www.zrombesh.org/

HOME