ملت
غيور ايران
زمين
ديديد که اين
رژيم فاسد
چگونه با
ترفند
کاريکاتور و
توهين و طنز
خواست که بين
اقوام ايران
زمين جنگ
قوميّتی راه
بيندازد. تا
قبل از اين هم
انواع و اقسام
جوک ها و
لطيفه ها ی
قومی را بين
مردم اشاعه
داد تا مبادا
روزی مردم
ايرانمان با
هم متحد شوند
که آن روز،
روز مرگ و
نابودی اين
آخوندهاست. اين
از خدا بی
خبران خوب می
دانند که
ايرانمان با کردها
و ترکها و
لرها و بلوچ
ها و گيلکی ها
و قزوينی
ها و اصفهانی
ها و ... ايران
است و خوب آگاهند
که اگر روزی
اين اقوام
ايرانی به دور
از هر گونه
قوميّت طلبی،
فقط و فقط به
صرف ايرانی بودن
دست در دست هم
دهند، ديگر لحظه
ای به اين
مفسدان اجازه
ی حکومت بر
ملت شريف
ايران را
نخواهند داد.
پس حالا که
پايه های سست
حکومتشان را
در خطر ديده
اند بهترين
کار اين است
که چند نفری
را قربانی
کنند ( مانا
نيستانی يک
قربانی است و
مشکل از جای
ديگری ست و همه
اين را خوب می
دانيم. ) و بعد از
اينکه اين
احساسات قومی
مردم ايران
زمين را تحريک
کردند، در اين
ميان هم صدها
تن از فعالين
سياسی و
جوانان آزاد
انديش و آگاه
اين سرزمين به
اتهام
اخلالگر
قربانی می
شوند واين
ضحّاکان مار
به دوش با
تغذيه مغز سر
اين جوانان
برومند و
ارزشمند
ميهنمان مدتی
باز به
سلطنتشان ادامه
دهند.
و بعد هم آن
پير خرفت خطاب
به مردم
آذربايجان چند
جمله ای برای
تحريک
احساساتشان
بگويد که:
بيز هامميز
با هم
گَردَشوخ.
آذربايجان
بو انقلاب دان
آيريلماز .
بو انقلاب
آذربايجانان
باشلانيپ . و ...
و باز روز از
نو و روزی از
نو، جنايات و
کشتار از نو،
بُکُش بُکُش و
بخور بخور از
نو...
دريغا،
دريغا از اين
زندگی ذلت
بار، تا کی
بايد به اينها
اجازه ی جولان
داده شود؟ تا
کی بايد ساکت
بنشينيم و
شاهد کشتار
جوانانمان
باشيم؟ تا کی
بايد اينها با
سوء استفاده
از دين خدا بر
ما بتازند؟؟؟
فراموش
نکنيم که
خداوند حال
هيچ قومی را
دگرگون نمی
کند مگر آنکه
خود آن قوم
بخواهند (رعد_11)
من اگر
برخيزم، تو
اگر برخيزی،
همه بر می
خيزند
چه
کسی می خواهد
من و تو ما
نشويم
خانه اش
ويران باد
ايران
هرگز نمی
ميرد.
عزيز هموطنلَر
الله ها توکل
الی ايز و
اَياقا
دوروز، بس ده
دا هِش ديم
مَماغ.
من اگر
دورسام، سَن
اگر دورسان،
همه دورار
چيم
ايستير من نَن
سَن بير
اولميياخ
يوردِ
چُر گالسين
ايران هِش
واخ اولمَز
جنبش
مستقل
دانشجويي
10خرداد
85