مقايسه
زمامداري
حضرت علي(ع) با
حاكميت كنوني
علی
بن ابیطالب فراتر
از تعلق داشتن
به این یا آن
شاخه اسلامی ،
سیمایی است، معرف
ظرفیت فرزند
انسان كه برای
هرانسان آزاده
و معتقد به تغییر
و تكامل جامعه
، آشنایی با
این پیشوای
فرزانه یك
نیاز محتوم است.
همانطور
كه خسرو
گلسرخي شاعر
انقلابي، در
زمان شاه، خون خود
را فديه راه
آزادي نمود، در
دفاعياتش در
بي دادگاههاي
شاه ، با آنكه خود
به لحاظ
ايدئولوژي
ماركسيست و
لائيك بود ،
علي را به
عنوان يك رهبر
ضد استثمار و
ضد تحجر
ميدانست و از
او به نام
” مولا
علي”
ياد ميكرد .
به همين دليل
هم بود كه حكام
ولايت در زمان
علي ،
كه همه چيز
را بر اساس
منافع و
خواسته هاي
سلطه جويانه
خويش
ميخواستند و
حق حاكميت
مردم برايشان
پشيزي ارزش
نداشت ، او را
به شهادت
رساندند تا بتوانند
منافع
استثمارگرانه
خويش را با
نام اسلام ،
به تثبيت برسانند.
و اسلام را كه
دين رحمت و
رهايي و
يگانگي بود ،
به مذهبي خشن
،
استثمارگرانه
و تبعيض آميز
و جنگ طلب
نشان دهند.
اكنون بعد از 1400
سال دوباره
اسلام پناهان
ريايي آنان كه
به قول حضرت
علي ”مانند بوزينگان
از منابر بالا
ميروند”
و دنبال منافع
مصلحت طلبانه و سلطه
جويانه خويشند
، سلطنت ولايت
مطلقه را به
مردم تحميل كرده
اند. به همين
دليل هيچگاه
به دنبال نشان
دادن سيماي
علي در دوران 4
ساله حكومتش
نيستند و آنرا
خائنانه مي
پوشانند. روش و
عمل علي ،
سراپا با
اعمال ضد
انساني و كينه
توزانه حكام
كنوني ايران
متفاوت است.
سیمای
علی،
بخشی واقعی و
شورانگیز از
تاریخچه
تكامل و
پیشرفت
انسانیت را منعكس
میكند. بخشی كه
خوشبختانه در
منابع تاریخی
بهطور واضح
ثبت شده و دردسترس
قرار دارد . به
همين دليل
بسياري از
افراد آگاه
ساير اديان به
او عشق مي
ورزند ، چرا
كه او را
انساني آزاديخواه
و از خود
گذشته و فارغ
از مصلحت
خواهي يافته
اند. اوست كه
بر عليه جبر
زمانه و
انفعال جامعه
شوريد و تحمل
ظلم و ستم
حاكم را نكرد
و از همه چيز
خود در اين
مسير گذشت . تا
جايي كه ماموريت
بزرگ را به
فرزند برومند
و گردن فرازش
”حسين”
سپرد تا دنيا
بداند در جايي
كه دين فروشان
و آخوندهاي
حاكم راه را
بر آزاديخواهان
مي بندند، مرگ سرخ
بالاترين
فرياد بر عليه
ناعدالتي
هاست . به همين
دليل او و
آرمانش به همه
تعلق دارد و
صرفا مربوط به
شيعيان و يا
حتي مسلمانان
نيست .
حال
كمي به
خصوصيات علي
نظر افكنيم و تفاوتهاي
كيفي او را با
آخوندها
بنگريم، بي
جهت نيست كه
او را خصم
مرتجعين و دين
فروشان ريايي
لغب داده اند :
1.
خوشخلقی و
گشادهرویی :
علي
با هر قشر و
صنفي با خوش
رويي رفتار
ميكرد . چیزی
كه مردمان با
شجاعت رزمی او
متضاد مییافتند.
«صعصعه بن
صوحان» يكي از
یاران مقاومت در
آن عصر،
میگفت: «او
در میان ما
مانند یكی از
خودمان بود با
تواضع شدید و
نرمی در
پذیرفتن
نظرات
و پیشنهادهای
ما. او این خوی
نرم و سیمای
متبسم را بهشاگردان
و یارانش
آموزش ميداد و
مردم كوچه و
بازار،
هم پيمانان
علي را
از روی حسن
خلق و روی
بشاش و گوش
كردن به حرف
ديگران ، و حل
مشكلات مردم ،
میشناختند .
(مقايسه
كنيد اعمال و
رفتار حكام
ولايت و
كارگزاران
آنان را كه
چگونه با هر
ابراز عقيده
اي از جانب
مردم، به
سركوبي آنان
ميپردازند و
خنده و
شادماني در
ديدگاهشان به
گناهي مي ماند
كه بايد از آن
دوري كرد.
حتما ميدانيد وقتي
خميني بر روي
فرشي از خون
جوانان وطن به
ايران آمد و
از او پرسيدند
چه احساسي
داري ؟ با
همان قيافه
عبوس هميشگي
اش گفت: ” هيچ
احساسي ندارم”
!!
2.
ساده زيستي در
دوران حاكميت
4ساله علي :
” ابن
عباس” يكي از
ياران علي
ميگويد: او از
من پرسيد
بنظرت اين كفش
من چند مي
ارزد؟ چون كفش
مندرس و پاره
بود گفتم: ”هیچ” علي
فرمود،
زمامداری بر
شما نزد من از
این كفش هم بیارزشتر
است مگر
بتوانم با آن
حق مظلومی را
بستانم و
ظالمی را برجای
خویش بنشانم.
بنگريد
برج و باروها
و كاخ هاي چند
صد ميليوني
كارگزاران
اين نظام و
آقازاده ها را
، كه از پول
مردم محروم بوده
و همگي جزيي
از اموال
عمومي است، و علاوه
بر آن ، حتي
حاضر به
پرداخت
دستمزد
كارگران و حق
بيمه و ساير
مزاياي آنان
نيستند و كار
را به جايي رسانده
اند كه از
فروش نواميس و
دختركان مردم
بي پناه
ايران،
در كشورهاي
منطقه هم در نميگذرند
.
3.
عفو و گذشت
در
روز خونبار
جنگ جمل و پس
از چیرهشدن
بردشمنان
غدار، چنان
گذشتی نشان
داد كه همه را
به شگفتي وا
داشت و همه به
او اعتراض
ميكردند كه
اينهمه رحمت و
گذشت در حق
دشمناني كه
ظالم پيشه
بوده اند براي
چيست . بهمروان
حاكم اموی دست
یافت، كسی كه
رأس فتنههای
بنیامیه برعلیه
علی(ع) بود اما
از وی گذشت.
عبدالله زبیر
را اسیر كرد،
دشمنی پلید را
كه نسبت بهشخص
علی(ع) بسی
فحشهای كریه
برزبان میراند
و هماو بود
كه پدرش، زبیر
صحابی خوشسابقه
را بهگمراهی
و پیمانشكنی
آلوده بود،
اما از وی
گذشت و رهایش
كرد. بعدها بر
سعید بن العاص
اموی در مكه
دست یافت اما
هیج اقدامی در
مجازات او
نكرد. و
عایشه را كه
در رأس
دشمنانش در
جمل قرار داشت،
با احترام بهمدینه
روانه داشت و
برای مراقبت
از وی گروهی زن
مجاهد را با
پوشش مردانه و
نقاب مأمور
همراهی وی تا
مدینه كرد.
این زنان
مجاهد وقتی در
مدینه نقاب از
رخ برداشتند،
عایشه را
شرمزده كردند
زیرا ، در بین
راه طعنه میزد
كه حرمت مرا
نگاه نداشت و
مرا بهدست
مردان سپاهی
خود سپرد.
- در
صفین، وقتی
معاویه آب را
بر نیروی او
بست، نبرد
سختی برپا
داشت تا
نیروهای معاویه
را كنار زد.
اما وقتی
نفراتش
خواهان
مقابله به مثل
شدند تا
دشمنان رانده
شده را از آب
محروم كنند
نپذیرفت و گفت
اين خارج از
دين ماست و انسانيت
اين عمل را
حكم نميكند.
در دوران
حاكميت او حتي
دشمنان در
مقابل او
ايستاده و به
او بد و بيراه
ميگفتند ولي
ياران علي
ميدانستند كه اگر
به آنها تعرض
و يا اعتراضي
شود ، علي بر
خواهد آشفت و
معني واقعي
دمكراسي در
حكومت 4 ساله
علي را در
برخورد با
مخالفينش
براحتي
ميتوان ديد.
هرگز
بهدرخواست
نيازمندان
جواب «نه»
نميداد. و به
لحاظ اقتصادي
به مردم محروم
رسيدگي ميكرد
و هميشه از
بهره مند شدن
از اموال
عمومي خود و
خانواده اش را
آخرين نفر
قرار ميداد.
روزی كه بهشهادت
رسيد، هيچ
ميراثي از او
بر جا ي
نمانده بود، در
شرایطی كه در
قلمرو
حاكمیتش، امروزه
حدود 20كشور
عضو ملل متحد
موجودیت دارند.
حال
بنگريد حكام
وقت را كه به
طرق مختلف دست
به غارت اموال
مردم اين مرز
و بوم ميزنند
، امثال
رفسنجاني كه
حتي آب
رودخانه
شهرهاي جنوبي و
رودخانه
كارون را با
صرف هزينه هاي
گزاف چند صد
ميلياردي ، به
جانب باغهاي
پسته رفسنجان
كانال كشي
ميكند! در
حالي كه مردم
محروم همين
مناطق از بي
آبي رنج
ميبرند. حقوق
كارگران
محروم پرداخت نميشود
و آنان از
كليه حقوق
انساني محروم
هستند و
استثمار
وحشيانه در
كارخانه ها
جريان دارد
طوري كه بيشتر
به عصر برده
داري شباهت
دارد. نمونه
بارز آن
كارگران
عسلويه هستند
كه در شبانه
روز يك وعده
كامل غذا هم
در آن شرايط
سخت به آنها
داده نميشود و
در آنجا كارگران
به مانند برده
هاي عصر اوليه
بسر ميبرند.
4.
علي انقلابي
ضد استثمار و
بهره كشي و
تبعيض :
زمانی
هم كه علی به
حكومت رسيد ،
عدهای از
قریش نزدش
آمده و اخطار
كردند: «ما
مانند تو از
نسل عبدمناف
هستیم و از
اقوام تو بهحساب
میآییم. اگر
تعهد میكنی
كه به ما از اموال
عمومي سهمي
بدهي، با تو
بیعت میكنیم
و گرنه خیر».
اما علی كه خط
قرمز
مناسباتش، مقابله
با تبعيض و
نابرابري
بود، از اين
حرف بشدت بر
آشفت، زيرا نه
خودش كمترین
تردیدی در
راهش داشت و
نه حتی به احدی
از والیان و
نمایندگانش
اجازه میداد
از خط عدالت و
برابري فاصله
بگیرند. در
نامه معروف به
عثمانبن
حنیف، والی
بصره، پرخاش
میكند كه ”
چرا به
میهمانی
اغنیا رفتهای،
جایی كه
فقیران راه
ندارند جاي تو
هم نيست” !
ملاحظه
میكنیم كه
مناسبات ضد
استثماري و ضد
بهره كشانه و
تبعيض آميز
علي ،
مضمون
اجتماعی و طبقاتی
بس عميقي دارد
و نه صرف پاكنگاه
داشتن
زاهدانه درون
و ..... ،
سخن از این است
كه فرماندار
علی در
بصره، سر و
كاری كه با
دارایان دارد
محدود بهاین
است كه حقوق
ستمدیدگان
را از
حلقومشان
بكشد نه با
آنان رفیقبازی
كرده و بهمیهمانیشان
برود و به
آقازاده هاي
آنان از كيسه
مردم محروم ،
باج بدهد! و
اين ديدگاه ضد
بهره كشانه ، هویت
عقیدتی خالص و
دارای مضمون
اقتصادی-اجتماعی
مشخصي دارد كه ربطی
به تعصبات
فرقهای
شیعه-سنی
نميتواند
داشته باشد .
حال،
برهمین سیاق
ميتوان
دريافت
كه از نظر علی،
اين انقلابي
كبير،
حكومت عادلانه
بر مردم چه
محتوا و ارزشی
دارد .
در
كلام صریح
حضرت علي
فلسفه
زمامداری و
دخالت در امور
اجتماعی و
سیاسی، تنها
از مسئولیت عقیدتی
و سمتگیری
طبقاتی او میگذرد.
از نظر وي از
اين رو بايد
حكومت را به
دست گرفت كه
حامي منافع
مردم و رعايت
عدل و برابري
و مساوات بود
و زندگي
انساني و قابل
قبولي براي
توده ها فراهم
كرد . از پايه
هاي اصلي چنين
زندگي اي ، تامين
اقتصادي در حد
رفاه يك زندگي
متوسط انساني
است. در غير
اينصورت به
گفته او سياست
بازي و كرسي و
جاه و مقام
حتي از عطسه
بز هم بي ارزش
تر است و
مطرود خواهد
بود. ارزش يك
نظام عدل گستر
هم در آنجاست
كه توده هاي
مردم را به
رفاه اقتصادي
و اجتماعي سوق
دهد و آزادي و
برابري را كه
قسط نام دارد
در جامعه
بگستراند در
غير اينصورت
نارواست و
محكوم به
سرنگوني است.
هدف
زمامداری از
نظر علی، یعنی
پاسخ آنكه چرا
باید حكومت را
بهدستگرفت
و اگر هدف
برابري و
مساوات نباشد،
نباید سراغ
سیاست و
زمامداری رفت.
حال مقايسه
كنيد
سياستهاي
نظام ولايت را
كه چگونه همه
چيز در دستگاه
آنان با پارتي
بازي و حمايت
از اغنيا و
ثروت مندان پايه
ريزي شده است
و در چنين
نظامي روز به
روز فقرا ،
فقيرتر و دست
تنگتر گشته و
ثروتمندان
نيز
ثروتمندتر و
پولدارتر
ميشوند.
بهروشنی
میتوانیم
ببینیم كه
علی،
برای
پیروانش هیچ
تردیدی باقی
نمیگذارد كه
جوهر سیاست و
مبارزه و
زمامداری، همانا
جوهر طبقاتی
آن است، گرفتن
حق مظلومان و
فقرا از حلقوم
ثروتمندان و
رساندن جامعه
به
استانداردهاي
مناسب، با
شاخص حل
مشكلات
توده هاي
محروم،
تا به لحاظ
اقتصادي و
اجتماعي معضلاتشان
حل وفصل گردد.
5.
ديدگاههاي
علي نسبت به
زنان در
جامعه:
علي
(ع) همواره
زنان را نيمي
از جامعه
ميديد و آنان
را بيشتر از
مردان
گرامي
ميداشت.
به شهادت
تاريخ از زنان
مشورت ميگرفت و
بسياري از
همراهان و
ياران
عقيدتي
او را ، زنان
تشكيل
ميدادند و در
دوراني كه به
وسيله دين
فروشان زمانه
به مبارزه
مخفي روي آورده
بود،
بسياري از هم
پيمانان او را
زنان تشكيل
ميدادند و به
وسيله آنان خط
و خطوط انقلابي
و ضد ارتجاعي
را در جامعه
گسترش ميداد و
به گوش مردم
ميرساند.
ميتوان از
مناسباتش با
فاطمه دختر
پيامبر كه
همسر او نيز بود
و هم شان
عقيدتي او
محسوب ميشد،
نام برد كه
هميشه رابطه
اي برابر با
او تنظيم
ميكرد
و در امور
سياسي از او
نظر خواهي مي
نمود و به
عبارتي مرد
سالاري در ديدگاه
او امري زشت و
قبيح محسوب
ميشد . او زنان
را انسانهايي
مساوي با
مردان ميديد و
تبعيضي در
ذهنش وجود
نداشت. به
همين دليل هم دين
پناهان آن
دوران،
هميشه به علي
خرده
ميگرفتند و او
را مورد
انتقاد قرار
ميدادند .
درست بر
عكس
حاكمان
كنوني كه با زن
ستيزي و كينه
ورزي نسبت به
زنان ، تحمل آنان
را در هيچ
كجا،
الا در خانه
ندارند و
معتقدند كه
جاي زن فقط در
خانه است و به
صور مختلف هر
روز با ايجاد
محدوديتهاي
بيشتر، آنان را
از صحنه
اجتماع حذف
ميكنند. همچنين
به واسطه
ديدگاههاي زن
ستيزانه خويش
، بالاترين
سركوبي را هم
نسبت به زنان
اعمال ميكنند
و حتي براي
گرفتن چشم
زهره از كل
جامعه ، فشار
مضاعف را بر
روي زنان ميهن
اعمال ميكنند.
حال
ميتوانيم به روشنی
تشخیص دهیم كه
امروزه و در
روزگاران فقدان
علی(ع) اين
پيشواي عدل
گستر، چگونه
شيخان دين
پناه حكومت را
غاصبانه در
دست گرفته و
راه بر پيشرفت
و خوشبختي مردم
محروم بسته
اند و اموال
اين مردم بي
پناه را به
جيبهاي گشاد
خويش سرازير
ميكنند.
باشد
كه به زودي
حكومت مردمي
در ميهنمان
ايران با تلاش
زنان و جوانان
اين مرز و بوم
برقرار گردد و
دمكراسي و
برابري در
نظامي سكولار
به جاي سلطنت
ولايت مطلقه
فقيه ايجاد
شود.
الملک
يبقي مع الکفر
و لا يبقي مع
الظلم
انجمن
دفاع از حقوق
زنان در
ايران- 21مرداد 85
anjomanzananazadeh@yahoo.com