” مبارزات
زنان
صدرمشروطه
راه گشاي ما
در عصر حاضر خواهد
بود ”
در
گذر گاه شب
تار به دروازه
نور
گل
ميناي جوان
خون
بيفشانده
تمام
روي
ديوار زمان .....
در
تاريخ
مبارزات صد
ساله اين ميهن
، نقش زنان به
مثابه نيروي
محركه انقلاب
بسيار چشمگير
بوده است. اين
در حالي است
كه زنان
ايراني، حتي در
غل و
زنجير ،
دست از
مقاومت و ايستادگي
براي احيا
انسانيت و
آزاديخواهي بر
نداشتند و اين
راه صعب را با
شور و اشتياق
و انگيزه
انقلابي
ادامه داده و
ميدهند. هر چند
كه حكام وقت و
حاكمان شرع ! از
پادشاهان
قاجار گرفته
تا سلطنت پهلوي و
سلطنت ولي
فقيه، آنان را به
سياهچال و
زندان كشيده و
مورد تعدي و
تجاوز قرار
داده اند. اما زن
ايراني سختي
راه را به جان خريده
و با انگيزه
رهايي به جانب
افق روشن به
پيش تاخته
است.
و
اكنون :
تاريخ
بار ديگر
تكرار ميشود و
دين فروشان
ريايي زنان
مقاوم اين مرز
و بوم را
بخاطر عقايد
آزاديخواهانه
شان به اسارت
ميبرند و مورد
توهين و تحقير
قرار ميدهند . ولي اين
راه تا سرمنزل
مقصود و تا
رسيدن به آزادي
، بي رهرو
نخواهد ماند و
پيشقراولان
آن نيز زناني
هستند كه
تاريخ يك صد
ساله مبارزات
آزاديخواهانه
را از ستارخان
تا سردار جنگل
(ميرزا كوچك
خان)
رقم زده اند
و هيچگاه از
ادامه مبارزه
و نبرد ،
كوتاه نيامدند
.
در
نگاهي گذرا و
كوتاه سابقه
مبازرات زنان
آزادانديش، در
صدساله گذشته
را مروري خواهيم
كرد، هر چند
كه قهرماني
هاي اين دلاور
زنان ،
به قدري
حماسي بوده
است كه در اين سطور
نمي گنجد.
فقط
به اين حقيقت
شگرف بسنده
ميكنيم كه
زنان در طول
مبارزات صد
ساله در ايران، در زير
يوغ شاه و شيخ
هميشه به
عنوان نيرو و
موتور محركه
جامعه،
براي شوريدن
بر عليه ظلم و
استبداد عمل
كرده اند.
زناني
مانند ”
زينب پاشا” كه
خود مستقيما
در صحنه نبرد بر
عليه استبداد
حاكم بپا
خاستند و در
ركاب ستارخان
و باقرخان
سلاح بر كف
گرفته و از
آرمانهاي
انساني و
آزاديخواهانه
خويش دفاع
نمودند. زناني
كه راه علم و
ادب و دانش را
باز كرده تا بدين
سان بتوانند
آگاهي را در
روح و ضمير
ساير زنان و
كل جامعه
بگسترند. بدين
گونه بود كه
زنان
براي اولين
بار به صورت
منسجم به
فعاليت سياسي
روي آوردند.
زنان ايران زمين
از انقلاب
مشروطيت
متحول شدند و
جامعه را هم
به تحول وا
داشتند .
پيروزي آنان
بدين دليل بود
كه براي خود
چيزي
نميخواستند
بلكه فقط به
استقلال و
آزادي
وطن مي
انديشيدند. به
همين دليل
فارغ از سياست
بازي و جاه و
مقام و شهرت و.... با
يكديگر همدل و
همفكر ميشدند
و ميتوانستند
تشكل هاي قوي
بوجود آورند.
راهبران اين
انجمنها، زنان
تحصيلكرده اي
بودند كه به
نوعي با رهبران
مشروطه قرابت
داشتند و مي
توانستند از
نظريات آنان
استفاده كنند.
آنان
در ابتدا از
دولت و مجلس
خواسته هاي بر
حق خويش را
دنبال
ميكردند، ولي چون
با بي توجهي
مجلس مواجه
شدند عده اي
از زنان مبارز
به تشكيل
انجمنهاي
سياسي به شكل
مخفيانه و زير
زميني روي
آوردند.
در
همين رابطه
چندين انجمن
زنان بوجود
آمد كه آرمان
و اهداف همه
آنها مشترك
بود و در دفاع
از ميهن و
مخالفت با
استقرار
بيگانگان و
آزادي جامعه
خلاصه ميشد.
اين انجمن ها
در شروع كار
خود به تاسيس
مدارس دخترانه
همت گماشتند
تا علم و
فرهنگ و سواد
را در بين زنان
جامعه گسترش
داده و از اين
طريق آگاهي سياسي
را اشاعه
دهند. به همين
دليل مدارس
رايگان را
تاسيس نمودند
تا دختران بي
بضاعت هم
بتوانند به
تحصيل
بپردازند.
انجمن
مخدرات وطن به
منظور اعتراض
به نقض حق حاكميت
ملي و آزادي
هاي سياسي،
تظاهراتي
برپا كرد و در
اين تظاهرات
هزاران زن كفن
پوش شركت جستند.در
همين تظاهرات
يكي از دانش
آموزان دختر
كه در همين
مدارس رايگان
تحصيل كرده
بود،
به نام ”
زينب امين” با
حرارت اشعار
زير را براي
حاضران قرائت
نمود:
اي
پسران پدر
ناخلف
مرگ
به از زندگي
بي شرف!
زندگي
آن است كه
باشد به نام
ورنه
بود زندگي
انسان حرام
آه كه
اندر تنتان
درد نيست غيرت
مردانگي و مرد
نيست
تن كه در
او رگ نبود
مرگ باد
موقع
جانبازي و
مردانگي ست
ترس زبي
حسي و ديوانگي
ست
آنكه
بترسد گه سختي
و جنگ نام وي
البته بر آيد
به ننگ
جنگ چو
شيران و
دليران كنيم
نام خود آرايش
دوران كنيم
روز
بعد از
تظاهرات،
زنان عازم
تلگرافخانه شدند
و اعتراض خود
را از دخالت
روسيه تزاري و
همچنين حكام
وقت ، طي
تلگرافي به
تمام كشورهاي
بزرگ جهان
مخابره كردند
و بدين سان
براي اولين
بار اعتراضات
بين المللي به
وسيله زنان
شكل گرفت.
اين
فعاليتها در
شرايطي انجام
ميگرفت كه مرتجعين
وقت و
آخوندهاي دين
پناه با انواع
و اقسام تهمت
ها و افترا ها
زنان مبارز را
از مقاومت باز
ميداشتند و با
شيوه هاي
رذيلانه (به
مانند همين
دوران ) به
آنان تهمت هاي
ناموسي و
توهين آميز
ميزدند تا
آنان را دچار
انفعال سازند
ولي زنان آگاه
و مبارز، ايستادگي
نموده و
انتخاب خود را
در اين مسير
به اثبات
رساندند.
در
اين راه پر
پيچ و خم، ابتدا
لازم بود كه
براي كسب
آزادي ، استقلال
مملكت باز پس
گرفته شود و
اين نوعي ايستادگي
در برابر
حكومت وقت هم
محسوب ميشد، زيرا كه
نظام حاكم
همسو با روس و
انگليس عمل
ميكرد .
بدنبال آن
زنان تهراني
مصرف كالاهاي
روسي و
انگليسي را
تحريم كردند.
به مجرد اعلام
تحريم از جانب
زنان ، مردم
شيشه هاي
دكانهايي كه
كالاهاي اين
كشورها را مي
فروختند، با
سنگ و چماق
خرد كردند.
انجمن
مخدرات وطن در
اين تظاهرات
نقش فعالي به
عهده داشت و
طوماري بر
عليه دخالت
بيگانگان و
استبداد حاكم
بر ميهن، از جانب
زنان ايران
تهيه كرده به
مجلس شوراي
ملي فرستاد.
همچنين انجمن
آزادي زنان
نيز نقش
بسزايي در
مقاومت بر
عليه نظام
حاكم و
استبداد
سلطنتي به
عهده داشت. نظامنامه
اين انجمن بر
اساس نيازهاي
اوليه زنان در
تعليم و تربيت
و بالا بردن
سطح آگاهي
آنان
بود.همچنين از
اهداف مهم اين
انجمن ايجاد
زمينه هايي
براي راه
يافتن زنان به
جامعه و شركت
در فعاليتهاي
اجتماعي
همدوش مردان
بود تا از اين
طريق به كسب
حقوق اجتماعي
وسياسي خود
نايل شوند.از
ويژگيهاي اين
انجمن شركت اعضا
به شكل
خانوادگي بود
، يعني شوهران
و زنان و
دختران در
جلسات انجمن همگي
با هم شركت
ميكردند. اما
بر عكس عرف
جامعه آن روز
، اداره جلسات
و ايراد
سخنراني بر
عهده بانوان
بود.
جلسات
انجمن ماهي دو
بار در محلي
خارج از شهر تهران
(فيشر آباد) به
دليل راحتي
رفت و آمد به شكل
مخفي انجام مي
گرفت.
پس
از اطلاع
مخالفان از
اين جلسات،
حملاتي به انجمن
صورت گرفت و چماقدارها
و لباس شخصي
هاي آن زمان
به آنان حمله
ميكردند و
آنان را مورد اذيت
و آزار قرار
ميدادند. اما
به دليل
مقاومت اين
انجمن، اعمال
مخالفين به
جايي
نرسيد.افتخار السلطنه
دختر
ناصرالدين
شاه يكي از
فعالين اين
تشكل به حساب
مي آمد، او
فردي بسيار
روشنفكر و
آزاديخواه
بود طوري كه
وقتي پدرش به وسيله
ميرزارضاي
كرماني به قتل
رسيد ، از
ميررزارضا
حمايت كرد و
پدرش را
مستبد و ضد
آزادي ناميد و
خواهان آزادي
ميرزا رضا
گرديد.
انجمن
ديگري بنام
جمعيت پيك
سعادت نسوان
نيز وجود داشت
كه به همت بانو” روشنك
نوع دوست” تشكيل
شده بود.
هدف
اصلي اين
انجمن نيز
گسترش قيام
آزاديخواهانه
بود كه ابتدا
با بالا بردن
سطح سواد در بين
زنان و تشكيل
جلسات و
سخنراني ها
گسترش آن در
هر كوي و برزن
شكل گرفت. عده
اي از فعالين
اين انجمن
(جميله صديقي
و شوكت روستا)
بعد ها توسط
رضا شاه
دستگير و به
زندان
افتادند.
در
همين رابطه
انجمن هاي ديگري
هم شكل گرفته
بود از جمله :
جمعيت نسوان
وطنخواه،
انجمن بيداري
زنان، مجمع
انقلاب زنان
كه موسس آن يك
دختر 18 ساله از
شيراز بنام ” زندخت”
كه اسم
اصلي اش
فخرالملوك
بود. زندخت
از استعداد
فراواني
برخوردار بود
و اشعار بسيار
زيباي ملي و
ميهني مي سرود
و در روزنامه
ها و مجلات
معتبر چون حبل
المتين به چاپ
مي رساند.
فعاليت
اين مجمع نيز
ديري نپائيد و
به وسيله رضا
شاه ديكتاتور
تعطيل گرديد.اما
زندخت راه
ديگري براي
بيداري
بانوان در پيش
گرفت و آن
انتشار مجله
دختران
بود.هدف از انتشار
اين مجله به
طوري كه خود
زندخت در مجله
نگاشته
است:"براي
بيداري زنان
جامعه بود” تا
قيامي آتشين
بر پا كنند!
عارف
قزويني شيفته
شهامت و روح
بزرگ اين دختر
روشنفكر ايراني
بود.
قسمتي
از شعر زير
نمونه اي از
اشعار زيبايي
است كه اين
بانوي آزاده
ايراني سروده
است:
زن
در اين ملك
بدين گونه
پريشان تا چند
دست
و پا بسته و لب
بسته به زندان
تا چند
اندرون
تنگ قفس نيست
هوايي آزاد
دور
از اين نعمت ي
منت يزدان تا
چند
زن
مگر نيست ميان
بشريت انسان
راستي
زندگي اوست چو
حيوان تا چند
بهره
مند آنكه بود
از زر و زور و
منصب
نظري هيچ
ندارد به
فقيران تا چند
پس
از استقرار
حكومت پهلوي
انجمنهاي
ديگري نيز
توسط زنان
تأسيس شد كه
البته به مجرد
اينكه
ديدگاههاي
آزاديخواهانه
آنان در مقابل
استبداد
پهلوي مشخص
ميشد ، سريعا
مورد حمله و
هجوم مزدوران شاه
قرار ميگرفتند
و فقط انجمن
هاي حكومتي
اجازه تاسيس
مي يافتند. در
اينجاست كه شاه
و شيخ را در
عمل يكي مي
يابيم . البته
شيوخ حاكم، به دليل
ماهيت زن
ستيزانه و
واپسگرايانه
شان ، به
مراتب بيش از
شاه ، در طول 27
سال حاكميت
ظالمانه خود،
زنان را مورد
تهاجم و اذيت
و آزار قرار
داده و
ميدهند. ولي در
هر دو
نظام، آزاديخواهان
به بند و
زنجير كشيده
شدند.
و بدين
سان است كه
بعد از گذار
از يك صد سال
مبارزه و جان
فشاني ، زنان
ايران زمين به
سنت مبارزات
صد ساله ي
خويش، همچنان
در صدر
پيشگامان راه
برابري و
آزادي قرار
دارند و اين
مسير را تا به
آخر و تا رهايي
از قيد و بندهاي
استثماريِ
حاكمان دين
پناه، ادامه
خواهند داد و
دير نيست كه
طومار ظالمان
زن ستيز با
خشم خروشان
زنان و جوانان
آزاديخواه در
هم پيچيده شود و زنان
اين ميهن در
جايگاه واقعي
خويش قرار
گيرند.
در
آن روز ما به
زنان قهرمان
دوران مشروطه
خواهيم گفت كه
راهي را كه شما
باز نموديد ما
ادامه داديم و
اكنون روز آزادي
فرا رسيده
است.
انجمن
دفاع از حقوق
زنان در
ايران- مهري
اميري- 17مرداد
85
anjomanzananazadeh@yahoo.com