بیانیه
معلمان کامیاران
در حمایت از
فرزاد کمانگر
به
نام قلم و
آزادی
اگر
چه در کشور ما
، کار جمعی و
گروهی دشوار
است . اما این
بار ما فرهنگیان
وفعالان
فرهنگی کامیاران
، می خواهیم
از انسانی
بگوئیم و بنویسیم
که خود را فدای
کار جمعی نمود
و همیشه سعی
داشت ، فرهنگیان
و فعالان عرصه
فرهنگ و ادب
را جمع
نماید .
فرزاد
کمانگر از
مؤسسان و
فعالان تأثیر
گذار انجمن
صنفی معلمان
کامیاران بود
. در تجمع ها ، و
سایر فعالیتهای
این انجمن بسیار
کوشا و از خود
گذشته بود . بیشتر
از آن به
همراه چند نفر
از دوستان
خودش انجمن
ئاسک را برای
فعالیتهای زیست
محیطی و دفاع
از سبز اندیشیدن
و سبز زیستن
پایه ریزی
نموده بود .
فرزاد از پایه
گذاران نشریه
فرهنگی ، ادبی
، علمی رویان
بود که اگر چه
نشریه ای داخلی
برای آموزش و
پرورش کامیاران
بود . اما بسیار
زود توانست در
میان دل بسیاری
ازخانواده
های این منطقه
و فراتر از آن
جابگیرد . و
همه اینها ناشی
از تلاشی
صادقانه بود
که فرزاد هم
بخشی بسیار موثر در
آن بود . اگر چه
همین تلاشهای
صادقانه و عدم
وابستگی باعث
بسته شدن نشریه
و انجمن صنفی
معلمان شد .
اما او هیچگاه
از تلاش و
کوشش برای کار
گروهی دست
برنداشت .فرزاد
دلی سوخته و بیانی
صریح و قلمی
راستگو داشت و
براستی او یکی
از فعالان جدی
و مؤثر عرصه
فعالیتهای
مدنی ، فرهنگی
و صنفی کامیاران
بود . در کار و
فعالیت خستگی
را نمی شناخت
؛ عاشق کار
بود . اگر چه
کمتر کسی با
او همدل و
همراه بود ،
اما هیچگاه نا
امید نمی شد . آرام
و قرار نداشت
تا بلکه
بتواند جامعه
را به آرام و
قرار واقعی
برساند .
شب و
روز را به
فراموشی
سپرده بود .
زندگی عادی را
کنار نهاده
بود . نه مالی ،
نه زمینی نه
پولی ، هیچی
را برای خود
نمی خواست . زیرا
خود را وقف
خانواده و از
همه مهمتر
جامعه اش کرده
بود.زبانی سرخ
و صریح داشت و
همین باعث
گرفتاریش شد .
فرزاد
مادر را در حد
پرستش دوست
داشت . هم مادر خویش
هم مام میهن
خاک پاک
کردستان این
مادر بی کس. این
مادری که همیشه
می گفت : « داعیه
دار زیاد دارد
، اما فرزند
دلسوخته و
دلسوز کم.» او
تنهایی و بیماری
مادر خویش را
فدای تنهایی و
بیماری مام میهن
کرد . فرزاد
تفکری را دوست
داشت زیرا آن
تفکر را می
شناخت و سعی
در گسترش آن
داشت . اما هیچگاه
به تفکر و
گروهی دیگر
توهین و بی
حرمتی روا نمی
داشت. زیرا
فعالیت خویش
را در انسانیت
، آزادی و
دموکراسی
خلاصه کرده
بود .
فرزاد
متعهد و صادق
بود به افکارش
به ملتش و همین
باعث شد که در
شرایط سخت و
امنیتی جامعه
پنهان کاری
نداشته باشد .
بیان ، قلم و
رفتارش ساده و
صمیمی و صریح
و بی پرده بود .
ترس و واهمه
نداشت . زمان
را تنیده بود .
ثابت قدم و
فداکار بود .
انرژی غیر
قابل تصوری
داشت . اهل
شعار نبود ،
شعور را
سرلوحه کار و
زندگیش کرده
بود.
شلوغ
بود اما شلوغ
کاری نمی کرد .
اهل عمل و
پراکتیک بود .
اگر چه گاهاً
مواضع صریح و
شفاف او باعث
می شد ، عده ای
او را
برنتابند. حتی
با او نا
مهران و به
مجادله
پردازند. اما
زمان نشان داد
که او عاشقی
دلسوخته و کم نظیر
است و هدف نهایش
آزادی انسان و
کردستان بود .
فرزاد
14 سال غم معلم و
معلم بودن را
داشت . اگر چه خود
معلمی راستین
بود . اما همیشه
به وضع موجود
در میان
معلمان و نظام
آموزشی ایران
نقدهایی جدی
داشت . همیشه
از ترس ، فعال
نبودن ، و کم
کاری اجتماعی
معلمان می نالید
.
می
گفت : « ما
معلمان نباید
دچار روزمرگی
و یأس شویم . ما
باید با
مطالعه و کار
و فعالیت
جامعه را نیز
به حرکت واداریم
. »
او
هم مثل بسیاری
از ما غم نان
داشت . اما غم
انسان بودن
نگذاشت سکوت
اختیار کند .
حال
ما جمعی از
معلمان و
فعالان فرهنگی
کامیاران اینک
بعد از 17 ماه که
از بازداشت
فرزادکمانگر
می گذرد و
هنوز دادگاهی
نشده و بلاتکلیف
است . بدون هیچ
ملاحضه کاری سیاسی
و گروهی فقط
بخاطر انسان
بودن ، راستی
و صداقت فرزاد
از کار بدستان
و مسئولان می
خواهیم که هر
چه سریعتر وی
را از بلاتکلیفی
به در آورده
ما و خانواده
اش را از
نگرانی به در
آورند و این
خواسته ای
انسانی و بر
حق است . که ما
از مسئولان و
کار بدستان
داریم .
جمعی
از فرهنگیان
وفعالان
فرهنگی
شهرستان کامیاران