استرس دركار وعدم امنيت شغلي, در جامعه براي كارگران بيداد مي كند

 

 

 

 

 

 

 

 

كارگري مي گويد:

عكس براي مصاحبه.jpg ما درشركت ” ميماس “ در جاده قديم كرج كيلومتر9 هستيم.من يك كارگر  از 316 نيروي كاراين شركت هستم كه فقط 56 نفرمان رسمي و بقيه قراردادي هستيم.درحالي كه درگذشته اصلا بحثي به نام كارگر قراردادي نداشتيم.الان اين 56 نفررسمي هم هرروز امكان قراردادي شدن شان هست.صاحبان شركت به پشت گرمي سياست هاي وزارت كار حكومت دنبال بهانه اي هستند كه اين ها را هم قراردادي كنند.با اين وضعيت امنيت شغلي كارگر زيرسئوال است چون واقعا درهمه كارخانه ها وشركت ها با كارگر قراردادي مثل برده برخورد مي شود.قراردادها بعضا يك ماهه,دوماه يا سه ماه است.يك برگ سفيد جلوي ما مي گذارند و مي گويند امضا كن و هيچ چهارچوب رسمي وجود ندارد. كارفرما هرموقع دلش بخواهد اين قراردادي ها را بيرون مي كند.هيچ مزايايي هم تعلق نمي گيرد.فقط ما هم نيستيم.الان در كل جامعه همين طوراست.برويد بررسي كنيد تمام جامعه كارگري با اين معضل روبرو است. بسياري از شركت ها به درد ما مبتلا هستند  هيچ نظارت و كنترلي ازطرف دولت يا موسسه اي يا تشكل كارگري براين كار  وجود ندارد.

درنظر بگيريد كه الان 60 درصد كارگران حتي رسمي در شركت ميماس ازخودشان مسكن ندارندواجاره نشين هستند.طرح 90 ساله هم كه واقعا مضحك است.ازطرفي شاهد هستيم حتي به طور رسمي در طول سال دوبار قيمت ها افزايش پيداكرده است.حال غيررسمي كه ديگر همه ميدانند افزايش قيمت ها بعضا ماهي يك بار حتي بعضا هفته اي است.با اين حال حقوق كارگر ثابت است.

شوراي اسلامي ها  تشكل هايي هستند كه توسط حكومت به ما تحميل ميشوند ودر چهارچوب رسمي كار مي كنند,اما حتي در شركت ما شوراي اسلامي كار را هم نگذاشته اند پابگيرد.ما ساليان است كه حتي شوراي اسلامي كارهم نداريم.آنها ميگويند كه قراردادي ها حق راي ندارند و رسمي هاراهم به شدت زير نظر دارند و كنترل مي كنند كه اسم شوراي اسلامي كار را نياورندچه برسد به تشكل مستقل و غيروابسته كارگري كه اصلا اسمش را هم نميشود آورد.

خوب وقتي تشكل كارگري نباشد حكومت هم كه خودش ضد كارگر باشد نتيجه اش همين ميشود.به عنوان نمونه به ظاهر اين برگه اي كه ازما قراردادي ها مي گيرند در 4 نسخه نوشته مي شود اما به جايي داده نمي شود  هيچ كس نمي آيد نظارت كند كه اين چه وضعي است. كارگر هم كاري نمي تواند بكند چون در جامعه كه كاري نيست و واقعا نان بخور و نمير خودش و خانواده اش در گرو  هريك روز كارش است.لذاكارگرمجبوراست كه تن به اين طور وضعيتي بدهد وبرگه سفيد را با اين شرايط امضا كند.

 درد زياد است اگر قرار باشد ما كارگران ازدردهايمان بگوييم روزها مي توانيم حرف بزنيم.درشركت ميماس در تهران و در كل جامعه كارگري استرس كار به قدري بالاست كه كارگر نميداند فردايش چه ميشود؟ كارگرنميداند كه آينده اش چيست؟امروز را كار دارد اما نميداند كه فردا چه ميشود...

انجمن دفاع از كارگران و بيكاران

 

HOME