معلمان نیز روانه بند 209 اوین شدند/بیش از هزار معلم در بازداشت بسر می برند/یک بازجوی جوان اطلاعات توی گوش یک دبیر با 22 سال سابقه سیلی زد

ادوارنیوز: موج برخورد نیروهای امنیتی سرانجام اجتماعات آرام معلمان را نیز در برگرفت و نیروهای امنیتی و انتظامی با شدیدترین وضع ممکن تجمع روز چهارشنبه معلمان در برابر مجلس و وزارت آموزش پرورش را سرکوب و دستکم 100 معلم از جمله فعالان صنفی معلم را بازداشت و به اوین منتقل ساختند.

گزارشهای زیر مشاهدات عینی یک معلم و همچنین همسر یکی از بازداشت شدگان است:

*خاطرات یک معلم بازداشت شده

--- ساعت 8 و30 دقیقه صبح چهارشنبه از ایستگاه متروی بهارستان خارج شدم. توی پیاده رو ایستاده بودم. دنبال همکاران آشنا می گشتم. از دیدن این همه پلیس ونیروی ویژه وخود رو وساز و برگ تعجب می کردم. یعنی اینها را برای معلمان آورده اند؟

نزدیک جدول خیابان ناگهان دیدم که یکی از معلمها را کشان کشان می برند. به من برخورد. رفتم جلو. سرکار چرا این جوری؟ نگاه غضبناکی به من انداختند. یعنی فضولی موقوف! داشتم می گفتم: احترام معلم ...که من رامحاصره کردند و گرفتند. پای ماشین 11نفر بودیم. باغانی و بداغی را هم داخل جمعیت شناسایی کردند و گرفتند. شدیم 13 نفر. ما رابردند آگاهی شاهپور. ساعت 9 و نیم رسیدیم آنجا. مشخصات ما را ثبت کردند. آدم های خوبی بودند. یکی گفت :خانم من معلمه می دانیم حق با شماست. نمی دانیم چرا شما را آورده اند اینجا. ما را توی هوا خوری که مثل حیاط بود گذاشتند. تا ظهر 4-5 گروه 30-40 نفری دیگر را آوردند. سرشماری شدیم تعداد ما 183 نفر بود. روحیه همکاران قوی بود.. معلمها سرپا ایستاده بودند. امکانات نبود.

ساعت دوازده چند جوان از اطلاعات آمدند برای بازجویی. سه نفر ، سه نفر می بردند بازجویی. یک بازجوی جوان توی گوش یک دبیر با سابقه 22 سال سیلی زد. چرا دستگیر شدید؟ کجا دستگیر شدید؟ چرا در تجمع غیر قانونی شرکت کردید؟ ما کاملا ذیحق بودیم. تجمع مقابل خانه ملت مجوز نمی خواهد. کدام تجمع؟ ما را توی پیاده رو گرفتند. و....

هوا که تاریک شد سردمان شده بود. گرسنه و تشنه بودیم. آمدند گفتند یک اکیپ قاضی قرار است بیایند و با شما صحبت کنند و آزاد شوید. ساعت 9 و نیم شب بازپرس ها آمدند. یکی لباس روحانی داشت و دونفر شخصی بودند. معلمان به نوبت بازپرسی شدند. همان سئوالها. ماندن و آزاد شدن کاملا شانسی بود. شخصی ها آزاد می کردند و آن یکی حکم به ادامه بازداشت می داد. من شانس آوردم .خوردم به تور شخصی ها. از من تعهد گرفتند که توی تجمع غیر قانونی شرکت نکنم. و هر وقت خواستند بروم دادسرا. انگشت نگاری کردند و پرونده تشکیل دادند و ساعت 12 شب آزاد شدم. در طول روز چند بار سراغ باغانی و بهشتی وهاشمی و اکبری و قشقاوی را گرفتند. باغانی را بعد از ظهر بردند. بقیه هم اینجا نبودند. غیر از شاهپور معلمها را در سه جای دیگر هم نگه داری می کردند . یکی نردیک میدان ارگ .ان دوتای دیگر را نمی دانم .بازداشتی های صبح، خیلی زیاد بودند . من فکر می کنم 1000نفر بیشتر دستگیر شدند. خیلی ها جانباز بودند وخانواده معظم شهدا و رزمنده جنگ تحمیلی. چرا با ما این جوری کردند .نمی دانم .اما واقعا متاسفم.

*مشاهدات همسر یکی از معلمان بازداشتی

شوهر من معلم و جانباز شیمیایی است .در میدان بهارستان دستگیر شد. شنیدم آورده اند آگاهی شاهپور. چندین ساعت جلو در ایستادم .می گفتند دروغ است معلمها اینجا نیستند. داروهای او را نشان دادم . نگرفتند. ساعت 12 و30 دقیقه شب معلم های بازداشتی را سوار یک اتوبوس کردند تعداد آنها 35 نفر بود .همسر من هم یکی از آنها. دیدمش. باهاش حرف زدم . روحیه اش قوی بود .اما معلوم بود که خیلی بهش برخورده . پشت اتوبوس راه افتادیم . رسید زندان اوین. معلم ها را پیاده کردند و تحویل زندان دادند. گفتند بروید صبح شنبه می آوریم دادسرای انقلاب . آگاهی ...زندان اوین ...دادسرای انقلاب....معلم ...مدرسه ...جبهه ...جانباز شیمیایی . ماندهام که چه بگویم؟ پاک گیج و حیرانم!

HOME