ریاست محترم قوه
قضائیه حضرت آیت ا... شاهرودی
با عرض سلام و خسته
نباشید
اینجانب سخنان
دلنشین حضرتعالی در روزنامه حمایت در رابطه با زندان و زندانبانی و
چگونگی قضاوت عادلانه در اسلام را هر روزه مطالعه می کنم و هر بار در
فکر فرو می روم و با دوستان در زندان بحثمان می شود که آیا این سخنان
را باور کنیم یا رفتار و سلوک مسؤولین و کارگزاران محلی حکومت و وضعیت
امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعیی که در اثر سوء مدیریت این افراد که
در طی سالهای گذشته بر مردم بیگناه این منطقه تحمیل شده است.
در مدت 6 ماهی که از بازداشت اینجانب می گذرد ، علیرغم تلاش های وافر
جهت گفتگو و مفاهمه با مسؤولین و تذکر و امر به معروف و نهی از منکر ،
متأسفانه پاسخ شایسته جز توصیه به سکوت در رابطه با تظلماتی که نسبت به
این جانب و بسیاری از زندانیان و شهروندان وجود دارد نشنیده ام ، لذا
ناگزیر از نوشتن این نامه به حضرتعالی شدم زیرا معتقدم که جنابعالی نظر
اصلاحی به تشکیلات قضایی امنیتی کشور دارید و زندان را چاره کارها نمی
دانید ، چنانکه در ابتدای مسئولیتتان اعلام کردید که ویرانه ای را
تحویل گرفته اید.
لذا نکات زیر را در رابطه با پرونده اینجانب و همچنین مشکلات و مصائبی
که در مناطق کردنشین وجود دارد به استحضار می رسانم ، امید است که مؤثر
واقع شود.
1. اینجانب حدود 18 سال در مدارس و دانشگاه های کشور تحصیل کرده ام و
حدود 21 سال است که به تدریس در دبیرستان ها و مراکز پیش دانشگاهی شهر
های مختلف کشور از جمله تهران ، اصفهان ، بوکان و تکاب مشغول هستم ،
خوشبختانه در طی ایام زندگی که 37 سال سن دارم هیچگاه شاکی خصوصی
نداشته و پا به دادگاه نگذاشته ام. اکنون نیز حدود 10 سال است که در
چارچوب اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری و قانون ، به فعالیت مدنی و انسانی
روزنامه نگاری روی آورده ام و علیرغم نوسانات و تلاطمات سیاسی و امنیتی
سال های اخیر کشور و کردستان با مشکلات آنچنانی روبرو نگردیده ام ، ولی
متأسفانه در طی چند سال اخیر درپی تنگ نظریها و تغییراتی که در حوزه
مدیریتی کشور رخ داده است با مشکلات عدیده ای از جمله تبعید ، قطع حقوق
و زندان روبرو گردیده ام و هم اکنون حدود 7 ماه است که در زندان شهرهای
بوکان و مهاباد وارومیه بسر می برم.
اینجانب در تاریخ 17 مرداد ماه روز خبرنگار در کشور ، در منزل شخصی
بهمراه وسایل کار حرفه ای توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم ، متأسفانه
استدلالات و دفاعیات اینجانب در طی دوران بازداشت و در دادگاه انقلاب ،
مورد توجه مسئولین امر قرار نگرفت و اینجانب به دلیل انتقاداتی که در
طی سالیان اخیر به سیاست های حاکمیت و نحوه مدیریت این منطقه داشتم به
حداکثر مجازات پیش بینی شده در قانون محکوم گردیدم . آنچه که موجب تعجب
است این است که چنانکه روزنامه نگاری در این منطقه در چارچوب آنچه که
روزنامه ها و مطبوعات سراسری و یا بین جناح های حاکمیت مطرح می شود
صحبت کند و یا بگوید که چرا قانون اساسی و حقوق ملت بعد از گذشت 30 سال
از انقلاب در ابتدایی ترین شکل آن هم رعایت نمی شود ، جرم نابخشونی
مرتکب شده است و باید به حداکثر مجازات محکوم گردد ؟ این در حالی است
که حدود 30 سال پیش در اوایل انقلاب امام خمینی اعلام نمودند که
مارکسیست ها در بیان عقیده آزادند . حال اینجانب به دلیل اظهارنظر و
انتقاد از وضعیت موجود که هدف از آن جز اصلاح امور و حل مشکلات مردم
نبوده به تبعید و زندان محکوم می شوم ، این در حالیست که مسئولین مدعی
هستند که کشور ام القرای جهان اسلام است و حکومت عدل علی الگوی
حکومتداری کشور می باشد. آنحضرت می فرمودند تا مخالفین دست به شمشیر
نبرند حقوقشان را از بیت المال قطع نخواهم کرد، حال چگونه است که بعد
از گذشت 30 سال از انقلاب که آرمان های آن آزادی و عدالت بود و هزاران
نفر برای پیروزی آن جان خود را فدا کردند ، منتقدین و مخالفین به دلیل
اظهارنظر در مورد وضعیت کشور به تبعید و زندان محکوم می شوند و هنوز
بسیاری از اصول قانون اساسی که در رابطه با حقوق مردم و منتقدین است در
محاق توقیف بسر می برد و هنوز زمینه های اجرایی شدن آن فراهم نشده است.
چرا اصل 168 قانون اساسی که در رابطه با جرائم سیاسی و مطبوعاتی است
اجرا نمی شود و آنها را بدون حضور هیات منصفه به زندان محکوم می کنند
،. لذا با توجه به شرایط امنیتی سیاسی حاکم بر منطقه ، اینجانب هیچگونه
امیدی به قضاوت عادلانه و مستقل در دادگاه های استان آذربایجان غربی
ندارم و از حضرتعالی تقاضا دارم که شخصاً و یا از طریق قضات مستقل
پرونده اینجانب را مورد رسیدگی مجدد قرار دهید تا از نزدیک به نحوه
رسیدگی و چگونگی صدور حکم در دادگاه های این مناطق آشنا شوید.
2. حضرتعالی باور بفرمایید که شما هم اگر یک شهروند کرد بودید و در
موقعیت و جغرافیای امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی منطقه زندگی می
کردید و از یک سو در معرض سیاستهای به شدت متمرکز حاکمیت که نتیجه ای
جز واگرایی هرچه بیشتر ندارد قرار می گرفتید و از سوی دیگر با سوء
مدیریتهای ناکارآمد و تضییقات و برخوردهای امنیتی سلیقه ای و
محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی مانند فقر و نداری و بیکاری روبرو می
شدید حتما به این وضعیت اعتراض میکردیدوتاب تحمل نداشتید. متأسفانه
سیاستهای انقباظی حاکمیت در طی چند سال گذشته هرگونه راه قانونی اعتراض
و انتقاد را بسته است و سیاست های امنیتی در این منطقه فاقد کمترین
انعطاف است و این مسئله از یک سو باعث بروز حساسیت و شکنندگی هر چه
بیشتر فضای سیاسی و امنیتی و از سوی دیگر ازدیاد هرچه بیشتر پرونده های
سیاسی و امنیتی در مراجع قضایی در طی چند سال اخیر شده است.
رفتار نیروهای امنیتی در منطقه ، بدور از تسامح و تساهل و با سخت گیری
های غیرضروری بوده و فضا برای فعالیت های منتقدین ، هر روز محدود تر
می شود ، در چنین شرایطی اندیشه و فعالیت سیاسی هرچه بیشتر زیرزمینی
شده و جنگ و خشونت و شبنامه ، جای روزنامه و گفتگوی متمدنانه و مدنی را
خواهد گرفت و در نتیجه حقوق بشر و منافع ملی و مردم محروم منطقه هرچه
بیشتر پایمال خواهد شد .
بنظر اینجانب برای حل مشکلات و معضلات کشور راه های گفتگو و مفاهمه بین
حاکمیت و نهادهای مدنی و روزنامه نگاران شجاع ومنتقد و حتی مخالف باید
باز باشد تا مشکلات بطور شفاف بیان و ریشه یابی شده و جامعه و حکومت
از تباهی و فساد پالایش شود ، نهادهای مدنی بذرهای دموکراسی و حقوق بشر
هستند و در جهان کنونی که عصر ارتباطات است ، بدون حضور مردم آگاه و
باسواد که در قالب نهادهای مدنی و احزاب سیاسی شناسنامه دار و مسئولیت
پذیر سازماندهی شده باشند ، نمی توان به پیشرفت و توسعه پایدار رسید.
بنظر اینجانب راه برقرای امنیت در منطقه ، افزایش بودجه نهادهای امنیتی
و قضایی و فشار بیشتر بر فعالان عرصه های مختلف و روزنامه نگاران نیست،
بلکه این مسأله باعث شکاف بیشتر بین حاکمیت و مردم و برقراری امنیت
گورستانی خواهد شد. راه برقراری امنیت در منطقه و توسعه و پیشرفت در
مناطق کردنشین ، به رسمیت شناختن آزادی های مشروع و قانونی شهروندان و
به بیانی دیگر حکومت بر دل و جان مردم است ، چنانچه مردان خدا و انبیإ
الهی رمز پیروزی و موفقیت خود را بدست آوردن قلوب مردم می دانستند.
بنظر حضرتعالی جرم کسانی که به آنها اجازه داده نشده که حتی در چارچوب
قوانین موجود به فعالیت سیاسی و مدنی مسالمت آمیز بپردازند و اکنون در
زندان بسر می برند چیست ؟ این افراد و حتی بسیاری از زندانیان که به
دلیل شرایط سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در زندان بسر می برند معلول
مدیریت ناکارآمد و غیرعلمی سیاسی امنیتی کشور هستند و جرمی جز اینکه
محل تولدشان کردستان است مرتکب نشده اند. لذا خواهشمند است دستورات
لازم را جهت بررسی مجدد پرونده آنها صادر فرمایید تا درصورت امکان آزاد
شوند و دوباره به کانون خانواده خود برگردند.
3. حضرت آیت ا... شاهرودی ، متأسفانه داشتن کتاب قانون اساسی در زندان
مهاباد ممنوع است و علیرغم درخواست های مکرر اینجانب برای دریافت کتاب
قانون اساسی نتوانستم آنرا بدست آورم ،بنده معتقدم داشتن و خواندن
ودانستن قانون اساسی و قوانین کشور نه تنها برای شهروندان حتی برای
مخالفین نیز ضروری است بطوریکه وجود قوانین غیرمنطبق با خواست های
شهروندان از بی قانونی و هرج و مرج بهتر است.
انگار عده ای در این منطقه تلاش می کنند که مردم از حداقل حقوق قانونی
خودشان بی اطلاع باشند و قانون ستیزی را رمز ماندگاری در قدرت و ثروت و
بدست آوردن حقوق های میلیونی خود میدانند. رابطه عده ای با قانون و
قانونمداری مثل رابطه جن و بسم ا... است. برای بنده مشخص نیست که چرا
صحبت از رعایت قانون اساسی و حقوق بشر ، حتی در زندان ، برای عده ای
هراس انگیز است. در واقع میتوان گفت تجزیه طلبان واقعی کسانی هستند که
از حاکمیت قانون و رعایت حقوق بشر واهمه دارند و تلاش می کنند مردم و
فعالین عرصه های مختلف را به شیوه های گوناگون به تخطی و سرپیچی از
قانون سوق دهند و زمینه برخوردهای امنیتی و قضایی را فراهم آورند و
بدین شیوه از آب گل آلود ماهی بگیرند و تداوم و بقا و قدرت خود را در
این شرایط تضمین کنند. لذا خواهشنمد است ترتیبات لازم را جهت برقراری
حکومت قانون و نیز اجرای فصل سوم قانون اساسی که در رابطه با حقوق ملت
در منطقه است فراهم آورید تا روزنامه نگاران و فعالین مدنی و شهروندان
بتوانند بصورت مسالمت آمیز ، منطقی و مدنی در چارچوب قانون به فعالیت
بپردازند.
مسعود کردپور
دبیر تبعیدی آموزش و
پرورش و روزنامه نگار
زندان ارومیه
نوروز 1388
1. رونوشت جهت اطلاع
و پیگیری نمایندگان مجلس شورای اسلامی
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران