آیت الله کاظمینی بروجری که در تبعید و زندان به سر می‌‌برد، در نامه‌ای به رییس دستگاه قضایی نسبت به شرایط خود انتقاد کرد. 

30.03.09

آیت الله کاظمینی بروجری که در تبعید و زندان به سر می‌‌برد، در نامه‌ای به رییس دستگاه قضایی نسبت به شرایط خود انتقاد کرد. 

این روحانی مدافع دینی سنتی، نزدیک به سه سال است که دربند حاکمیت ایران است. 

متن کامل نامه‌ی وی در زیر می‌آید: 

قال العظيم فی محکم کتابه الکريم “و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطانا”.

رياست زندان مرکزی يزد، آقای قاسم عليزاده:
طبق وظيفه وجدانی و قانونی و انسانی و اسلامی خود اين عريضه را در اسرع وقت و به تعجيل به رييس و مسئول تشکيلات زندان، آقای سيد محمود هاشمی شاهرودی ، حاکم قوه قضاييه برسانيد.

خدمت إبن عم مقتدر؛ سلام عليکم

گرچه شما چند سال قبل به من گفتيد که پا در کفش وزارت اطلاعات نمی کنم و خود را از استمداد يکی از فرزندان رسول الله که لباس خدمت گزاری به آستان غدير خم بر تن کرده بود و يک قرن اصغر سوابق ايثار در مکتب اجدادی داشت کنار کشيديد، اما به لحاظ آنکه زندان زير مجموعه شماست به ناچارعرض حالم را به سويتان معطوف داشتم تا در روزگار “يوم لا ينفع مال و لا بنون” و “يوم الحسرة” و “يوم التغابن” و “يوم يفر المرء من اخيه و امه و ابيه و صاحبته و بنيه” خلع عذر باشيد.
در اينکه رژيم سياسی ايران را دموکراسی می دانيد شکی نيست و اينکه کشورهای عضو سازمان ملل متحد تماماً منشور آن سازمان را پذيرفته اند نيز انکاری نداريد . من يک زندانی سياسی اعتقادی هستم که معتقدم اين نظام فاقد اعتبار است و شرعاً و قانوناً نمی تواند ادامه وضع کنونی داشته باشد. 

با مستنداتی که دارم و توسط وکلايم به دادگاه عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ارائه شده و ثبت گرديده و در انتظار نوبت محکمه است آيا به صرف اينکه اعلام کرده ايد که در ايران زندانی سياسی نداريد می توانيد از زير بار وظايف حقوقی و بين المللی آن شانه خالی کنيد؟ حتماً اين موارد و مسايل در آن محاکم جهانی مورد حل وفصل کارشناسان وحقوق دانان حاذق و کاردان قرار خواهد گرفت و حالا موارد نقض آشکار و علنی حقوق بشر را در مورد خودم معروض می دارم: 

مدت ۳۰ ماه است که زندان به زندان و بند به بند در تهران و يزد گشته ام و به تمامی معنا ناخوش و ناسالم گرديده ام. ۶ ماه در انفرادی ۲۰۹ بوده ام با اعمال شاقه و ايذا روح و آزار جسم. همواره به درخواستم برای اعاده دادرسی در فضای باز با حضور خبرنگاران بدون مرز و وکلای مستقل و انساندوست بی اعتنا بوده اند و در برابر استمدادم برای آوردن پزشکان ناپيوسته به حکومت سکوت کرده اند.

 

اموال مختصرم را مصادره کرده اند و سبب انقراض خانواده ام و فروپاشی خاندانم شده اند.
شنيده ام هر که را می خواهند به تدريج بکشند به يزد می فرستند که معروف به زندان سکندر است . در اين مکان برايم انفرادی ساخته اند و تلفن مرا قطع کرده اند. 

شما با اينهمه ظلم و استبداد چگونه می توانيد از عدالت علی سخن بگوييد؟
بنا بر منشور سازمان ملل متحد که حکومت شما يکی از امضا کنندگان آن است جايگاه زندانی سياسی اعتقادی جدای از ديگر محبوسين است. آنها از يک سری امکانات و امتيازات خاصی برخوردارند از جمله نگهداری ايشان در محبس خاص سياسيون و ارتباط دائمی و روزانه با خانواده و وکلای خود و حق ملاقات با وکلای خويش و باز بودن ديدار آنها با فرستادگان نهادهای حقوقی و قانونی سازمان ملل متحد.

اينک با شما اتمام حجت می کنم که در اين ۳ سال که گروگان رژيم ديانت و جمهوريت بوده ام پير و عليل و ناتوان و مريض شده ام و مرگ را بطور روزانه احساس می کنم. 

با آرزوی حاکميت آزادی و استقلال و دموکراسی
سيد حسين کاظمينی بروجردی 

مجموعه فعالان حقوق بشر

HOME