قصاص و حبس، مجازات زن و مرد متهم به قتل

 17/03/85

خبرگزاري فارس: مردي كه با همدستي زني اقدام به قتل همسر او كرده بود به قصاص و 100 ضربه شلاق محكوم شد.

به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران پس از محاكمه اين زن و مرد كه ليلا و پنجعلي نام دارند پنجعلي را به اتهام قتل عمد به قصاص نفس (اعدام) و 100 ضربه شلاق و ليلا را به 15 سال حبس محكوم كردند.
مردادماه سال 83 زني هراسان به ماموران نيروي انتظامي خبر داد شوهرش با شليك گلوله به قتل رسيده است. بلافاصله ماموران در محل حاضر شدند و تحقيقات خود را آغاز كردند، بررسي‏هاي اوليه در صحنه جرم نشان مي‏داد، عبدالحسن مرد 32 ساله چند قدم دورتر از خانه‏اش با شليك گلوله از فاصله‏اي نزديك به قتل رسيده است. با انتقال جسد به پزشكي قانوني ماموران ابتدا ليلا زن عبدالحسن را مورد بازجويي قراردادند، ليلا گفت: نيمه شب از ميهماني برگشته بوديم و همگي خواب بوديم، ما در يك خانه مستاجر بوديم، صاحبخانه به من گفت كه شخصي جلو در با شوهرت كار دارد، شوهرم از پنجره با او صحبت كرد، اما من متوجه مكالمه آنها نشدم. او لباس‏هايش را پوشيد و رفت و بعد از چند دقيقه صداي شليك گلوله آمد، زن صاحبخانه مرا صدا زد و گفت: صداي گلوله شنيده ما با هم به خيابان رفتيم و بعد با جسد شوهرم رو به رو شديم.
ماموران در ادامه تحقيقات خط تلفن خانه ليلا را تحت نظر قرار دادند و متوجه شدند، وي چندين بار به هتلي زنگ زده و از همان هتل نيز با خانه ليلا تماس گرفته شده است. آنها در ادامه پي بردند اين هتل در ناصرخسرو است و مردي به نام پنجعلي از آن هتل به خانه ليلا زنگ زده است. بنابراين ليلا و پنجعلي هر دو براي تحقيقات دستگير شدند. ليلا در بازجويي‏ها گفت: مدتي قبل از حادثه با مادر شوهرم كه نامادري شوهرم بود، براي گرفتن فال به هتلي در ناصرخسرو رفتيم. در آنجا متوجه شدم 2 مردي كه قرار است براي ما فال بگيرند پنجعلي و صفر هستند. در آنجا پنجعلي - مرد رمال- عاشق من شد و از من خواست تا از شوهرم جدا شوم، اما من مخالفت كردم. او شماره تلفن منزلم را پيدا كرده بود و مرتب زنگ مي‏زد، هر بار از او مي‏خواستم دست از سرم بردارد، اما مادر شوهرم اصرار داشت من از عبدالحسن جدا شوم، او مي‏گفت اگر تو با پنجعلي ازدواج كني، من و صفر هم مي‏توانيم با هم زندگي كنيم. يك روز كه به خيابان رفته بودم تا خريد كنم يكدفعه پنجعلي با موتور آمد و كيفم را دزديد و از آن طريق عكس من، دخترانم و شوهرم را به دست آورد و از آن به بعد تهديدم مي‏كرد، بعد از قتل شوهرم در آخرين تلفن پنجعلي به من گفت مادر شوهرت گفته بود اگر عبدالحسن را از سر راه بردارم تو با من ازدواج مي‏كني و همه چيز درست مي‏شود و اگر قرار باشد من را دستگير كنند حتما تو را به عنوان متهم معرفي مي‏كنم. من منكر داشتن ارتباط با پنجعلي نيستم، اما در قتل شوهرم هيچ نقشي ندارم.
ماموران سپس، پنجعلي را مورد بازجويي قرار دادند، او گفت: مدتي بود كه عاشق ليلا شده بودم و هر چه از او خواهش مي‏كردم از شوهرش جدا شود و با من ازدواج كند، وي قبول نمي‏كرد، بنابراين من از او خواستم تا راهي به من نشان دهد تا او را فراموش كنم، در آن زمان بود كه ليلا گفت: شوهرم را بكش تا من با تو ازدواج كنم، ليلا مي‏دانست حاضرم به خاطر او هر كاري بكنم به همين دليل اين حرف را به من زد، شب حادثه اسلحه‏اي تهيه كردم و به خانه ليلا رفتم. زنگ در را زدم به بهانه اين كه مي‏خواهم با شوهرش حرف بزنم او را از خانه بيرون كشيدم و با شليك گلوله به قتل رساندم ، اما بعد از مرگ عبدالحسن ليلا حاضر نشد با من ازدواج كند.
انتهاي پيام/

HOME