با ارسال پرونده به دفتر شاهرودي

كبري رحمانپور در انتظار نظر رييس قوه قضاييه

 27/03/85

خبرگزاري فارس: پرونده كبري رحمانپور براي كسب دستور در خصوص اجراي حكم به دفتر رييس قوه قضاييه فرستاده شد.

به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، پس از بي نتيجه ماندن تلاش مسوولان شوراي حل اختلاف براي كسب رضايت اولياي دم مقتول پرونده به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي تهران بازگردانده شد كه با توجه به طي شدن مراحل اجراي حكم قاضي شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي تهران پرونده را براي كسب دستور آيت الله شاهرودي به دفتر رياست قوه قضاييه فرستاد.
كبري رحمانپور متهم است در سال 81 مادر شوهرش را به قتل رسانده است.
او پس از دستگيري در خصوص روز حادثه گفته بود:من‌ دختري‌ 18 ساله‌بودم‌ و خانواده‌ فقيري‌ داشتم‌. عليرضا كه ‌مردي‌ 65 ساله‌ از يك‌ خانواده‌ مرفه‌ بود به‌خواستگاري‌ام ‌آمد و با آنكه‌ پدر بيمار و از كار افتاده‌ام ‌مخالفت ‌مي‌كرد، من‌ تن به ‌اين‌ ازدواج ‌دادم ‌تا باري‌ از دوش ‌خانواده‌ام‌ بردارم‌.
شوهرم‌ عليرضا قبلا ازدواج‌ كرده‌ بود و پسري‌ 18 ساله‌داشت‌، تصميم‌گرفتم ‌با همه‌ مشكلات‌ بسازم ‌ولي‌ مادرشوهر پيرم ‌مرا كلفت‌ خانه‌ مي‌دانست‌ و رفتار تحقيرآميزي‌ با من ‌داشت‌، اين‌ پيرزن‌ مرتب نيش‌ زبان ‌مي‌زد و تحقيرم‌ مي‌كرد، مي‌گفت‌ خيال‌نكن‌ تو عروس‌خانواده‌ام‌ هستي‌، تو را براي‌ كلفتي‌ به‌ خانه‌ام ‌آورده‌ام‌.
شوهرم‌ دوستم‌ داشت‌ و نمي‌خواست‌ از من‌جدا شود ولي‌ به‌اصرار مادرش ‌دوباره‌ مرا با چشم‌گريان‌ به‌ خانه‌ پدرم‌ برگرداند و من‌ به‌ خاطر خانواده‌ام ‌با خواهش‌ و التماس‌ برگشتم‌.
ازدواج ‌ما قانوني‌ نبود و هيچ‌ عقدنامه‌اي‌ نداشتيم‌، به‌ همين‌خاطر هيچ‌ مدركي‌ نبود كه‌ ثابت‌ كنم ‌همسر عليرضا هستم‌ آن‌ روز عليرضا از من‌ خواست‌ تا لباس‌هايم ‌را بپوشم‌ و با او بروم‌، من ‌هم ‌فكر كردم ‌مي‌خواهد مسائل‌ گذشته ‌را از دل ‌من‌ بيرون ‌بياورد.
لباس‌هايم ‌را پوشيدم‌ و سوار ماشين ‌عليرضا شدم‌، اطراف‌ پل ‌سيد خندان‌ بود كه ‌عليرضا بيست‌ هزار تومان ‌به‌ من‌ پول ‌داد و گفت‌، فعلا به‌خانه ‌پدرت ‌برو تا دوباره‌ تو را به‌خانه‌مان‌ برگردانم‌، از ماشين‌ پياده ‌شدم ‌و كمي‌ در خيابان‌ راه ‌رفتم‌، با خودم ‌گفتم‌، به‌ خانه‌ برمي‌گردم‌ و سعي‌ مي‌كنم‌ ناراحتي‌ عليرضا را برطرف ‌كنم‌، در را باز كردم‌، وارد منزل ‌كه ‌شدم‌ ديدم ‌مادر شوهرم‌ روي‌ مبل ‌دراز كشيده‌، وقتي‌ چشمش ‌به ‌من‌ افتاد يكدفعه‌ شروع‌ به‌ فحاشي‌ كرد و به ‌پدر و مادرم ‌فحش‌ داد، سعي‌ كردم‌ آرامش‌ كنم‌ اما مرتب‌ فحش‌ مي‌داد، يك‌ باره ‌به‌ طرف‌ كشوي‌ شوهرم ‌رفت‌، چاقويي‌ از داخل‌ آن ‌برداشت‌ و به‌ من‌ حمله‌ كرد، ديگر حال ‌خودم ‌را نمي‌فهميدم‌، حالت‌ جنون‌ به‌سرم‌ زده ‌بود، چاقو را از دستش‌ گرفتم ‌و چند ضربه‌به ‌او زدم كه باعث مرگش شد.
پس‌ از پايان‌ جلسه‌ محاكمه‌، حكم‌ اعدام‌ كبري‌ صادر شد و قرار بود دي‌ماه‌ پارسال‌ كبري‌ اعدام‌ شود، اما حكم‌ رامتوقف‌ كردند و به‌ دستور رياست‌ قوه‌ قضاييه‌ پرونده‌ كبري‌ از اجراي‌ احكام‌ به‌ شوراي‌ حل‌ اختلاف‌ فرستاده‌ شد تا شايد رضايت‌ خانواده‌ اولياي‌ دم‌ را جلب‌ كنند اما اولياي دم حاضر به گذشت نشدند.
كبري رحمانپور هم اكنون در زندان در انتظار نظر رييس قوه قضاييه در خصوص وضعيت خود است.

HOME