نامه هشت تن از زندانيان سياسي ايران خطاب به : شوراي جديد التاسيس حقوق بشر سازمان ملل متحد

نامه هشت تن از زندانيان سياسي ايران خطاب به : شوراي جديد التاسيس حقوق بشر سازمان ملل متحد
درود هاي گرم ما را از درون زندانهاي جمهوري اسلامي پذيرا باشيد .
بدون شك ماموريت شما را اعلاميه جهاني حقوق بشر معين كرده است . رژيم جمهوري اسلامي نيز از جمله حكومتهائي است كه اين اعلاميه را پذيرفته و ميبايست بدان پايبند باشد . ما نيز خارج از چهارچوب اين اعلاميه ، خواسته اضافه اي را مطرح نمي نمائيم . در عين حال شايد اين ادعا غير منصفانه نباشد ، كه صالح ترين داوران براي قضاوت درباره نحوه اجراي اين اعلاميه در ايران ، نه حكومت موجود است، و نه شخص دبير كل سازمان ملل متحد ، و يا نهادهاي عضو آن سازمان ، مگرشورائي كه موجوديت اعلام شده و اولين جلسه آن در شرف تشكيل است . وبهمراه آن ملت ايران ، بطور اعم ، فعالين و مبارزين سياسي ، و دگر انديشان ، بويژه زندانيان سياسي بطور اخص ، كه ميتوانند در اين باره قضاوت درستي داشته باشند . اگر بخواهيم ديدگاه رهبران جمهوري اسلامي را ملاك داوري قرار بدهيم ، اين رژيم مدعي است كه از بهترين حكومتها در زمينه اجراي اعلاميه جهاني حقوق بشر ميباشد !؟ چنانچه بخواهيم ، حتي ديدگاههاي دبير كل فعلي سازمان ملل متحد را ملاك قرار دهيم ، متاسفانه ايشان در ديداري كه حدود چهار سال پيش از ايران داشتند و اتفاقا در همان زمان تظاهرات مسالمت آميز معلمان ايران وحشيانه سركوب گرديد و چند تن از معلمان نيز كشته شدند ، اعلام نمودند كه ايران يكي از بهترين كشورها بلحاظ رعايت حقوق بشر است !؟ پس به ما حق بدهيد كه بنويسيم ، بايد داوري در اين زمينه را به ملتها و نهادهاي مدني ، بويژه بكوشندگان حقوق بشري و مبارزين وآزاديخواهان خاصه مدافعين ازادي بيان و عقيده قرار دهيم . ما امضاء كنندگان اين نامه اعلام ميداريم ، رژيم جمهوري اسلامي نه تنها بر پايه اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاقهاي پيوست آن عمل نميكند ، بلكه بصورت سيستماتيك حقوق بشر را نقض كرده و ميكند . پرسش ما اين است كه (شوراي حقوق بشر سازمان ملل ) قرار است در اين زمينه چه اقدام موثر و ملموسي را انجام بدهد ؟ اگر قرار است كه همچون گذشته عمل مرده و راه كميسيون پيشين را طي نمايد ، بهتر است كه از هم اكنون پيش داوري كرده و به مردم ايران بگوئيم تا بدانند كه هيچ اتفاق جديدي نخواهد افتاد و بايد نسبت به عملكرد نهادي چون شوراي حقوق بشرسازمان ملل متحد همچون عملكرد (ديده بان حقوق بشر ) ، گزارشگران بدون مرز و عفو بين المللي مايوس بود . و اگر غير از اين است بايستي منتظر ماند تا عملكرد آن شورا را ببينيم .
خانمها و آقايان عضو محترم شورا !
شما نيك آگاه هستيد كه حكومت جمهوري اسلامي يك حكومت ايدئولوژيك و تك صدائي است ، كه همچون كشورهاي تك حزبي مثل شوروي سابق ، كره شمالي ، چين و كوبا از رهبري واحد ، ايدئولوژي واحد و حزب واحد پيروي ميكند . بنابراين نيازي نيست تا درباره پرونده سياه ضد حقوق بشري اين رژيم طي سه دهه گذشته گزارشي ارائه كنيم . همه حكومتهاي ايدئولوژيك ، تماميت خواه و استبدادي بويژه از نوع مذهبي آن ((كه پس از سرنگوني طالبان درافغانستان ، متاسفانه از بخت بد ملت ايران ، رژيم جمهوري اسلامي تنها نسل بازمانده از جنس حكومتهاي مذهبي در جهان امروزي است كه بلحاظ حقوق بشري از عملكرد مشابه اي برخوردار هستند . در واقع هر نوع مخالفتي با اراده رهبر واحد ، ايدئولوژي واحد و عملكرد حزب واحد ، به بهانه اقدام عليه امنيت ملي ، توهين به رهبري و مقدسات و تبليغ عليه نظام و پيروي از آمريكا يا صهيونيسم سركوب ميشود . اينها عناوين كليشه اي براي سركوب همه دگر انديشان و طرفداران آزادي در ايران است . ممكن است گفته شود كه در ايران تعدادي احزاب به رسميت شناخته شده است . و بقدرت رسيدن اصلاح طلبان در يك دوره را دليل آن بر بشمارند . در پاسخ لازم است يادآور شويم كه ، اولا اين تجربه هيچ گاه تكرار نخواهد شد يعني به فرض اينكه حز ب اصلاح طلبان (مشاركت ) حكومتي را متفاوت از احزاب اقتدار گرايان بدانيم ، بايد بگوئيم كه پيروزي آنها نه يك روند دمكراتيزه داشت ، و بلكه يك استثناء بود ، و رژيم اجازه تكرار چنين عملي را نخواهد داد . بهمين دليل در انتخابات غير آزاد بگونه اي عمل كرده است كه مجلس و رياست جمهوري بدست اصلاح طلبان حكومتي نيفتد . اصولا اصلاح طلبها نيز حزب متفاوتي نيستند ، بجت اينكه ، رهبري واحد ، ايدئولوژي واحد (اصل ولايت مطلقه فقيه ) و حزب واحد را پذيرفته اند . ساختار حكومتي جمهوري اسلامي بگونه اي است كه بعنوان يك حزب واحد عمل مينمايد ، شوراي نگهبان را رهبر عزل و نصب مينمايد ، شوراي نگهبان كانديداهاي خبرگان رهبري را تاييد مينمايد ، و خبرگان رهبري بايستي بر كار رهبر نظارت داشته يا رهبري را انتخاب و يا عزل نمايند !؟ همين شوراي نگهبان ، كانديداهاي رياست جمهوري ، مجلس شوراي اسلامي را بايد تاييد نمايد تا اجازه انتخاب شدن داشته باشند . از مهمترين ويژگي هاي كانديداهاي خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي و شورايهاي اسلامي شهر وروستا ، اين است كه بايستي به رهبر واحد ، ايدئولوژي واحد و حزب واحد اعتقاد قلبي و التزام عملي داشته باشند ! آيا بنظر شما اعضاي محترم كه همگي به اصول اعلاميه جهاني حقوق بشرآگاهي داريد و حق انتخاب آزاد را از اصول اوليه آن منشور ميدانيد ، چنين ظوابطي بمثابه ضديت اشكار با اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاقهاي پيوست آن نميباشد ؟؟ بايد اضافه كنيم كه در اين رژيم ، رئيس قوه قضائيه مستقيما از سوي رهبر عزل و نصب ميشود و كليه قواي نظامي ، انتظامي و حتي دستگاههاي تبليغي و رسانه اي مستقيما زير نظر رهبري واحد (ولايت فقيه ) اداره ميشوند . براستي در كدام كشور كمونيستي ، رهبري حزب تا اين اندازه داراي قدرت مطلقه ميباشد ؟ بنابراين (جمهوري اسلامي ) يعني حكومت مطلقه استبدادي كه مطلقه بودن آن از طريق مفاد قانون اساسي رژيم (اصل 110 ) صراحتا به رسميت شناخته شده است . در واقع اين ساختار سياسي و قانون اساسي است كه رهبري واحد ، ايدئولوژي واحد و حزب واحد را تجويز كرده و به‌ان مشروعيت ميدهد نه اينكه ، روحانيون حكومت را از طريق كودتا بدست آورده باشند . لذا هر كسي عليه اين سه ركن حكومت مخالفتي ولو نقادانه انجام بدهد ، بعنوان اقدام عليه امنيت ملي و مصالح نظام ، توهين به مقدسات و تبليغ عليه نظام محكوم و زنداني خواهد شد ، و ما امضا كنندگان ذيل به همين اتهام سالهاست كه در زندانهاي جمهوري اسلامي هستيم و خواهيم بود . ايا بنظر شما نمايندگان محترم ،با چنين ساختار سياسي و چنين اتهامات عجيب وغريبي آشنا نيستيد ؟ ايا تا آنزمان كه چنين ساختار و عملكردش ، مشروعيت قانوني داشته باشد ، ميتوان اميد داشت كه در اين كشور آزادي بيان ، انديشه و قلم ، تشكيل اجتماعات ، تشكيل و تعدد احزاب ، عقيده و مذهب و ازادي انتخاب وجود داشته باشد ؟ ايا اين ازاديها از اصول اوليه اعلاميه جهاني حقوق بشر نميباشند ؟ مردم ايران و ازاديخواهان حتي به اندازه مخالفين پوپوليستي ، چون چاوزدر ونزوئلا ، ‍آزادي عمل ندارند . بجهت اينكه برخي حكومتهاي پوپوليستي ، ايدئولوژي گرا نيستند . اما حكومتهائي چون جمهوري اسلامي ، در كنار هم شكلان خود چون كره شمالي ، كوبا و چين نه تنها پوپوليست هستند ، بلكه ايدئولوژيك نيز هستند .
در ايران اگر كسي بخواهد از حق تشكيل ميتينگ و اجتماعات مسالمت آميز استفاده نمايد ، همچون زنان ايراني روز 8 مارس (22 خرداد 85 ) آنگونه وحشيانه سركوب ميشود . آيا اين عملكرد و دلايل شمرده شده رژيم براي شما كافي نيست ، تا دريابيد كه در ايران حقوق بشر با تمام قدرت توسط حكومت لگد مال شده و ميشود ؟ اگر كسي بخواهد ازادنه بيانديشد و انديشه خود را بيان نمايد ، به سرنوشت ( پرفسور رامين جهان بگلو ) دچار خواهد شد . اگر كسي بخواهد آزادانه اطلاع رساني كند ، به سرنوشت ( زهرا كاظمي ) گرفتار خواهد شد . اگر كسي بخواهد عقيده خود را بيان نمايد همچون (دكتر هاشم آقاجاري ) استاد دانشگاه ، به مرگ محكوم ميگردد . اگر كسي بخواهد از طريق جنبش دانشجوئي به صورت مسالمت آميز ، عليه عملكرد رهبر واحد ، ايدئولوژي واحد و حزب واحد دست به تظاهرات اعتراضي بزند ، به سرنوشت عده اي از دانشجويان كه برخي از آنها در زمره امضا كنندگان اين نامه هستند و از هفت سال پيش تا كنون ( 18 تير 78 ) در زندان بسر ميبرند ، گرفتار خواهند شد . اگر كسي بخواهد از حق تشكيل احزاب استفاده كند بجرم اقدام عليه امنيت ملي ، همچون تعداد ديگري از ما امضا كنندگان اين نامه ، بايد سالها درپشت ميله هاي زندان بمانند و بپوسند .
خانمها و اقايان محترم !
خوب است بدانيد كه امضا كنندگان اين نامه يا بجرم شركت در تظاهرات مسالمت آميز و جنبش دانشجوئي به حبسهاي سنگين محكوم شده ايم ، و يا بجرم تشكيل حزب و تشكل سياسي و شركت در فعاليتهاي مسالمت آميز سياسي و يا فعاليتهاي مطبوعاتي . ما زندانيان سياسي كه داراي محكوميتهاي سنگين هستيم ، نه اسلحه بدست گرفته ايم . نه جاسوسي كرده ايم ونه اقدام تروريستي مرتكب شده ايم . نا فقط خواسته ايم از حقوق قانوني خود و ملت ايران كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر به رسميت شناخته شده است ، دفاع كنيم .
خوب است بدانيد كه همه ما در شكنجه گاههاي جمهوري اسلامي مثل زندان مخوف توحيد ، 209 اوين ، عشرت اباد ، 2- الف سپاه و ساير بازداشتگاههاي وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران ، براي مدتهاي طولاني زير شكنجه هاي وحشيانه قرارداشته ايم . آيا شكنجه هاي روحي و جسمي و شكنجه سفيد با اعلاميه جهاني حقوق بشرسازگاري دارد ؟ خوب است بدانيد كه ما همگي ، در دادگاههاي انقلاب ، يا بصورت غيابي و يا بدون حضور هيئت منصفه ودادگاه غير علني ، بدون داشتن وكيل مدافع محاكمه و محكوم شده ايم . آيا در اين زمينه اعلاميه جهاني حقوق بشر توصيه و دفاعيه اي ندارد ؟
بايد بدانيد كه در جمهوري اسلامي ، هزاران نفر از اعضاي سياسي حزب مخالف ، دانشجويان ، روزنامه نگاران ، زنان ، معلمان ، كارگران ، جوانان و اصناف گوناگون با وثيقه هاي بسيار سنگين از سوي دادگاههاي انقلاب كه دادگاههاي امنيتي ميباشند ، بصورت مشروط بمعناي دوختن دهان آزاد هستند كه اين وثيقه ها و فشارهاي دادگاههاي انقلاب ، همچون شمشير داموكلس بر سر آنها قراردارد . ايا اعلاميه جهاني حقوق بشر در اين زمينه ها توصيه و قوانيني ندارد ؟ بايد بدانيد در ايران امروز ، انواع و اقسام بازداشتگاههاي امنيتي متعلق به وزارت اطلاعات ، سپاه ، حفاظت اطلاعات قوه قضائيه ، ارتش ونيروي انتظامي وجود دارد كه مخالفين را در سلولهاي انفرادي ، با چشم بند و پا بند و دستبند بازجوئي هاي بزعم خودشان فني ، زير شكنجه هاي وحشيانه قرار ميدهند تا بزعم خودشان مخالفان را بشكنند و وادارشان كنند تا دست از مخالفت برداشته و سرشان را به زير بياندازند . بايد بدانيد كه هر نوع خواسته مشروع قوميتهاي ايراني از طريق نيروهاي امنيتي ونظامي با شدت تمام سركوب ميشود ، و هزاران آزاديخواه به همين بهانه در زندانها بسر ميبرند و هيچ دستگاه ناظر بي طرفي نيز حق نظارت بر اعمال اين نيروها در زندانها را ندارد . متاسفانه دادگاههاي انقلاب بمثابه بازوي اجرائي دستگاههاي امنيتي و نظامي عمل مينمايند . ايا اعلاميه جهاني حقوق بشر درباره حقوق قوميتها و اقليتهاي مذهبي و نيز درباره نحوه عملكرد دستگاههاي قضائي ، توصيه اي ندارد ؟ در ايران حتي زنان و مردان و بويژه جوانان ، در پوشيدن لباس خود آزاد نيستند و روزانه هزاران دختر وپسر حوان در سراسر كشور بجرم بدحجابي وبد لباسي راهي بازداشتگاهها شده و در آنجا شلاق ميخورند . ايا آزادي پوشيدن لباس ، از حقوق اوليه انسانها نيست ؟
در ايران صدور حكم اعدام به بهانه هاي گوناگون و بصورت يك روال عادي در آمده است ، و اطمينان داريم بلحاظ آمار اعدامي ها ، جمهوري اسلامي درجهان رتبه اول را در اختيار دارد . در همين رابطه لازم است از زندانياني چون خالد حرداني ، فرهنگ پور منصوري ، شهرام پور منصوري ، سعيد ماسوري ، غلام كلبي ، عليرضا كرمي ، خير ابادي و فيض مهدوي نام ببريم كه سالهاست زير حكم اعدام قرار دارند ، و شهرام پور منصوري وقتي حكم اعدام گرفت زير 18 سال و به تعبير كودك بود .
بنا نداريم پرونده سياه جمهوري اسلامي ، در مورد زير پا گذاشتن حقوق بشر را حتي ورق بزنيم . براي اينكه اين عملكرد در سه دهه گذشته بقدري سنگين و ننگين بوده است كه حتي تورق آن ، مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد شد . فقط به نمونه هائي كوچك از وضعيت سياه موجود اشاره نموديم . خواستيم اشاره كنيم كه ملت ايران بويژه آزاديخواهان و كوشندگان سياسي ، طرفداران حقوق بشر ودگر انديشان ، دانشجويان و دانشگاهيان ، روزنامه نگاران و همه نخبگان و عموم ملت ايران در زنداني بزرگ به وسعت ايران زندگي ميكنند . نه حق فكر كردن دارند . نه حق ازادي بيان ، نه حق تشكيل اجتماعات مسالمت آميز آعتراضي ، نه حق شركت در انتخابات حق تعيين سرنوشت خود و نه حتي حق پوشيدن لباس مورد نظر را .
كساني كه ميخواهند درباره حقوق بشر در ايران سخن بگويند ، بايد بدانند كه شعار عملي حكومت ايران اين است : پيشواي واحد ، ايدئولوژي واحد ، و حزب واحد .
بهمين دليل اگر بخواهيد غير از اين بيانديشي يا بايستي كنج زندان را انتخاب كني يا كنج عزلت را . حزبها و گروهها نيز كه ظاهرا متفاوت از احزاب مورد حمايت حكومت ، فعال هستند ، لزوما ميبايستي در مرام نامه و اساس نامه خود التزام قلبي و عملي خود به اين امور سه گانه را رسما نوشته و آنرا امضا نمايند ، در غير اينصورت ، در فرايند شركت در قدرت و حتي فعاليتهاي اجتماعي و صنفي هيچ جايگاهي نخواهند داشت . واقعيت حاكم بر ايران است . طرفداران حقوق بشر بويژه نهادهاي رسمي و بين المللي ، اگر نميخواهند واقعتي تلخ استبداد مذهبي و ديكتاتوري ايدئولوژيك حاكم بر كشور ما را افشا كنند ، بهتر است كه پرونده آنرا نگشايند . و اگر قصد چنين امري را دارند ، بايد آگاه باشند كه تاريخ درباره عملكرد آنها قضاوت خواهد نمود . آري اقاي كوفي عنان آزادي بيان در چنين حكومتي را تاييد كردند ! براستي چگونه ميتوان داغ چنين ننگ بزرگي را از پيشاني سازمان ملل متحد زدود ؟ و ايا اين سازمان ملل متحد به سازمان دول متحد بدل نگرديده است ؟ داوري با آزاد انديشان جهان و ايران است .
امضا كنندگان : 1 – مهندس حشمت الله طبرزدي ( مدير مسئول و سردبير نشريات توقيف شده ، پيام دانشجو ، هويت خويش ، نداي دانشجو وگزارش روز و دبير كل جبهه دمكراتيك ايران
IDF . محكوميت 17 سال ( هفت سال زندان و10 سال محروميت اجتماعي ، هفت سال است كه در زندان هستم )
2 – دانشجوي زنداني منوچهر محمدي (عضو شوراي مركزي جبهه دمكراتيك ايران ، متهم رديف اول كوي دانشگاه ، 15 سال محكوميت زندان ، هفت سال است كه زنداني است .
3- دانشجوي زنداني اكبر محمدي (عضو شوراي مركزي جبهه متحد دانشجوئي ، متهم رديف دوم كوي دانشگاه ، محكوميت اعدام ، با دو درجه تخفيف تبديل به 15 سال ، هفت سال است كه زنداني است .
4 – مهرداد لهراسبي ( زنداني كوي دانشگاه تهران ، محكوم به اعدام ، با دو درجه تخفيف پانزده سال ، هفت سال است كه زنداني و بشدت بيمار است .
5 – بهروز جاويد تهراني ، عضو شوراي مركزي جبهه متحد دانشجوئي ، محكوم كوي دانشگاه به هشت سال زندان ، هفت سال است كه زنداني است .
6- امير ساران (دبير كل جبهه اتحاد ملي ، محكوميت هشت سال به دليل فعاليت سياسي و حزبي ، سه سال است در زندان ميباشد .
7- ارژنگ داوودي ، عضو شوراي مركزي جنبش دانشجويان مستقل ، محكوميت 16 سال بدليل فعاليتهاي سياسي ، 5/2 سال است كه رد بندر عباس زنداني است .
8- اسد شقاقي ، عضو شوراي مركزي جبهه اتحاد ملي ، محكوميت 5/3 سال بدليل فعاليت سياسي ، 5/1 سال است كه در زندان است
ايران – تهران – كرج – زندانهاي اوين – رجائي شهر و بندر عباس 27 / خرداد /85

HOME