فرزندانمان را شکنجه کردهاند ؛ فکر میکردیم دوره شکنجههای قرونوسطایی به سر آمده باشد
هفته گذشته ۵ نفر ازدانشجویان بازداشتی آزاد شدند. اما مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری همچنان در بند بهسر میبرند. بنا بر نامهی منتشر شده، این دانشجویان در طی ۸۰ روز بازداشت خود به شکلی مداوم و غیر انسانی تحت شکنجههای طاقتفرسا بودهاند. “استفاده از کابل و شلاق برای ضرب و شتم توسط گروه هفت نفرهی بازجوها به صورت هم زمان، که به بیهوشی و انتقال آنها به بهداری بند ۲۰۹ منجر شده است” از جمله این شکنجههاست، تا دانشجویان را وادار به اعترافِ “آن چه مأموران امنیتی میخواهند” کند.
موارد آزار روحی و جسمی نامبرده شده در نامهی خانوادهها حقیقتاً تکان دهنده است. دانشجویان در “بازجوییهای طولانی مدت (۲۴ ساعت مداوم) توسط یک تیم ۷ نفره و نیز بازجویی های گاه و بیگاه شامل نیمه های شب ” به طور دائم زیر فشار بودند. از موارد شکنجههای روحی دانشجویان بازداشتی تهدید دائمی دانشجویان به “قتل و ضرب و جرح شدید و تهدید به آزار رساندن به اعضای خانواده” و یا “ارائه اخبار کذب مبنی بر دستگیری، ضرب و شتم و آزار اعضای خانواده و همچنین اخباری مبتنی بر بیماری (سکته قلبی) و انتقال اعضای خانواده به بیمارستان” و ” ارائه احکام مجعول مانند حکم اخراج والدین از محل کار” است.
در جایی از نامه آمده، با دادن وعده آزادی به دانشجویان تمام وسایل آنها را به ایشان تحویل میدادند، اما سپس آنها را مجدداً به سلول باز گردانده، تحت شکنجههای جسمانی طاقت فرسایی قرار میدادند و به “سلول افراد خطرناک” میفرستادند.
صداهایی
لرزان
پدر احمد قصابان تمایلی به صحبت با ما ندارد. او بهشدت
نگران فرزندش است، میگوید: «دیگر دوست را از دشمن
نمیشناسم. من نگران فرزندم هستم. وقتی امضای من زیر آن
نامه است یعنی تمام موارد را تائید میکنم. من از موقعیت
بچهام واقعاً میترسم. نمیدانم سرنوشت این بچهها چه
میشود.»
برادر مجید توکلی نیز از واکنش ریاست قوهقضاییه میگوید: « پدرم همراه با خانوادههای دیگر در تهران بودند و قصد داشتند با رییس قوه قضاییه دیدار کنند، تا مسائل و واقعیتها را حضوری به او بگویند. اما آقای شاهرودی حاضر به دیدار نشد. خانوادهها هم تصمیم گرفتند، این نامه افشاگرانه را منتشر کنند تا مشخص شود، مشکل ما چیست و چرا دیدار حضوری خواسته بودیم. آقای شاهرودی تا امروز به این نامه هم مانند نامههای گذشته واکنشی نشان ندادهاند.» او متن نامه را گویای همهچیز میداند و میگوید: « نامه کاملاً واضح است. چیز دیگری برای توضیح دادن نماندهاست. دیروز پدرم با مجید ملاقات داشت. آنها در اعتصاب غذا بهسرمیبرند و مشخص است که در این شرایط وضعیت اصلاً خوبی ندارند. اثرات شکنجه برروی بچهها کاملاً واضح بودهاست. خود خانوادهها در دیدار با بچهها این اثرات را روی صورت و بدن آنها دیدهاند.»
صدای نگران و لرزان مادر احسان منصوری شاید بیشتر از جملات او گویا بود: « بچههایی، که از زندان آزاد شدهبودند و چیزهایی که خودمان در ملاقات دیروز دیدیم برای ما تکان دهنده بود و خیلی اذیت شدیم. بچهها تمام مدت در این دو ماه وانمود میکردند که خیلی اذیت نشدهاند و دائماًً رعایت حال خانوادهها را میکردند. عدهای که آزاد شدند چیزهایی را گفتند که… بسیار اذیت شدیم، بسیار زیاد. متأسفم. ما واقعاً از آقای شاهرودی انتظار رسیدگی داریم.»
“فکر میکردیم، دورهی شکنجههای قرونوسطایی به سر آمده باشد”
آرمان صداقتی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی پلیتکنیک و هیئت رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت از وضعیت دوستانش در زندان اوین ابراز نگرانی میکند. او به موارد شکنجهای که در نامه خانوادهها آمده، اشاره میکند و میگوید: « همانطور که در نامه خانوادهها آمده ۹مورد شکنجه روحیاست. برای مثال به آقای قصابان گفتند که پدرش به خاطر او اخراج شدهاست و یک حکم جعلی اخراج بهاو نشان دادهاند. یا بازهم درمورد آقای قصابان، مادر ایشان بیماری قلبی دارند و بهطور ۲۴ساعته در سلول او صدای قلب پخش میکردند. شکنجههای جسمی هم که تمامی نداشتهاست. اعم از کتک زدن تا مرز بیهوشی و یا نگهداشتن آنها روی یک پا در ساعتهای متوالی. شنیدهها حتی حاکی از این مسئله است که به آنها برق هم وصلکردند. بازجوییهای طولانی مدت به وسیلهی تیم ۷نفره نیز مزید بر علت شده و دانشجویان را بهشدت زیر فشار قرار میدادهاست.»
او وضعیت ۵دانشجوی رهاشده را نیز “دردناک” خواند. صداقتی بازگویی گفتههای آزادشدگان را صلاح ندانست: « فقط میتوان گفت تحت فشار به غایت زیادی بودند. مثلاً آقای حکیمزاده، که من شخصاً با ایشان ملاقات داشتم، ۸کیلو وزن کم کرده بودند و به علت فشارهای زیاد روحی، وضعیت روانی عادی خودشان را نداشتند. شخصیت و وجودشان خورد شده بود. نه فقط آقای حکیم زاده تمام ۴ نفر دیگر هم همین وضع را دارند.»
آرمان صداقتی عدم واکنش مسئولان را نشانی از یک دست شدن دستگاه قضایی میداند و میگوید: « نامه خطاب به آقای شاهرودی بودهاست. اما او هم هیچ موضعگیری در قبال این نامه نکردهاست. این سکوتها میتواند، حکایت از یک دست شدن سیستم قضایی داشتهباشد و از بین رفتن اختلافاتی که ممکن بود با اعتراض به بالا باعث بهبود کار در دادستانی شود، از بین رفتهاست.»
صداقتی نگران بازداشتشدگان است و تأکید میکند، دانشجویان بیگناه هستند و مدرکی دال بر گناهکاری ایشان وجود ندارد: «مگر اینکه اعترافی بهزور از خود این دانشجویان گرفتهشود.» او با اشاره به پروژههای اعترافگیری میگوید: « فکر میکردیم، شکنجههای قرونوسطایی دورهاش به سر آمده باشد و عمر امثال این شکنجههای روحی و روانی برای اعترافگیریهای اینچنینی پایان یافتهباشد. اما متأسفانه برخوردهای اخیر با دانشجویان و بخش مجدد اعترافات تلویزیونی نشان داد، روشهای قرون وسطایی و شکنجههای اینچنینی همچنان مرسوم است. شکنجههایی که بچههای پلیتکنیک تحمل کردند و اکنون بر بازداشتشدگان ۱۸تیر اعمال میشود، مخصوصاً ۸نفر که هیچ خبری از آنها نیست و معلوم نیست دارند چه بلایی سر آنها میآورند، همه و همه حکایت از پروژههای اعترافگیری دارد. برای مثال آقای نیکونسبتی مشکل قلبی دارند. با این وجود تمام مدت اورا در انفرادی نگه داشتهاند و اجازه هیچ خبری بهجز یک تماس دو، سه دقیقهای با خانواده به او ندادهاند. اما خبرهای رسیده از اوین حکایت از وخامت شدید بیماری قلبی ایشان دارد و بودن در زندان و انفرادی به قیمت جان آقای نیکو نسبتی تمام میشود.»
آرمان صداقتی از دیگر دانشجویان در بند خبر دقیقی ندارد:«به گفته رییس دفتر آقای مرتضوی در دادستانی تهران، دورهی بازجویی میتواند ۱الی ۴ ماه بدون هیچ توضیحی به وکلای آنها و بدون ملاقات در انفرادی طول بکشد.»