|
کی می رود ز خاطر خون روان یاران! 8 مرداد، به بهانه چهلمین روز در گذشت جانباخته گان خیزش اخیر! |
قرار بود که مراسم در بهشت زهرا برگزار شود و سپس در مصلی تهران تجمع شود. البته بسیاری از جوانان و کسانی که می خواستند در مراسم شرکت کنند با برگزاری مراسم در مصلی مخالف بودند. به دلایل مختلف از جمله اینکه یک مکان بسته است که امکان فرار وجود ندارد و دوم اینکه پر از دوربین مدار بسته است و یک دلیل و مهمترین آن اینکه یک مکان مذهبی است. هر چی می کشیم از همین مذهبه، حالا بریم مراسم کشته شده ها رو که به خاطر مبارزه علیه رژیم مذهبی کشته شدنو، تو مصلی بگیریم. خبر می رسد که بهشت زهرا که امروز بسیار هم شلوغ بوده و جمعیتی نزدیک به 10000 نفر برای شرکت در این مراسم جمع شده اند صحنه در گیری بوده و مانع از تجمع مردم بر سر مزار ندا و دیگر جانباختگان شده اند. اطراف مصلی تهران و خیابانهای منتهی به آن از جمله تخت طاووس و بهشتی پر از نیروهای گاردی است. مردم ممتد بوق می زنند و گاردیها هراسان، در حالیکه باتوم هایشان را در آسمان می چرخانند به سمت مردم هجوم می برند. به ماشینهایی که بوق می زنند هم حمله می کنند و شیشه هایشان را می شکنند. با یکی از دوستانم به میدان ونک می رسیم. وضعیت کاملا غیرعادی است. همه مغازه ها بسته است. نیروی زیادی اعم از نیروی انتظامی و بسیج و لباس شخصی جمع هستند. مردم باز هم بوق ممتد می زنند. در یک صحنه عجیب می بینم که یک لباس شخصی در حال یادداشت شماره ماشینهایی است که بوق می زنند بعد از مدتی کلافه می شود و به حماقت خودش پی می برد. پلیس راهنمایی حضور ندارد. میدان را دور می زنیم و به سمت پایین می رویم. جمعیت زیادی در حال بالا آمدن است. باز هم حضور زنها قابل توجه است. به بقیه می گویند که آرام به طرف بالا بروید. دارن حمله می کنن. ندوید! با هم باشید! فریاد می زنن نترسین، نترسین، ما همه با هم هستیم. در همین حین گاز اشک آور می زنن. یکی از جوونا سریع سطل آشغال رو بر میگردونه وسط خیابون و آتیش می زنه. بر می گردیم به سمت میدون. حضور گله های لباس شخصی و نیروهای اطلاعاتی کاملا برجسته است. مردم با اشاره به هم جاسوسها رو نشون میدن که حواستون باشه. گاردیها میان تو میدون تا بعد از کتک زدن و کشتن مردم خستگی در کنن. با آبمیوه های خارجی پذیرایی می شن. خبر میدن بهشون که برن سمت تخت طاووس. می گن اونجا شلوغ شده. باز میریم به سمت پایین. چون جمعیتی جمع شده و در حال شعار دادنه. گاز اشک آور زدن. گلوم می سوزه، اشکم سرازیر میشه. میایم این دست خیابون. سر یک کوچه وای میسیم. مردم با اشاره زن و مرد جاسوسی رو نشون میدن که در حال عکس و گرفتن فیلم هستن. مردم هم دیگه خوب یاد گرفتن چه جوری مبارزه کنن. جاهایی وای میسن که راه فرار باشه. چند قدم جلوتر جوونا آتیش بزرگی درست کردن و خیابونو بستن و دارن شعار می دن. مرگ بر تو مرگ بر تو م....رگ بر تو. مرگ بر دیکتاتور. انرژی مضاعفی می گیریم. چه روزیه امروز. یاد روزهای اول افتادم. اما فرقش اینه که حالا مردم با اینکه اینهمه کشته و زخمی و زندانی دادن اما باز هم هستن. خصوصا جوونا، دخترا. همه صورتها رو پوشوندن و یک فرق بزرگ دیگه اینکه رنگ سبز خیلی کم شده. بخش مهمی از مردم به این آگاهی رسیدن که موسوی هم از همینا س. مردم چیزه دیگه ای میخوان. چیزی که موسوی نمی خواد. وجود یک نیروی آگاه به شدت احساس می شه. کوچکترین آگاهی در این دوران نقش مهمی داره. همه تشنه یاد گرفتن هستند حتی در هنگامه نبرد و جنگ با دشمن. همه با هم شعار می دیم. گاردیها حمله می کنن. میریم به سمت گاندی. اونجام آتیش روشن می کنیم. به اونای که از گاز اشک آور آسیب دیدن کمک می کنیم. یکی از مغازه دارها میگه بیاین تو تا کرکره رو بکشم پایین. همه کمک می کنن. میایم سر گاندی. می گن ونک خیلی شلوغه. بستن میدونو. یکی میگه مواطب باشین. لباس شخصیها خیلی زیادن. زنهای جاسوس هم دارن بین مردم. یکدفعه 20-30 تا موتوری که سپاهی هستن میان به سمت گاندی و داد می زنن که برین. میریم به سمت میدون. اما نمیشه وایساد. میایم دوباره سر گاندی تا ببینیم کجا می شه تجمع کنیم. در حالیکه چند ثانیه هم نشده همون موتوری هایی که رفته بودن بر می گردن و میان توی پیاده رو. خودمونو به یه کیوسک مطبوعاتی میرسونیم چون همه راهها بسته شده. در حالیکه با فروشنده مشغول صحبت هستم یکهوآخخخخخخخخ پشتم. برای چند ثانیه گیج میشم. ظاهرا سرمو نشون کرده بود اما چون سرمو خم کرده بودم و با فروشنده کیوسک حرف میزدم شانس آوردم و به پشتم خورد. با کمک مردم به خودم میام. در اثر ضربه پامم پیچ می خوره. دیگه عادت کردیم. آنقدر زیادن که چند دقیقه طول می کشه برن. فقط عربده می کشن. هراسان به نظر میرسن. به خاطر جنایتهایی که تو این چهل روز کردن و نتیجه اش را دیدن وامانده شدن و نمی دونن چه کنن دیگه ترس تو مردم مرده. امروز خیلی با شکوه بود. آفرین به آگاهی مردم. به اراده و همت و ایستادگیشون، به مقاومتشون. به مبارزه خستگی ناپذیرشون. مردم میگن دیگه همه چیز زیر سوال رفته ودیگه الان هدف برای ما، رفتن همه ایناس. کل نظام نشانه است !
یاد همه عزیزان جانباخته گرامی باد! مرگ بر این دولت مردم فریب! زنده باد انقلاب! گزارشی از فعالین بذر 8 مرداد 1388 www.bazr1384.blogfa.com Email: bazr1384@gmail.com www.bazr1384.com |