بخش چهارم:
دفاع از حقوق بشر
با خواندن سه بخش این کتابچه، بیش از پیش به اهمیت حقوق بشر، نقش آن در
زندگی امروز و تاثیرش در ابعاد مختلف زندگی انسان از جمله اجتماعی، فرهنگی،
اقتصادی و سیاسی پی بردید و همانطور که در بخش سوم اشاره کردیم سالها از
تصویب منشور حقوق بشر سازمان ملل گذشته است و در این فاصله شصت ساله،
کشورهای توسعه یافته در زمینه رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی بسیار به پیش
رفتهاند اما متاسفانه کشور ما در این بازه زمانی نه تنها پیشرفتی نداشته
بلکه گاه نیز به عقب برگشته است.
امروز در دنیا اعدام نوجوانانی که به خاطر سن کم به اشتباه جرمی انجام
دادهاند، تقریبا منسوخ شده است اما شاید برای شما جالب باشد که بدانید در
حال حاضر، جمهوری اسلامی ایران در صدر معدود کشورهایی قرار دارد که کودکان
را به خاطر انجام جرم در کودکی اعدام میکند. همچنین جمهوری اسلامی ایران
در حال حاضر، جزو چند کشوری است که به خاطر پوشش اجباری (حجاب) شهروندانش
را به تا دو ماه زندان و یا جریمه محکوم میکند و باز همچنین جمهوری اسلامی
یکی از اندک کشورهایی است که هنوز بر اساس شیوه قصاص رفتار میکند یعنی چشم
در مقابل چشم، قطع دست در مقابل دست؛ پدیدهای که در دنیای مدرن به هیچ
عنوان پذیرفتنی نیست.
وقتی که اعلامیه حقوق بشر در سازمان ملل مورد تصویب کشورها و ایران قرار
گرفت، هدف کرامت و ارج نهادن به مقام انسانیت بود که امروز بسیاری از آن
کشورها با عمل به آن، مسیر پیشرفت را سپری کردهاند اما متاسفانه کشور ما
در این سالها به این مساله بیتوجه بوده است. شاید به همین دلیل است که
اینک در سالهای ابتدایی هزاره سوم لازم است که ما شهروندان ایران، برای
اینکه بیش از پیش خسارت نبینیم، همتی کنیم تا شاید از این مشکلاتی که
حکومت، پیرامون مان تدارک دیده، نجات بیابیم.
در بخشهای گذشته سعی کردیم ضرورت توجه به این قوانین را مورد توجه تان
قرار دهیم و همانطور که در انتهای بخش سوم نوید دادیم، در این بخش درصدد
هستیم به یاری شما، روشهای دفاع از حقوق بشر را مرور کنیم. موضوعی که کم
اهمیت تر از بخشهای پیشین نیست و اتفاقا اهمیت زیادی هم دارد. از یاد
نبرید شما اگر قوانین حقوق بشری و مبنای شکل گیری آنها را بدانید، برای
داشتن جامعهای مطلوب کفایت نمیکند؛ به همین دلیل لازم است کمی به عنوان
یک «مدافع حقوق بشر» بر فعالیت خود بیفزایید تا بلکه با رعایت بیشتر قانون،
به رفاه برسیم؛ رفاهی که هم برای جامعه و هم برای ما سودمند است.
اما چگونه یک مدافع حقوق بشر باشیم:
مدافع حقوق بشر یک انسان است که حقوق ابتدایی و لازمه انسانها را میداند،
به آن احترام میگذارد و سعی میکند به هر طریقی که امکانش را داشته باشد
آن را انعکاس بدهد. چنین شخصی علاوه بر رعایت قانون، در مقابل هر ظلمی به
انسانیت واکنش نشان میدهد. هر چند، گاهی این واکنش مانند یک "پرسش" از
عوامل نقض حقوق بشر کم هزینه است و یا همچون "نافرمانی مدنی" هزینهی اندکی
دارد اما گاه نیز آنقدر در خود توان میبیند که در ازای ضایع شدن حق
انسانها، زبان به "اعتراض" میگشاید و در عین حال "خبررسانی" حقوق بشر را
در پیش میگیرد تا ظالم رسوا شود و حقوق انسانها رعایت شود.
قانون پذیری
کشوری با قدمت ایران حکومتهای زیادی را بر خود دیده که شاید ساده ترین
میراث هر حکومتی قوانین مختص به خود باشد. در همین صد سال اخیر سه حکومت
قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی بر ایران حکمرانی کرده که دو گزینه اول از
نوع پادشاهی و دیگری جمهوری (تحت نظارت کامل دین) بوده است.
از یاد نبریم که هر حکومتی با توجه به توان خود و توان و طاقت مردماش،
قوانینی تصویب میکند. مثلا رضا شاه پهلوی وقتی شرایط را از دید خود مساعد
میبیند در سال ۱٣۱۴ قانونی را از تصویب میگذراند که براساس رعایت حجاب را
ممنوع اعلام میکند. هرچند برای جامعه سنتی آن زمان این حرکت جسورانه بود
اما با همراهی که مردم آن زمان انجام دادند، بالاخره این قانون تا سالها
در ایران پایدار ماند. همزمان با جمهوری اسلامی، وقتی آیتالله خمینی، نقش
رهبری این انقلاب را بر عهده گرفت، اندک اندک خواستار رعایت حجاب شد،
اکثریت مردم علیرغم اعتراضهایی عدهای دیگر، این بار این تصمیم حاکمان را
تایید کردند.
بنابراین توجه داشته باشید که اراده مردم نقش مهمی در شکل گیری یک قانون
دارد. البته این توضیح را لازم میدانیم که در کشوری مثل ایران که معمولا
نظامی دموکراتیک شکل نمیگیرد، طبیعی است که حکومت از ابزارهای قهرآمیز و
نظامی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند.
به بحثمان باز گردیم. هرچند در زمان تصویب قانون حقوق بشر این گونه حقوق
انسانها نقص نمیشد اما اینک به گواه نهادهای ناظر دیده بانهای حقوق بشر،
موارد نقض حقوق بشر زیادی در ایران روی میدهد. حال
این ما هستیم که میتوانیم میان رجوع به قانون و بیتفاوتی، یکی را انتخاب
کنیم.
از سوی دیگر، موضوعی که اهمیت دارد، اراده شخصی خودمان در رعایت قانون است.
ما ایرانیها مثالی داریم که میگوید «مرگ خوب است ولی برای همسایه». البته
منظور ما این نیست که «مرگ» را به جای همسایه، برای «خودمان» برگزینیم بلکه
بیاییم هم برای همسایه و هم برای خود آرزوی «زندگی» کنیم.
گام اول برای اینکه مدافع حقوق بشر و انسانیت باشیم این است که ابتدا
قوانین را بشناسیم و قوانینی که درست و براساس حقوق عموم مردم است را رعایت
کنیم.
به طور طبیعی قوانین را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: قوانین درست و
قوانین غلط. پیش از این در بخش دوم از قوانین حقوق بشری و رد پای آن در
قوانین کشورمان اشاره کردیم. علیرغم وجود برخی قوانین مساله ساز اما خیلی
از قوانین فعلی، قوانین خوب و کاربردی هستند که برای حفظ نظم و ترتیب در
جامعه مفید هستند. مثلا هدف بسیاری از قوانین راهنمایی و رانندگی برقراری
نظم و حفظ جان مردم است، این نمونه یک قانون
خوب است.
یا در نظر بگیرید همین قانون اساسی جمهوری اسلامی، موادی وجود دارد که در
بسیاری از قوانین اساسی دولتهای دیگر وجود ندارد. حتما تعجب میکنید. ماده
مربوط به آزادی بیان، یکی از اصلهای مترقی در قانون اساسی ماست اما مشکل
اصلی عدم اجرای این ماده و قوانین دیگر در کشور است.
شاید سوال کنید اگر در میان قوانین، برخی قوانین غلط بودند یا آن قوانینی
برخلاف مصالح مردم بودند آن وقت چه کنیم؛ عجله نکنید. کمی جلوتر در این
مورد به شما توضیح خواهیم داد. بنابراین به اطراف تان بنگرید و میان قوانین
موجود، قوانین مناسب و درست را بیاموزید و رعایت کنید. حتی آن را به دیگران
بیاموزید و مسالمت آمیز از همه بخواهید آن را رعایت کنند.
باید یادمان باشد که جامعه ما میان این همه قوانین رنگارنگ، بشدت تشنه
رعایت آنهاست. نمیتوانیم قوانین را سلیقهای رعایت کنیم. در نظر بگیرید
همه ما وقتی پلیس در سر چهارراهی حاضر است، از چراغ قرمز عبور نمیکنیم اما
همین ما، شب که ماموری بر سر چهارراه نیست، به این بهانه که چشمی ما را
نمیبیند، از هر چهارراهی بگذریم!
بیایید خودمان، پلیس خود باشیم و یادمان باشد که قانون برای دفاع از ما شکل
گرفته است نه دشمن. بنابراین رعایت آن ما را ایمن خواهد داشت.
پرسشگری
بیتعارف، پرسشگری در زندگی ما جایی ندارد. هر چه که بگویند میپذیریم بدون
آنکه به آن فکر کنیم. شاید دلیل اصلی این روحیه ما ایرانیان، ظلمی است که
هر متجاوزی بر این کشور کرده است. همواره تابع بودهایم و هیچ نگفتهایم.
اگر در سر محل کار، حقوق مان کم شود، ساکت هستیم. اگر بر آن افزوده شود،
دلیلش را نمیدانیم و نمیخواهیم بپرسیم. اگر اخراج شویم هم نمی پرسیم چرا.
بگذارید روایتی تاریخی را برایتان تعریف کنیم. در زمان آخرین شاه سلسله
صفوی که اتفاقا در اداره امور کشور بسیار بیکفایت بود و عاقبت ملک به
بیگانه سپرد، مردی فرصت طلب در مقابل دروازه خروجی شهر خیمهای بنا نهاد و
از هر که قصد خروج از شهر را داشت دو سکه عباسی میستاند و از هر که
میخواست وارد شهر شود یک سکه عباسی میگرفت. یک سال او بر این امر اصرار
ورزید و مردم هم حین ورود و خروج به او باج پرداختند. تا اینکه روزی مرد
خردمندی قصد خروج از شهر را داشت. او وقتی طلب سکه کرد، مرد اندیشهای کرد
و از باج گیر پرسید: «شما به اجازه و دستور چه کسی از هر که وارد میشود
سکه میخواهی؟»
مرد فرصت طلب گفت: «بی هیچ اجازهای. تاکنون هیچ کس مرا نگفت نستان، پس من
ستاندم. ای بر روی دیدگانم؛ حال که میگویید نستان، دیگر نمیستانم.»
حال حکایت ما مردمان است. به رفتار شخصیمان رجوع کنیم. معمولا در مقابل
تصمیمات هر که زور دارد مطیع هستیم. مهم نیست این فرد دارای زور، حاکمیت
است یا فروشنده سوپر مارکت محله مان. بیاییم هر کدام ما آن مرد خردمند
باشیم که در مقابل هر اجباری، سوال کنیم؛ نه مردمی که بدون دلیل به او
خراج میدادند.
راستی واکنش شما به گرانی چیست؟ وقتی با تعجب میبینید کالایی یک شبه گران
و دو برابر قیمت شده چه میکنید؟ بارها دیدهایم در زمان گرانی میوه یا
کالایی، به جای اینکه دلیل گرانی را جویا شویم با حرص و آز، هر چه بیشتر
سعی در خرید و انبار آن میکنیم؛ حال آنکه گاه بهترین راهکار مقابله با
گرانی، نخریدن است.
به جای پرسش دلیل گرانی و شنیدن استدلال منطقی فروشنده، ما همیشه در مواقع
گرانی، یک سوال مشخص را از فروشنده داریم: «میوه از این بهتر نداری».
فروشنده فرصت طلب هم که معمولا کارش را بلد است، ما را به پشت مغازه هدایت
میکند که از میان میوهها، بهترین درآنجا قرار دارد که البته قیمت آن هم
گران تر از میوههای یک شبه گران شده است!
بارها در این کتابچه اشاره کردهایم که حق کالای لوکسی نیست که «چک» آن، شب
عید همراه سایر حقوق و مزایای شما به حسابتان واریز شود بلکه حق گرفتنی
است و با سکوت شما طبیعی است که ضایعه میشود.
یادتان باشد در مقابل هر ظلمی، حتی اگر اهل جدل و هزینه کردن نیستید،
میتوانید یک سوال کنید: "چرا؟"
حداقلترین فایده این سوال این است که طرف مقابل را دچار شک و تردید
میکنید. او باید به شما پاسخ بدهد. اگر پاسخی منطقی داشت، خواهید شنید و
اگر بیمنطق پاسخ تان را داد، شما تکلیف خود را میدانید. اگر افسری بدون
دلیل با شما برخورد کرد، شما میدانید که به بازرسی نیروی امنیتی میتوانید
تخلف او را گزارش دهید و یا اگر کاسب سر کوچهتان کالا را بیدلیل چند
برابر گرانتر میفروشد، میتوانید به اداره بازرسی بازرگانی اطلاع دهید و
باز، اگر رییستان بیدلیل اخراجتان کرد، شما میدانید که اداره کار برای
حل مشکلات کارگران است.
قوانین حقوق بشر ساده و مشخص هستند. سعی کنید رعایت حقوق و این قوانین را
با پرسشگری آغاز کنید. اگر برخورد نامناسب پلیس را با متهمی میبینید،
میتوانید دلیل این خشونت یا نقض قانون را ضمن پرسشی به پلیس مربوطه یادآور
شوید. خیالتان جمع باشد که هیچ پلیسی نمیتواند شما را به خاطر یادآوری
وظیفه قانونیاش، بازداشت کند.
نافرمانی مدنی
یکی دیگر از اشکال دفاع از حقوق بشر، نافرمانی مدنی است. به شما توصیه
کردیم قوانین خوب و درست را رعایت کنید و رعایت آن را به اطرافیان خود نیز
بیاموزید. حال نقطه مقابل قوانین خوب، قوانین بد هستند که یا به دلیل
اشتباه و سردرگمی مسولان تصویب شدهاند یا آنکه از روی عمد و خودکامگی
دولتها تصویب میشوند. این قوانین در حالی قوانین بد هستند که خلاف منافع
شهروندان و برخلاف حقوق بشر است. در همان قانون راهنمایی و رانندگی که
برایتان به عنوان یک قانون خوب مثال زدیم، ناگهان مجلس مصوبهای اضافه
کرده که به پلیس اجازه میدهد از زنی در خودرویی کم حجاب بود، ماشین را
متوقف کند. آیا این قانون براساس حقوق بشر است؟ اساسا چنین برخوردی چه کمکی
به پیشرفت جامعه میکند؟
یا به قوانینی چون قانون مطبوعات برخورد میکنیم که بر خلاف قانون اساسی که
بر آزادی بیان تاکید دارد، عملا مانع آزادی بیان است. چه باید کرد؟ آیا
باید سکوت کرد؟ آیا استفاده از اصل پرسشگری میتوان به جنگ این قوانین غلط
رفت؟ هرچند این قوانین را تنها با پرسیدن "چرا" نمیتوان تغییر داد اما شک
نکنید که با روشهای دیگری میتوان قانون گذار را وادار به اصلاح آن نمود.
در بخش قبل برایتان گفتیم که در سالهای پس از انقلاب تا ده سال پیش
استفاده از «ویدیو» جرم بود. با این حال بسیاری از مردم یقین داشتند این یک
نوآوری است که باید از آن استفاده کنند. از این رو، مردم بسیاری با خرید
ویدیو، از آن مخفیانه استفاده میکردند. اصرار مردم در رعایت نکردن این
قانون موجب شد تا بالاخره حکومت عقبنشینی کند. این فرآیند نافرمانی مدنی
است که شکلی غیر خشونت آمیز دارد اما میتواند شما را به هدفتان برساند.
یکی از مهمترین «نافرمانیهای مدنی» در قرن اخیر در کشور آمریکا روی داد.
میدانید که سیاه پوستان آمریکا حق رای نداشتند و دارای مقامی نازل بودند.
در دهه شصت میلادی "مارتین لوتر کینگ" و جنبشی که او به راه انداخت، از
نافرمانی مدنی استفاده برد. آنها در زمان رای گیری، هرچند حق رای نداشتند
اما در مقابل شعب رای گیری تجمع میکردند. این روش اعتراض مثمر ثمر بود و
بعد از سالها مبارزه، رنگین پوستان آمریکایی توانستند حق را داشته باشند.
امروز خیلی از مشکلات حقوقی را میتوان با این روش حل کرد. پیشتر اشاره
کردیم که حکومت سعی دارد اهداف خود را پیش ببرد اما شما به عنوان شهروند
میتوانید از حق خود و دیگر شهروندان دفاع کنید. ما به شما حق میدهیم که
به جای جنگ و درگیری، یک راه حل مسالمت آمیز را برگزینید چرا که شاید شما
دوست ندارید کارتان را از دست بدهید یا به خاطر اعتراض به حکومت سر از
زندان، در بیاورید. با این حال، نمیتوانید هم نسبت به ظلمی که میشود و یا
خواهد شد بیتفاوت بمانید. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید نافرمانی
مدنی است.
هرچقدر در بحث «قانون پذیری» بر رعایت قانونهای درست اصرار کردیم، اما در
اینجا به شما توصیه میکنیم اگر قانونی وجود دارد که حقوق اجتماعی و
شهروندی شما را محدود میکند به آن تن ندهید. نمایندگان مجلس منصوب شما
هستند و باید آرا و نظر عموم یک حوزه انتخابیه را در مجلس انعکاس دهند اما
در سالهای اخیر چون بازیهای سیاسی نقش اساسی در تعیین نمایندگان داشته،
عملا شاهدیم نهاد قانونگذاری گاه برعلیه خواست عامه مردم تصمیم گیری میکند.
«رای ندادن» یکی از همین روشهای نافرمانی مدنی است. تصور کنید هیات نظارت
بر انتخابات مجلس، بدون دلیل موجهای دو، سه کاندیدایی که شما و دیگران
میخواستید در انتخابات مجلس به آنها رای بدهید را «رد صلاحیت» کرده است و
به آنها برای کاندیدا شدن اجازه نداده است. در همین حال، شما میدانید که
دیگر کاندیداها حتی اگر به مجلس بروند نمیتوانند، به حل مشکلات شهرتان کمک
کنند بنابراین تصمیم میگیرید که در انتخابات شرکت نکنید. این اقدام اگر از
سوی سایر شهروندان هم مورد توجه قرار بگیرد و همراهی شود، میتواند
پیامهایی برای حکومت داشته باشد. وقتی در شهری یکصد هزار نفر واجد شرایط
رای دادن هستند، اما فقط هشت هزار نفر رای میدهند، ساده ترین پیام این است
که اکثر شهروندان این شهر با این شکل برگزاری انتخابات مخالف هستند. حکومت
یا در تصمیم خود تجدید نظر میکند و انتخاباتی درست تر را برگزار میکند و
یا به روش خود ادامه میدهد. خب اگر حکومت اصرار کند، شاید به پایانش نزدیک
شود !
شما به عنوان یک شهروند مسوول، تلاش خود را با رای ندادن انجام دادهاید.
این کار برای شما هزینهای ندارد و کسی شما را به خاطر رای ندادن نمیتواند
محاکمه کند، اما در عین حال شما به برداشتی که از قانون بوده، اعتراض خود
را نشان دادهاید.
در بخش سوم این کتابچه در روایت پنجم، به یاد دارید که چگونه خانم بیات بعد
از شنیدن یک توصیه از دوستی که به دولت نزدیک بود، سراسیمه به خانه بازگشت
تا از همه اعضای خانواده بخواهد در انتخابات شرکت کنند. حال در نظر بگیرید
که اگر شما با قانون و نافرمانی مدنی آشنا باشید نه تنها از این چنین نقل
قولهایی نگران نمیشوید بلکه میدانید که رای دادن شما به عنوان شهروند
این جامعه "یک حق" است و حال که دولت اجازه انتخابات آزاد را به شما
نمیدهد، شما هم میتوانید با ندادن رای، ضمن نافرمانی مدنی، حقتان را
برای خود محفوظ بدارید.
قاعدتا قانون میگوید که انتخابات باید آزادانه برگزار شود اما شما
میبینید که دولت این آزادیها را رعایت نمیکند. طبیعی است که شهروندان در
این چنین انتخاباتی شرکت گسترده نمیکنند. این یک هشدار است و به همین دلیل
چون حکومت میداند کاهش مشارکت شهروندان ممکن است به اعتبارش لطمه بزند، از
روشهای تبلیغاتی گوناگون برای پیشبرد اهدافش استفاده میکند. آنچه خانم
بیات دریافت کرده بود در حقیقت یک تبلیغ هدایت شده و غیر مستقیم بود که
افرادی با ظاهر اتصال به دولت، در جمعهای کوچک با انعکاس شایعاتی، مردم را
به شرکت در انتخابات ترغیب میکنند. هر چند دولت از طریق رسانههای عمومی
میخواهد مردم در انتخابات شرکت کنند اما خیلی از مردم نسبت به این تبلیغات
مستقیم موضع دارند و همچنان مخالف انتخابات هستند. اما تبلیغ غیر مستقیم
تاثیر گذار است. در مورد همین تبلیغی که خانم بیات طعمه آن قرار گرفته است،
کافیست دقت کنید که هر سال در کنکور بیش از یک میلیون نفر شرکت میکنند و
کافیست از هر خانواده که فرزندی داوطلب شرکت در کنکور دارد، دو تن بر اساس
اینگونه تبلیغات، در انتخابات شرکت کنند. با یک حساب سر انگشتی، سه میلیون
نفر به آمار شرکت کنندگان در انتخابات افزوده شده است!
بنابراین میتوانید در مقابل این شایعات مقاومت کنید و به یاد داشته باشید
که رای حق شماست و اگر شرایط به نظر شما برای شرکت در انتخابات مساعد نیست،
این حق را برای خود محفوظ نگه دارید.
روایت آقای هدایت را در بخش قبل به یاد دارید؟ آن هم روشی «نافرمانی مدنی»
بود که البته کمی «هزینه بر» بود. آقای هدایت پس از اینکه به دادگاه
مراجعه کرد و جریمه دویست هزار تومانی استفاده از ماهواره را پرداخت کرد،
بعد از سه هفته، یک ماهواره جدید در خانهاش نصب کرد. او همچنان به قانون
ممنوعیت استفاده از ماهواره معترض است و اعتراض خود را اینگونه نشان داده
است.
اعتراض
اعتراض حق ماست. این جمله شعار نیست بلکه واقعیت است. ما انسانیم و حق
داریم به هر مسالهای که برخلاف عقیده ماست اعتراض کنیم. قانون اساسی
جمهوری اسلامی ایران در اصل ٢۷ نیز این حق را به ما داده است و تاکید دارد
«تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به
مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
بنابراین به هرچیزی که اعتراض داریم به شرط اینکه «مسلح» نباشیم و اصول
اسلام را زیر سوال نبریم، میتوانیم اعتراض کنیم. هرچند اینک خیلی از
صاحبنظران معتقدند به مبانی اسلام هم میتوان اعتراض کرد اما
این اصل قانون اساسی تا همین جا هم از اهمیت ویژهای برخوردار است.
با اینکه نافرمانی مدنی یک شیوه مسالمت آمیز اعتراض است اما گاهی کاربرد
آن نتایجی دربر ندارد. بخصوص زمانی که قشر خاصی و محدودی مورد ظلم حکومت
قرار میگیرند.
توجه کنید: اگر مجلس قانونی تصویب کند که همه ملت را به زحمت بیاندازد،
طبیعتا تعداد بیشتری از مردم سعی میکنند قانون را رعایت نکنند و به موج
نافرمایان مدنی بپیوندند اما حال در نظر بگیرید کارگران یک کارخانه ریسندگی
شهر کوچک به دلیل ضعف مدیریت رییس دولتی کارخانه، از کار بیکار شدهاند.
خیلی طبیعی است که مجموع کسانی که مورد ظلم قرار گرفتهاند شامل سیصد کارگر
بیکار شده و هزارعضو خانواده آنها باشد. شاید هم در این میان چند فعال
حقوق کارگر یا حقوق بشر نیز از سر دلسوزی به آنها بپیوندند. در این شرایط
به نظر شما نافرمانی مدنی فایده دارد؟ فکر میکنید اگر هر روز این هزار و
اندی انسان در مقابل کارخانه تعطیل شده بایستند فایدهای داشته باشد؟
اینجاست که ابعاد ستم واقع شده به این کارگران، آنها را وادار میکند که
به مقابل استانداری، اداره کار، دفتر نماینده و یا دادگستری رفته و با حمل
پرده یا پلاکاردهایی از مسولان خواستار کمک و یاری شود. این روش همانند
نافرمانی مدنی کم هزینه نیست چرا که امکان دارد نیروی انتظامی راه را بر
آنان سد کند و یا حتی آنها را مورد ضرب وشتم قرار دهد و یا بازداشت کند.
اما در نظر بگیرید کارگری که از کار بیکار شده، آیا میتواند با شش ماه
حقوق نگرفتن، ساکت بماند؟ یقینا، نه.در حقیقت اعتراض، خشونت بیشتری دارد که
برای معترضان هزینههایی نیز در بر دارد. اصولا اعتراض انواع مختلفی دارد
که در سادهترین شکل بسیار شبیه نافرمانی مدنی است و البته در شکل جدی تر،
اعتراض همراه با درگیری و خشونت است.وقتی تعداد زیادی از روزنامهها توسط
حکومت بسته میشوند، روزنامه نگاران بیکار شده که خود را مورد ظلم میبینند
در مقابل وزارت ارشاد در حالی که چسب بزرگی به نشانه «سانسور و اختناق» بر
دهان خود زدهاند، تجمع میکنند. این یک اعتراض ملایم است که مرز مشترکی با
نافرمانی مدنی دارد. حال روزهای آخر حکومت رژیم سابق در ایران را به یاد
بیاورید. مردم در آن مقطع به نوع اداره کشور اعتراض داشتند و به همین دلیل
مسلحانه با نیروهای نظامی و انتظامی درگیر میشدند؛ این نوع اعتراض، خشونت
بارترین نوع اعتراض است.
متاسفانه باید به شما بگوییم که ما ایرانیان در سدههای اخیر، به نحو
مطلوبی از ابزار اعتراض استفاده نکردهایم و به گواه تاریخ جاهایی که لازم
بوده اعتراض کنیم، سکوت کردهایم و جاهایی که لازم بوده سکوت کنیم، اعتراض
کردهایم. شاید دلیل این مشکل بازگردد به کم تجربگی مان در انجام کارهای
جمعی. متاسفانه همه حرکتهای جمعی ما در میانه راه و پیش از رسیدن به نتیجه،
از هم میپاشد.
بگذریم. دانشجویان همواره از اعتراض و اعتصاب برای بیان اعتراضات خود
استفاده میکنند. مثلا کیفیت غذای دانشگاه خوب نیست. آنها تنها چند بار به
مسوولان کتبی اعتراض میکنند اگر ترتیب اثر داده نشود، آنگاه یک روز
دانشجویان دست به دست هم میدهند و هیچ کس غذای دانشگاه را استفاده نمیکند
و یا همه در یک روز غذا را بدون استفاده به سطل آشغال میریزند.
دکتر مدنی یک استاد دانشگاه تهران است که زندگی سختی را در کودکی گذرانده
است. او پدر و مادرش را خیلی زود از دست داد اما یک زوج خیر از او حمایت
مالی کردند تا بالاخره وی توانست به مقامهای بلند علمی برسد. او در حالی
موفق شد برای کسب مدرک دکترا به اروپا بورس بگیرد که با خودش عهد کرد که پس
از پایان تحصیلات، به ایران برگردد و دستاوردهایش را در اختیار جوانان
ایرانی قرار دهد.
پنج سال است که او به ایران بازگذشته و در دو دانشکده به دانشجویان درس
میدهد اما از چند هفته پیش، حراست دانشگاه که وظیفه برقراری نظم در
دانشگاه را دارد، در اقدامی خودسر، جلوی ادامه تدریس او را در دانشگاه
گرفته است. حراست دانشگاه که توسط یک مدیر حزباللهی اداره میشود، از دکتر
مدنی خواسته که با کراوات بر سر کلاسها حاضر نشود.
دکتر مدنی ابتدا سعی کرد با آنها بحث کند. به همین دلیل به آنها گفت که
ببینید من علم غرب را با خود آوردهام و به دانشجویان میدهم. حال دوست
دارم غیر از این لباس و سر وضعام متناسب با این علمی باشد که دارم در
موردش صحبت میکنم.
اما اصلا این صحبتها از سوی حراست پذیرفته نشد. دکتر مدنی با اصرار آنها
دیگر کراوات نزد. بعد از آن حراست در نامهای جدیدا اعلام کرده «پوشش دکتر
مدنی از مصادیق لباسهای غربی» است و به این ترتیب باز مانع حضور او بر سر
کلاسها شده است. دکتر مدنی سخت در تعجب است چرا که او کت و شلواری میپوشد
که چندی پیش از یک فروشگاه در خیابان گیشا خریده است.
با این حال مسولان حراست همچنان به او اجازه نمیدهد در کلاس حاضر شود و به
این ترتیب موضوع به گوش دانشجویان رسیده است. «حجت» یکی از دانشجویان از دو
روز پیش از دانشجویان همکلاسی خود خواسته با تجمع در مقابل حراست به این
اقدام آنها اعتراض کنند. اما برخی از دانشجویان از همراهی با آنان به دلیل
ترسی که از برخورد احتمالی حراست دارند، سر زدهاند. حال حجت و همکلاسیها
راه حل تازهای دارند. آنها در نظر دارند تا بازگشت دکتر مدنی به کلاس، در
هیچ یک از کلاسهای دیگر دانشگاه شرکت نکنند. به ابتکار یکی از دانشجویان
هم یک پرده بزرگ نوشته شده و ضمن بیان دلیل شرکت نکردن دانش آموزان، توضیح
داده شده که «مدریت دانشگاه به جای بررسی کیفیت علمی اساتید خود به ظاهر
آنها ایراد میگیرد».
دکتر مدنی در روزهای اخیر به مدیریت دانشگاه توضیح داده و او فهمیده که
مشکلی وجود ندارد. با این حال بعید نیست دکتر مدنی به اروپا بازگردد چون از
آنجا چند پیشنهاد برای کار دارد اما دلش اینجاست. بخصوص که با دیدن
اعتراض مدنی دانشجویان، امیدوار است باز برای تدریس به کلاس بازگردد.
خبررسانی
اما یکی دیگر از ابعاد فعالیت به عنوان یک مدافع حقوق بشر، کمک به اطلاع
رسانی موارد نقض حقوق بشر است.
با بیان روایتی دیگر، موضوع را پی میگیریم. هشت ماه پیش وقتی «بهنام» و
همسرش «نادیا» از کوچهای گذر میکردند یک ماشین کلانتری جلوی پایشان ترمز
کرد. مامور بدون اینکه پیاده شود از آنها پرسید چه نسبتی با هم دارند.
بهنام و همسرش از این رفتار متعجب بودند چون تا آن لحظه رفتاری از آنها سر
نزده بود که پلیس فکر کند آنها هیچ نسبتی با هم ندارند به همین دلیل با
تعجب پرسید «زن و شوهریم. چطور مگه؟»
پلیسی که از آنها سوال کرده بود ناگهان عصبانی شد و فریاد زد: «من پلیسم و
از تو سوال میکنم و تو ... میخوری از من سوال میکنی»!
بهنام که کاملا غافل گیر شده بود، گفت: «آقا، پلیس هم باشی حق نداری این
طوری بی ادبانه با من صحبت کنی».
چشمتان روز بد نبیند. پلیس مربوطه در همین موقع پیاده شد و با باتوم به
کمک یک پلیس دیگر که راننده ماشین بود، بهنام را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
نهایتا هم آنها بهنام و زنش را سوار ماشین کردند و با خود بردند. عاقبت
این ماجرا اینگونه بود که وقتی در ماشین همسر بهنام شناسنامهشان را به
پلیس نشان داد، تازه پلیسها پی به ماجرا بردند برای اینکه این اشتباهشان
برای آنها دردسر ساز نشود، بهنام را که براثر ضرب و شتم بی حال بود، به
همراه همسرش به خارج از شهر بردند و در بیابان رها کردند و گریختند. در آن
لحظات حال بهنام آنقدر بد بود که همسرش حتی نتوانست شماره خودرو پلیس را به
یاد بسپارد.
با هزار مکافات، بالاخره همسر بهنام توانست ماشینی پیدا کند که بهنام را به
شهر و بیمارستان برساند اما با این حال بهنام یک چشمش را از دست داد و
بخاطر ضرباتی که برسرش زده شده بود، دچار پارگی یکی از مویرگهای مغزی هم
شده بود. به این ترتیب، بهنام مدتها بر روی تخت بیمارستان بود و از طرفی
هم آنها نمیتوانستند از کسی شکایت کنند چون نمیدانستند چه کسی آنها را
مورد ضرب و شتم قرار داده است. نادیا از نیروی انتظامی شکایت کرد اما پلیس
هرگونه نقش در این ماجرا را تکذیب کرد.
تا اینکه دو ماه پیش «شیلا»، دوست نادیا که دانشجو هست برای موضوع مهمی او
را به خانهاش فراخواند. شیلا بطور اتفاقی در اینترنت فیلمی را دیده بود که
در آن پلیس یک زن و شوهر را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. شیلا غیر از
اینکه میدانست چنین ماجرایی برای دوستش اتفاق افتاده، رنگ روپوش و روسری
زن حاضر در صحنه ماجرا، خیلی برایش آشنا بود. او از نادیا دعوت کرد تا این
فیلم را با هم ببینند و البته نادیا همان لحظه اول فهمید که این فیلم مربوط
به همان عصری است که پلیس به آنها حمله کرد.
نادیا با کمک آن فیلم نه تنها توانست ثابت کند که پلیس در این ماجرا نقش
دارد بلکه دو مامور مقصر نیز مدتی است بازداشت شدهاند. دادگاه آنها را به
پرداخت کلیه خسارتی که بر این زوج جوان وارد شده، وادار کرده است و همچنین
آنها را از ادامه خدمت محروم کرده است.
فکر میکنید فیلم این رویداد چطور سر از اینترنت در آورده است؟ هرچند هرگز
نادیا و شیلا این ماجرا را نفهمیدند اما رضا، یکی از ساکنان همان کوچه است
که وقتی دید پلیس جلوی یک زوج را گرفته، با موبایلش شروع به فیلم برداری
کرد. او وقتی آن صحنهها را دید ابتدا کمی ترسید اما بعد پیش خود به این
نتیجه رسید که باید این رفتار وحشیانه پلیس افشا شود به همین دلیل او آن را
به گونهای که برای خودش درد سر ساز نشود، بر روی اینترنت قرار داد.
توجهتان را به روایت دیگری معطوف میکنیم. «پروین» هرچند دختری مذهبی نیست
اما سعی میکند در بیرون از منزل به گونهای لباس بپوشد که مورد توجه کمتری
قرار بگیرد. چند روز پیش وقتی در حوالی میدان ونک در حال گذر بود ناگهان سه
مامور پلیس او را احاطه کردند تا بخاطر بیرون آمدن چند تار مو، او را
بازداشت کنند.
پروین میداند چگونه از حق خود دفاع کند به همین دلیل تا به او اخطار دادند
که بایستد، او معترضانه پرسید «برای چی؟» وقتی گفتند «بخاطر بد حجابی باید
با ما بیایی»، پروین شروع به اعتراض و داد و فریاد کرد.
این اقدام او توجه مردم اطراف را برانگیخت و در میان جدل بین پلیس و او،
خیلیها با بیرون آوردن موبایل شان، شروع به ضبط تصاویر اعتراض این دختر به
پلیس کردند.
میدانی بود. از یکسو پلیس که نمیتوانست دست پروین را بگیرد و او را به
ماشین انتقال دهد، بند کیف او را میکشید و از سویی پروین هم با جار و
جنجال مقاومت میکرد. در همین حین چند نفر به دفاع از پروین پرداختند و با
داد و فریاد خواستار رها کردن این دختر شدند. این ماجرا آنقدر بالا گرفت که
پلیسها کمی ترسیدند.
به همین دلیل کمی از اصرارشان دست کشیدند. به این ترتیب پروین در یک لحظه
از دست پلیسها فرار کرد و یک تاکسی او را از معرکه نجات داد. چند دقیقه
بعد هم پلیسها که حسابی آبرو ریزی بار آورده بودند محل را ترک کردند. خیلی
از حاضران بعد از این صحنهها برای شجاعت آن دختر و این «همکاری مردم» در
جلوگیری از یک برخورد غیر قانونی، به خودشان تبریک گفتند.
لازم به یادآوری است همه از پلیس انتظار دارند براساس قوانین درست، به
ایفای وظایف خودش بپردازد و متخلفان از قانون را دستگیر کند. اما اگر همین
پلیس به جای اجرای قوانین، به اقدامی سلیقهای دست بزند، و یا مجری قوانین
ناقصی باشد که حکومت خودکامه برای آزار و اذیت مردم تصویب کرده، مردم در
مقابلش ایستادگی میکنند. بنابراین طبیعی است همین مردم که حامی پلیساند،
نه تنها اقدام او را تایید نمیکنند بلکه در مقابلش میایستند.
حتما میپذیرید که این سه پلیس در حالی از اقدام خود منصرف شدند که
نمیخواستند با انعکاس تصویرشان، عاقبتی مثل دو پلیس مهاجم به بهنام و
همسرش داشته باشند. گاهی اوقات خبر رسانی میتواند جلوی نقص
حقوق بشر را بگیرد.
حال که اهمیتهای خبررسانی حقوق بشر را برایتان توضیح دادیم در زیر به شما
نکاتی را خواهیم گفت که میتواند به شما وسعت دید بیشتری بدهد تا در
پیرامون خود اگر ظلمی را دیدید، با ثبت و انعکاس آن، جلوی
نقض بیشتر حقوق بشر را بگیرید:
الف- خبر چیست؟
شما به عنوان کسی که مایل است موارد نقض حقوق بشر را منعکس کند باید ابتدا
بدانید چه اتفاقاتی خبر است. در روز هزاران رویداد پیرامون ما اتفاق
میافتد اما آیا همه آنها خبر است؟
از خانه که بیرون میروید میبینید که گل فروش محله، گلهای تازه آورده است.
نانوایی خلوت است. سر چهارراه دو ماشین با هم تصادف کردهاند. صف اتوبوس
شلوغ است. در مسیرتان میبینید کارگرانی در مقابل اداره کار تجمع کردهاند.
امروز در اداره خودتان ارباب رجوع زیادی دارید. خسته شدهاید. عصر هنگام
بازگشت به خانه خرید میکنید. میوه کمی ارزان شده است درعوض قیمت گوشت گران
شده است. همسرتان هم امروز به خانه مادرش سرزده است. میگوید دختر
همسایهشان از شوهرش طلاق گرفته است. شب اخبار را نگاه میکنید و ...
همه این رویدادها، موضوعاتی است که توجه شما را جلب کرده اما خبر آن است که
دارای ارزش باشد. مثلا خلوت بودن نانوایی خبر نیست اما اگر در پی گرانی نان،
نانوایی خلوت است نشان از یک «واکنش» به گرانی نان دارد و این خبر است.
اتفاق «تصادف» یک خبر است. صف طولانی اتوبوس خبر نیست اما اگر این اتفاق به
دلیل گران شدن بنزین روی داده باشد نشان از این دارد که مردم برای «اعتراض»
به قیمت بنزین، ترجیح میدهند از اتوبوس استفاده کنند. به همین ترتیب
میتوان در مورد سایر رویدادها سخن گفت.
بگذارید یک جمله معروف در تعریف خبر را برایتان نقل کنیم که میگوید اگر "سگی
پای یک انسان را گاز بگیرد خبر نیست اما اگر آدمی، پای سگی را گاز بگیرد،
خبر است»!
بگذارید کمکتان کنیم. شما برای اینکه بتوانید بفهمید رویدادی خبر است،
باید توجه کنید که آیا این رویداد ارزش لازم را برای انعکاس دارد یا نه.
برای این که خبری از سوی دیگران مورد توجه قرار گیرد باید شاخصها و
معیارهای استانداردی را دارا باشد. در زبان خبر شناسی به این ارزشها،
ارزشهای خبری میگویند که هفت محور است. شما باید در مقابله با هر رویدادی،
آن را با این هفت ارزش خبری بشناسید و سپس نسبت به انعکاس یا عدم انعکاس آن
تصمیم بگیرد. در زیر هفت ارزش خبری را با مثالهایی برایتان نقل میکنیم:
هفت ارزش خبری وجود دارد:
۱. دربرگیری- رویدادی خبر است که تعداد بیشتری از افراد دربربگیرد. مثال:
شناسنامه مردم تعویض میشود / آب شهرک فجر ورامین قطع میشود
٢. شهرت – هرچه رویداد در مورد شخص یا مکان معروفتری باشد، مهمتر است.
مثال:
شیرین عبادی بازداشت شد / معلم کرمانشاهی دستگیر شدند
٣. برخورد – رویدادی که حاصل برخورد، اعتراض و واکنش باشد از اهمیت
برخوردار است. تجمع، اعتراض، اعتصاب، قتل، تجاوز و ... خبر است. تجمع
دانشجویان تربیت بدنی در مقابل ورزشگاه آزادی / قتل یک زن به خاطر بد حجابی
در قزوین
۴. مجاورت – مکانی که رویداد در آن اتفاق میافتد میتوان به اهمیت خبر
بیافزاید. مثال:
اعتراض معلمان در مقابل مجلس / اعتصاب کارگران در ایران خودرو
۵. استثنا – هر رویداد شگفتی، خبر است. مثال:
مردی هفت زن دارد
۶. تعداد – رویداد اگر در مورد تعداد بیشتری اتفاق بیفتد، خبر اهمیت بیشتری
دارد. مثال:اعتصاب غذای پنجاه دانشجوی دانشگاه شیراز / تجمع ده هزار زن در
اعتراض به قانون مهریه
۷. تازگی – طبیعی است خبری که تازهتر روی داده است، مهمتر است. توجه ما
به خبرهایی جمع میشود که اخیرا اتفاق افتاده است. مثال:
امروز پلیس به معترضان حمله کرد / ماه پیش جمعی از پرستاران تهدید شدندحال
که ارزشهای خبری را شناختید به راحتی میتوانید تشخیص بدهید رویدادی که
شاهدش هستید آیا خبر است یا خیر. به یاد داشته باشید رویداد معمولا یک یا
چند ارزش خبری را داراست. مثلا:
اعتصاب غذای پنجاه دانشجوی دانشگاه شیراز (برخورد) (تعداد)(دربرگیری) (مجاورت)
به عنوان کسی که مایل است حقوق بشر در جامعه استوار شود، شما میتوانید با
استفاده از این ارزشهای خبری و قوانین حقوق بشری، موارد نقض حقوق بشر را
تشخیص داده و آن رابه روشهای که خواهیم گفت
منعکس کنید.
ب- ثبت خبر
خبر همانند کالایی است که پس از تولید باید بسته بندی شود تا برای عرضه
آماده شود. بنابراین دیدن رویداد کافی نیست. شما به عنوان یک شاهد رویداد
باید بتوانید خبرتان را برای انعکاس ثبت کنید. البته قرار نیست با خواندن
این جزوه، یک خبرنگار حرفهای برای یک روزنامه، تلویزیون و یا رادیو شوید
اما میتوانید قواعدی کلی را بیاموزید که به شما به عنوان کسی که مدافع
رعایت حقوق بشر است، کمک کند.
پیش از آنکه شما رویدادی را گزارش کنید لازم است به مانند یک دوربین تمام
رویداد را ببینید و آن را ثبت کنید. سعی کنید بیطرف باشید و از اظهار نظر
شخصی بپرهیزید. معمولا وقتی یک مورد نقض حقوق بشر روی میدهد، قانون به
تنهایی مشخص میکند که این اقدام خلاف حقوق بشر است بنابراین وقتی شما از
نظر شخصی به اظهار نظر میپردازید عملا باعث میشوید مخاطب یا دریافت کننده
خبر شما تصور کند این نظر شماست و هیچ موردی از نقض حقوق بشر واقعا روی
نداده است. سعی کنید بیطرف باشید تا نقض حقوق بشر به چشم دیگران بیاید و
بتوانند برای ممانعت از آن راهکاری بیاندیشند.
سادهترین کار برای ثبت رویداد، نوشتن است. همیشه سعی کنید کاغذ و خودکاری
دم دست داشته باشید. شما به راحتی خواهید توانست جزییات رویداد را ثبت کنید.
اگر شما در میدان ونک ایستادهاید و میبینید که پلیس با دختری به خاطر
حجابش برخورد کرده است خیلی راحت میتوانید جزییاتی مثل شماره ماشین، تعداد
پلیسها، نحوه گفتگویشان با دختر، پاسخهای دختر، واکنش مردم، عاقبت ماجرا
و غیره را ثبت کنید.
سعی کنید به همان ترتیبی که رویداد اتفاق میافتد آن را ثبت کنید تا بعد
برای تنظیم خبرتان دچار مشکل نشوید.
غیر از این، کار دیگری میتوانید بکنید. این روزها همه ما موبایلهایی
داریم که دارای دوربین است و بسته به قیمت گوشی تلفن همراه، عکسهای کم
کیفیت و با کیفیتی میگیرند. برخی از دوربینها نیز این توانایی را دارند
که میتوانید با آنها تصویر (فیلم) بگیرید.
حتما شما هم موافقید خبری که تنها به صورت نوشته باشد جذابیت زیادی ندارد و
عکس یا فیلم میتواند به خبر جان ببخشد. به همین دلیل است که به شما توصیه
میکنیم اگر مورد نقض حقوق بشری را دیدید سعی کنید عکس یا فیلمی تهیه کنید.
البته اگر نوشتن خبر را درست انجام دهید، به هدفتان رسیدهاید اما اگر آن
را با عکس یا فیلمی تکمیل کنید نه تنها تاثیر پیام و خبرتان بیشتر است بلکه
شما به خبرتان سندیت بخشیدهاید.
برای گرفتن عکس یا تصویر ابتدا جوانب امر را ارزیابی کنید. طبیعتا در یک
تظاهرات دانشجویی که معمولا حواشی آن محل مملو از ماموران امنیتی است شما
به راحتی نمیتوانید دوربین یا موبایل تان را برای گرفتن عکس یا فیلم بیرون
بیاورید. شک نکنید که بازداشت میشوید. اما میتوانید با کمی دقت و قرار
گرفتن در جایی که کمتر دیده شوید، عکس یا تصویری تهیه کنید.
گاهی اوقات هم لازم نیست برای گرفتن عکس یا فیلم آنقدر خود را به زحمت
بیاندازید. خانه یا محل کار شما در جایی قرار دارد که معمولا میتوانید
موارد نقض حقوق بشر را ثبت کنید. بنابراین همیشه برای این کار آماده باشید.
اگر خانهتان مقابل اداره کار، خوابگاه دانشجویان یا نهادی مثل شهرداری یا
شورای شهر است، در طول روز صحنههایی خواهید یافت که خبر از ظلم یا ستمی
میدهد.
د- تنظیم خبرحال چگونه خبرتان را تنظیم میکنید؟ کار سختی نیست. هیچ کس از
شما انتظار ندارد مانند روزنامه نگاری که سالها خبرنویسی کرده بنویسید.
خبر شما اگر اهمیت داشته باشد، توسط مسولان روزنامه دوباره نویسی و حرفهای
تنظیم میشود اما با این حال چند نکته را در خبرنویسیتان دقت کنید. هرچند
روزنامهها از سبکهای مختلف خبر نویسی استفاده میکنند اما شما به عنوان
یک مدافع حقوق بشر بهتر است همیشه خبر خود را « خلاصه و شرح ماجرا» بنویسید.
ابتدا قسمت مهم خبر را در یک پاراگراف که بیست تا سی کلمه داشته باشد،
خلاصه کنید و بعد در پاراگرافهای بعدی خبر، کل ماجرا را بنویسید.
خبر نوشته شده توسط شما در کل باید به شش سوال پاسخ دهد:
کی (زمان)
که (چه کسی یا کسانی)
کجا (مکان)
چه (ماهیت رویداد)
چرا (دلیل رویداد)
چگونه (نحوه اتفاق رویداد)
توجه کنید که شما در خبرتان شاید یک بار و شاید چندین بار مجبور شوید به
این سوالات پاسخ دهید. همچنین در خلاصه خبرتان که ابتدای خبر مینویسید
باید به حداقل دو سوال از سوالات بالا که اهمیت بیشتری دارد پاسخ بدهید. به
مثالی توجه کنید:
جر و بحث پلیس با دختری به خاطر بد حجابی، با واکنش مردم مواجه شد که طی آن
مردم از پلیس خواستند به جوانان به خاطر حجاب ایراد نگیرد.
در این مثال شما به عنصر «چه»، «چرا» و «که» پاسخ دادهاید.پس از نوشتن
خلاصه خبر در ابتدای خبرتان، شروع کنید و شرح ماجرا را به شکلی که روی داده
است، بنویسید. این سبک نوشتن خبر بیشتر در مطبوعات برای انعکاس خبرهای
حوادث کاربرد دارد. با نگاهی به خبر حوادث روزنامهها، میتوانید این نوع
نوشتن خبر را تمرین کنید. به علاوه، این سبک خبرنویسی باعث میشود که اگر
خبر شما به رسانهای عرضه شد، آنها بتوانند از همه رویداد مطلع شوند و آن
بخشی که مورد نیازشان است، منعکس کنند.
نکته مهم دیگر در مورد نوشتن خبر برای روزنامه یا هفته
نامه این است که عنصر زمان را در نظر داشته باشید. شاید رویدادی که امروز
اتفاق افتاده برای روزنامه فردا مناسب است اما اگر خبر همانطور که اتفاق
افتاده برای یک هفته نامه ارسال شود، شانس کمتری برای انعکاس پیدا کند.
بنابراین اگر میخواهید خبر را برای هفته نامهای بفرستید سعی کنید خبرتان
را به «گزارش» تبدیل کنید.
برای گزارش نوشتن شما میتوانید با توجه به اینکه زمان کافی دارید یک
مقدمه تاثیرگذار برای خبرتان بنویسید. سپس رویداد را توضیح بدهید. بعد
موارد قانون در مورد آن رویداد را مرور کنید و در نهایت نظر کارشناس یا
صاحبنظر در آن مورد را جویا شوید. شما میتوانید در مورد مردی که همسرش را
مورد ضرب و شتم قرار داده به سراغ وکیل یا قاضی دادگستری رفته و نظر او را
بپرسید. گزارشی اینچنین، بسیار خواندنی است.غیر از این اگر شما عکس و تصویر
نیز برای خبرتان دارید، نیاز است که آنها را هم «تنظیم و ویرایش» کنید.
منظور ما این نیست که در عکس دخل و تصرف کنید بلکه این است که سایز عکس و
مواردی اینچنینی را رعایت کنید.
برای ادیت عکس میتوانید از نرم افزارهای ساده مثلPaint یا Microsoft
Office Picture Manager یا نرم افزارهای حرفهای مانندPhotoshop استفاده
کنید. توصیه میکنیم هیچ دخل و تصرفی در عکس انجام ندهید و تنها کادر سایز
را اصلاح کنید. معمولا در حین عکاسی، کمی کادر عکس کج میشود یا سوژه در
مرکز قرار ندارد. همچنین میتوانید حجم عکس را متناسب با سرعت اینترنتتان
کاهش بدهید. وقتی شما عملا از اینترنت کم سرعت برخوردار هستید، طبیعتا
نمیتوانید عکسی با حجم دو مگا بایت را ارسال کنید.
برای ادیت فیلم نیز هرچند نرم افزارهای حرفهای مثلAdobe Premier وجود دارد
اما در همه کامپیوترها برنامه Movie Maker هست که به سادگی به شما امکان
برش قسمت اصلی فیلم و همچنین کاهش حجم فیلم را میدهد. به راحتی ویرایش
فیلم را با این برنامه انجام دهید.
د- انعکاس خبر
اما مهمترین بخش کار انعکاس خبر است. کالایی که شما دیدهاید و ثبت
کردهاید باید در جایی عرضه شود. سادهترین کار این است که زحمت عرضه آن را
خودتان بر عهده بگیرید اما گاه برای اینکه بار مسولیت سنگین است و حدس
میزنید انعکاس چنین خبری برای شما درد ساز باشد، میتوانید از رسانهای
معتبر بخواهید آن را منعکس کند. غیر از این گاهی هم خبر آنقدر مهم است که
شما مایل هستید افراد بیشتری رویداد را بدانند
بنابراین در انعکاس آن به رسانهای حرفهای شک نکنید:
وبلاگ – امروز سادهترین رسانه فردی، وبلاگ است. وبلاگ یا همان بلاگ در
حقیقت همان دفترچه خاطراتی شخصی است که شما میتوانید این بار در اینترنت،
خاطرات و تجربههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. چون دستیابی به آن
برای همه امکان پذیر است میتوانید در راه اندازی وبلاگ از دو روش استفاده
کنید. اگر فکر میکنید وبلاگ نویسی و انعکاس اخبار نقض حقوق بشر مشکلی برای
شما ایجاد نمیکند میتوانید پای مطالبتان اسم خود را بگذارید در غیر این
صورت توصیه میکنیم که حتما از روش "وبلاگ نویسی بدون نام" استفاده کنید تا
نامتان مخفی بماند.
اما چگونه یک وبلاگ راه بیاندازید. کافیست در اینترنت به سایتهایی چون «ورد
پرس»، «پرشین بلاگ»، «بلاگ اسکای»، «بلاگ اسپات» بروید و بطور رایگان یک
فضای مجازی به نامی که میخواهید برای خود تهیه کنید. برخی از این سرویس
دهندهها و اصطلاحا میزبانان چون در ایران هستند در فرمهای ابتدایی به شما
یادآوری میکنند که چون این سرویس دهنده در ایران است، تابع مقررات جمهوری
اسلامی ایران میباشد.
این نکته اهمیت دارد. چون شما به عنوان یک فعال حقوق بشر مایلید تخلفات و
خطاهای جمهوری اسلامی ایران را منعکس کنید، بنابراین بهتر است از سرویس
دهندههایی استفاده کنید که این محدودیت را نداشته باشد. چون میدانیم شما
دوست ندارید میزبان وبلاگ شما، آدرس و مشخصات شما را به نهادهای امنیتی و
انتظامی بدهد!
با راهاندازی بلاگ، شما یک فضای مجازی دارید که میتوانید در آن خبرها و
دیدگاههای خود را منعکس کنید.
نشریات – روزنامه، هفتهنامه و حتی ماهنامه هم رسانههای مهمی هستند که
میتوانند خبر یا گزارش شما را منعکس کنند. هرچند در سالهای اخیر سانسور
بر مطبوعات و بخصوص توقیف آنها شدت یافته اما به هر حال هنوز جزو
رسانههایی هستند که اهمیت زیادی دارند. قرار نیست شما برای انعکاس یک خبر
نقض حقوق بشر روزنامهای راه بیاندازید اما شما میتوانید با یک روزنامه
محلی یا نشریهای دیگر در اطراف خود ارتباط داشته باشید. این خیلی اهمیت
دارد. هر وقت رویدادی مشاهده کردید که یکی از ارزشهای هفت گانه را داشت
میتوانید آن را تنظیم و در اختیار نشریه قرار دهید.
اینترنت، رادیو و تلویزیون - علاوه بر روزنامه و هفته نامه شما میتوانید
با استفاده از اینترنت، خبر خود را برای سایتهای خبری و همچنین رسانههای
دیگر ایمیل کنید. ایمیل یا پست الکترونیک به شما این امکان را میدهد در
کوتاه ترین زمان ممکن، خبرتان را در اختیار رسانههای دورتر از خود قرار
دهید.
بنابراین حال که شما به عنوان یک مدافع حقوق بشر سعی در انعکاس اخبار دارید،
در دفترچه یادداشت خود ایمیل چند سایت، رادیو و تلویزیون را نیز داشته
باشید که در صورت لزوم، خبرها را برای آنها ارسال کنید.
عکس و فیلم – عکس و فیلم هم میتواند به چند روش انعکاس یابد و برای انعکاس
عکس و تصویر راههای زیادی وجود دارد. اگر تصمیم دارید خبر و تصویر را برای
سایتها یا رسانههای دیگر بفرستید به راحتی میتوانید آن را با ایمیل
ارسال کنید اما اگر میخواهید آن را در روی وبلاگتان منعکس کنید، به شما
توضیح خواهیم داد. در اینترنت فضاهای رایگانی وجود دارد که شما میتوانید
عکسها و فیلم خود را بر روی آن نمایش بدهید.
www.flickr.com یک سایت رایگان است که میتوانید تعداد بیشماری عکس بر روی
آن قرار دهید. کافیست یک ایمیل در Yahoo داشته باشید یا در این سایت ثبت
نام کنید.
http://youtube.com هم که یک سایت رایگان است به شما این امکان را میدهد
که فیلمهای خود را بر روی آن قرار دهید.
هرچند قرار دادن عکس و یا تصویر بر روی این دو سایت و سایتهای اینچنینی،
میتواند مخاطبان زیادی داشته باشد اما شما میتوانید پس از اینکه متن
خبرتان را در وبلاگ تان نوشتید، عکس یا فیلم قرار داده شده بر روی اینترنت
را در پایین مطلبتان بیاورید.
پایان بخش چهارم
7 آذر 1388
کمیته گزارشگران حقوق بشر -
HOME |