رژیم چینج در ایران به چه معنیست؟

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷-۲۰۱۸-۰۷-۰۵-IranSOS- جواد قاسم آبادی: با بقدرت رسیدن رئیس جمهور نیومک کارتیست امریکا، مجددا بازار آلترناتیو سازی در خارج از ایران رونق یافته است. این ترفند که بعد از انقلاب بهمن ماه همواره مورد توجه همه دولت های آمریکا بوده است از دوران دبلیو جونیور و شمردن حاکمیت مذهبی ایران در محور سه گانه شر، ابعاد جدیدی یافت. پروژه رژیم چینج که همه براندازان حاکمیت اسلامی مدافع سرمایه داری را در خود جا داده است برمنطق های زیر استوار است:

– حاکمیت مذهبی ارتجاعی و سرمایه داری در ایران عقب مانده است. پس باید سرمایه داری مدرن در ایران حاکم شود تا جامعه مدنی ایران در سایه این دوره جدید از حاکمیت مدرن و دموکرات و لاییک بورژوایی، شکل گیرد.

– طبقه کارگر ملل ساکن ایران با توجه به عقب ماندگی تولید در ایران،  نبایستی به مشارکت و نهایتا کسب قدرت بیندیشد.

– در اثر طولانی شدن همه جانبه شدن بحران ها تحت حاکمیت مذهبی سرمایه، توده های ملل ساکن ایران به خیابان می آیند و در اثر جنگ و گریز روزمره، به ناچار دست به سازماندهی خود خواهند زد و طبقه کارگر و توده های سازماندهی شده بی تردید بفکر کسب قدرت سیاسی از بورژوازی خواهند افتاد.

– پس به لطایف الحیل باید سرنگونی فوری حاکمیت مذهبی، جهت نجات نظام سرمایه داری، در دستور نیومک کارتیسم عموسام و مزدورانش در منطقه، قرار گیرد.

خب اگر توجه داشته باشیم که حتی مذاکره با کره شمالی؛ که مورد علاقه حاکمیت سرمایه داری کشورهای همسایه کره هم هست؛ در چهارچوب گسترش نظام سرمایه داری در سراسر پنج قاره است، می فهمیم که معمار بزرگ و مدافع اصلی و ژاندارم جهانی تقدس سرمایه، شخص شخیص عموسام است. به تبع نزدیک به یک قرن جانفشانی عموسام در نفی کمونیسم و در دفاع از تقدس سرمایه، نیروهای مدافع حاکمیت سرمایه در ایران، بیش و کم سربازان شهیر و گمنام پروژه رژیم چینج عموسام در ایران هستند.

اگر امروز رژیم چینج در ایران از اولویت برخوردار می شود دلیل اصلیش نه حمایت حاکمیت مذهبی ایران از اکثریت مردم بحرین، نه حمایت از اکثریت مردم لبنان، نه حمایت از دولت اسد و نه نزدیکی به دیگر قطب های امپریالیستی، اروپا و چین و روسیه و هند، بلکه بخاطر رشد جایگزین فراسرمایه داری از دل اکثریت مطلق فاقدان سرمایه در میان ملل ساکن ایران است.

برآمدی توده ای در سراسر ایران که پیامی روشن تر و گسترده تر و فراگیر تر به ملل ساکن ایران و منطقه در نفی نظام سرمایه داری و انتقال بسوی سوسیالیزم دارد. 

این تمایل به عبور از نظام سرمایه داری آنچنان در ایران رشد و گسترش یافته است که توده های مردم، خواست تغییرات ریشه ای در حاکمیت سرمایه داری را، با شعار  “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” بیان می کنند.

آنچه باعث مزاح است کوشش روشنفکرانی ست که با ادعای اینکه خود را نافی تمامیت حاکمیت اسلامی اعلام می کنند، با استناد به این شعار که در ایران توده ای و فراگیر شده است، بعنوان جایگزین یک حاکمیت دموکرات و لاییک سرمایه داری استخراج می کنند. من بشخصه نمی فهمم توده های مردم چگونه ممکن است شعار پایان کل ماجرای اصولگرایی و اصلاح طلبی این حاکمیت را مطرح کنند و اما این شعار عبور از کل حاکمیت را به عبور از دولت دینی و بقای سرمایه داری در ایران، تقلیل دهند.

آیا روشنفکران محترم توجه ندارند که بنیان نارضایتی مردم از همه جناح های حاکمیت مذهبی، جنبه اقتصادی دارد پس چگونه ممکن است که گوهر خواست نفی سرمایه داری را در شعار عبور از کلیت حاکمیت اسلامی نبینیم و به یک نظام بورژوایی دموکرات و لاییک بسنده کنیم؟

بواقع وجدان توده های فاقد سرمایه و محروم از ثروت، به تجربه چهل سال گذشته فهمیده است که چه با مالکیت خصوصی اموال عمومی، چه با خصولتی کردن اموال عمومی و چه با دولتی کردن اموال عمومی، کار توزیع عادلانه ثروت در ایران میسر نخواهد گردید. 

امروز در مرکز و گوشه و کنار تولید، تولید کنندگان فهمیده اند که چاره کار اقتصاد ایران و تجدید آرایش در توزیع ثروت، تنها در ملی کردن صنایع مادر و تمامی منابع ملی و در دست گرفتن مدیریت موسسات تولیدی و خدمات بوسیله خود کارکنان این موسسات است.

بوضوح می بینیم که در اثر چهار دهه ضعف مدیریت بورژوازی مذهبی ایران  موتور اصلی برای برون رفت از بحران کنونی اکثریت تولید کنندگان فاقد سرمایه در سراسر ایران هستند.

کارگران کارخانه ها و کارکنان موسسات خدمات به چشم و تجربه خود دیده اند که هر نوع مدیریت انتصابی چه خصوصی وچه خصولتی و چه دولتی، در کوتاه مدت کارش به اختلاس و سرکوب و اخراج کارگران و کارکنان می انجامد.

مشکل امپریالیسم و مزدوران منطقه ایش با حاکمیت مذهبی ایران تنها بخاطر کنترل سوخت دیگر کشورهای امپریالیستی از شاهراه نفت جهان در خلیج ایران ـ عرب نیست.

فرارفتن توده های معترض ملل ساکن ایران از دموکراسی نیابتی و نظام سرمایه داری، کابوس اصلی کلان سرمایه های جهانی و شیوخ  فاسد منطقه است. عدم تشخیص روشنفکران غیرمذهبی مدرن ایران از ضدیت سرمایه های جهانی با اراده مردم در بدست گرفتن تمامی قدرت باعث تعجب است. جدا باعث تعجب است که برخی نمی بینند، دلسوزی قدرت های امپریالیستی در سرنگونی دوفوریتی حاکمیت مذهبی ایران نه اعتراض به فقر و فلاکت و سرکوب عیان اکثریت توده های فاقد سرمایه که، بواقع پیشگیری از رشد و گسترش و سازماندهی سراسری توده های مردم جهت حاکمیت مستقیم ملل ایران بر سرنوشت خود است!

کم نیستند انسان های فرسوده، دردمند، خسته از تبعید، که نه برای رسیدن به قدرت که برای رهایی مردم آرزوی سرنگونی حاکمیت مذهبی برآمده از انقلاب و استقرار یک حاکمیت عرفی مدرن سرمایه داری در ایران را دارند. این عزیزان اگر به این نکته توجه نداشته باشند که دست بکار شدن میلیتاریسم عموسام برای رژیم چینج در ایران، نه از حبّ مردم بپاخاسته ایران که از بغض خواست عبور از نظام سرمایه داری در ایران است، در اوج ساده لوحی در اتحاد مثبت با مزدوران امپریالیسم در منطقه قرار نمی گیرند.

بواقع تنها راه حل اقتصاد و سیاست در ایران و منطقه، رشد و گسترش جامعه مدنی ملل ساکن ایران و منطقه و بدست گرفتن مستقیم قدرت است. تنها با حضور اکثریت فاقدان سرمایه در مدیریت است که می توان جلوی فساد را گرفت و زمینه ایجاد یک اقتصاد ملی و مستقل از اقتصاد امپریالیستی را سازمان داد.

جواد قاسم آبادی،  پاریس 
  دوازدهم تیرماه ۱۳۹۷
ghassemabadi@yahoo.fr

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال