حنیف حیدرنژاد
/ چشمانداز
تغییر قوانین
آلمان در
مورد وضعیت اقامتى
پناهجویان
|
پناهجویى
در آلمان با
برگه اقامت Duldung
( بر گرفته شده
از سایت رادیو
آلمان )
در
آلمان حدود ۱۹۰ هزار
پناهجو زندگى
مىكنند كه
نوع اجازه
اقامتى كه
دارند Duldung
نام دارد. Duldung به معناى
تحمل است. این
وضعیت اقامتى
پیامدهاى
اسفناكى براى
زندگى پناهجویان،
كه گروهى از
آنها هم ایرانى
هستند، داشته
و دارد. بر اثر
اعتراضهایى
كه سازمانهاى
مدافع حقوق
بشر و شهروندى
در آلمان كردهاند
دولت این كشور
تصمیم به تجدیدنظر
در شیوه دادن
اقامت به
پناهجویان
گرفته است. حنیف
حیدرنژاد،
مددكار
اجتماعى و
مشاور امور
مهاجران در
شهر بوخوم
آلمان به پرسشهایى
در این زمینه
پاسخ گفته
است.
مصاحبه
گر : کیواندخت
قهاری( 08.11.2006
)
مصاحبه
را بشنوید
آقای حیدرنژاد، دولت آلمان بزودی در مورد وضعیت اقامتی پناهجویانی تصمیمگیری میکند که اقامت از نوعDuldung دارند. نخست خواهش میکنم برای ما بگویید، پناهجویی که چنین اقامتی دارد در چه وضعیتی زندگی میکند؟ حنیف حیدرنژاد: Duldung به این معنیست که وقتی فردی درخواست پناهندگی داده، به درخواست پناهندگیاش از طرف ارگانهای دولت آلمان بررسی شده و رد شده است این فرد پروندهاش بسته شده است و از نظر این ارگانها باید خاک آلمان را ترک بکند. در چنین حالتی به این فرد Duldung داده میشود. به این معنی که حضور او در آلمان تحمل میشود. یعنی در واقع باید اخراج میشده، اما چون برای اخراج او پاسپورت یا مدارک لازم وجود ندارد، در نتیجه به او برگهای میدهند که در واقع میتواند در خاک آلمان بماند. چه آثار و نتایج و پیامدهایی چنین نوع اقامتی برای یک پناهجو دارد؟ حنیف حیدرنژاد: اگر بخواهم بصورت خیلی مختصر بگویم، Duldung یعنی بلاتکلیفی و نداشتن چشمانداز. شما در نظر بگیرید، افرادی سالهای سال است که نمیدانند فردایشان چه خواهد شد، همیشه در این ترس و اضطراب قرار دارند که ممکن است امروز یا فردا پلیس یا ماموران اداره خارجیها به محل زندگی آنها مراجعه بکنند و آنها را به فرودگاه ببرند و به زندان اخراج ببرند و از آنجا بخواهند به کشورشان اخراج بکنند. یعنی یک ترس دائمی. از طرف دیگر یک محدودیتهای حقوقی و قانونی برای این افراد ایجاد میشود که زندگی را برای آنها خیلی دشوار میکند. اگر اجازه بدهید من چند مورد را مثال بزنم. برای مثال: اقامت آنها، یعنی همان برگهای که دستشان هست، یک تاریخ خیلی خیلی محدود دارد، به این معنا که در بعضی از مناطق هر هفته یکبار، در بعضی از مناطق ماهی یکبار باید به اداره امور خارجیها مراجعه بکنند تا آن برگهی اعتباری را یکبار دیگر تمدید بکنند. و این هربار که به آنجا مراجعه میشود، فشار روحی و روانی هم از طریق کارمندان اداره خارجیها روی این افراد هست. برگههایی را به آنها میدهند که باید اینها امضا بکنند و یا حداقل تحت فشار قرار میگیرند که باید چنین برگههایی را برای بازگشت داوطلبانه، که البته نمیشود اسمش را بازگشت داوطلبانه گذاشت، اینها باید یک چنین کاغذهایی را پر بکنند و همیشه در ترس و نگرانی قرار دارند. از طرف دیگر یک محدودیت دیگر این است که آنها در محلی که این ارگانهای دولتی برایشان مشخص میکنند فقط باید زندگی بکنند و معمولا در یک حوزه و یا یک منطقهای حدود ۳۰ کیلومتر اجازه تردد دارند. در نظر بگیرید که به این افراد ماهیانه یک پول خیلی کمی از طرف اداره سوسیال یا تامین اجتماعی پرداخت میشود. بعضی از مناطق ۴۰ یورو و بعضی از مناطق ۸۰ یورو هست. با این پول اینها باید بتوانند یکسری مخارج روزمره زندگیشان را تامین کنند، باضافه اینکه اگر بخواهند به شهر دیگر بروند برای دیدن اقوامشان باید پول این رفت و آمد را هم بدهند و این خیلی خیلی به این افراد فشار میآورد. در نتیجه تحت تاثیر یک سیاست دیگر که معمولا هایمها و یا کمپهای پناهندگی را در بعضی از مناطق دورافتاده قرار میدهند، این افراد بتدریج و بعد از مرور زمان دچار یکسری فشارهای روحی ناشی از ایزولاسیون در مناطقی که هموطن و یا دوست و فامیلی ندارند قرار میگیرند. مشکل دیگری که این افراد دارند این است که اجازه کار ندارند. یعنی اینکه از سال ۲۰۰۵ وقتی که قانون جدید اقامت و مهاجرت به تصویب رسید، مقرر شد که حتا آن دسته از افرادی که Duldung دارند باید اجازه کار ازشان گرفته بشود. بسیار افراد محدودی هستند که Duldung دارند و اجازه کار را هم توانستهاند حفظ بکنند. در نتیجه نمیتوانند خودشان صاحب درآمدی باشند و برای بسیاری اصلا نداشتن کار و مشغولیت یک فشار روحی خیلی زیادی ایجاد میکند. من بسیاری از افراد را داشتم که به دلیل اینکه کارشان را از دست دادند و یا نمیتوانستند اجازه کار داشته باشند، از خانههایی که توانسته بودند بروند توی آن و در واقع مستاجر بودند، دوباره ناچار بودند اسبابکشی کنند و برگردند به کمپهای پناهندگی که وضعیت زندگی خیلی اسفباری داشتند. آقای حیدرنژاد، آماری در دست دارید که بگوید چه تعداد ایرانی با چنین وضعیتی در آلمان هستند؟ حنیف حیدرنژاد: بله! مجموع کل افرادی که در آلمان Duldung دارند بین ۱۹۰ تا ۲۰۰هزار نفر برآورد میشود. آمارهای مختلفی در این زمینه داده میشود. تعداد ایرانیها طبق آخرین آماری که سال ۲۰۰۴ اعلام شده ۴۷۱۸ نفر است. چه چیز باعث شده که سرانجام دولت آلمان رضایت بدهد که به بحث درباره تغییر وضعیت این پناهجویان بنشیند؟ حنیف حیدرنژاد: سوال بسیار خوبیست. ممنونم که این سوال را مطرح کردید. افرادی که سالهای سال به پروندهی آنها رسیدگی نمیشود، هرچند وقت یکبار این چنین پروندههایی تحت عنوان (Altfallregelung) یا مقررات پروندههای قدیمی از طریق وزرای داخلی ایالات ۱۶گانهی آلمان زیر فشار افکار عمومی ناچار میشوند که به این پروندهها رسیدگی بکنند. آخرین بار در سال ۱۹۹۹ بود که یک چنین مسئلهای مورد بررسی قرار گرفت. از آن سال تا حالا متاسفانه چنین بررسیای نبوده و سازمانهای حقوق بشری و مدافعان پناهندهها خیلی فعالیت کردند، خیلی تلاش کردند که این مسئله انجام بشود. ولی بطور مشخص در ۴ سال گذشته هر بار اجلاس وزرای داخلی ایالتهای آلمان این را به نوبت بعد و نوبت بعد و نوبت بعد ارجاع دادند. آخرین بار در ۸ دسامبر پارسال بود که یک چنین حرفی را زدند و به یکقدمی توافق رسیده بودند که بازهم بنا به دلایلی این را به عقب انداختند. ولی اینبار فشارهای زندگی افرادی که Duldung دارند آنقدر بالاست، بویژه اینکه حدود ۸۰هزار نفر از این مجموعهی نفرات افرادی هستند یا بچههایی هستند که اینجا به دنیا آمده و یا به مدرسه رفتهاند و دوستان آنها، آلمانیهایی که با آنها آشنایی دارند در جریان وضعیت خراب زندگی آنها قرار گرفتهاند، همهی اینها باعث شده که بدنهی احزاب سیاسی از پایین و یا کلیساها و یا انجمنهای که در زمینه امور اجتماعی کار میکنند، خیلی فعالتر از خواست افرادی که Duldung دارند برای گرفتن اقامت دفاع بکنند و در واقع وزرای داخلی احزاب مختلف آلمان که وزیر داخلی ایالتها هستند خودشان را در یک وضعیت ناگزیر میبینند که باید به این خواست اینبار توجه بکنند. شخصا فکر میکنم ۱۶ یا ۱۷ نوامبر، همین ماه، احتمال رسیدن به یک توافق در این زمینه خیلی بالاست. و این تصمیمها چه کسانی را دربرمیگیرد؟ برای نمونه کسانی هم هستند که سال به سال یا هر دوسال یکبار اقامتشان تمدید میشود و الان سالهاست با این وضع زندگی میکنند. حنیف حیدرنژاد: فکر میکنم در رابطه با دادن اقامت چندین شرط از طرف اجلاس وزرای داخله مشخص خواهد شد. یکی شرط زمانی خواهد بود، یعنی به احتمال قوی افراد ۶سال به بالا، در بعضی از موارد گفته میشود افراد ۸ به بالا، افرادی خواهند بود که مورد نظر قرار میگیرند. شرط دیگر میزان آشنایی به زبان آلمانیست و شرط دیگر این است که در طول زندگیشان در آلمان این افراد مرتکب تخلف و جرمی نشده باشند که ۱۸۰ روز زندان به آنها تعلق گرفته باشد. بعضی وقتها الان صحبت از این است که این ۱۸۰ روز را کاهش بدهند و ۹۰ روزش بکنند. شرط دیگر این است که این افراد بتوانند اگر اجازه کار به آنها داده شد، در یک فاصله زمانی مشخص، بعضیها از سهماه و بعضیها از ۶ماه و یا دوسال صحبت میکنند، بتوانند روی پای خود بایستند و مستقل از کمکهای دولتی زندگی بکنند. بنابراین اگر چیزی به تصویب برسد که امیدوارم به تصویب برسد، بسته به این است که این شرایط تا چه حد سهل و یا ملایمتر تنظیم بشود، میشود گفت بین ۵۰ تا ۶۰، و یا ۱۴۰ هزار نفر ممکن است بتوانند از این موقعیت جدید بهره بگیرند. بقیهی آن افراد که این شرایط شاملشان نخواهد شد، باید منتظر باشیم که ببینیم آیا آن مصوبه اصلا برای این افراد چیزی را در نظر گرفته است یا نه. متاسفانه در آن مورد من الان چیزی نمیتوانم بگویم. آقای حیدرنژاد بسیار سپاسگزارم که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. |