سهشنبه٬ ۲۷ اسفند ۱۳۹۲-IranSOS- نفت موجود عجیبی است و بیش از اعجاب آور بودنش، غریب نیز هست؛ آن هم در سرزمینی که یکصد و اندی سال است که چراغش را چاه های نفتی مسجد سلیمان و دیگر نقاط نفت خیز، گرم نگه داشته اند (بگذریم از این که تا چه حد مردمان این مناطق از منافع مستقیم سرمایه زیرپای شان بهره برده اند و این فواید، بیش تر نصیب شهرهای بزرگ شده یا آن ها). چرا غربت؟ چون مهم ترین رخداد نفتی ایران در آخرین روز سال شمسی رقم خورده و حالا که نیم قرن از آن می گذرد، کم تر به یاد کسی مانده که ۲۹ اسفند چرا تعطیل است و این آخرین روزِ سال قبل، چه ربطی به «نو»روز دارد؟
به گزارش ایسنا، فرشاد مهدیپور در ادامه در خراسان نوشت: راه رفتن و نشستن و برخاستنِ ما و مهم تر از آن، غذا خوردن و سفر کردن و قرار و مدار گذاشتنِ ما، خیلی بیش تر از گذشته به نفت مربوط شده و می شود پا را از این حد هم فراتر گذاشته و گفتن و خندیدن و حرف زدن و درست رفتار کردنمان هم، به نفت گره خورده است و از همان روزی که «چاه شماره یک» زده شد تا امروز، پای انگلیسی ها (و غربی ها) در روابط میان ایرانی ها و نفت شان در میان بوده و هست و گویی این گرفتاری، تمامی ندارد.
یک نمونه اش (بدون توجه به جهات سیاسی تحولات)، همین قضایای ژنو و توافق های آن است که اولین ثمره اش را می توان در رونمایی از تبلیغات مربوط به فروش خودروهای خارجی در خیابان های پایتخت و دیگر شهرها دید؛ یعنی به محض آن که قرار است (به اصطلاح) درِ باغ سبزی باز شود و همگان از دستاوردهای توافق بهره ببرند، خودروسازان غربی و شرقی سر و کله شان پیدا می شود تا به دو طریق پول حاصل از نفت را مالِ خود کنند: یکی درآمد مستقیمی که از فروش خودروهای شان به دست می آورند و دیگری افزایش میزان استفاده از نفت (بنزین) که نهایتا کاهش سایر استفاده های بهینه را به دنبال دارد و دود شدن سرمایه ملی در خیابان ها و بزرگراه ها و عقب ماندن از چرخه پیشرفت مولد.
حالا دیگر آلودگی شهرها و نفس کشیدن هم وابسته به نفت شده و هزار چیز دیگر و اگر نفت نبود، چه می شد؟ ایرانی ها اهل بالازدن آستین و جمع وجور کردن همت شان بودند یا کشوری می شدند در ردیف بسیاری از ممالک پرت و پلای دیگر که در همین اطراف و اکناف، تعدادشان بسیار است؟ در نمونه هایی مانند ترکیه و مالزی و پیش از این ها، کره جنوبی و ژاپن که به طور مداوم مثال زده می شوند، هیچ جا اثر پُررنگی از نفت نیست، اما تلاش هست و طبق قاعده «لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی»، امکانات دنیوی فراهم آمده و امان از این «پول نفت» که بسیاری خواسته اند سرِ سفره ها بیاورند و هنوز هم شعار داغ همه انتخابات است و کم تر درباره اش سوال می شود که اصلا کجا چنین تعهدی داده شده که درآمد حاصل از نفت، باید بدون تقلاکردن، نصیب کسی شود؟
این که نفت، موجود عجیبی است به همین چیزهاست که سبک زندگی و کار و حتی زبان ما را از صد و اندی سال پیش به این طرف دگرگون ساخته و هیچ دور نیست روزی که نفت نباشد و آیندگان، رفاه و سعادت و آسایش زندگی روزمره شان را بر باد ببینند و از بابِ بی عملی، امروزی ها را به باد انتقاد بگیرند.