مرجان افتخاری – برای این که بهتربتوان به این موضوع پرداخت، ضروری است که به چند نکته مهم بطور کوتاه و اجمالی اشاره شود. وقتی به تاریخ ایران نگاه میکنیم متوجه تغیرات و تحولات سیاسی، خیزشها و شورشهای مردمی در مقاطع خاص تاریخی میشویم.مثل جنگل ، جنبش مشروطه و یا کودتای ۱۳۳۲٫ در تمام طول تاریخ، هرگز یک قدرت سیاسی یا رژیم مترقی و دمکراتیکی که با آراء مردم و از طرف مردم انتحاب شده باشد و از حقوق تودههای مردم دفاع کند نتوانست قدرت را در دست بگیرد.
و یا اگر بقدرت رسید در مدت کوتاهی با یک کودتا به زیر کشیده شد ، نمونه آن دوران دکتر مصدق. این سوآل پیش مییاید که چرا ایران چنین شاخص سیاسی ای دارد؟
دلائل مختلفی را میتوان برشمارد از آن جمله:
۱- رشد وآگاهی سیاسی توده های مردم
این واقعیت تلخی است که اکثریت عظیمی از مردم کشورما از رشد و اگاهی سیاسی و اجتماعی برخوردار نبوده و نیستند تا بتوانند نقش موثر و قاطعی در تعین قدرت سیاسی، ودر نتیجه در تعین سر نوشت خویش داشته باشند. بیسوادی بیش ار ۷۰% مردم ایران، اعتقادات مذهبی و خرافی از عوامل مهم این غقب ماندگی سیاسی و اجتماعی است.
۲- مناسبات اقتصادی و تولیدی (رشد ناموزون سرمایداری) و تاثیر آن در ایجاد تشکلات کارگری
انقلاب صنعتی کلاسیک که در کشورهای اروپایی دراوآخر قرن ۱۸ وآغاز قرن ۱۹بوقع پیوست هرگز در ایران تحقوق نپذیرفت تا تاثیر و نقش خود را در رشد و اگاهی طبقه کارگر و سازماندهی این طبقه بطور اخص و سایر زحمتکشان بطور کلی داشته باشد.در کشورهای صنعتی پیشرفته، تشکلات کارگری (کمیته یا سندیکا) در پرسه انقلاب صنعتی و در ادامه آن شکل گرفتند.و بعنوان یک حق قانونی برسمیت شناخته شدند. در این کشورها حق ایجاد تشکلهای کارگری و حق اعتصاب امری قانونی و بدیهی است.در واقع این حقوق دستاورد مبارزاتی کارگران این کشور ها است و نه هدیه بورژوازی. این در حالی است که در قرن ۲۱ وجود تشکلات کارگری، در ایران کابوسی است وحشتناک برای دولت اسلامی.، کارگران بخاطر بدست آوردن این حق روانه زندان و شکنجه گاهها میشوند. (تشکلات فرمایشی خانه کارگر) در واقع ابزار سرکوب دولت اسلامی محسوب میشوند و هیچ ارتباطی با تشکلات واقعی کارگری ندارد.
۳- موقعیت مهم جغرافیایی دریای خزر، خلیج فارس و دخائیر نفتی و گازی
ایران همیشه در درجه اول برای انگلیس و بعد از آن ، المان و روسیه وبخصوص آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، از اهمیت زیادی برخوردار بوده. در جریان جنگ جهانی اول و دوم، ایران به سه منطقه تحت نفوذ انگلیس، آلمان و روسیه تقسیم شده بود. اگر امروزه کشوری به نام ایران وجود دارد نه بدلیل وجود یک قدرت سیاسی قوی و یک ارتش قوی ، بلکه بدلیل تضادهای این کشورها بر سر تقسیم ذخائر نفتی ایران بود. بعد از سر نگونی دولت دکتر مصدق نقش آمریکا در ایران برجشته تر میشود.
۴- فقدان نیروی آگاه و حزب طبقه کارگر
فقدان حزبی که رسالت پیشبرد مبارزه طبقاتی طبقه کارگر و در پیامد آن سازماندهی و کانالیزه کردن مبارزات سایر اقشار جامعه را بعهده داشته باشد. این بزرگترین ضعف و خلائی است که میتوان از آن نام برد. سر سپردگی بدون قید و شرط حزب توده به شوروی و خیانت های پی در پی آن در دوران های مهم تاریخی بطور مشخص در سال ۱۳۳۲ و در ادامه آن تا سال ۱۳۶۰٫ حزب توده نقش تاریخی و جبران ناپزیری در شکست مبارزات مردم ایران داشته و دارد.
از طرف دیگر، بحران عمیق نیروهای چپ انقلابی و رادیکال ، پراکندگی، خرده کاری، دنباله روی و از همه مهمتر نداشتن تحلیل مشخص از شرایط مشخص، فقدان یک برنامه و پلتفورم مبارزاتی از ویژگی های چپ رادیکال و انقلابی ایران در مقطع تاریخی۱۳۵۷ است و در مقطع کنونی است.
نکاتی که بطور تیتر وار مطرح شد، در برسی سیاسی و تاریخی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است که جای برسی تک تک آن در این مقاله نیست.
همانطور که توضیح داده شد ، رژیم پهلوی در واقع حاصل سیاستها و تضادهای کشورها ی سرمایه داری انگلیس، روسیه،المان، در جنگ اول جهانی و تثبیت آن با دخا لت آمریکا در سال ۱۳۳۲ است.
از فردای این کودتا، سرکوب نیروهای آزادیخواه و مترقی، شدت بیشتری میابد و سازمان امنیت (ساواک) قویتر و سازمان یاقته تر وارد عمل میشود. در اوآخر رژیم شاه سرکوب و اختناق، شکنجه واعدام به اوج خود میرسد.ولی با این وجود ما شاهد مبارزات و اعتصاب کارگری و دانشجویی با شعار هایی مثل (اتحاد- مبارزه-پیروزی) یا ( من اگر بنشینم تو اکر بنشینی- چه کسی بر خیزد).میباشیم. یکی از نمودهای مبارزاتی این دوره را در جریان خط کمر بندی تهران شاهدیم که مبارزات دانشجویان با دانش اموزان و اقشار مختلف مردم پیوند خورد و رژیم شاه مجبوربه عقب نشینی شد و (خط کمر بندی ) را لغو شده اعلام کرد.بار دیگر، یکی از خواستها و شعارهای اصلی که از سال ۵۶ و بطور خاص در سال ۵۷ توانست محوری برای ارتقاء مبارزات و حرکت های اعتراضی مردم ،یعنی کارگران، داشجویان، معلمان ، دانش آموزان و روشنفکران باشد شعا ر” زندانی سیاسی آزاد باید گردد” بود.همه مردم از هر طبقه و قشری بدون هیچ قید و شرطی این خواست سیاسی را مطرح کرد ند و شاهد بود یم که چند ماه بعد زندانیان سیاسی آزاد شدند .
جمهوری اسلامی و مذهب اسلام
قبل از هر چیز توجه شما را به این نکته جلب میکنم که در ۱۰۰ سال پیش بطور مشخص اروپائییان با مبارزات خود و سایر کشورها در ادامه آن ، کلیسا را از قدرت دولتی کنار گذاشتند و بقول معروف این حیوان وحشی را در قفس انداختند ودر آن را بستند. دین بعنوان امری خصوصی و کاملا جدا از دولت اعلام شد. اگر در این مقاله روی اسلام و قواننین اسلامی تاکید میشود تنها به این دلیل است که اسلام در قدرت سیاسی نقش اساسی دارد.
دولت اسلامی نه تنها همه خصوصیات دولت های سرمایه داری، دیکتاتوری و غیر دمکراتیک را دارد بلکه مجری قوانین قرون وسطایی اسلامی است. این رژیم مجری بربریت عریان اسلام در قرن ۲۱ است. طبقه کارگر و همه زحمتکشان ایران تحت هر شرایطی زیر لگدسرمایه و اسلامند.
مردم کشور ما در شرایط بی حقوقی تمام و کمال بسر میبرند.در جایی که ازدواج دختر۹ ساله امری قانونی است، در بسیاری از کشورهای دنیا این امر
.شناخته شده و پیگرد قانونی دارد. Pedophilie
و یا در جنگ ۸ ساله ایران و عراق شاهد بودیم که در پوشش خرافات اسلامی از نوجوانان در سطح وسیعی در جنگ استفاده کردنند.
ترویج خرافات اسلامی و پان اسلامیست، اعما ل وحشیانه و ددمنشانه ای چون قطع عضو، سنگ سار، شکنجه و اعدام ابزاری در دست دولتی است که با بکار گیری آنها قدرت خود را بیش از بیش تثبیت کرده تا به حیات ننگین خود چند صباحی بیشتر ادامه دهد.
این رژیم برای تثبیت و بقای خود زمانی به قتلهای زنجیره ای متوسل میشود و زمان دیگر با حمله وحشیانه تجمع کارگران واحد را در هم میکوبد و نمایندگان سندیکا را به زندان میاندازد . این همه هراس از چیست؟
قدرتی که از ۱۸ تیر ، از اول ماه مه، از بر گذاری چهار شنبه سوری و عید نوروزمیهراسد. قدرتی که برای بر گذاری مسابقه فوتبال آماده باش نظامی میدهد. اینها نشان دهنده ضعف تمام عیاراین “قدرت” است.
مجازات اعدام ابزار سرکوب قدرت های سیاسی
در تمام طول تاریخ از زمانهای خیلی دور یعنی زن سالاری، مرد سالاری و یا کمی نزدیکتر فئودالیسم، عشیره ای و قبیلی ای و درادامه آن سرمایه داری مجازات اعدام و سیله ای ، حربه ای ، و ابزاری در دست قدرتمندان و دولت ها بوده است.در حقیقت مجازات اعدام وحشتانه ترین اهرم برای به زیر کشیدن مردم و ایجاد نظم و بر قراری ثبات است.
مجازات اعدام میتواند تحت هر عنوان و تحت هر شرایطی که منافع قدرت حاکم ایجاب کند اعمال گردد. (مثل اقدام علیه امنیت کشور) که ما بارها در هر دو رژیم شاهد آن بودیم.در واقع این توجیهی است برای سر کوب مردم و تثبیت قدرت. در رژیمهای مذهبی و بخصوص اسلامی بی حقوقی انسانها از این هم فرا تر میرود. دراسلام نه تنها انسان وتفکراودارای هیچ گونه ارزشی نیست، بلکه انسان تا آنجا تحقیر میشود که مذهب به او هویت و ارزش میدهد.
در دولتهای اسلامی یا در کشورهایی که قوانین اسلامی در آنها اجرا میشوند این ولی فقیه ، امام، خلیفه و قوانین قرآنی است که سر نوشت انسان ها را رقم میزنند. در هر شرایطی و هر آنجایی که (نظم و ثبات اسلامی در خطر باشد یا مورد نقد قرار گرفته باشد) مجازات اعدام اجرا میشود، مثل اعدام ۲ جوان همو سکسسوئل در ایران و یا توحین به سران صدر اسلام و یا ولایت فقیه و…….همه ما مورد سلمان رشدی را که ابعاد جهانی به خود گرفت بیاد داریم.
نگاه سوسیالیستی به مجازات اعدام و لغو بدن قید و شرط آن
از دیدگاه سوسیالیزم ،انسان در یک مجموعه واقعی ، ارگانیک و بهم پیوسته معنا و مفهوم میابد. انسان را نه بطور انتزاعی بلکه در رابطه با محیط زیستش و در ارتباط با مناسبات تولیدی و اقتصادی با ید ارزیابی و برسی کرد.
این واقیعتی است که حتی تئوریسین های بورژوازی در کشورهای امپریالیستی و پیشرفته صنعتی اذعان دارند که شرایط زندگی و شرایط استفاده از تولید اجتمایی و نقش انسان در این تولید است که انسان را شکفا میسازد و میتواند بستری باشد برای بارور شدن استعدادها بشری.
ولی تئوریسینها بوروازی و دولتهای سرمایه داری پدیده هایی چون دزذی ،فحشا، قتل و جنایت را ذاتی سیستم سرمایه داری ندانسته و” فرد” را محور چنین پدیدههایی می دانند.
طرفداران مجازات اعدام چه در جوامعه پیشرفته سرمایه داری مثل آمریکا و چه در جوامعه عقب افتاده مثل عربستان سعودی و مراکش مجازات اعدام را بعنوان مانعی برای پیشرفت جرائیم تئوریزه کرده اند. در واقع متعقدنند که: ” این درسی خواهد بود برای دیگران”. در حالی که ما شاهد بیشترین قتل و انواع جنایت در امریکا ورشد تروریسم وحشیانه ای در کشورهای اسلامی هستیم.
حقوق بشر و لغو مجازات اعدام
بیانیه حقوق بشر در سال ۱۹۶۸ در کنفرانس بین ا لمللی در تهران به تصویب و امضاء بسیاری از کشورهای اروپایی رسید. این بیانیه مجازات اعدام را اینگونه تعریف میکند:.”مجازات مرگ که یک قدرت قضایی در مورد یک فرد بکار مبرد اعدام نامیده میشود . اعدام یعنی سلب حیات از کسی بطور قانونی.”
در پورتکل ۱۳ کنفرانس حقوق بشر آمده است “ممنوعیت و لغو حکم اعدام در هر شرایطی ”
Amnesty International
َاز این هم فراتر میرود و میگوید ( حقوق بشر امتیازی نیست که دولت ها آن را تحت عنوان ” شهروند خوب” به فردی اعطا و یا ازاو سلب کنند .بلکه این حقوق اساسی و پایه ای هر فرد بشمار میرود.)
به جز کشور های اروپایی، بسیاری دیگر از کشورها این بیانیه را امضاء کرده اند .ولی در کشورهایی که قوانین قضایی اسلامی اجرا میشود این بیانیه امضاء نشده است مثل عربستان سعودی، بحرین، اردن ، پاکستان ، فیلیپین ، سودان ، یمن ، عمان ، افغانسنان،ایران و ….
این بیانیه همانطور که خود میگوید از حقوق ابتدایی انسان دفاع میکند و نه چیزی بیشتر. حقوقی که هر آن کس که به رهایی انسان از قید سرمایه و هر فردی که برای دمکراسی مبارزه میکند میتواند به آن استناد ورزد.زیرا که همانطور که خود میگوید” حیات یک حق ابتدایی است”.
کمو نیستها و نیروهای مترقی هرگز اصول تفکری خود راساده لوهانه بر اساس انتقام و خشم تدوین نکرده و نخواهند کرد. برعکس، کمنیستها با برسی و تجزیه و تحلیل عمیق یک پدیده تلاش میکنند به راه های اصولی و منطقی دست یابند.
واقیعت این است که آزادی یعنی رهایی کامل از قدرت و حاکمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی سرمایه، یعنی رهایی از تمام روابط و مناستات و نهادهای اسارت بار و سرکوبگرانه بورژوازی. آزادی یعنی رهایی از خرافات مذهی که بعنوان ارزشهای حقوقی و فرهنگی به جامعه تحمیل شد رهایی از ستم سرمایه، فقر، فلاکت و ستم مذهب به عبارت دیگر، آزادی یعنی شکوفا شدن استعدادهای انسان در تمامی عرصه های جامعه مدرن و انسانی، یعنی اعمال اراده در سرنوشت اقتصادی،سیاسی و اجتماعی خود.
خواسته یا شعار چشم در مقابل چشم به تاریخ گذشته ، قرون گذشته و دیدگاهای آن زمان تعلق دارد. در قرن ۲۱ با وجود میلیونها انسان آزادی خواه که خواهان بر قراری نظم نوین هستند نمیتوان به شیوه و ابزار گذشته که از نظر تاریخی، دوران ان سپری شده تکیه کرد.
منبع:گفتگوهای زندان
صدوسی نه کشوردرجهان مجازات اعدام را لغوکرده اند
تنها ۲۵ کشور مجازات اعدام را اجراء می کنند
درقاره آمریکا،تنها آمریکا مجازات اعدام را اجراء میکند.به استثنای چند ایالت
ایران وعربستان سعودی درمقام دوم وسوم،بیشترین مجازات اعدام رابه اجرا درمی آورند
این دوکشورتنها کشورهایی هستند درجهان که درملأ عام اعدام می کنند
تنها با لغومجازات اعدام است؛که می توان جانِ گرانمایه فعالان کارگری و
دیگرزندانیان سیاسی با نام و گمنام درزندانهای سراسر جهان را حفظ کرد
آیا برای لغو مجازات اعدام،تلاش کرده ای؟
اعتراف
شاعر: پابلونرودا
ترجمه : مهناز بدیهیان
اعلام میکنم که گناهکارم
چرا که با دستهایی که به من داده اند
جارویی نبافته ام
چرا جاروئی درست نکرده ام؟
این دستها را چرا به من دادند؟
چه فایده ای داشته اند؟
اگر تنها کاری که کرده ام
تماشای آمیختن دانه ها بوده است
و گوش سپردن به باد
چرا گرد نیاوردم نی ها ی جوان را
از نیزار
آنهنگام که سبز بودند
آن دسته های نرم را نچیدم
تا بخشکند
تا آنها را به هم ببافم
در بافه هائی زرین
و به آن دامنهء زرد بکوبم
تا جارویی بسازم برای روفتن کوره راه
راهی که چنین ادامه دارد
چگونه زندگی من گذشت
بدون دیدن، یاد گرفتن
بدون گردآوردن و بهم آمیختن نخستین چیزها ؟
برای حاشا کردن، بسی دیر است
من وقت داشتم
اما
دست نداشتم
پس چگونه بزرگی را نشانه می گیرم
اگر
هرگز نتوانسته ام جارویی بسازم
حتی یک جارو
حتی یکی