‎نقش و وظایف هسته های مخفی سرخ در نبود ‎ ‫احزاب طبقات ‬…

هادی میتروی : نقش و وظایف هسته های مخفی سرخ در نبود ‫احزاب طبقات گوناگون در جامعهء ایران –  کارگران کمونیست ها؛ با توجه به عدم وجود احزاب طبقات گوناگون در جامعهء ایران (علل گوناگون عدم وجود احزاب طبقات گوناگون در جامعهء ایران از نظر من یک امر تاریخی-فرهنگی و اجتماعی ست که در حوصلهء این تند نویسی نمی باشد)

توجه مجدد به چند نکته، برای برداشتن گام های سنجیده بسوی انقلاب و تدارک زمینه های استقرار سوسیالیسم در ایران، بی فایده نمی باشد. از این رو این چند خطّ را در ادامه و تکمیل ادعاهای گذشته ام حضورتان تقدیم می کنم. گفتنی ست که این قلم ریز نقش همچنان از انتقادات و ملاحظات شما بسیار می آموزد.
‎در مقالهء «بیست + چند تشکل، یکسال کوشش و چند گام به پیش» به سوسیالیست های متشکل و مستقل در خارج از کشور پیشنهاد کردم که  :
‎«در سال جاری از نظر من شایسته است تا کماکان به سنّت سال گذشته، از تمامی تشکل های کارگری و کمونیستی مجددا دعوت شود تا با چشم انداز نفی تمامیّت بی نظمی حاکم بر ایران و سمتگیری سوسیالیستی، در هماهنگی با این مجموعه، به دفاع از ارتش فاقدان سرمایه در ایران و در راس آن زندانیان جنسی و سیاسی و عقیدتی بپردازیم».
‎و در هشدار کوتاه «با دو فوریّت در بارهء دو انحراف به روز در جنبش کارگری میهنمان» در بارهء فعالیّت های سال جاری در داخل ایران ادعا کردم که:
«از نظر من دوران مبارزهء علنی  چه در امور زنان، چه در مقیاس ملی، چه در سطح جنبش روشنفکری و حتی در جنبش مطالبات اقتصادی  طبقهء کارگر ایران بسر آمده است. من از این دو دسته رفقای خارج از کشور بار دیگر استدعا می کنم به نظرات رفقا فریبرز و ناصر بدقّت و تا پایان گوش فرا دهند. از نظر من راه سیمی هم وجود دارد. همین راهی که سال هاست کارگران آگاه ایران در کارخانه ها و مراکز تولیدی بزرگ در پیش گرفته اند. کارگران آگاه ایران ضمن دوری از حاکمیّت به ایجاد هسته های مخفی در همهء مراکز تولید و خدمات می پردازند. این هسته های مخفی کارگری همچون چند سال گذشته، مبارزات اقتصادی طبقهء کارگر را در اکثر کارخانه های بزرگ، روزمرّه و به شکل مخفی به پیش می برد»
‎در این نوشته سعی خواهم کرد تا به نقش و وظایف «هسته های مخفی سرخ» در شرایط امروز ایران و نقش و وظایف این هسته ها در حوزه های مختلف و در میان اقشار و طبقات گوناگون جامعهء ایران بپردازم.
‎پیشگفتار:
‎کارگران کمونیست ها؛
‎بیائید همچون سنّت پیشینیان به توده ها جز حقیقت نگوئیم. بیائید در فردای این «حماسهء بزرگ» (بخوانید آخرین خیمه شب بازی ناجمهوری نااسلامی) به مردم بگوئیم که تا این حاکمیّت را از قدرت بزیر نکشیم نه تنها ملل ساکن ایران روی آزادی و برابری و رفاه را نخواهند دید بلکه این بی نظمی حاکم، که بلحاظ جوهری ضدّ برابری ست و حتی توان حلّ و پاسخ به امری ساده و پیش پا افتاده همچون «پوشش» را نیز ندارد، بطریق اولی و هرگز قادر به ایجاد یک اقتصاد سالم (کلاسیک) بورژوائی نخواهد گردید. بیائید به توده ها بگوئیم که تنها راه بزیر کشیدن عفریت دولت ایدئولوژیک (چه شاهنشاهی و چه امامنشاهی) ایجاد سازماندهی توده ای سراسری و ایجاد شبکه ای سراسری بر ضدّ قدرت حاکم است. سازماندهی توده ای جهت ایجاد قدرتی مردمی که با برنامه و از طریق «قهر» (بحث قهر و تفاوت ماهوی قهر با خشونت امری ست که کمونیست ها نزدیک به دو قرن به آن پرداخته اند و تکرار آن در حوصلهء این مختصر نمی باشد) توده ای و  با حداقل تلفات، جامعه را از این بی نظمی رها و به نظم نوین رهنمون نماید. ابزار خلع ید سیاسی از بورژوازی اسلامی حاکم، از نظر من سازماندهی آرام، مسمتر و مخفی «هسته های سرخ» در میان اقشار و طبقات گوناگون ِارتش عظیم پنجاه میلیونی فاقدان سرمایه در ایران می باشد و لا غیر! اما این هسته های مخفی سرخ در شرایط امروز ایران چیستند و به چه کار آیند؟
‎بخش نخست: «هسته های مخفی سرخ» چیستند و به چه کار می آیند؟
هسته های مخفی سرخ تشکل های منسجم اما کوچکی هستند که دور از چشم و گوش پلیس سیاسی نظام سرمایه داری شکل می گیرند. این هسته ها تا پایان دوران دیکتاتوری سرمایه مخفی هستند و تا زمانی که دموکراسی پرولتری مستقر و تاریخ بشر آغاز نگردد، جهت مشارکت در مبارزات دموکراتیک توده ها بطور مخفی به «هستی» خود ادامه خواهند داد. این هسته ها در همه جا و در هر زمان بر مبنای ضرورت های اجتماعی هر کشور و در جهت مشارکت، سازماندهی و ارتقای مبارزات روزمرّهء توده ها در راستای نفی نظام سرمایه داری و ایجاد مشارکت در تولید و توزیع و  برپائی  تعاونی ها وشوراها و کمون ها بوجود می آیند. در یک کلام این هسته ها از این رو سرخ هستند که با اعتقاد عمیق به یک «انقلاب اجتماعی» (درهم شکستن برنامه ریزی شدهء ماشین دولتی بورژوازی)، وظیفهء خود را بردن آگاهی طبقاتی به میان توده ها، ارتقاء مبارزات روزمّرهء توده ها و تدارک برنامه ای و تشکیلاتی (نظری و عملی) «جایگزین غیرسرمایه داری» (سوسیالیستی) می دانند.
‎زمینه های اجتماعی تشکیل «هسته های مخفی سرخ» کدامند؟
زمینه های اجتماعی تشکیل هسته های سرخ، از یک سو دیکتاتوری سرمایه و از دیگر سو تبعیض ناشی از مالکیّت خصوصی بر وسایل تولید جمعی ست. در چنین شرایطی حتی در دیکتاتوری های بورژوائی که آن را «بورژوا-دموکراسی» می نامند زمینهء فعالیّت علنی این هسته های سرخ وجود ندارد و فعالیّن کمونیست با شدّت و ضعف، با انواع تهدیدها و پیگردها و تحدیدها و احضارها و اخراج ها و به تجربهء تاریخ، در مقاطعی که نظام های بورژوائی درگیر بحران های ادواری می شوند، حتی با خطر حذف فیزیکی (ترور) از طرف پلیس سیاسی بورژوازی روبرو می باشند. از این رو لازم به تاکید نیست که در دورانی که سرمایه داری جهانی با بحرانی تمام عیار و کیفا متفاوت با بحران های ادواری ماهوی این نظام روبروست، چنین خطری در سراسر جهان جدّی ست و کمونیست ها شایسته است در دوران کنونی در همه جا بیش از پیش به سازماندهی مخفی، جهت آموزش خود و دخالت در فعالیّت های علنی توده ای توجه کنند.
‎زمینهء اجتماعی تشکیل «هسته های مخفی سرخ» در ایران کدامند؟
‎‫در بالا گفتم که زمینهء تشکیل چنین هسته های مخفی سرخ، تبعیض ناشی از دیکتاتوری سرمایه و نیاز به تلاش جمعی در راستای درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی برای آزادی و برابری و رفاه است. بر چنین زمینه های اجتماعی و تفاوت های ساختارهای بورژوائی و فرهنگ توده ای در هر کشور، زمینه های تشکیل این هسته ها، الزاما در همهء کشورهای جهان یکسان نمی باشند. زمینه های تشکیل چنین هسته هائی در ارتباط مستقیم از یک سو با ساخت بورژوازی هر کشور و از دیگر سو شرایط عینی و ذهنی مبارزات طبقاتی در هر کشور می باشد. بطور مثال زمینه های چهارگانهء  اجتماعی برای تشکیل این هسته های مخفی سرخ در ایران‬:
‎ ‫یکم، ستم ناشی از تبعیض حقوقی است که بر نیمی از جامعهء ایران اعمال می شود. عدم برابری حقوق زنان و مردان و سرکوب تشکل های علنی زنان در سراسر کشور، نیاز به ایجاد چنین هسته هائی برای مشارکت در مبارزات زنان و سازماندهی این مبارزات را زمینی می کند‬.
‎‫دویم، ستم ناشی از تبعیضاتی  که بر ملل غیر شیعه و غیر پارس زبان ساکن فلات ایران؛ بعبارتی جمعیّتی حدود هشتاد درصد جمعیّت ایران اعمال می شود؛ زمینهء ایجاد چنین هسته هائی را در میان تمامی ملل ساکن ایران مادی می نماید‬.
‎‫سیم، ادعای برتری «اسلام» بر دیگر عقاید! و اعتقاد به «امر به معروف» یا به زبان همه فهم، بزور شمشیر مسلمان کردن همهء ساکنین روی زمین، شرایطی را برای دگراندیشان ایران رقم زده است که لزوم چنین سازماندهی برای ادامهء حیات این اقشار اجتماعی (دانشجویان، اساتید، متخصصین، وکلا، روزنامه نگاران، نویسندگان، هنرمندان، شعرا و ورزشکاران) را ضروری می سازد‬.
‎‫چهارم، از یک سو دستیابی یکشبه به سرمایه های کلان بوسیلهء  وابسته به رژیم حاکم (خودی ها) و  از دیگر سو توزیع نامناسب ثروت های برآمده از تولید و فروش ثروت های طبیعی، خانه خرابی تولید کنندگان فاقد سرمایه (عیر خودی ها) را در سراسر کشور به بار آورده است. خانه خرابی که بنوبهء خود زمینهء مبارزات جاری دائم و سراسری طبقهء کارگر ایران را بصورت روزمرّه در آورده است. عدم ارتقاء این مبارزات روزمّره به مرحلهء نفی آگاهانهء نظام سرمایه داری در ایران، بستر مناسب ایجاد چنین هسته هائی در مراکز تولید و خدمات در سراسر کشور می باشند. حال به اختصار به توضیح تفاوت های این هسته های مخفی در چهار زمینهء فوق در سرزمین ایران می پردازم‬.
‎الف) هسته های مخفی زنان: این هسته ها از زنان مدافع برابری کامل حقوق زنان و مردان شکل می گیرد (در این حوزه نیز بحث های فراوان حول امکان مشارکت مردان برابری طلب در تشکل های ویژهء زنان وجود دارد که من از آن می گذرم چه بر این باورم که این بحث حتی اگر درست باشد، در این مرحله که دوران سازماندهی مخفی ست، نادرست می باشد. در فردای تشکیل «سازمان مستقل زنان ایران» از نظر من خود این سازمان در مورد چگونگی ارتباط با مردان مساوات طلب در شرایط خاص ایران تصمیم گیری خواهد نمود). از آنجائی که این هسته ها بایستی دور از چشم و گوش پلیس سیاسی تشکیل شوند و فعالیّت کنند، حوزهء فعالیّت این هسته های مخفی زنان محدود به محلات و در درون اقوام و خانواده ها می شود. فراموش نکنیم که این هسته ها اجباراً سوسیالیستی نیستند و زنان برابری طلب و فمینیست و کمونیست را در بر می گیرند.  تمامی زنانی که برغم اختلافات طبقاتی-نظری نخست بر سر مسالهء تداوم مبارزهء مخفی در رویاروئی با پلیس سیاسی و سپس برابری کامل حقوق زنان و مردان در تمامی زمینه ها توافق دارند، اجزای این هسته ها خواهند بود. وظیفهء این هسته ها چه در محلات و چه در خانواده ها، بردن آگاهی لزوم برابری حقوق همهء شهروندان در تمامی زمینه ها در میان زنان، مشورت در مورد مشکلات به روز زنان، آموزش سازماندهی مخفی و تشویق زنان به ایجاد چنین هسته هائی در سراسر کشور می باشد. از نظر من این هسته ها بذر ایجاد «سازمان سراسری مستقل زنان» در فردای ایران می باشد.
‎ب) هسته های نخفی ملّی: محدودهء فعالیّت این هسته ها (به استثنای هسته های مخفی خواهران و برادران افغان مقیم ایران که اساسا در میان خانواده ها و اقوام می باشد) در آبادی ها و شهرهای دور از مرکز است. در نقاطی که مردم از حقوق نخستین شهروندی حتی از آب آشامیدنی و حقّ آموزش خواندن و نوشتن بزبان مادری محرومند. این هسته ها شایسته است تا ضمن دفاع همه جانبه از حقوق حقّه و برابری تمامی آحاد ملل ساکن ایران، ایجاد چنین هسته هائی را در آبادی ها و محلّات گوناگون شهرها رواج دهند. این هسته ها اگر چه شایسته است تا به روی همهء شهروندان ملل گوناگون باز باشد اما شایان بسی توجه است که در این هسته های مخفی از یک سو از ورود شهروندانی که اقتدار دولت متمرکز مرکزی را توجیه می نمایند و از دیگر سو شهروندانی که شوینسم ملّی و «جدائی» از ایران  (بحث مسالهء ملّی در دو کلام اینست که جدائی و حق تشکیل دولت مستقل ملّی   هنگامی مورد حمایت کمونیست ها قرار می گیرد که یکم: بورژوازی ملّی برنامه ای مترقی برای اقتصاد داشته باشد و دویم: این جدائی به نفع پرولتاریای آن ملّت باشد. این بحث در مورد ایران بسیار روشن است و هر دو شرط بر علیه جدائی و حقّ تشکیل دولت مستقل ملّی می باشد. از این رو از پرداختن به آن در این مختصر خود داری می کنم و آمادگی خود به بحث خصوصی در این رابطه با  علاقمندان را اعلام می نمایم) را دامن می زنند اکیداً خودداری نمائیم. این هسته ها از نظر من آجرهای بناهای گستردهء شوراهای محلات و آبادی ها و مجالس منطقه ای در سراسر ایران می باشند.
‎ج) هسته های نخفی روشنفکران: این هسته ها بطور عمده در میان اصناف گوناگون و برای رفع تبعیض و کوشش در جلوگیری از قلع و قمع دگر اندیشان شکل می گیرند. هسته های مخفی دانشجوئی، هسته های مخفی اساتید،  هسته های مخفی کارمندان،  هسته های مخفی پزشکان،  هسته های مخفی وکلا،  هسته های مخفی روزنامه نگاران،  هسته های مخفی شاعران و نویسندگان،  هسته های مخفی هنرمندان،  هسته های مخفی مدیران فاقد سرمایه و  هسته های مخفی ورزشکاران از جملهء این هسته ها هستند که فعالیتشان صرفا در میان صنف خود خواهد بود. این هسته های از نظر من پایه های شوراهای مدیریّت و خودگردانی مراکز آموزش و خدمات در سراسر کشور می باشند.
‎د) هسته های مخفی کارگری: این هسته ها برغم شباهت در شکل و هدف غائی با دیگر هسته های مخفی زنان، ملل و روشنفکران، از محتوای متفاوتی برخوردار هستند. سه هستهء نخستین تشکل هائی از اقشار و طبقات گوناگون هستند که برای هدفی مشترک به تبلیغ و ترویج و مشارکت در فعالیّت های روزمرّه علنی (با هویّت مخفی و رعایت مسائل امنیّتی) می پردازند اما هسته های مخفی کارگری که در مراکز تولید و خدمات شکل می گیرند تشکل های مخفی پرولتاریای ایران هستند و جائی در این هسته های مراکز تولید و خدمات برای فعالیّن دیگر اقشار و طبقات اجتماعی وجود ندارد. بعبارت دیگر این هسته ها تشکل هائی ایدئولوژیک-طبقاتی هستند. تشکل هائی که از نظر من خشت های بنای عظیم سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران می باشند.
‎این هسته ها نه تنها همچون دیگر هسته های مخفی سرخ، به روش های گوناگون، در مبارززات روزمرّهء کارگران ایران مشارکت می کنند و سعی در ارتقای این مبارزات می نمایند بلکه همچنین به امر آموزش اصول کمونیسم در درون هسته ها توجه ویژه می نمایند.  بعبارت دیگر این هسته ها در دو محور فعالیّت خواهند داشت. محور نخست شناسائی و درک جمعی از وضع پیرامون خود برای مشارکت بهین در ارتقاء مبارزات روزمّرهء کارگران می باشد. محور دویم شناسائی دقیق نیازهای تئوریک (نظری) اجزای هسته ها جهت در دستور قرار دادن متن های مناسب جهت آموزش سه منبع و سه جزء کمونیسم است.
‎بعبارت دیگر وظیفهء این هسته ها تنها مشارکت در پراتیک طبقهء کارگر و نهایتا تهاجم به ماشین دولتی بورژوازی در لحظهء «موعود» نیست. رفیق ولادیمیر در مورد «انقلاب» می گوید، برای انقلاب دیروز زود بود و فردا دیر خواهد بود.  به عبارت دیگر «موقعیّت انقلابی» به مثابه یک پدیدهء اجتماعی؛ حتی خارج از ارادهء حزب (سازمان سیاسی سراسری) پرولتاریا؛ نه یک روز زودتر و نه یک روز دیرتر بُروز خواهد کرد!. از این رو این هسته ها به مثابه دانشگاه های مخفی ِسیّار در تدارک انقلاب و برای آموزش سوسیالیسم عمل خواهند نمود.
‎دانشگاه هائی که مستقل و «خودآموز» هستند. دانشگاه هائی که از هیچ سلسله مراتب اداری پیروی نمی کنند و از هر نوع ایجاد سلسله مراتب پرهیز می نمایند. دانشگاه هائی که در آن ِواحد همه دانشجو، همه استاد و همه محققند. دانشگاه هائی که استاد و دانشجو و محققش در کتابخانه ها و تفرعن سلسله مراتب اداری، غرق نمی شوند. دانشگاه هائی که بطور روزمرّه دانش آموختهء خود را در عمل اجتماعی با محک آزمایش، در معرض تصحیح و تکمیل جمعی قرار می دهند. دانشگاه هائی که سازماندهی کمونیستی و امر انتقاد از خود و مساوات در تمامی حقوق و مشارکت در همهء امور در حدّ توان هر عضو را در درون تشکیلات، با تکرار و تکرار روزمرّه، در هستی اجزاء خود  نهادینه کرده و ارزش های کمونیستی را به «عادت»ی گوهری در میان اجزای هسته تبدیل می نمایند. این دانشگاه ها با «رهبر» و «رهبر»ی بازی و «رهبری» سازی و آنچه و آنکه برابری حقوق در سایهء اصل ِبنیادین کمونیستی «هر کس در حدّ توان خود و به اندازهء نیاز خود» را خدشه دار می نماید، در تئوری و اَشکال عمل روزمرّه مرزبندی و  مبارزه می کنند. دانشگاه هائی که زحمت «رهبر»ان پرمدعای پرگو (بخوانید کتابخانه های سیّار بی عمل) را کم کرده و این «پارازیت» های درون جنبش کارگری را مستقیما راهی دانشگاه های ِبورژوازی می نمایند. دانشگاه هائی که با درک کمونیسم و پرورش هویّت کمونیستی، وجودشان در آن ِ واحد  نفی هر گونه فرقه و فرقه گرائی و همچنین نفی هر مدل محفل و محفل گرائی در درون جنبش کارگری ست. بعبارت دیگر این هسته ها در آن واحد هم وظیفهء پالایش و هم آرایش سیاسی طبقهء کارگر را، هم در درون خویش و هم در درون جنبش کارگری، همزمان به پیش می برند.
‎به امید تندرستی کمونیست ها و ایجاد آمادگی پرولتاریای ایران در روز «موعود»، دستتان را بگرمی می فشارم.
‎هادی میتروی، ‪۳۰‬م تیرماه ‪۱۳۹۲‬
‎‏‪hadi.mitrvi@yahoo.com‬
‎پس از تحریر یک: باری، بسیاری از رفقای مصلح و مبارز و دوست داشتنی من در خارج از کشور به این پروژهء شبکهء سراسری «هسته های مخفی سرخ» ایراد دارند. برخی بر این باورند که ایجاد چنین شبکه ای مخفی و سراسری ناممکن است. برخی بر این باورند که حتی در صورت ایجاد چنین شبکه ای کمونیستی و سراسری کاری از پیش نه خواهیم برد. برخی بر این باورند که بجای این همه «خطر» در سازماندهی مخفی و آموزش سه منبع و سه جزء کمونیسم، به چانه زنی علنی با نظام سرمایه داری حاکم (چه در ایران و چه مثلا در فرانسه) الی الابد ادامه دهیم!
‎در پاسخ به این عزیزان من از ساده به پیچیده می روم. رفقای گرامی دستهء سیم، از نظر من بحث شما در رابطه با پرولتاریای ایران از بنیان نادرست و برآمده از نفوس (جمع نَفَس) سندیکاهای زرد کشورهای بورژوا دموکراتیک است. شما عزیزان چون هرگز در ایران درگیر مبارزه نبوده اید و در امن خارج تشریف داشته اید و دارید از بنیان از شرایط مبارزه در کارخانه ها بخصوص در ایران بی خبرید و چه آگاهانه و چه نا آگاهانه با این خطّ و مشی و برنامهء سندیکائی زرد، تعطیل مبارزات سیاسی پرولتاریای ایران را در دستور کار خود قرار داده اید. شما عزیزان این «انحراف» خطرناک را نه تنها تئوریزه کرده اید و  تبلیغ می کنید بلکه این فعالیّت علنی در ایران بسوی «قبرستان» را، با گردنی کلفت و سری برافراشته ترویج می فرمائید. رفقا شما بر باطلید، باطلی که همچون سی و پنج سال گذشته نفی مبارزات سیاسی طبقهء کارگر ایران و نفی کار «حزبی» را رقم می زند. رفقا هشیار باشید که تاریخ جنبش کمونیستی در مورد شما حتی همچون کائوتسکی های مرتد به قضاوت نخواهد نشست. فراموش نکنید که انحراف سوسیال رویزیونیست های تاریخ، هرگز به چنین شناسائی و سلاخی از کارگران آگاه و قلع و قمع ایشان در روند «چانه زنی» با اژدهای هفت سر ناجمهوری نااسلامی منجر نگردیده است. رفقای طرفدار مبارزات علنی با آنچه «جمهوری اسلامی» می نامندش، اگر براستی چنین مبارزاتی در ایران ممکن و مفید است، چرا شما عزیزان کماکان در خارج از ایران رحل اقامت گزیده اید و بجای پرگوئی و حتی لجن پراکنی بر علیه کمونیست ها، جهت پیشبرد این نوع مبارزات «کارگری» علنی به ایران باز نمی گردید؟
‎اما در پاسخ به رفقای دسته دویم که این پروژه را ممکن اما ناکارآمد ارزیابی می کنند. رفقا این یک بحث کلاسیک کمونیستی ست که «انقلاب» کار توده هاست. انقلاب کار ِیک حزب و یا حتی چند حزب و سازمان نیست. اگر امر «انقلاب» را در دستور چنین تشکل های مخفی سراسری قرار دهیم، بی تردید این تشکیلات برای این هدف ناکارآمد خواهد بود. این تشکیلات چنانکه در بالا گفتم نه برای ایجاد انقلاب بلکه برای «زندگی» (مفهوم زندگی از دید کمونیست ها فقط کار و خوردن و خوابیدن و تشکیل خانواده و تولید مثل و تنها «زنده ماندن» نیست. چه آموزش کمونیسم و فرهنگ کمونیستی و ارتقای فرد و جمع، مورد نظرکمونیست ها از «زندگی» ست) پرولتاریای ایران تا بُروز یک «موقعیّت انقلابی» بکار خواهد آمد.
‎و اما در پاسخ به عزیزانی که می گویند ایجاد چنین شبکه ای مخفی و سراسری در ایران ناممکن است، من نخست یک سئوال مطرح می کنم. اخبار و گزارشاتی که از ایران می رسد خبر از مبارزات روزمرّهء پرولتاریای ایران در همهء سطوح و همهء زمینه ها می دهد. امروز به چشم می بینیم که بر بستر اقتصاد در حال تلاشی ایران و برغم بیرحمی ماشین سرکوب بورژوازی انگلی ایران، بسیاری این مبارزات نه تنها سازمان یافته اند بلکه در مواردی نیز این بورژوازی عقب ماندهء مذهبی زنجیر گسیخته را وادار به عقب نشینی می نمایند. پس ناچار به اعترافیم که این مبارزات «قهر» آمیز (چنانکه در بالا گفتم بحث قهر و خشونت از بنیان با یکدیگر متفاوتند و از نظر کمونیست ها اعتصاب و تظاهرات خیابانی و حتی قیام توده ای، «قهر» پرولتاریا بحساب می آیند) بوسیلهء چند سندیکای علنی (که شوربختانه رهبرانش نیز از طرف پلیس سیاسی رژیم شناسائی شده اند و  یا در زندانند و یا تحت پیگرد «ضدّ قضائی» رژیم و حتی خطر ترور قرار دارند) به پیش نرفته اند. خُب عزیزان اگر این اعتصابات و تظاهرات موفقیّت آمیز که در درون اقشار گوناگون طبقهء کارگر ایران صورت می پذیرد بوسیلهء کارگران آگاه در هر حوزه سازماندهی مخفی و حتی مخفیانه رهبری نمی شود پس اجنّه و پریان هستند که این کارستان را به پیش می برند و حتی در بسیاری موارد به سامان می رسانند؟
‎حال این رفقا از من می توانند مجددا سئوال کنند که اگر کار سازماندهی مخفی هسته های کارگری در ایران به حکم موتور تاریخ (مبارزهء طبقاتی) به پیش می رود نگرانی پانزده سالهء من (از فردای سرکوب خونین قیام دانشجوئی ‪۱۸‬م تیرماه ‪۱۳۷۸‬ برای عبور از نظام ظلم و ظلمات و تبعیض حاکم) از چیست و چرا ثانیه های بی بازگشت «زندگی» خود را؛ در تکرار و باز هم تکرار و تاکید و باز هم تاکید بر این پروژه آرام و ممکن؛ یک به یک باز می شمارم؟
‎رفقا قصد من از بیش از یک دهه تاکید و بازهم تاکید بر سازماندهی مخفی هسته های سرخ، یکم درهم شکستن اندیشهء نادرست مبارزات علنی سندیکائی در کشوری چون ایران است. مبارزاتی که حتی اگر با نیّت خیر صورت پذیرد بصورت دامی از طرف پلیس سیاسی رژیم در حذف نیروهای مبارز جنبش کارگری در می آید. رفقا اگر چه طبقهء کارگر ایران به تجربهء خود و برای کم کردن تلفات و تداوم یک «زندگی» حداقلی به همین نتایج رسیده است اما، من ِکمونیست وظیفه دارم تا این روند کُند اما مطمئن و رو به رشد را از راه دور ببینم، تحسین نمایم و در درهم شکستن نظر بافی های  های فرقه گرایانه (که تشکیلات خود را محور هستی قرار می دهند) و محفل گرایانه (که با سیاست باری به اقتضای روز و در مقابله با ترفند های این حاکمیّت سیاه، حداکثر با نصایح روشنفکرانهء واعظان کلیساهای قرن نوزدهم میلادی، خود را تعریف می نماید!) این عمل ممکن و مثبت ِدور از چشم ها و گوش های پلیس سیاسی اسلامی را تئوریزه نمایم.
‎تئوریزه کردن و ترویج این بخش از مبارزات کارگران سراسر ایران و درهم شکستن نظرات انحرافی باعث جلوگیری از اتلاف انرژی در اَشکال علنی مبارزاتی و پیشگیری از اِشکال شناسائی و حذف شدن کارگران آگاه می گردد. این حفظ انرژی آگاه جنبش کارگری بنوبهء خود باعث تسریع شکل گیری هسته های سیاسی و مخفی کارگری می گردد. تسریع در گسترش این هسته ها نیز بنوبهء خود به مخفیانه سراسری شدن عنصر سیاسی در درون طبقهء کارگر ایران یاری خواهد رساند و عملا در لحظهء انقلاب و خلاء سیاسی ناشی از درهم شکستن ِماشین دولتی ِاین بخش از بورژوازی بومی حاکم، آرتش عظیم پنجاه میلیونی فاقدان سرمایه در ایران را، در موقعیّت بهتری برای مشارکت در قدرت سیاسی قرار خواهد داد. بعبارت دیگر، موقعیّت بهتری که انتقال قدرت از بخش بورژوازی اسلامی به بخش دیگری از بورژوازی، و بعبارتی دیگر دست به دست کردن قدرت از یک بخش بورزوازی به بخش دیگر بورژوازی؛ همچون فردای انقلاب مظلوم بهمن ماه؛ را دچار مشکل جدّی خواهد ساخت.
‎پس از تحریر دو: و اما در خارج از کشور نیز کوشش های کمونیست های ایرانی برغم قلیل بودن تعداد (چه ذهن بسیاری از فعالیّن گرایش کارگری در خارج از کشور در اثر ِهم دوری از ستم مادی و هم دوری از گرمای آتش مبارزات داخل کشور، با انواع سوسیالیسم های غیر علمی و هر یک بنوعی تخیّلی، تسخیر و مسخ و از نظر من «آهک» گردیده است!) از کیفیت بالائی چه در نظر و چه در هنر سازماندهی برخوردار هستند، بی تردید روی دیگر سکّهء مبارزات مخفی داخل کشور می باشد. هر چه فعالیّت رفقای ما در داخل لازم است در محدودهء مشخص و به اشکال مخفی صورت گیرد، ما در امن و رفاه نسبی خارج از کشور موظفیم هم فعالیّت های دفاعی و هم کوشش های نظری خود را با سازماندهی جمعی و به روش کمونیستی، تا حدّ امکان علنی تر و هر چه عمومی تر به پیش بریم. در این فعالیّت ها شایسته است تا کمونیست ها با مرزبندی قاطع با سکتاریسم سازمان های سوسیالیستی واقعا موجود از یک سو و مرزبندی قاطع با محفل گرائی و بوروکراسی تشکلهای «دموکراتیک» واقعا موجود، با سازماندهی کمیته های محلّی کمونیستی به پیش روند. این کمیته های محلی کمونیستی با دستور «سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی ایران» و  با پرداختن به چگونگی «گذار به سوسیالیسم در ایران» (بلحاظ نظری) می بایستی نه تنها در کنار انواع سوسیالیست ها و اقسام دموکرات ها، در دفاع همه جانبه از مبارزات فاقدان سرمایه در ایران کوشا باشند بلکه موظفند، لحظه ای از بحث و گفتگو، انتقاد از خود، جمعبندی فعالیّت های پشت سر، بررسی نیازهای پیش رو و سازماندهی آموزش دائمی فعالیّن کمیته های محلّی، چه در عمل و چه در نظر، کوتاهی نکنند.‬

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۲ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال