‎پاسخ مادر ریحانه جباری به مصاحبه و سخنان شعبانی وکیل خانواده سربندی

‎سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ -IranSOS- مادر ریحانه جباری در صفحه فیس بوک خود  در پاسخ به مصاحبه شعبانی وکیل خانواده سربندی مطلبی را درج نمود است‫.‬  ا‎یاک نعبد و ایاک نستعین . ذکری است که حداقل ده مرتبه در شبانه روز به زبانم جاری میشود.از خداوند بزرگ هدایتش را طلب میکنم که به راه مستقیم بروم و نه راه گمراهان و مغضوبان. از روز شنبه به خواست دخترم ، زبان در کام کشیدم و فقط با او صحبت کردم. درد ها و رنجهایش، دشنام ها و تهمت ها، بلاها و اقرار ها. تمام وجودم سراسر بغض شد . سرما و درد در استخوان هایم پیچید . هنوز هم اقرار میکنم ، به صراحت، که با خانواده سربندی همدردم. چرا که مادری از داشتن فرزند و فرزندانی از نوازش پدر محروم شده اند. اما امروز سیل خبرهای ناجوانمردانه مرا بر آن داشت که از نشر دروغ جلوگیری کنم. با اینکه به هیچ عنوان مایل نبودم در مورد پرونده و محتوای آن سخنی بگویم ، اما در خبرگزاری تسنیم مصاحبه ای را خواندم که بیش از پیش به مظلومیت ریحانه پی بردم. لذا ازین پس به هیچ عنوان از رساندن پیام مظلومیت او کوتاهی نخواهم کرد.

این پست را برای آقای قاسم شعبانی میگذارم و حاضرم در هر محکمه یا مجمعی با ایشان مناظره کنم. ایشان به عنوان وکیل خانواده سربندی و من به عنوان مادر ریحانه. اما باید برای هر کدام از گفته ها مدرکی مستدل ارائه شود. فی الحال ، مصاحبه ایشان با خبرنگار تسنیم را به عنوان آغاز این مناظره در نظر میگیرم و اگر ایشان سندی ارائه نکرده اند ، من سند نیز دارم.
‎جناب شعبانی ! در بخشی از گفته هایتان توصیه کرده اید که حامیان ریحانه ، پرونده اش را به تسویه حساب با نظام گره نزنند. من ، مادر ریحانه و یکی از مدعیان مظلومیت این دختر ، به صراحت اعلام میکنم که به ایرانی بودن خود مفتخرم و همسرم تا آخرین روزهای جنگ ، همچنان سینه اش را برای دفاع از اسلام و کشور سپر کرد. هرگز پولی بابت حضورش نگرفت، هرگز طلبکار نبود و نیست. منافع کشور برای خانواده ام در الویت است و همچنانکه هرگز به سفرهای رنگارنگ خارجی نرفته ایم. تمام زندگیمان را بر مبنای آشتی و تقوا و انساندوستی و رضایت پروردگار ساخته ایم. چرا شما تصور میکنید اگر از مسئولان مملکتی ، تقاضای بررسی شرایط ریحانه را میکنیم و میخواهیم حق یک مظلوم را ایفا نماییم ، به تسویه حساب پرداخته ایم؟ مگر شما داعیه دار نظام اسلامی ما هستید؟ اگر کسانی برای منافع حزبی یا سیاسی خود در این مورد ورود کرده اند مطمئن باشید با شنیدن اینکه من به زندگی در همین نظام مفتخرم ، از کنارم خواهند رفت. ولی چه باک؟ مگر بزرگان دین و آزادگی به ما درس نداده اند که حق را باید گرفت ولو برایش بمیری؟
‎در جایی دیگر نوشته اید متهمه در پیامکی که شب قبل برای دوستش فرستاده نوشته ” فردا فردی را خواهم کشت”. در پاسخ به این ادعای جنابعالی که جز تشویش اذهان عمومی چیزی به بار نمیاورد میگویم: در صفحه ۱۹۹ پرونده پیامک” ممکن است او را بکشم” ثبت شده. جناب شعبانی اگر شما فراموش کرده اید ، من هنوز به یاد دارم که آقای صفر خاکی نماینده محترم دادستان ، شخصا دستور رسیدگی به این پیامک را داد. آن زمان ریحانه در انفرادی بود و فقط خدا میداند در چه شرایطی. با این حال در بازجویی جداگانه از ریحانه و مخاطبش ، مشخص شد که ریحانه برای اینکه بهانه ای بیاورد تا به ملاقات دوستانش نرود میگوید پدرش اجازه نمیدهد و شاید او را بکشد. لازم به ذکر است که رابطه بین ریحانه و پدرش هرگز تیره نبوده و شما میتوانید با امکانات خاصی که دارید به تحقیق محلی و همچنین از نگهبانان زندان ها بپردازید . بعلاوه در کیفر خواست صادره از دادسرای امور جنایی به صراحت از بیربط بودن این پیامک با جنایت گفته شده.
‎جناب شعبانی ، فرموده اید دخترم ، سربندی را در حال نماز به قتل رسانده. از شما میخواهم که یک بار دیگر به گزارش پلیس مراجعه بفرمایید. در صفحه ۷ به وضوح گزارش شده که لکه های خون زیاد در کنار میز نهار خوری ( که نزدیک در ورودی و آشپزخانه است ) آثار خون زیاد و مقداری کاغذ روی زمین ریخته شده. من دانش وکالت ندارم ، اما در زمانی که به دانشجویان حقوق و وکلا ، درس فن بیان میدادم ، از آنان یاد گرفتم که حوضچه خون و محلی که بیشترین آثار خون دیده میشود ، محل جنایت است. هر چند لکه های خون روی پنکه روشن و صندلی نیز گزارش شده.
‎فرموده اید مرحوم هرگز کارمند هیچیک از نهادهای خاص نبوده است. لطفا به صفحه ۸ کیفرخواستی که توسط آقای شاملو ( بازپرس شعبه ۱ امور جنایی) تنظیم شده نگاهی بیندازید. در سطر ۴ به صراحت مینویسد ” مقتول قبلا کارمند وزارت اطلاعات بوده و سالها قبل از اداره یاد شده منفک شده است” هر چند منصب ایشان در وزارت اطلاعات به خودی خود منفی نیست و بسیاری از کارمندان این نهاد چشم و چراغ مردمند ، کسانی که با شرف زندگی و کار میکنند و خدمتگزار واقعی ملتند. ضمنا پزشک بیهوشی هم نیستند. با مراجعه به سایت داک تاپ شبکه حرفه ای پزشکان متوجه میشوید که ایشان پزشک عمومی بوده اند.
‎در جایی دیگر فرموده اید که ریحانه چاقو را از کوچه زغالی ها خریده. هر چه جستجو کردم در هیچیک از اقاریر ریحانه اشاره به کوچه زغالی ها نشده و فقط به میدان قدس اشاره شده. غلی ایحال قصد شما از مطرح کردن خرید چاقو توسط ریحانه از قبل، برای تاکید روی قصد قبلی داشتن وی جهت کشتن سربندی است. من که از قضاوت و وکالت هیچ نمیدانم ، اما این را میدانم که اگر کسی قصد کشتن کسی را از قبل داشته باشد ، برای انجام کارش نقشه ای میکشد تا با کمترین هزینه بتواند به مقصودش نایل شود. از شما و افکار عمومی چند سوال میکنم که اگر پاسخ دهید ، من نیز همچون شما به این نتیجه خواهم رسید. اگر ریحانه به قصد کشتن سربندی اقدام به خرید چاقو کرده، چرا چاقوی مخصوص قتل، ضامن دار نخریده. کدام قاتلی را سراغ دارید که چاقویی با مصارف خانگی را برای قتل فردی ، آنهم با جثه و آمادگی جسمانی و سن و سال مقتول بخرد؟ خوشبختانه کیفی که ریحانه در روز جنایت همراه داشته ، نزد من است. این چاقو نه به راحتی داخل کیف میشود و نه به راحتی خارج میشود. اگر ریحانه قصد قبلی داشته، چرا به سمت راست وی ضربه زد؟ چرا فقط یک ضربه زد و با ضربات متعدد نکشت؟ چرا تماسش با سربندی را از گوشی وی پاک نکرد تا به راحتی دستگیر نشود؟ چرا بعد از خروج از منزل به اورژانس زنگ زد؟ چرا ایستاد تا پلیس و آمبولانس بیاید و حتی شماره ماشین پلیس و آمبولانس را در موبایل خود ذخیره کرد؟ چرا از نگهبان بیمارستان مهراد جویای حال مقتول شد؟ چرا چاقو را در جوی آب یا کوچه و خیابان رها نکرد تا دیگر آلت قتاله ای نباشد که به راحتی او را مجرم کند؟ و از همه مهمتر ، چرا فرار نکرد و یکسره به خانه برگشت؟ کدام قاتل حرفه ای یا با قصد قبلی این اشتباهات فاحش را میکند تا مثل آب خوردن دستگیر شود ، ۷ سال انواع عذاب ها را بکشد و در نهایت ، بوسه بر مرگ بزند؟
‎در مورد شیخی نیز گفته اید. من در پست دیگری مفصلا در باره وی سخن خواهم گفت. شاید به قول پسر ارشد مقتول ، مارمولک های زیر کمد بیرون بیایند . حتی اگر مثل آفتاب پرست به رنگ محیط در آمده باشند.
‎آقای شعبانی ! در اینجا دوباره متذکر میشوم که بررسی پرونده و یادآوری لحظاتی که بر پاره تنم رفته ، عذابی است جانکاه که مایل نیستم انجام بدهم. چرا که هم مرا میازارد و هم اولیای دم را. من به هیچ عنوان راضی نیستم فرزندان و یا مادر مقتول را بیش از این بیازارم، اما شما توجه نکردید که چنگ کشیدن به روی ریحانه نیز کاری نا صواب و نا ثواب است. لطفا بیایید قراری بگذاریم. بیش از این پرونده را زیر و رو نکنیم. اما اگر بار دیگر چنین شود ، بدون شک ، پرده از نقش کس یا کسانی که باعث سیه روزی فرزندم شدند بر خواهم داشت.
‎هر چند به گفته بزرگان دین ، بهتر است پرده از گناه برنداریم که افشای گناه نیز گناه است.

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال