شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳-۲۰۱۴-۰۷-۰۵-IranSOS- در هفتهها و ماههای گذشته خبرهایی مبنی بر سوء استفاده جنسی برخی ناظمان و معلمان مدارس در تهران منتشر شده و واکنشهای مختلی را بر انگیخته است. به نظر میرسد با انتشار اخبار این چنینی و واکنشهای اجتماعی متعاقب آن به دلیل اهمیت موضوع ذکر نکاتی چند خالی از فایده نباشد.
به گزارش ایسنا، «عصر ایران» با این مقدمه، نکات ذیل را برشمرد:
۱- مساله کودکآزاری و سوءاستفاده جنسی از کودکان، متاسفانه پدیدهای رایج و جاری در همه جای جهان است و به طور طبیعی کشور ما هم از این مساله مستثنی نیست. بنابراین با توجه به این واقعیت نمیتوان این انتظار را داشت که شاهد وجود و بروز چنین پدیدهای در جامعه و در بین اقشار و صنوف مختلف نباشیم.
۲- وجود و بروز یک بزه و خطا به هیچ عنوان دلیلی بر این نیست که مرتکب عمل و بزه مزبور را ضرب در صنف و شغل آن کنیم و چنین نتیجه بگیریم که “همه صنف فلان آلودهاند.” درست است که به قول شاعر: چو از قومی یکی بیدانشی کرد / نه که را منزلت ماند نه مه را، اما شاعر با این شعر اتفاقا میخواهد تاثیر برداشتهای سطحی عوام را یادآور شود و هشدار دهد که مراقب باشید خطایی از شما سر نزند چون ممکن است علاوه بر خودتان آبروی ایل و طایفه یا ملتتان را هم ببرید.
اشاره به این موضوع بدیهی از این جهت بود که حساسیتهای خاصی هم از طرف جامعه معلمان و هم از طرف مسئولان آموزش و پرورش روی رسانهای شدن اخبار اینچنینی وجود دارد، در حالی که به گمان راقم این سطور این حساسیت تا حدود زیادی کاذب و نادرست است.
۳- شاید جمله “معلمی شغل انبیاست” را همه مردم کشورمان نه یک بار بلکه دهها و صدها بار در دیوارنوشتههای مدارس و در معابر عمومی سطح شهر دیده و خوانده باشند. دهههاست که این جمله درست بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره شغل معلمی و تفسیرهای بعضا اشتباه و برداشتهای نادرست از این جمله سبب ایجاد سوء تفاهماتی هم در جامعه و هم در بین قشر و صنف معلمان شده است. “معلمی شغل انبیاست” یک گزاره و جمله درست است اما برخی با مستمسک قرار دادن این جمله درست امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی، برداشتها و تفسیرهای نادرستی از آن ارائه میکنند که به فرموده مولای متقیان علی (ع) در جنگ صفین مثال “کلمه حق یراد به الباطل” (جمله حقی که برداشتهای باطلی از آن میشود) شده است.
برخی معلمان و فعالان صنفی جامعه معلمان کشورمان از این جمله این برداشت را ارائه میکنند که معلمی شغلی مقدس است و به طور طبیعی نباید به این صنف مقدس و منزه “از گل نازکتر گفت”. این دیدگاه سبب میشود وجود و بروز مسائلی همچون سوءاستفاده جنسی از دانشآموزان لاپوشانی شود و انتشار خبرهای مربوط به آن به دلیل مخدوش شدن این چهره مقدس با نارواداری برخی از فعالان این قشر مهم و زحمتکش با “ابروی گرهشده” این قشر روبهرو شود!
نکته دیگر اینکه همان طور که پیشتر نیز اشاره شد وجود یک بزه و خطا در یک صنف به هیچ عنوان دلیلی بر تعمیم دادن آن به همه آن صنف نخواهد بود. معلمی هم به طور طبیعی از این قاعده مستثنی نیست. چه بسیارند معلمان زحمتکشی که با کمترین چشمداشت مالی عاشق شغل و حرفه خود هستند و نگاهی پدروار به شاگردان و دانشآموزانشان دارند و طبیعی است در میان خیل عظیم جامعه معلمان، اندک افراد بیمار و مسالهدار هم باشند که در هیچ زمانی و در هیچ جامعهای و به هیچ شکلی نمیتوان جلوی اقدامات بعضا فاجعهبار آنها را گرفت و تنها میتوان شرایطی فراهم کرد که بروز این قبیل اتفاقات ناگوار به حداقل خود برسد که اتفاقا رسانهای شدن این قبیل موضوعات، حساسیت خانوادهها نسبت به آن و ارائه بحثهای کارشناسان در این زمینه و در نهایت تمهیدات مسئولان و تصمیمگیران میتواند بروز و ظهور این پدیده شوم در مدارس کشورمان را به حداقل خود برساند و رسانهای شدن این موضوعات روی این موضوع تاثیرات مثبتی نیز دارد.
علاوه بر مغلطه تفسیر نادرست “معلمان انبیا هستند و همانند آنها معصوم از خطا”، تفسیر نادرست دیگری که از جمله “معلمی شغل انبیا است” وجود دارد این است که چون معلمان شغل انبیایی دارند پس جیب و دهان و خرج خانواده و مشکلات مالی و … ندارند و مانند بسیاری از انبیا باید با زهد و با کمترین حق و حقوق کار کنند. هزاران نفر از آنها باید بلاتکلیف بمانند و طی فرایند حقالتدریسی آنها تا استخدام رسمیشان گاه سالها و دههها طول بکشد.
در قالب این برداشت نادرست نیز چون معلمی شغل انبیاست پس معلمان مسائل شیک و امروزی چون مطالبات صنفی و … نباید داشته باشند و هر معلمی که در این راستا فعالیت کند باید هزینههای زیادی بپردازد. این تفسیر و در واقع سوء برداشت از “معلمی شغل انبیا” نیز نادرست و گاه مصیبتبار است.
معلمی شغل مهمی است که بخش مهمی از تعلیم و تربیت آیندهسازان کشور را بر عهده دارد اما تنها بخشی نیست که آیندهسازان را تربیت میکند بلکه پیش از معلمها این خانوادهها و بهویژه مادران و پدران هستند که سنگ بنای تربیت فرزندانشان را میگذارند و نظام آموزشی به طور عام و معلمان به طور خاص تکمیلکننده و یاریگر خانوادهها برای تربیت فرزندانشان و یا آیندهسازان کشور هستند.
در قالب این نگاه جمله “معملی شغل انبیاست” نه به معلمها جایگاه مقدس میبخشد و نه سبب میشود حقوق صنفی و مطالبات طبیعی آنها زیر آوار این قبیل تعارفات مدفون شود و به چشم نیاید.
معلمی شغل مهمی است و حساسیت خانوادهها روی موضوع وقوع موارد سوء استفاده جنسی در برخی مدارس طبیعی است چون خانوادهها فرزندان نابالغ خود را با اطمینان به مدارس و مسئولان آنها ساعتها به این محیطها میفرستند و به طور طبیعی نباید درباره احتمال سوءاستفاده جنسی از فرزندانشان نگرانی داشته باشند.
اما همان طور که اشاره شد مساله کودکآزاری پدیدهای رایج در همه جهان و در میان همه حرف و مشاغل است و اتفاقا شاید در میان معلمان موارد اینچنینی بسیار کمتر باشد چون در میان این قشر زحمتکش از جامعه به دلیل وجود شاخصهایی چون اخلاق و سطح سواد و … امکان بروز این موارد پایینتر است.
در جمعبندی موضوع باید حساسیت افکار عمومی و خانوادهها را نسبت به این پدیده به فال نیک گرفت و این حساسیت نشان میدهد که نسلهای جدید پدر و مادرهای ایرانی به دلیل سطح سواد و دانش بالاتر و نیز به دلیل اهمیت بیشتری که روی موضوع تربیت و روحیات فرزندانشان دارند، به طور جدیتری پیگیر این قبیل مسائل هستند.
از سوی دیگر باید بر این نکته نیز تاکید کرد که متاسفانه سوءاستفاده جنسی از کودکان پدیدهای رایج در همه جای دنیاست و اتفاقا در بسیاری از کشورهای قانونمدار، شدیدترین مجازاتها پس از مسائلی از قبیل جنایات و آدمکشی، روی این موضوع وضع میشود.
و نکته پایانی اینکه معلمی شغل انبیا است نه معلمان انبیا هستند و نه باید انتظار داشت همه جامعه معلمان همچون انبیا مصون از خطا و گناه باشند و یا مثل بسیاری از انبیا به نانی بسازند و دم نزنند.
باید به هر مشکل و پدیده اجتماعی به اندازه وزن، ارزش و اهمیت آن بها داده شود و به جای مصلحتاندیشیهای بیمورد، باید روی این موضوع با کارشناسان گفتوگو کرد و به دنبال یافتن پاسخ این سوال بود که چه میشود کرد تا وجود و بروز مسائل اینچنینی را در مدارس کشور به حداقل خود رساند.