جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳-۲۰۱۴-۱۲-۱۲-IranSOS- از آغاز ایجاد جامعهء طبقاتی و در نبرد طبقات متخاصم، حتی برده ها نیز به این اصل بدیهی دست یافتند که یک به یک و جدا جدا و هر یک در گوشه ای، قادر به مقابله با نظام حاکم نمی باشند. در طول ماقبل تاریخ بشر، تجمّع، تشکل و مبارزهء سراسری، تنها امید به پیروزی بر طبقات حاکم بوده است، می باشد و خواهد بود. تجربیّات امروز طبقهء کارگر ایران در راه اندازی یک ارادهء سراسری نیز تائیدی مجدد بر حکم تاریخی فوق است. از این رو کسی نیست که به نقش تاریخی طبقهء کارگر ایران در کسب قدرت سیاسی و برقراری آزادی و حاکمیّت اکثریّت آگاه باشد و از درک لزوم ایجاد ارادهء سراسری در زمینه های گوناگون طفره رود.
یکم: طرح بحث
در روند رشد و گسترش کارگران ملل ساکن ایران و رودروئی روزمرّه با بورژوازی حاکم، بحث «تشکیلات سراسری کارگری» در دستور کار قرار گرفته است و فعالین و تشکل های کارگری هر یک به سهم خویش به این کمبود پرداخته اند. ما نیز به نوبهء خود به بررسی این کمبود جهانشمول خواهیم پرداخت.
دوم: درک ما از تشکیلات سراسری
از آغاز ایجاد جامعهء طبقاتی و در نبرد طبقات متخاصم، حتی برده ها نیز به این اصل بدیهی دست یافتند که یک به یک و جدا جدا و هر یک در گوشه ای، قادر به مقابله با نظام حاکم نمی باشند. در طول ماقبل تاریخ بشر، تجمّع، تشکل و مبارزهء سراسری، تنها امید به پیروزی بر طبقات حاکم بوده است، می باشد و خواهد بود. تجربیّات امروز طبقهء کارگر ایران در راه اندازی یک ارادهء سراسری نیز تائیدی مجدد بر حکم تاریخی فوق است. از این رو کسی نیست که به نقش تاریخی طبقهء کارگر ایران در کسب قدرت سیاسی و برقراری آزادی و حاکمیّت اکثریّت آگاه باشد و از درک لزوم ایجاد ارادهء سراسری در زمینه های گوناگون طفره رود.
سوم: تجربهء مبارزات اخیر طبقهء کارگر ملل ساکن ایران
بدنبال انحلال انجمن ها، شوراها و کمیته های کارخانه ها و مراکز خدمات، از فردای انقلاب بهمنماه، طبقهء کارگر ایران با افت و خیز های متعدد اقدام به «سازماندهی علنی افتصادی» خود نمود. این کوشش در شزایط تولید سراسری ایران که حاکمیّت مذهبی سرمایه داری نه تنها هر نوع خیز بسوی مالکیّت مراکز تولید و خدمات را تاب نمی آورد و «مشارکت» طبقهء کارگر در قدرت سیاسی را نمی پذیرفت (و نمی پذیرد) بلکه این نوع چشم داشتن به قدرت را بشدّت سرکوب می کرد، چشم اندازی شد تا مبارزات روزمرّهء کارگران در تشکل های علنی سازمان یابد. اما به استناد همین دو دهه تجربه، حاکمیّت در حال زوال سرمایه داری مذهبی ایران، همین تشکل های علنی مطالباتی ِغیر سیاسی را نیز برنتابید و کارگران این تشکل ها را احضار و اخراج و دستگیر و شکنجه و حتی اعدام نمود.
،چهارم: سرمایه داری مذهبی ایران،
دارای ویژگی هائی ست که برای ایجاد تشکیلات سراسری کارگران نمی توان آنها را از نظر بدور داشت. این شکل از سرمایه داری مافیائی حاکم بر سراسر ایران، نه تنها قدرت دشمن طبقاتی خویش؛ کارگران ملل ساکن ایران؛ را بخوبی می شناسد و طبقهء کارگر را به هر شکل و وسیله از مالکیّت بر وسائل تولید و قدرت بدور نگاه می دارد بلکه دیگر گرایشات گوناگون سرمایه داری «غیر خودی» را با سرکوب از مشارکت در قدرت بر حذر می دارد. بطور مثال در چنین حاکمیّتی «نهضت آزادی ایران» همچون دیگر گرایشات سرمایه داری نه تنها از داشتن تشکیلات سراسری محروم می شود بلکه رهبران آن که از بنیانگزاران و سازماندهان «پاسداران» این حاکمیّت سرمایه داری می باشند، دستگیر و خانه نشین و فراری می شوند. در این حاکمیّت نخست وزیر مومن به قانون اساسی حاکمیّت مذهبی سرمایه داری و فرمان ۸ ماده ای «امام»، از هر نوع نظر به قدرت و تماس با اطرافیان و طرفدارانش محروم و (در خانه) زندانی می شود.
حال در چنین شرایطی طبقهء کارگر ایران چگونه به شکل “علنی” خواهد توانست به کمبود سازمان های سراسری بپردازد؟
پنجم: تجربه نشان می دهد که حاکمیّت مذهبی سرمایه داری ایران در فردای هر خیمه شب بازی و ادعای اینکه عصر جدیدی در رابطهء «امام و امّت» آغاز شده است، با لطایف الحیل و استفاده از آپارات مطبوعات و رادیو تلویزیون سراسری به این توهّم دامن زده است که از تشکیل نهادهای مدنی مطالباتی وفادار به نظام استقبال می کند و در هر دوره آزادیخواهان و دموکرات های بسیاری را در عرصهء تشکل های علنی به میدان آورده است اما در هر تند پیج و هر بحران سیاسی، یک به یک فعالیّن را دستگیر و بریدگان را به ندامت و حتّی به مصاحبهء تلویزیونی کشیده است. از این رو تجربه نشان می دهد که تداوم مبارزات روزمرّهء کارگران ایران به شکل علنی ناممکن است و ادامه و بازتولید (رشد و گسترش) این مبارزات تنها با دوری از چشم و گوش پلیس سیاسی از طریق ایجاد هسته های مخفی کارخانه ها و مراکز تولید تضمین خواهد گردید.
ششم: اگر ماهیّت حاکمیّت مذهبی سرمایه داری ایران تغییر نکرده است
و اگر دولت ۱۱م ضدّ کارگری ترین دولت حاکمیّت مذهبی سرمایه داری ایران است چگونه من ِنوعی می توانم باور کنم که دولت ۱۱م تشکیلات سراسری کارگران ایران، برغم «غیر سیاسی» بودنش را تاب آورد و پس از شناسائی جوان کارگران پیشرو دست به تهاجم مجدد نزند؟
.هفتم: خود و دیگران را فریب ندهیم،
در شرایطی که کارگران معادن کشور با خصوصی سازی خصومت نشان می دهند، در شرایطی که هر خواست کارگری و هر اعتراض و اعتصاب کارگری با خطر سرکوب روبروست، در شرایطی که هنوز بخشی از کارگران آگاه در زندان بسر می برند، داشتن امید به از سر گیری تجربهء ناموفق فعالیّت علنی، نه تنها به دامی برای جوان کارگران آگاه ملل گوناگون ساکن ایران خواهد انجامید بلکه با حذف این جوان کارگران آگاه از صحنهء نبرد و ایجاد جوّ ناامیدی، بطریق اولی سازماندهی سراسری کارگران ایران در تمامی زمینه ها را به تعویق خواهند انداخت.
هشتم: سازماندهی سراسری طبقهء کارگر ایران
امری دشوار، کُند و دائمی ست. تجربهء مبارزات بویژه دو دههء گذشتهء کارگران ملل ساکن ایران نشان می دهد که تنها شکل ممکن سازماندهی در مقطع کنونی، سازماندهی مخفی هسته های کارگری در مراکز تولید و خدمات جهت دخالتگری در مبارزات روزمرّهء کارگران است. هسته هائی که در هر برآمد کارگری وظیفهء کمک به سازماندهی، تنظیم و پیشبرد خواسته های کارگران را بر دوش می گیرند. هسته هائی که در فردای کسب قدرت سیاسی از بورژوازی، «کمیته» های اقتدار کارگری را در سراسر ایران سازمان خواهند داد. از این رو بحث اصلی ما با رفقای کارگر در داخل ایران، در درک ما از این هسته های مخفی کارگری به مثابه آجرهای بنای سازمان های منطقه ای و نهایتاً سازمان کارگران سراسر ایران است. از نظر ما این هسته های مخفی که نطفه های حاکمیّت کارگری هستند، نخست در خانه های ما که «کارخانه» می نامندش ایجاد می گردند و با عدم تفکیک بین مبارزات روزمرّهء مطالباتی، اقتصادی و سیاسی طبقهء کارگر، در روند رشد و گسترش خود در هر منطقهء ایران، نهایتاً سراسری خواهند گردید.
نهم: در این روند مستمر و طولانی وظیفهء کارگران بیکار و یا خارج از محیط تولید و خدمات چیست؟
در آغاز این بند و بخاطر شرایط ویژهء ایران، نوع فعالیّت کارگران خارج از مراکز تولید و خدمات بطور مستقیم در ارتباط با میزان آشنائی پلیس سیاسی با هر یک از ایشان است. در مقطع کنونی و برای تداوم و رشد و گسترش مبارزات روزمرّه (علنی) کارگری و با توجه به تجربیات مبارزه با پلیس سیاسی، کارگران شناخته شده می توانند بطور علنی در اتحادیه ای سراسری متشکل شوند و ضمن دفاع از حقوق از دست رفتهء خویش، از یک سو با کار نظری در دفاع از سوسیالیسم علمی به آگاهی عمومی طبقهء کارگر ایران یاری رسانند و از دیگر سو در تماس دائم با تشکل های گوناگون علنی و طرح خواست توقف اعدام و شکنجه و آزادی زندانیان سیاسی، آزادی کامل فعالیّت سیاسی، برابری زن و مرد در تمامی حقوق، حقّ حاکمیّت مستقیم ملل ساکن ایران بر سرنوشت خویش و دیگر حقوق اجتماعی، بخش های غیر کارگری جامعه را به برنامهء حداقل کارگری برای آیندهء ایران، دعوت نمایند.
اما برای آنهائی که پلیس سیاسی رژیم ناشناسند، سازماندهی علنی (خود شناساندن به پلیس سیاسی) خطائی بزرگ است که قابل جبران نمی باشد و این دسته از رفقا ناچارند برای پیشبرد اهداف پرولتاریا در سطح جامعه و در خارج از مراکز تولید و خدمات و حتّی در محلّات و خانواده، به شکل مخفی سازماندهی کنند تا دخالت در مبارزات علنی در سطح جامعه را تضمین نمایند.
دهم: در بررسی تاریخ جنبش کمونیستی جهان و بویژه جنبش کارگری در ایران، عدم توجه به امر “تعاونی” (انواع تولید و توزیع جمعی) بمثابه تشکل “اقتصادی” لازم و پایدار طبقهء کارگر (که تا نفی طبقات و دولت نیز ادامه خواهد داشت) بدبختانه امری بارز و همگانی ست. ما بر این باوریم که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان، همهء کارگران مراکز تولید و خدمات آمادگی همهء انواع فعالیّت های کارگری را ندارند. اقلیّتی از کارگران در زمینه های گوناگون (مطالباتی، اقتصادی، سیاسی و نظامی) حاضر به فعالیّت می باشند. روشن است که این فعالیّت ها از استقلال نسبی برخو.ردارند و سازماندهی سراسری این نوع فعالیّت ها، با درک این استقلال نسبی می تواند صورت گیرد. آنچه در مقطع کنونی مورد تاکید ماست، عدم امکان سازماندهی پیشروان طبقهء کارگر ایران در تمامی زمینه ها بصورت “علنی” ست.
دست شما را بگرمی می فشاریم و برای شما در پیشبرد سراسری اهداف فوق؛ با رعایت امر امنیّت کارگران پیشرو جوانی که از طرف پلیس سیاسی شناسائی نشده اند؛ آرزوی موفقیّت داریم.
جمعی از کارگران تبعیدی در خارج از کشور