سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳-۲۰۱۵-۰۳-۱۰-IranSOS- «سرم را که بلند میکنم سیمین را میبینم که روبرویم نشسته، ۴۳ سال دارد و ۶ تا بچه. از ۱۴ سال پیش در زندان است. به او مرخصی نمیدهند چون امتیازش کم است! چشمانش از گریه دیشب هنوز قرمز و پفکرده است. دیشب حالش خیلی بد بود و با صدای بلند داد میزد و گریه میکرد. میگفت: منم نون سنگک و کره میخوام!!! دیروز که به خاطر به دست آوردن ۲۰ دقیقه تلفن، دفتر مأموران زندان را تمیز میکرده، مأموران سنگک و کره میل میکردند و سیمین بیچاره هم دیده و…»
به گزارش هرانا به نقل از رادیو فردا؛ این بخشی از نامه منتشر شده منتسب به مریم ربیعی است. زندانیای که ۱۷ سال گذشته را در زندان قرچک ورامین گذرانده است.
آنگونه که آمار منتشر شده در سال ۹۲ نشان میدهد، تنها حدود سه درصد زندانیان ایران را زنان تشکیل میدهند. به گفته مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در امور زنان و خانواده، زهرا بنیانیان، در سال ۹۲، هفت هزار و ۳۷۷ زن در ایران زندانی بودهاند. آمار دقیقی در مورد تعداد زنان زندانی در زندانهای کشور وجود ندارد.
مریم حسینخواه محقق سازمان عدالت برای ایران در پاسخ به این سوال که آیا شما هم گزارشی از وضعیت زنان زندانی در ایران در اختیار دارید؟ میگوید: «در گزارشهایی که از زندان دیزل آباد کرمانشاه توسط زینب جلالیان، تنها زندانی زن سیاسی که محکوم به حبس ابد، به دستمان رسیده، زینب گفته که زمان بازجوییهایش تهدید به تجاوز جنسی شده. تهدید به این شده که با یک مرد دیگر عریانش میکنند و توی یک اتاق میگذارند برای اینکه زیر فشار قرار بگیرد و اعتراف کند.»
آنگونه که مقامات سازمان زندانها اعلام کردهاند به دلیل بازسازی یا تغییر کاربری زندان اوین تعداد زیادی از زنان زندانی به زندان قرچک ورامین منتقل شدهاند. زندانی که در ماههای اخیر دو تن از اعضای کابینه حسن روحانی به بازدید آن رفتند و گزارشهایی از وضعیت نامناسب زنان زندانی منتشر کردهاند. با اینکه پیش از این محسنی اژهای دادستان کل کشور این زندان را زندانی مخصوص زنان دانسته بود.
سولههایی پر از زن
الهام، زنی که یک سال در زندان قرچک ورامین زندانی بود در مورد وضعیت زندان زنان قرچک ورامین میگوید: «این زندان، با سایر زندانهای زنان در ایران، کاملاً متفاوت است. چیزی که اصلاً آدم نمیتواند فکرش را بکند. باور کنید من تا زمانی که بروم آنجا خودم ببینم هیچوقت فکر نمیکردم یک چنین جایی واقعاً روی زمین هست. یک سوله خیلی بزرگ، کثیف، تاریک، پر از زن. زنها همهشان فقیر. نه غذای درست حسابی نه آب درست حسابی. یک آب برای خوردن نیست.»
این سوله را برای ما توصیف کنید. یعنی این سوله به اتاقهای کوچک تقسیم شده؟ یا همان فضای بزرگ در اختیار همه است؟
نه. اصلاً. مثل سوله کارگاهی است. سوله بزرگ، سقفش بلند و فقط دور سوله را کاملاً تخت چیدند. یعنی دیوارها معلوم نیست. همه تختها سه طبقه. تختها را به شکل U گذاشتهاند. یعنی با تختها یک کابین درست کردهاند. پنج یا شش نفر در یک کابین هستند. در فضایی که وسط این تختها باقیمانده نیز زندانیها روی زمین میخوابند، تا جلوی در دستشوییها.
تقریباً چند نفر در این فضا زندگی میکنند؟
هفت تا سوله دارد. هرکدام میشود گفت از ۱۶۰ تا ۲۰۰ نفر. بعضی روزها فرق میکند.
این سولهها هرکدام امکانات بهداشتی یا حمام دارد؟
هرکدام چهارتا دستشویی دارند و چهار تا حمام. جایی که من بودم دو تا از حمامها کاملاً خراب بود. آن دوتای دیگر هم آبش کم و زیاد میشد. سرد و گرم میشد. دستشوییها هم معمولاً یکیش خراب بود. ولی آن سه تای دیگر سالم بودند ولی وضعیتشان زیاد تعریفی نداشت.
وضعیت بهداشتی زنان در آنجا چطور بود؟ در شرایطی که شما میگویید آب برای خوردن وجود نداشته خانمها بهداشت فردیشان را آنجا چطوری رعایت میکردند؟
آبی که برای حمام یا دستشویی استفاده میشد شور بود.
آیا زندان وسایل بهداشتی مثل نوار بهداشتی را در اختیار خانمها قرار میداد؟
مجانی نه، خودشان باید از فروشگاه آنجا تهیه میکردند.
خانم الهام، نگار حایری وکیلی که خودش مدتی در زندان قرچک ورامین به سر برده در گفتوگو با سایت جرس گفته که در زندان قرچک بچهها هم نگهداری میشدند و تنها تفاوت تغذیه این بچهها با سایر زندانیان این بود که روزهای پنجشنبه به آنها یک شیرینی میدادند. شما این کودکان زندانی را دیدید؟
بله. یک بند مخصوص بچهدارها بود. من که در انفرادی بودم درست روبهروی این بند بود. یعنی من تا آن زمان بچه در زندان ندیده بودم. یعنی بچههای دوساله که تنها لذتشان بازی در راهروی سالن بود.
حدوداً چند تا بچه آنجا نگهداری میشدند؟
تقریباً ۱۵ تا ۱۶ بچه کمتر از دوسال آنجا دیدم. بالاتر از دو سال، بچهها به بهزیستی تحویل داده میشدند.
وضعیت ملاقات آنجا چطور بود؟ آیا خانمها میتوانستند به همسرانشان ملاقات شرعی داشته باشند؟
آنطور که من از زندانیها شنیده بودم ملاقات شرعیها را خیلی با فاصلههای طولانی میدادند. یعنی اگر کسی درخواست میکرد حداقل سه ماه پنج ماه بعد ملاقات میگرفت. آن هم فقط دو ساعت، بعد از دو ساعت سربازی که جلوی در ایستاده بود در میزد که وقت تمام است.
آیا در بین سولهها، تفکیک جرایم رعایت میشد؟ یا همه زندانیها کنار هم بودند؟
بند یک مخصوص زنان کمتر از ۲۲ سال بود. فرقی نمیکرد که جرمشان چه باشد. بند دو برای کسانی بود که در زندان مشغول به کار در واحدهای فرهنگی یا کارگاههایشان بودند، کارگاههای خیاطی و این چیزها. بند سه از همه جرمها بود، قتل، مواد. من هم بند سه بودم. بند چهار دوباره همینطور. پنج و شش اکثراً کسانی بودند که زندانیهای مدت بالا داشتند. مثلاً ۱۵ سال به بالا. سنهایشان خیلی بالا بود.
چه شرایطی برای دختران جوان آنجا وجود داشت؟ اینطورگفته شده که آتنا فرقدانی اعتصاب غذا کرده بود فقط برای اینکه نمیتوانست شرایط زندان قرچک دوام بیاورد و درخواستش انتقال به زندان اوین بود. دختران جوان آنجا چه شرایطی دارند؟
تفاوتی نداشت، پنجاه سالت باشد یا بیست سالت. شرایط برای همه یکسان بود.
ولی ممکن است که دختران جوان مورد آزار و اذیت زندانیهای مسنتر با سابقهتر قرار بگیرند؟
بله. کاملاً من اینطور استنباط میکنم که چون هیچ چیز دیگری، هیچ سرگرمی نیست، کسی که پانزده سال زندان دارد هیچ چیز ندارد که سرش را گرم کند. در نتیجه سرش را با این جور چیزها گرم میکند.
بهداشت در زندان زنان
اما آنگونه که مریم حسینخواه، محقق سازمان عدالت برای ایران میگوید آزار و اذیت در زندانهای زنان مختص به زندانیان زن نیست: «بر اساس گزارشهایی که ما از طریق زینب جلالیان داریم این زندانی سیاسی هم مورد تهدید قرار گرفته که بهش تجاوز میشود. همینطور گزارشی داریم که یکی از زندانیان سیاسی مرد کرد و زینب را تهدید کردند که شما را با هم لخت میکنیم و توی یک اتاق میگذاریم و ازتان فیلم میگیریم.
خب همه اینها تاثیر زیادی روی زینب داشته است. ولی به غیر از این، شرایط زندان دیزلآباد هم خیلی بد است. احتمالاً شرایط زندانهای زنان دیگر هم در جاهای دیگر مختلف ایران هم همینطور است. بر اساس گزارشهایی که ما از طریق وکیل زینب جلالیان داریم در سلولی که گنجایش سه نفر دارد هفت نفر را نگهداری میکنند.
هر دو روز یک بار سلولهای زندانیان بازرسی میشود و وسایلشان توقیف میشود و یا مثلاً کتابهایشان را پاره میکنند. از طرف دیگرفقط روزی نیم ساعت اجازه هواخوری دارند و سلولهایشان فاقد کولر است و هیچ وسیلهای برای گردش هوا وجود ندارد. فروشگاه زندان هم فقط سه تا کالا مثل ویفر و چای و ساندیس میفروشد و زندانیان هیچ دسترسی به مواد دیگر ندارند.»
مریم ربیعی در نامهای که از زندان قرچک ورامین نامهای نوشته آورده است که مامور بند در بلندگو اعلام میکرده: «خانمها توجه کنند. آرایشگاه رنگ مو آورده. کسانی که تمایل دارند به بند مشاوره بروند. هیچ کس رنگ مو را با خودش به داخل بند نبرد.»
و نامه را با این جمله پایان داده است: «اینجا برای من یک جهنم است… آنوقت مأمور زندان میگوید: «رنگ مو…»
مریم حسینخواه در مورد نیازهای زنان زندانی میگوید: «گزارشهایی که به دست ما رسیده این است که زندانیان بیشتر از اینکه به رنگ مو نیاز داشته باشند نیاز دارند که به سلامتشان توجه شود. علاوه بر اینکه وضعیت بهداشت در خیلی از زندانهای ایران و به خصوص زندانهای زنان خوب نیست وضعیت درمانی و خدمات درمانی که به اینها ارائه میشود هم مشکل دارد.
به عنوان مثال زینب جلالیان به دلیل ابتلا به بیماری چشمی در معرض از دست دادن بیناییاش هست. دچار عفونت شدید روده شده و خونریزی داخلی دارد. دچار عفونت کلیه شده ولی نه تنها خدمات درمانی به او ارائه نمیشود بلکه اجازه هم داده نمیشود که با هزینه خانوادهاش به بیمارستان خارج از زندان منتقل و درمان شود. من فکر نمیکنم این شرایط شرایط خاص زینب جلالیان باشد. حتماً خیلی از زندانیان دیگر هم با این شرایط درگیر هستند. حالا اینکه مسئولان زندان به جای توجه به این مسایل، ماجرای رنگ مو را مطرح میکنند، شاید به خاطر این باشد که تبلیغ کنند که خب ما داریم در زندان به زندانیها همه جور خدمات میدهیم از جمله رنگ مو.»
زنان در سال پیش رو
مریم حسینخواه میگوید که در سال جدید پیش رو، یکی از پروژههای سازمان عدالت برای ایران پیگیری وضعیت زندانیانی از جمله زینب جلالیان در سازمان ملل است: «ما در عدالت برای ایران یک شکایت در گروه کاری بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل به ثبت رساندهایم. این شکایت به طور مشترک از طرف سازمان عدالت برای ایران و سازمان بینالمللی جبران در انگلستان ثبت شده و خواهان این هستیم که این گروه کاری سازمان ملل در رابطه با بازداشت و حبس زینب جلالیان رای خودش را صادر کند و بگوید که این بازداشت و این حبس چقدر با استانداردهای شناختهشده بینالمللی مطابقت دارد.
در شکایتی که ما ثبت کردیم مستندات و شواهد غیرقابل انکاری آمده که نشان میدهد که زینب جلالیان در یک محاکمه غیرمنصفانه به حبس ابد محکوم شده ودر روند بازداشت و دادگاهش به شدت شکنجه شده. امیدوار هستیم با پیگیریهایی که انجام میدهیم، رای غیرقانونی بودن رفتارهایی که با زینب شده از طرف سازمان ملل صادر شود و مسئولان ایران موظف شوند که در این زمینه پاسخگو باشند.
پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی از جمله زینب جلالیان از طرف سازمان ملل یکی از برنامههای ما برای سال جدید است.»