‎تلاش رهبران جمهوری اسلامی برای فرار از پیامدهای تفاهم هسته‌ای

یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴-۲۰۱۵-۰۴-۰۵-IranSOS- از زمانی که خامنه‌ای٬ حسن روحانی را با فرمان «نرمش قهرمانانه» جایگزین احمدی نژاد و «قطار بی ترمز» او کرد، و پس از آنکه او چندین بار هم تائید کرد که فشار تحریم‌ها تأثیرات جدی بر وضعیت رژیم‌ نداشته است، واضح بود که وی در تلاش است تا با سیلی صورت خود را سرخ کرده و طوری جام زهرِ اتمی را سر بکشد که کمترین ضرر را برای نظام‌اش در پی داشته باشد.

جزئیات منتشر شده تفاهم‌نامه و لحن تحقیرآمیز رئیس جمهوری آمریکا خطاب به «ایران» در همان روز انتشار این تفاهم‌نامه و تفاوت‌های ترجمه متن فارسی منتشر شده توسط منابع مختلف در ایران، همه و همه نشان می‌دهد که رهبر این رژیم، ادامه موجودیت نظام‌اش را در خطر جدی دیده که حاضر به تن دادن به چنین تحقیر و توسری شده است. در همین حال رژیم ایران تلاش دارد تا در بوق‌های تبلیغاتی‌اش با دروغ‌پراکنی، این شکست خفت‌بار خود را پرده‌پوشی کرده و آن را پیروزی جا بزند. رژیم ایران برای انحراف افکارعمومی از این شکست، در دومین روز انتشار تفاهم‌نامه، در یکی از عرصه‌های اجتماعی مانور داده و از تصویب طرحی در «شورای امنیت کشور برای حضور خانواده‌ها و زنان در سالن‌های ورزشی» خبر داد. به باور من هدف از طرح این خبر در این زمان مشخص، می‌تواند جلوگیری از تعمیق بحث‌های انتقادی در مورد تفاهم‌نامه باشد. بحث‌هائی که می‌تواند اعتراض‌های احتمالی نسبت به سیاست‌های ضد ملی رهبران جمهوری اسلامی را در سه دهه گذشته به دنبال بیاورد.
‎پذیرش تفاهم‌نامه هسته‌ای پرسش‌های بسیاری را به همراه می‌آورد از جمله:
‎    ۱.    چرا رهبران جمهوری اسلامی ایران در سه دهه گذشته چند ده و یا چند صد میلیارد دلار از دارائی‌های مردم ایران را از طریق کانال‌های رسمی یا واسطه‌، برای پروژه‌های مختلف هسته‌ای هزینه کردند در حالی که اکنون و بعد از این همه سال بر تعلیق و یا توقف بخش‌هائی از آن تن داده‌اند؟
‎    ۲.    چرا رهبران جمهوری اسلامی آنچه را که امروز امضاء کرده‌اند، دوازده سال پیش امضاء نکردند تا زودتر مانع تلفات انسانی و نابودی اقتصاد و صنعت کشور گردند؟
‎    ۳.    تحریم‌های مختلف مرتبط با پروژه‌های هسته‌ای، چه ضررهائی بر اقتصاد و صنعت و سیستم بانکی و ساختارهای زیربنائی کشور وارد نموده است؟
‎    ۴.    چه تعداد از مردم ایران به دلیل تحریم‌ها، مستقیم یا غیر مستقیم، آسیب دیدند؟ فراتر از آسیب‌های مالی و مادی، تاثیرات این تحریم‌ها بر سلامت جسم و روان شهروندان ایرانی چه بوده است؟ چه تعداد از مردم به خاطر گران شدن یا کمبود دارو و امکانات پزشکی فوت کرده یا برای همیشه به بیماری‌های دردآور دچار شدند؟ چه تعداد از پدران و مادران سالمند، آخرین فرصت برای مسافرت به خارج از ایران و دیدن عزیزان‌شان را با خود به گور بردند؟ چه تعداد از دانشجویان ایرانی در خارج ایران مجبور به ترک تحصیل خود شدند؟
‎    ۵.    اعتبار ایرانیان به خاطر سیاست و رفتارهای تروریستی و جنگ‌طلبانه رژیم حاکم، تا کجا نزد جهانیان آسیب دید؟
‎    ۶.    از بابت همه این تحریم‌ها چه کسانی در ایران به ثروت‌های میلیونی رسیدند؟
‎و بسیاری پرسش‌های دیگر…
‎تفاهم هسته‌ای تا همین جا چند نکته را بیش از پیش مشخص می‌کند:
‎    ۱.    رژیم جمهوری اسلامی ایران دشمن اصلی منافع ملی ایران و ایرانیان است. عقب‌نشینی رهبران جمهوری اسلامی نه به خاطر منافع ملی ایران و نگرانی از فشارهائی که بر مردم وارد می‌شود بلکه بدان خاطر است که دسترسی آنها به منابع مالی لازم برای اهداف سرکوب‌گرانه در داخل کشور و اهداف جنگ‌طلبانه در خارج کشور محدود شده است. تنها حاصل سیاست‌های هسته‌ای این رژیم، نابودی منابع انسانی و اقتصادی و منابع طبیعی کشور و انزوا و به عقب راندن ایران در عرصه پیشرفت جهانی برای چندین دهه بوده است.
‎    ۲.    مسئولیت اصلی این همه بر عهده علی خامنه‌ای، رهبر این نظام می‌باشد.
‎    ۳.    روشن شد تنها زبانی که رژیم حاکم بر ایران می‌فهمد، زبان زور است. تحریم‌های اقتصادی و بانکی نشان داد که وقتی حاکمان کشور از دسترسی به منابع مالی محروم شوند، برای حفظ تمامیت نظام خود، حاضر به گفتگو با «شیطان بزرگ» هم خواهند بود. وقتی پای «حفظ نظام» در میان باشد، آنها دیگر هیچ اصولی را که مدعی آن بوده‌اند نمی‌شناسند.
‎    ۴.    بیش از پیش روشن شد که گفته‌هائی چون «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»، «آن قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود»، «قطعنامه‌ها فقط کاغذپاره‌ای بیش نیستند» تنها تبلیغاتی پوچ هستند. پذیرش تفاهم‌نامه، توخالی بودن شعارها و ژست‌های ضد امپریالیستی رژیم اسلامی حاکم بر ایران را به ویژه برای آنانی که به این تبلیغات باور دارند بیش از پیش روشن کرد. موضوعی که می‌تواند در آینده در بین نیروهای «اصول‌گرا»ی درون رژیم و نیروهای تروریست و بنیادگرای حامی رژیم رژیم ایران در منطقه، تردید‌ها را نسبت به رهبران جمهوری اسلامی تشدید کند.
‎    ۵.    مشخص شد که نیروهای جنگ‌طلب (جمهوری‌خواهان در ایالات متحده آمریکا، نتانیاهو در اسرائیل، عربستان سعودی در منطقه، سازمان مجاهدین خلق در بین نیروهای مخالف رژیم ایران) به بهانه مخالفت با فعالیت‌های هسته‌ای نظام حاکم بر ایران، به قیمت جنگ و نابودی ایران و مرگ و آوارگی مردم ایران هم که شده خواهان تسلیم و شکست سیاسی رژیم ایران نبوده، بلکه ترجیح می‌دهند تا این رژیم با ادامه فعالیت‌های هسته‌ای‌اش زمینه جنگ را فراهم کند تا آنها به اهداف قدرت‌طلبانه خویش برسند.
‎    ۶.    در طول ۱۸ ماه گذشته که دور جدید مذاکرات هسته‌ای در جریان بود، ماشین سرکوب و اعدام رژیم اسلامی حاکم بر ایران بیش از گذشته دستگیر کرد و اعدام نمود. برای چندین و چندمین بار اثبات شد، چشم امید بستن به قدرت‌های خارجی بیهوده است. آنها منافع ملی خودشان را (به درستی) مقدم بر دفاع از امنیت و رفاه مردم ایران می‌دانند. این واقعیت نشان می‌دهد که هر گونه تغییر رژیم سیاسی در ایران باید به دست ایرانیان و توسط خودشان عملی شود.
‎۱۵ فروردین ۱۳۹۴/  ۴ آوریل ۲۰۱۵
http://www.hanifhidarnejad.com

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال