شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴-۲۰۱۵-۰۶-۱۳-IranSOS- ریش سفید یک روستا از محکوم یه قتل پسر ٢٣ ساله ی خود، بدون قید و شرط و دریافت دیه، پای چوبه دار از قصاص گذشت. به گزارش هرانا به نقل از شهروند، پرونده رضایتگیری از خانواده مقتول با اینکه فراز و نشیبهای زیادی داشت و ٧سال به طول انجامید اما سرانجام به ثمر نشست و پسر جوانی که طناب دار بر گردنش انداخته شده بود برای جبران گذشتهاش فرصت زندگی پیدا کرد.
هفتم دی ماه سال ٨٧ بودکه ماموران نیروی انتظامی شهرستان شهریار در جریان مرگ پسری جوان در بیمارستان قرار گرفتند، وقتی ماموران در بیمارستان حاضر شدند با جسد پسر ٢٣ سالهای به نام “جلیل ارمکانی” روبهرو شدند که در جریان یک درگیری با ٢١ ضربه چاقو به قتل رسیده بود، تحقیقات برای روشن شدن ماجرا آغاز شد، در جریان تجسسهای کارآگاهان مشخص شد مقتول یکی از کارگران کارخانه فرغونسازی در انجم آباد بوده که در زمان حادثه با یکی از همکارانش درگیر شده و با ضربات چاقو به قتل رسیده است، همین موضوع کافی بود تا اکیپی از ماموران برای دستگیری عامل این جنایت مرگبار وارد عمل شوند، با دستگیری متهم به قتل به نام اسماعیل ٢۴ ساله راز این جنایت هولناک برملا شد و او در دفاعیاتش به قاضی پرونده گفت: “چند روز قبل از حادثه متوجه شدم جلیل با یک مرد افغانی درگیر شده است به همین خاطر به او اعتراض کردم، از آنجایی که من و او با هم در یک کارخانه فرغونسازی کار میکنیم این موضوع ادامه پیدا کرد، روز جنایت بار دیگر با هم درگیر شدیم، دعوا که شروع شد با چاقویی که در جیبم داشتم چند ضربه به او زدم و از محل کار گریختم اما همکاران مان شاهد این درگیری مرگبار بودند و به همین خاطر راهی برای فرار از واقعیت نداشتم.
با اینکه او را بلافاصله به بیمارستان رسانده بودند اما روی تخت بیمارستان بر اثر شدت جراحت جان باخته بود، آن لحظه آنقدر عصبانی بودم که متوجه نشدم چند ضربه چاقو زدهام اما کارآگاهان اداره آگاهی گفتند من ٢١ ضربه چاقو بر بدن دوستم زده بودم. پس از ثبت اعترافات اسماعیل و بازسازی صحنه، پرونده به دادگاه فرستاده شد و بعد از برگزاری چندین جلسه پسر جوان به اتهام قتلعمد در شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
با تأیید حکم قصاص این پسر جوان در دیوانعالی کشور، خانواده او دست به کار شدند تا با گرفتن رضایت از خانواده مقتول از اجرای حکم جلوگیری کنند این درحالی بود که اولیایدم قصاص میخواستند، در همین زمان بود که ریشسفیدان و بزرگان روستای محل زندگی پدر و مادر مقتول وارد ماجرا شدند و تلاشها برای کسب رضایت خانواده مقتول آغاز شد، اما خانواده جلیل روی حرفشان ایستاده بودند تا اینکه ٧سال بعد وقتی اسماعیل برای اجرای حکم اعدام طناب دار را دور گردنش احساس کرد ورق ماجرا برگشت.
بیست خرداد ماه سال ٩۴ وقتی اسماعیل محکوم به قصاص در زندان رجایی شهر چند قدم بیشتر با مرگ فاصله نداشت هیچکس تصور نمیکرد بخشش بیقید و شرط خانواده مقتول فرصت زندگی کردن را بار دیگر به او بدهد، صدای قدمهای لرزانی به سمت جایگاه اعدام توجه همه را به خود جلب کرده بود، دستهای پیرمرد طناب دار را لمس کرد، هیچکس باور نداشت این سکانسهای آخر یک محکوم به اعدام است و چند ثانیه بعد طناب زرد رنگ دار از گردن پسرک جدا شد، او را بخشیدند “به خاطر رضای خدا، در راه دین و حضرت علی اکبر و این پایان کابوسهایی شد که اسماعیل ٧سال تمام در سلول زندان یدک کشید.”
صبح روز چهارشنبه و بعد از مراسم بخشش قاتل در پای چوبه دار خانواده مقتول به دادسرای جنایی تهران، رفتند تا رضایت خود را در تکمیل پرونده ثبت کنند، “سید قلی ارمکانی” ریش سفید روستای خوش نام در استان زنجان در رابطه با بخشش قاتل فرزندش، گفت: “جلیل پسر مومن و پرتلاشی بود، من یک کشاورز ساده بودم و به همین خاطر او به تهران رفت تا کمک خرج ما باشد اما دست آخر خبر کشته شدهاش را به ما دادند، هفت سال از زندگیم را درحالی با داغ فرزندم سپری کردم که بخشش قاتلش گوشهای از ذهنم را درگیر خود کرده بود، اوایل برای اجرای حکم مصمم بودم اما وقتی پسر جوان تا اجرای حکم قصاص مدت زمان زیادی فاصله نداشت تصمیم گرفتم او را ببخشم، البته پای چوبه دار، میخواستم با کابوسهایش روبهرو شود اما درنهایت فرصت دیگری برای جبران گذشتههایش داشته باشد، او هم مثل پسرم جوان بود و نمیخواستم او هم به زیر خاک برود، طبق گفته مسئولان زندان، اسماعیل در این چند سال از کرده خود پشیمان شده بود، امر رضایتدادن بسیار دشوار است، من ۶ دختر و ٢ پسر دیگر دارم و رضایت تک تک اعضای خانواده نیز به سادگی نبود، من ریش سفید روستا هستم و وقتی مردم برای حل مشکلات و اختلافهایشان به من مراجعه میکنند جایز نبود که من بر خلاف گفتههایم عمل کنم، مردم روستا از من انتظار بخشش داشتند و امام جمعه و فرماندار بارها برای رضایت پا در میانی کرده بودند، به همین خاطر روز اجرای حکم با همسرم در مراسم قصاص شرکت کردیم و وقتی قاتل پسرم طناب را بر گردنش احساس کرد پای چوبه دار رفتم و به خاطر رضای خدا طناب را از گردنش برداشتم.”
ارمکانی در رابطه با رضایت بی قید و شرط قاتل فرزندش گفت: “من هرگز با خون پسرم معامله نمیکنم، من در این بخشش با خدا معامله کردم، هرچند که جلیل به خاطر شدت جراحات چند روزی در بیمارستان بستری بود و بعد از مرگش هم برای رفت و آمد به تهران و شرکت در دادگاهها ١۵میلیون تومان خرج کردهایم اما من هرگز پول دیه فرزندم را از خانواده او طلب نخواهم کرد.”
مادر اسماعیل نیز که از بخشش قاتل فرزندش خوشحال است در رابطه با رضایتش، گفت: ،پسرم خیلی مومن بود، یادم است چند روز به محرم مانده بود که خبر کشته شدنش را به ما دادند و او قصد داشت تا در آن سال با لباسهای مشکی که برایش آماده کرده بودم برای امام حسین عزاداری کند اما سرنوشت او به شکل هولناکی رقم خورد، با این حال قاتلش را بخشیدیم تا در امتحان الهی سربلند شویم، الان احساس آرامش میکنم و میدانم پسرم هم در آن دنیا راضی است.”
در مراسم اعدام هرچند با رضایت اولیای دم، قاتل از اجرای حکم قصاص رهایی یافت اما او حالا باید از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.