آیا جنبش ضدفاشیستی علیه حزب آزادیخواه اتریش (FPÖ) جلوگیر فاشیسم خواهد بود؟

دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵-۲۰۱۶-۰۸-۰۸-IranSOS- ترجمه و تکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >: درهمه ­پرسی جدید که در رسانه ­های مختلف بورژوازی دراواسط ماه مارس جاری، علیه فاشیستی ومحدود ­شدن حقوق دمکراتیک منتشرشده­است در جواب به این سوال که اگر یکشنبه دیگرانتخابات مجلس شورای ملی برگزار می­شد، انتخاب شما چگونه می­بود؟ «حزب آزادیخواه اتریش»(FPÖ) ۳۳% رای را بدست می­آورد . همزمان حزب سوسیال دمکرات(SPÖ) وحزب مردم (ÖVP)، فعالیت خود را جهت تحکیم وگسترش اتحادیه اروپا و ممانعت از ورود فراریان از جنگ­های امپریالیستی نقش های دیگری را عهده­ دار شده­اند. روندی که ما دردیگرکشور­های اروپائی هم شاهد آن هستیم : احزاب سوسیال دمکرات حاکم دردولت، دمکراسی بورژوازی را از درون تهی کرده و حقوق دمکراتیک را در سطح قضائی و هم در عمل پایمال می­کنند. بعنوان مثال در فرانسه درج حالت فوق ­العاده در قانون اساسی و نیز تشدید قوانین ضدخارجی درآلمان، سوئد و اسلواکی و… حاکی ازاین تکامل سیاسی است.

امروزه نیروهای هستند که بعضی ازعملکرد­ها ویا سازمانها را بعنوان “فاشیستی”تعریف می­کنند تا بدین طریق انزجار خود را از آنها بیان کنند، که گویا لغت” فاشیسم” مترادف با “لجن” و یا “ارتجاعی” است. بنظر ما دریک بحث جدی مفهوم “فاشیستی” و نه استفاده گل و گشاد و تورم­­ آمیز از آن، زمانی مفهوم می­شود که واقعن« فاشیسم» مورد نظر باشد.

از سالهای نه چندان دور مثلن از ۱۹۶۰ سردرگمی بزرگی در مورد مفهوم فاشیسم، حتی در بین نیروهای که جهت­گیری مارکسیستی هم دارند دیده می­شود. زمانیکه ما بعنوان کمونیست­های انقلابی درباره فاشیسم و فاشیستی شدن جامعه صحبت میکنیم، اساس تحلیل ما برتعریف کمینترن(Komintern) 1934 یعنی :”شکل تروریستی آشکار حاکمیت سرمایه انحصاری”- نوعی ازسلطه طبقه سرمایه ­داری، بخصوص عناصرکاملن ارتجاعی درون سرمایه انحصاری است.

جنبش­ها وسازمان­های فاشیستی خواهان چنین سلطه­ای هستند، هرچند که آنرا آشکارا اعلام نمی­کنند. “تروریسم آشکار” بدین معناست که ترور دولتی بمجراین که برقرار شود برای همه قابل رویت باشد. حداقل نیروهای دمکرات درک کنند که اساس دمکراسی (بورژوازی) برچیده شده ­است و یا اینکه ازطرف پلیس و دسته­ های شبه نظامی بطور غیرمحدود قهربکارگرفته ­شود ­.

در آغاز چنین مرحله ­ای قوانین بشدت مثله و زیر پا گذاشته می­شود و اصول قانون اساسی از محتوی تهی  و توسط قوانین، و یا دستورالعمل­های “ضد دمکراتیک”جایگزین می­گردد و قهر درتمامی سطوح بکارگرفته می­شود. فاشیستی ­شدن به پروسه­ای اتلاق می­شود که قبل از انتقال قدرت به یک دولت فاشیستی، قدم به قدم حقوق دمکراتیک توسط احزاب بورژوازی پارلمانی جهت رسیدن به شکل سلطه برهنه و تروریستی بورژوازی برچیده­ ­شود.

بنابراین بکارگیری تورم­آمیزفاشیسم هیچ”دلیلی” بروجود فاشیسم نیست، هرچند که پلیس و یا ارتش به تظاهراتی تیراندازی ­کند.

این وقایع تاریخی بعنوان مثال دراتریش ،آپریل و یونی ۱۹۱۹، معروف به تظاهرات «پنجشنبه سبز» ۱۷/۴/۱۹۱۹ در جلوی پارلمان و نیز ۱۵/۶/۱۹ در کوچه (Hörl)، یولی۱۹۲۷ درساختمان دادگستری وغیره…و یا در ماه مه خونین  برلین (Berliner Bultmai)، ۱۹۲۹ اتفاق افتاده است. حوادث اخیر مشابه آنرا می­توان در اتحادیه اروپا، جنوا(Genau) در سال ۲۰۰۱، گوتنبرگ (Göteburg)2001،آتن(Athen) 2008 و… نام برد.

فاشیسم و برآمد آن زمانی است، که آتش گشوده ­شود، تایک حاکمیت تروریستی-فاشیستی برقرار گردد (درمواقعی که معمولن به هر تظاهرات اپوزوسیون آتش گشوده می­شود) .

این« دلیلی» برای فاشیستی بودن و یا فاشیسم نیست، اگراعضائی از رهبری یک حزب کمونیست به اتهام خیانت به میهن و یا امنیت کشور دستگیر شوند (و بعد از چندروز و یا هفته آزاد شوند).

حادثه­ ای که قبل ازبرقراری سلطه فاشیسم درسال ۱۹۳۴/۱۹۳۵ در اتریش اتفاق افتاد. بعنوان مثال دولت سوسیال دمکرات استان وین در یک روز دستور دستگیری ۱۱۵ نفراز کادرهای حزب کمونیست اتریش(KPÖ)  را  به بهانه جلوگیری ازقیام صادرکرد. فاشیسم وفاشیستی­ شدن یک دولت زمانی است که نه تنها کمونیست­ها، بلکه سوسیال­ دمکرات­ها و رهبران مبارزین طبقاتی،اتحادیه های کارگری مستمرن مورد تهدید قرارگیرند و عملن مجبور به کارمخفی شوند. فاشیسم شکلی ازسرکوب است که درآن تمامی(مخالفین) جنبش کارگری غیرقانونی اعلام شوند و خطر دستگیری و کشتن تمامی فعالین آن، روزبروز افزایش یابد.  

نمونه این واقعه در اتریش درسال ۱۹۳۳ ،ممنوعیت«حزب کمونیست اتریش»، «اتحاد محافظین جمهوری­خواه» (Republikanischem schutzbund) و نیز انحلال پارلمان بود. البته دمیتریوف(Dimitroff) به این مطلب صریحن اشاره می­کند که با  وجود مجلسی اخته (Rumpf) و تصفیه شده ازمخالفین، بعنوان مثال درایتالیای موسلینی (Mussolini)، هنوزدلیلی براین نیست، که فاشیسم درقدرت نمی­باشد (مجلس تصفیه شده ازاپوزوسیون) می­تواند بدلایل قانونی بودنش از طرف یک دولت فاشیستی ادامتن بکارگرفته شود.

بنا به تحلیل کمینترن فاشیسم شکلی از سلطه ناپایدار سرمایه انحصاری است، چون بخش بزرگی ازتوده­های مردم گذشته از طبقه­ کارگر”آشکارا” مورد سرکوب و تعدی قرار می­گیرند، و امکانی برای بیان خواسته­ های دمکراتیک خویش نمی­یابند و نمیتوانند منافع اقتصادی وسیاسی خود را نمایندگی کنند.

بهمین دلیل بورژوازی ازهرفرصتی برای برقراری فاشیسم استفاده نمی­کند، بلکه زمانی دست به چنین عملی می­زند،که منافعش را دیگر نتواند با وسایل معمول سرکوب دمکراسی بورژوازی ( تحریکات رسانه­ای،خفقان پلیسی و قضائی «عدالت طبقاتی») به پیش ببرد.

 در وضعیتی که نیروهای دمکرات مخالف وباصطلاح« جامعه مدنی» بتوانند بدون مزاحمت و اذیت و آزار اعتراض کنند ولی همزمان نیروهای کمونیست وپیکارگران اتحادیه­ های کارگری مورد تعقیب قرارگیرند، صفت فاشیستی دادن به دولت، در واقع بطور عینی خطر فاشیسم را کمرنگ می­کند و باعث سردرگمی ایدئولوژیک نیروهای آگاه و مبارزین صحنه مبارزه طبقاتی می­گردد.

ازطرف دیگر نباید راسیسم و فاشیسم را با هم اشتباه گرفت و در هم آمیخت، بدین معنا که سرکوب وحشیانه راسیستی بخشی از کارگران و هم­چنین مهاجرین معینی، دلیلی برای درقدرت بودن فاشیسم نیست.

کسی که ساده­ لوحانه چنین ادعای کند، در واقع از یکطرف تحریکات و نفاق­ پراکنی”معمول” و هدفمند درون مردم، توسط نظریه­ پردازان بورژوازی و دستگاه دولتی آن و ازطرف دیگرامکانات (درپیش روی) بورژوازی در رابطه با سرکوب تروریستی همه کارگران و نیروهای دمکرات را دست­کم می­گیرد.  

آیا «حزب آزادیخواه  اتریش» (FPÖ) جریانی فاشیستی ودشمن اصلی است؟

بعد از توضیح مشروحی که ما کمونیست­های انقلابی درباره اینکه فاشیسم و فاشیستی به چه معناست؟ دادیم به (FPÖ) می­پردازیم: این حزب طبق ارزیابی ما یک حزب فاشیستی نیست، در حالیکه یک جناح پایدارفاشیستی را درون خود دارد.

حزب آزادی­خواه اتریش درکل درتبلیغات رسمی ­اش از “ارزش­های دمکراتیک” انتقاد نمی­کند، بلکه لبه حمله ­اش به سمت سرکوب ازجانب “اشخاص متنفذ “و “انسانهای برتر” وبوروکرات­هاست ” که چرا به مشکلات “انسان­های ساده” توجه ندارند

موفقیت انتخاباتی فعلی این حزب به این معنا نیست که بخش بزرگی ازطبقه کارگرو خرده بورژوازی خواهان برچیدن قانون اساسی بورژوا- دمکراتیک دراتریش ونیزحقوق سرودم بریده دمکراتیک اتحادیه اروپا (EU) هستند.انتقاد حزب آزادی­خواه اتریش به اتحادیه اروپا اتفاقن دراین رابطه است که”ما اتریشی­ها” چرا حقوق دمکراتیک کمی داریم.

این حزب از جریانات وایدئولوژیهای ارتجاعی مانند راسیسم ،نظامی­گری،دشمنی با زنان (مردسالاری)، بنیادگرائی دفاع می­کند.

ولی او آنها را بهم پیوند نمی­زند و به سطح بالاتری مانند دیگر احزاب راست افراطی وفاشیستی ارتقاء نمی­دهد. او برنامه­ های اصلی ­اش را بر این اساس بنا می­نهد که برای نظرات دیگر هم در باز باشد. سعی او براین نیست که قول خواست­های ارتجاعی را در سطح دولتی مانند (اخراج تمامی خارجیان، تشدید نظامی­گری، سلب اختیارات حقوقی از زنان وایجاد شرایط مناسب برای تقویت مذهب کاتولیک) بدهد، فقط یک جناح نسبتن کوچک (ولی مهم وپایدار) فاشیستی درون حزب، این خواسته ­ها را بصورت برنامه ارایه می­دهد بدون اینکه درصف جلو قرارداشته باشند. کادرها، فعالین ونمایندگان رسمی همواره ازاین مواضع فاصله گرفته­ اند.

ما آگاهانه براین نکته، سالهاست تاکید می­کنیم که بورژوازی در زمان کنونی وحتی درآینده نزدیک ضرورتی نمی­بیند که نیروهای فاشیستی را به قدرت برساند. اگرحزب آزادیخواه اتریش ، در حکومت استانی (ویا شاید فدرال) بعنوان شریک ائتلافی حضوریابد، دقیقن وابسته به ارزیابی تاکتیکی حزب تشکیل­ دهنده دولت است که چگونه قادراست به یک اکثریت نسبی جهت تشکیل دولت وتحقق برنامه هایش دست یابد.

بنابراین شرکت موردی این حزب در دولت حاصل تحلیل سیاسی سرمایه انحصاری که یک حزب و یا جناح فاشیستی را به قدرت برساند تا با روش آشکارتروریستی (متد فاشیستی) تهاجمی سرکوبگرانه را علیه طبقه کارگربرنامه ­ریزی واجرا نماید، نیست.

بنابراین بسیج توده­ای و تظاهرات علیه صرفن این حزب (بعنوان مثال انتخابات)، یا برنامه­ های تبلیغاتی راهکارمناسبی جهت سوق­دادن علایق ضدفاشیستی مردم به سمت سرنگونی دیکتاتوری بورژوازی درکل نیست. شعارما دررابطه با بسیج علیه حضور (FPÖ) ویا کادرهای مشخصی ازآنها  با گفتار روشن راسیستی باید «مبارزه برای گسترش دمکراسی – فاشیست­ها را بزانو درآورید» و غیره باشد. و بهیچ­وجه نباید دراین کارزار، حفظ نظم سیاسی موجود بعنوان «بدیل بهتر» به مردم القاء شود، بلکه برعکس بایدخطر محدود شدن حقوق دمکراتیک از طریق مصوبات احزاب پارلمانی بورژوازی وضرورت گسترش حقوق دمکراتیک درمرکز تبلیغات قرارگیرند.  

هدف هرحرکت سیاسی علیه (FPÖ) باید دامن زدن به فعالیتی مستقل از چارچوب احزاب بورژوازی و به نفع تحکیم اتحاد طبقه کارگرباشد وبخصوص اعتماد به خود کارگران جوان را تقویت نماید، بدین معنی که آنها می­توانند تاثیر سیاسی بگذارند، اگرآنها با سازماندهی و برنامه ریزی قدم به صحنه بگذارند.

علیه فاشیستی شدن ومحدودکردن حقوق دمکراتیک

تعداد زیادی از چپ­ ها که خودرا مارکسیست هم می­نامند، « ضد فاشیست بودن» را در سیاست، دفاع ازدمکراسی بورژوازی و بخصوص حفظ آزادی­های فردی دربرابرخطر احتمالی فاشیسم توسط (FPÖ) ویا گروهای راست افراطی  می­فهمند. ما این همطراز قراردادن را غلط ارزیابی کرده و در مقابل، با تمامی اقدامات فاشیستی شدن دولت بورژوازی با ویا بدون (FPÖ) مبارزه می­کنیم. جهت­گیری ما دراین منازعه کسب دمکراسی هم­جانبه و بخصوص آن حقوق دمکراتیکی است که برای مبارزه طبقه کارگردارای اهمیت است، یعنی مجموعه حقوق دمکراتیک سیاسی.

ما همانند گذشته براین اعتقادیم که فعلن دراتریش، تمرکزاصلی بر مبارزات ضدفاشیستی، راهگشای انقلاب پرولتاریائی نخواهد بود و نمی­توان صرفن ازاین کانال فعالین آگاه را به کمونیسم جلب کرد.

درجنبش موجود ضد فاشیستی جهت­گیری غالب را هواداری ازسرمایه ­داری و امپریالیسم تشکیل می­دهد ویا در مقابل آن سکوت می­­شود. نیروهای شرکت­ کننده درجنبش ضدفاشیستی، تقریبن تمامی به دفاع ازآزادیهای دمکراتیک بورژوازی دربرابر «خطرواهی» فاشیسم بسنده می­کنند. ازاین گذشته ضد فاشیست­های امروزی اصولن (ٍEU)«اتحادیه اروپا» را بعنوان سدی دربرابرفاشیسم می­بینند(بعنوان مثال انتقادعوام­فریبانه(EU) به اوربان(Urban) – مجارستان ویا دولت پیس(PIS) – لهستان.

کوشش ما این است که با نیروی محدودمان درجبهه ضدفاشیستی، مبارزات دمکراتیک را به انقلاب پرولتاریائی پیوندزنیم. با وجود وضعیت سخت موجود، نباید ازحرکات ضدفاشیستی کنارکشید، بدون اینکه لزومن درتمامی آنها شرکت داشت – تظاهرات ضدفاشیستی، جوانان کارگر زیادی را بخود جلب میکند(بخصوص از طیف مهاجرین) – وروی سخن ما با آنهاست.

ما باید برداشت­های خودمان وراهی را که باید طی شود به  تودهای رزمنده منتقل نمائیم و دیگر اینکه در مبارزه علیه فاشیستی­شدن و برای تعمیق دمکراسی در تمامی سطوح، باید حاملین اصلی فاشیسم و چگونگی شکل ­گیری آنرا به آنها بشناسانیم. سوسیال دمکراسی همواره معرف ساختمان و توسعه دولت پلیسی بوده ­است که این روند از سال ۱۹۸۹- ۱۹۹۷ به سرپرستی وزرای داخله حزب سوسیال دمکرات (ازجمله اینم(ٍEinem) “چپ”) آغازشد.

دولت ائتلافی از حزب مردم اتریش (ÖVP) و حزب آزادی­خواه اتریش (FPÖ) از سال ۲۰۰۰ ،کافی بود به کشوی میزکار لوشناک (Löschnak)، اینم (Einem) و شلوگل (Schlögl) نگاهی بیاندازد و “اصلاحات” آنها را ادامه دهد. درضمن باید به این مهم هم اشاره کرد که بورژوازی اتریش از همین حالا خود را برای بدیل آینده آماده می­کند(همانند آلمانی­ها «برقراری قانون استثنائی» دوران صدراعظمی ویلی برانت).

بورژوازی برای ادامه حیاتش به تشدید استثمار در آینده واقف است و بهمین خاطرجلوگیری از تشدید مبارزه طبقاتی را هم اکنون دربرنامه کاری خویش دارد. این اقدامات، طبیعتن دردرجه اول پلیسی کردن و برقراری خفقان در جامعه را مدنظر دارد و ثانین برای مواقع ضروری آماده بوده و اجرای نقشه ­های لازم را درسطوح مختلف تدارک می­بیند.

تسلیح و آموزش هردو ابزارسرکوب – ارتش و پلیس – جهت مقابله با جنبش­های توده­ای و بکارگیری روز افزون ارتش برای وظایف پلیس (بعنوان مثال راندن پناهندگان درمرزها و علیه کمک­ رسانان) واز طرف دیگر میلیتاریزه کردن پلیس وتجهیز آنها همانند ارتش فدرال – قوای حفاظت مرزها – با کلاخود، سپر و فلفل پاش که بدنبال مسلح کردن آنها باکلت ازپائیز ۲۰۱۵ به عمل آمده ­است.

ایجاد زمینه ­های حقوقی تا آنجائی که لازم است و آماده کردن عملی ارتش برای درگیری­های پیش رو و انجام تمرینات لازم برای جنگ داخلی درصورت بروز، استفاده ازسربازان حرفه­ای ونه وظیفه، دراین رابطه(اشاره وزیرجنگ که سربازان حرفه­ای و پاره­وقت بدلیل شرکت درعملیات برون مرزی وتجاربی که کسب کرده­اند برای مداخله درامور وجلوگیری ازورودپناهندگان) قابل تامل است.

یکی ازنکات بسیارمهم برای حاکمین عادت دادن منظم مردم به حضوردستگاه سرکوب، بخصوص ارتش درفضای عمومی است.

بکارگیری ارتش هنگام بروز حوادث طبیعی ازطریق رسانه ­ها به میان مردم توجیح این کوشش ­هاست. درپائیز ۲۰۱۵  واحد­های از ارتش فدرال نشان داده می­شد که بین پناهندگان غذا وپوشاک تقسیم می­کردند. در فرانسه و ایتالیا وجود پایگاههای نظامی با انبوهی ازسربازان برسر چهارراه­ها به یک امر عادی تبدیل شده ­است. درآلمان و یونان تانگ­ها در میادین عمومی مستقرشده ­اند.

مراقبت اینترنیتی شناسائی اطلاعات فردی و کارگذاری دوربین­های مخفی در مجامع عمومی و دیگر ابزار استراق سمع و جاسوسی و غیره. در رسانه ­های عمومی برای انحراف افکار مردم ازتفتیش و جاسوسی بورژوازی، بعنوان وسایل حفظ جان و مال شهروندان تبلیغ می­شود.

دراین ارتباط لازم است که ازتدابیرجدید، بعنوان مثال فیلم­برداری سیستماتیک از تمامی تظاهرات و شرکت­ کنندگان و محاصره گازانبری تجمعات اعتراضی و نیز بکارگیری پهباد (هواپیماهای بدون سرنشین) نام برد.

در زمینه حقوقی تغییرات اساسی در قوانین جزائی، بعنوان مثال، هماهنگی درسطح اروپا «اجرای مصوبات مافیائی» بدین معنا که نه عمل فرد معین بلکه تعلق احتمالی به یک گروه هم می­تواند مورد مواخذه قرارگیرد.

دراتریش پاراگراف aStGB278 (بند۲۷۸آکتاب قانون جزا) معروف به «حمایت ازحیوانات» و بند b 278 «پشتیبانی ازیک سازمان تروریستسی خارجی»، اصلاح بند ۲۷۴ «اخلال درآرامش ونظم عمومی» در سال ۲۰۱۵ جهت تسهیل کار قاضی، از جمله این سخت­گیری­های قضائی است. با تصویب«قوانین حفظ امنیت کشور» PStSG درسال ۲۰۱۶ نه تنها کارگزاران پلیس مخفی یکپارچه شدند، بلکه حوزه بکارگیری آنها هم گسترش یافت. دراین ارتباط بدون کنترل و اجازه قانونی قاضی، افراد را میتوان زیر نظر گرفت و از آنها بازخواست کرد، با این استدلال که « ازخطرحمله احتمالی به قانون اساسی» پیشگیری بعمل آید.

در چارچوب مذاکرات مداوم بین مسئولین، تمرینات، هماهنگی و همکاری بخش­های مختلف دستگاههای اجرائی (نجات دهی،آتش­نشانی، حفظ اشخاص وغیره) با پلیس وارتش  بهتر می­شود و بخصوص در رابطه با حکومت نظامی احتمالی و یا برقراری وضعیت استثنائی تصمیمات  لازم اتخاذ می­گردد. با مشاهده تکامل اوضاع سیاسی در دیگر کشورهای اتحادیه اروپا می توان حدث زد که بورژوازی اتریش چه وظایفی را از هم­اکنون درمقابل خویش قرارداده ­است.

درفرانسه حقوق جزائی دایم سخت­تر می­شود. نگاه کنید به مقاله ­ای در همین شماره انقلاب پرولتاریائی بنام «تهاجم ارتجاع درفرانسه»، درمجارستان، لهستان، لیتوانی و غیره رسانه­ های شنیداری و دیداری عملن بزیر سانسور گرفته ­شده ­اند. در فرانسه تولید اخبار، بخصوص در ایستگاهای تلویزیونی در رابطه با تحریکات تروریستی کاملن یکدست می­گردد و دستکم برای شش ماه حکومت نظامی برقرارشده که جدیدن تمدید شده­ است.

در پرتقال رئیس جمهوربا استفاده از یک حکم استثنائی برای جلوگیری “از روی کارآمدن چپ­ها” حکومت می­کند. در آلمان سازمان و احزاب فاشیستی مانند «سازمان مخفی سوسیالیست­های ملی» (NSU)،«بدیل برای آلمان» (AFD) واز احزاب قدیمی مانند «حزب ملی­گرای آلمان»(NPD) برای مواقع اضطراری ساخته می­شود و از آنها پشتیبانی می­گردد.

درحوزه پاریس بزرگ شهرک­های یک­شکل چنان بنا شده اند که محاصره و بکارگیری قوای نظامی، تجسس و جاسوسی را برای پلیس و ارتش آسان سازد.

تذکر:این مقاله ازنشریه «انقلاب پرولتاریائی»شماره۶۲ /۲۰۱۶  ارگان «بدیل برای ایجاد حزب کمونیست انقلابی» گرفته شده­است.  برای آشنائی بیشتربا این تشکل با آدرس زیر تماس بگیرید:           

Proletarische Revolution – revolutionär-kommunistische Zeitung in Österreich

prolrevol.wordpress.com      ia.rkp2017 @yahoo.com – iarkp.wordpress.com           ترجمه وتکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >

آدرس تماس:Amerlinghaus,1070 Wien, Stiftgasse,8

email: linksaktivist@gmx.at

                     درج، چاپ و نشراین نوشته با ذکر نام و منبع آن آزاد است!    وین ۶/آگوست/۲۰۱۶

 

 

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال