دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵-۲۰۱۶-۰۸-۰۸-IranSOS- ترجمه و تکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >: درهمه پرسی جدید که در رسانه های مختلف بورژوازی دراواسط ماه مارس جاری، علیه فاشیستی ومحدود شدن حقوق دمکراتیک منتشرشدهاست در جواب به این سوال که اگر یکشنبه دیگرانتخابات مجلس شورای ملی برگزار میشد، انتخاب شما چگونه میبود؟ «حزب آزادیخواه اتریش»(FPÖ) ۳۳% رای را بدست میآورد . همزمان حزب سوسیال دمکرات(SPÖ) وحزب مردم (ÖVP)، فعالیت خود را جهت تحکیم وگسترش اتحادیه اروپا و ممانعت از ورود فراریان از جنگهای امپریالیستی نقش های دیگری را عهده دار شدهاند. روندی که ما دردیگرکشورهای اروپائی هم شاهد آن هستیم : احزاب سوسیال دمکرات حاکم دردولت، دمکراسی بورژوازی را از درون تهی کرده و حقوق دمکراتیک را در سطح قضائی و هم در عمل پایمال میکنند. بعنوان مثال در فرانسه درج حالت فوق العاده در قانون اساسی و نیز تشدید قوانین ضدخارجی درآلمان، سوئد و اسلواکی و… حاکی ازاین تکامل سیاسی است.
امروزه نیروهای هستند که بعضی ازعملکردها ویا سازمانها را بعنوان “فاشیستی”تعریف میکنند تا بدین طریق انزجار خود را از آنها بیان کنند، که گویا لغت” فاشیسم” مترادف با “لجن” و یا “ارتجاعی” است. بنظر ما دریک بحث جدی مفهوم “فاشیستی” و نه استفاده گل و گشاد و تورم آمیز از آن، زمانی مفهوم میشود که واقعن« فاشیسم» مورد نظر باشد.
از سالهای نه چندان دور مثلن از ۱۹۶۰ سردرگمی بزرگی در مورد مفهوم فاشیسم، حتی در بین نیروهای که جهتگیری مارکسیستی هم دارند دیده میشود. زمانیکه ما بعنوان کمونیستهای انقلابی درباره فاشیسم و فاشیستی شدن جامعه صحبت میکنیم، اساس تحلیل ما برتعریف کمینترن(Komintern) 1934 یعنی :”شکل تروریستی آشکار حاکمیت سرمایه انحصاری”- نوعی ازسلطه طبقه سرمایه داری، بخصوص عناصرکاملن ارتجاعی درون سرمایه انحصاری است.
جنبشها وسازمانهای فاشیستی خواهان چنین سلطهای هستند، هرچند که آنرا آشکارا اعلام نمیکنند. “تروریسم آشکار” بدین معناست که ترور دولتی بمجراین که برقرار شود برای همه قابل رویت باشد. حداقل نیروهای دمکرات درک کنند که اساس دمکراسی (بورژوازی) برچیده شده است و یا اینکه ازطرف پلیس و دسته های شبه نظامی بطور غیرمحدود قهربکارگرفته شود .
در آغاز چنین مرحله ای قوانین بشدت مثله و زیر پا گذاشته میشود و اصول قانون اساسی از محتوی تهی و توسط قوانین، و یا دستورالعملهای “ضد دمکراتیک”جایگزین میگردد و قهر درتمامی سطوح بکارگرفته میشود. فاشیستی شدن به پروسهای اتلاق میشود که قبل از انتقال قدرت به یک دولت فاشیستی، قدم به قدم حقوق دمکراتیک توسط احزاب بورژوازی پارلمانی جهت رسیدن به شکل سلطه برهنه و تروریستی بورژوازی برچیده شود.
بنابراین بکارگیری تورمآمیزفاشیسم هیچ”دلیلی” بروجود فاشیسم نیست، هرچند که پلیس و یا ارتش به تظاهراتی تیراندازی کند.
این وقایع تاریخی بعنوان مثال دراتریش ،آپریل و یونی ۱۹۱۹، معروف به تظاهرات «پنجشنبه سبز» ۱۷/۴/۱۹۱۹ در جلوی پارلمان و نیز ۱۵/۶/۱۹ در کوچه (Hörl)، یولی۱۹۲۷ درساختمان دادگستری وغیره…و یا در ماه مه خونین برلین (Berliner Bultmai)، ۱۹۲۹ اتفاق افتاده است. حوادث اخیر مشابه آنرا میتوان در اتحادیه اروپا، جنوا(Genau) در سال ۲۰۰۱، گوتنبرگ (Göteburg)2001،آتن(Athen) 2008 و… نام برد.
فاشیسم و برآمد آن زمانی است، که آتش گشوده شود، تایک حاکمیت تروریستی-فاشیستی برقرار گردد (درمواقعی که معمولن به هر تظاهرات اپوزوسیون آتش گشوده میشود) .
این« دلیلی» برای فاشیستی بودن و یا فاشیسم نیست، اگراعضائی از رهبری یک حزب کمونیست به اتهام خیانت به میهن و یا امنیت کشور دستگیر شوند (و بعد از چندروز و یا هفته آزاد شوند).
حادثه ای که قبل ازبرقراری سلطه فاشیسم درسال ۱۹۳۴/۱۹۳۵ در اتریش اتفاق افتاد. بعنوان مثال دولت سوسیال دمکرات استان وین در یک روز دستور دستگیری ۱۱۵ نفراز کادرهای حزب کمونیست اتریش(KPÖ) را به بهانه جلوگیری ازقیام صادرکرد. فاشیسم وفاشیستی شدن یک دولت زمانی است که نه تنها کمونیستها، بلکه سوسیال دمکراتها و رهبران مبارزین طبقاتی،اتحادیه های کارگری مستمرن مورد تهدید قرارگیرند و عملن مجبور به کارمخفی شوند. فاشیسم شکلی ازسرکوب است که درآن تمامی(مخالفین) جنبش کارگری غیرقانونی اعلام شوند و خطر دستگیری و کشتن تمامی فعالین آن، روزبروز افزایش یابد.
نمونه این واقعه در اتریش درسال ۱۹۳۳ ،ممنوعیت«حزب کمونیست اتریش»، «اتحاد محافظین جمهوریخواه» (Republikanischem schutzbund) و نیز انحلال پارلمان بود. البته دمیتریوف(Dimitroff) به این مطلب صریحن اشاره میکند که با وجود مجلسی اخته (Rumpf) و تصفیه شده ازمخالفین، بعنوان مثال درایتالیای موسلینی (Mussolini)، هنوزدلیلی براین نیست، که فاشیسم درقدرت نمیباشد (مجلس تصفیه شده ازاپوزوسیون) میتواند بدلایل قانونی بودنش از طرف یک دولت فاشیستی ادامتن بکارگرفته شود.
بنا به تحلیل کمینترن فاشیسم شکلی از سلطه ناپایدار سرمایه انحصاری است، چون بخش بزرگی ازتودههای مردم گذشته از طبقه کارگر”آشکارا” مورد سرکوب و تعدی قرار میگیرند، و امکانی برای بیان خواسته های دمکراتیک خویش نمییابند و نمیتوانند منافع اقتصادی وسیاسی خود را نمایندگی کنند.
بهمین دلیل بورژوازی ازهرفرصتی برای برقراری فاشیسم استفاده نمیکند، بلکه زمانی دست به چنین عملی میزند،که منافعش را دیگر نتواند با وسایل معمول سرکوب دمکراسی بورژوازی ( تحریکات رسانهای،خفقان پلیسی و قضائی «عدالت طبقاتی») به پیش ببرد.
در وضعیتی که نیروهای دمکرات مخالف وباصطلاح« جامعه مدنی» بتوانند بدون مزاحمت و اذیت و آزار اعتراض کنند ولی همزمان نیروهای کمونیست وپیکارگران اتحادیه های کارگری مورد تعقیب قرارگیرند، صفت فاشیستی دادن به دولت، در واقع بطور عینی خطر فاشیسم را کمرنگ میکند و باعث سردرگمی ایدئولوژیک نیروهای آگاه و مبارزین صحنه مبارزه طبقاتی میگردد.
ازطرف دیگر نباید راسیسم و فاشیسم را با هم اشتباه گرفت و در هم آمیخت، بدین معنا که سرکوب وحشیانه راسیستی بخشی از کارگران و همچنین مهاجرین معینی، دلیلی برای درقدرت بودن فاشیسم نیست.
کسی که ساده لوحانه چنین ادعای کند، در واقع از یکطرف تحریکات و نفاق پراکنی”معمول” و هدفمند درون مردم، توسط نظریه پردازان بورژوازی و دستگاه دولتی آن و ازطرف دیگرامکانات (درپیش روی) بورژوازی در رابطه با سرکوب تروریستی همه کارگران و نیروهای دمکرات را دستکم میگیرد.
آیا «حزب آزادیخواه اتریش» (FPÖ) جریانی فاشیستی ودشمن اصلی است؟
بعد از توضیح مشروحی که ما کمونیستهای انقلابی درباره اینکه فاشیسم و فاشیستی به چه معناست؟ دادیم به (FPÖ) میپردازیم: این حزب طبق ارزیابی ما یک حزب فاشیستی نیست، در حالیکه یک جناح پایدارفاشیستی را درون خود دارد.
حزب آزادیخواه اتریش درکل درتبلیغات رسمی اش از “ارزشهای دمکراتیک” انتقاد نمیکند، بلکه لبه حمله اش به سمت سرکوب ازجانب “اشخاص متنفذ “و “انسانهای برتر” وبوروکراتهاست ” که چرا به مشکلات “انسانهای ساده” توجه ندارند
موفقیت انتخاباتی فعلی این حزب به این معنا نیست که بخش بزرگی ازطبقه کارگرو خرده بورژوازی خواهان برچیدن قانون اساسی بورژوا- دمکراتیک دراتریش ونیزحقوق سرودم بریده دمکراتیک اتحادیه اروپا (EU) هستند.انتقاد حزب آزادیخواه اتریش به اتحادیه اروپا اتفاقن دراین رابطه است که”ما اتریشیها” چرا حقوق دمکراتیک کمی داریم.
این حزب از جریانات وایدئولوژیهای ارتجاعی مانند راسیسم ،نظامیگری،دشمنی با زنان (مردسالاری)، بنیادگرائی دفاع میکند.
ولی او آنها را بهم پیوند نمیزند و به سطح بالاتری مانند دیگر احزاب راست افراطی وفاشیستی ارتقاء نمیدهد. او برنامه های اصلی اش را بر این اساس بنا مینهد که برای نظرات دیگر هم در باز باشد. سعی او براین نیست که قول خواستهای ارتجاعی را در سطح دولتی مانند (اخراج تمامی خارجیان، تشدید نظامیگری، سلب اختیارات حقوقی از زنان وایجاد شرایط مناسب برای تقویت مذهب کاتولیک) بدهد، فقط یک جناح نسبتن کوچک (ولی مهم وپایدار) فاشیستی درون حزب، این خواسته ها را بصورت برنامه ارایه میدهد بدون اینکه درصف جلو قرارداشته باشند. کادرها، فعالین ونمایندگان رسمی همواره ازاین مواضع فاصله گرفته اند.
ما آگاهانه براین نکته، سالهاست تاکید میکنیم که بورژوازی در زمان کنونی وحتی درآینده نزدیک ضرورتی نمیبیند که نیروهای فاشیستی را به قدرت برساند. اگرحزب آزادیخواه اتریش ، در حکومت استانی (ویا شاید فدرال) بعنوان شریک ائتلافی حضوریابد، دقیقن وابسته به ارزیابی تاکتیکی حزب تشکیل دهنده دولت است که چگونه قادراست به یک اکثریت نسبی جهت تشکیل دولت وتحقق برنامه هایش دست یابد.
بنابراین شرکت موردی این حزب در دولت حاصل تحلیل سیاسی سرمایه انحصاری که یک حزب و یا جناح فاشیستی را به قدرت برساند تا با روش آشکارتروریستی (متد فاشیستی) تهاجمی سرکوبگرانه را علیه طبقه کارگربرنامه ریزی واجرا نماید، نیست.
بنابراین بسیج تودهای و تظاهرات علیه صرفن این حزب (بعنوان مثال انتخابات)، یا برنامه های تبلیغاتی راهکارمناسبی جهت سوقدادن علایق ضدفاشیستی مردم به سمت سرنگونی دیکتاتوری بورژوازی درکل نیست. شعارما دررابطه با بسیج علیه حضور (FPÖ) ویا کادرهای مشخصی ازآنها با گفتار روشن راسیستی باید «مبارزه برای گسترش دمکراسی – فاشیستها را بزانو درآورید» و غیره باشد. و بهیچوجه نباید دراین کارزار، حفظ نظم سیاسی موجود بعنوان «بدیل بهتر» به مردم القاء شود، بلکه برعکس بایدخطر محدود شدن حقوق دمکراتیک از طریق مصوبات احزاب پارلمانی بورژوازی وضرورت گسترش حقوق دمکراتیک درمرکز تبلیغات قرارگیرند.
هدف هرحرکت سیاسی علیه (FPÖ) باید دامن زدن به فعالیتی مستقل از چارچوب احزاب بورژوازی و به نفع تحکیم اتحاد طبقه کارگرباشد وبخصوص اعتماد به خود کارگران جوان را تقویت نماید، بدین معنی که آنها میتوانند تاثیر سیاسی بگذارند، اگرآنها با سازماندهی و برنامه ریزی قدم به صحنه بگذارند.
علیه فاشیستی شدن ومحدودکردن حقوق دمکراتیک
تعداد زیادی از چپ ها که خودرا مارکسیست هم مینامند، « ضد فاشیست بودن» را در سیاست، دفاع ازدمکراسی بورژوازی و بخصوص حفظ آزادیهای فردی دربرابرخطر احتمالی فاشیسم توسط (FPÖ) ویا گروهای راست افراطی میفهمند. ما این همطراز قراردادن را غلط ارزیابی کرده و در مقابل، با تمامی اقدامات فاشیستی شدن دولت بورژوازی با ویا بدون (FPÖ) مبارزه میکنیم. جهتگیری ما دراین منازعه کسب دمکراسی همجانبه و بخصوص آن حقوق دمکراتیکی است که برای مبارزه طبقه کارگردارای اهمیت است، یعنی مجموعه حقوق دمکراتیک سیاسی.
ما همانند گذشته براین اعتقادیم که فعلن دراتریش، تمرکزاصلی بر مبارزات ضدفاشیستی، راهگشای انقلاب پرولتاریائی نخواهد بود و نمیتوان صرفن ازاین کانال فعالین آگاه را به کمونیسم جلب کرد.
درجنبش موجود ضد فاشیستی جهتگیری غالب را هواداری ازسرمایه داری و امپریالیسم تشکیل میدهد ویا در مقابل آن سکوت میشود. نیروهای شرکت کننده درجنبش ضدفاشیستی، تقریبن تمامی به دفاع ازآزادیهای دمکراتیک بورژوازی دربرابر «خطرواهی» فاشیسم بسنده میکنند. ازاین گذشته ضد فاشیستهای امروزی اصولن (ٍEU)«اتحادیه اروپا» را بعنوان سدی دربرابرفاشیسم میبینند(بعنوان مثال انتقادعوامفریبانه(EU) به اوربان(Urban) – مجارستان ویا دولت پیس(PIS) – لهستان.
کوشش ما این است که با نیروی محدودمان درجبهه ضدفاشیستی، مبارزات دمکراتیک را به انقلاب پرولتاریائی پیوندزنیم. با وجود وضعیت سخت موجود، نباید ازحرکات ضدفاشیستی کنارکشید، بدون اینکه لزومن درتمامی آنها شرکت داشت – تظاهرات ضدفاشیستی، جوانان کارگر زیادی را بخود جلب میکند(بخصوص از طیف مهاجرین) – وروی سخن ما با آنهاست.
ما باید برداشتهای خودمان وراهی را که باید طی شود به تودهای رزمنده منتقل نمائیم و دیگر اینکه در مبارزه علیه فاشیستیشدن و برای تعمیق دمکراسی در تمامی سطوح، باید حاملین اصلی فاشیسم و چگونگی شکل گیری آنرا به آنها بشناسانیم. سوسیال دمکراسی همواره معرف ساختمان و توسعه دولت پلیسی بوده است که این روند از سال ۱۹۸۹- ۱۹۹۷ به سرپرستی وزرای داخله حزب سوسیال دمکرات (ازجمله اینم(ٍEinem) “چپ”) آغازشد.
دولت ائتلافی از حزب مردم اتریش (ÖVP) و حزب آزادیخواه اتریش (FPÖ) از سال ۲۰۰۰ ،کافی بود به کشوی میزکار لوشناک (Löschnak)، اینم (Einem) و شلوگل (Schlögl) نگاهی بیاندازد و “اصلاحات” آنها را ادامه دهد. درضمن باید به این مهم هم اشاره کرد که بورژوازی اتریش از همین حالا خود را برای بدیل آینده آماده میکند(همانند آلمانیها «برقراری قانون استثنائی» دوران صدراعظمی ویلی برانت).
بورژوازی برای ادامه حیاتش به تشدید استثمار در آینده واقف است و بهمین خاطرجلوگیری از تشدید مبارزه طبقاتی را هم اکنون دربرنامه کاری خویش دارد. این اقدامات، طبیعتن دردرجه اول پلیسی کردن و برقراری خفقان در جامعه را مدنظر دارد و ثانین برای مواقع ضروری آماده بوده و اجرای نقشه های لازم را درسطوح مختلف تدارک میبیند.
تسلیح و آموزش هردو ابزارسرکوب – ارتش و پلیس – جهت مقابله با جنبشهای تودهای و بکارگیری روز افزون ارتش برای وظایف پلیس (بعنوان مثال راندن پناهندگان درمرزها و علیه کمک رسانان) واز طرف دیگر میلیتاریزه کردن پلیس وتجهیز آنها همانند ارتش فدرال – قوای حفاظت مرزها – با کلاخود، سپر و فلفل پاش که بدنبال مسلح کردن آنها باکلت ازپائیز ۲۰۱۵ به عمل آمده است.
ایجاد زمینه های حقوقی تا آنجائی که لازم است و آماده کردن عملی ارتش برای درگیریهای پیش رو و انجام تمرینات لازم برای جنگ داخلی درصورت بروز، استفاده ازسربازان حرفهای ونه وظیفه، دراین رابطه(اشاره وزیرجنگ که سربازان حرفهای و پارهوقت بدلیل شرکت درعملیات برون مرزی وتجاربی که کسب کردهاند برای مداخله درامور وجلوگیری ازورودپناهندگان) قابل تامل است.
یکی ازنکات بسیارمهم برای حاکمین عادت دادن منظم مردم به حضوردستگاه سرکوب، بخصوص ارتش درفضای عمومی است.
بکارگیری ارتش هنگام بروز حوادث طبیعی ازطریق رسانه ها به میان مردم توجیح این کوشش هاست. درپائیز ۲۰۱۵ واحدهای از ارتش فدرال نشان داده میشد که بین پناهندگان غذا وپوشاک تقسیم میکردند. در فرانسه و ایتالیا وجود پایگاههای نظامی با انبوهی ازسربازان برسر چهارراهها به یک امر عادی تبدیل شده است. درآلمان و یونان تانگها در میادین عمومی مستقرشده اند.
مراقبت اینترنیتی شناسائی اطلاعات فردی و کارگذاری دوربینهای مخفی در مجامع عمومی و دیگر ابزار استراق سمع و جاسوسی و غیره. در رسانه های عمومی برای انحراف افکار مردم ازتفتیش و جاسوسی بورژوازی، بعنوان وسایل حفظ جان و مال شهروندان تبلیغ میشود.
دراین ارتباط لازم است که ازتدابیرجدید، بعنوان مثال فیلمبرداری سیستماتیک از تمامی تظاهرات و شرکت کنندگان و محاصره گازانبری تجمعات اعتراضی و نیز بکارگیری پهباد (هواپیماهای بدون سرنشین) نام برد.
در زمینه حقوقی تغییرات اساسی در قوانین جزائی، بعنوان مثال، هماهنگی درسطح اروپا «اجرای مصوبات مافیائی» بدین معنا که نه عمل فرد معین بلکه تعلق احتمالی به یک گروه هم میتواند مورد مواخذه قرارگیرد.
دراتریش پاراگراف aStGB278 (بند۲۷۸آکتاب قانون جزا) معروف به «حمایت ازحیوانات» و بند b 278 «پشتیبانی ازیک سازمان تروریستسی خارجی»، اصلاح بند ۲۷۴ «اخلال درآرامش ونظم عمومی» در سال ۲۰۱۵ جهت تسهیل کار قاضی، از جمله این سختگیریهای قضائی است. با تصویب«قوانین حفظ امنیت کشور» PStSG درسال ۲۰۱۶ نه تنها کارگزاران پلیس مخفی یکپارچه شدند، بلکه حوزه بکارگیری آنها هم گسترش یافت. دراین ارتباط بدون کنترل و اجازه قانونی قاضی، افراد را میتوان زیر نظر گرفت و از آنها بازخواست کرد، با این استدلال که « ازخطرحمله احتمالی به قانون اساسی» پیشگیری بعمل آید.
در چارچوب مذاکرات مداوم بین مسئولین، تمرینات، هماهنگی و همکاری بخشهای مختلف دستگاههای اجرائی (نجات دهی،آتشنشانی، حفظ اشخاص وغیره) با پلیس وارتش بهتر میشود و بخصوص در رابطه با حکومت نظامی احتمالی و یا برقراری وضعیت استثنائی تصمیمات لازم اتخاذ میگردد. با مشاهده تکامل اوضاع سیاسی در دیگر کشورهای اتحادیه اروپا می توان حدث زد که بورژوازی اتریش چه وظایفی را از هماکنون درمقابل خویش قرارداده است.
درفرانسه حقوق جزائی دایم سختتر میشود. نگاه کنید به مقاله ای در همین شماره انقلاب پرولتاریائی بنام «تهاجم ارتجاع درفرانسه»، درمجارستان، لهستان، لیتوانی و غیره رسانه های شنیداری و دیداری عملن بزیر سانسور گرفته شده اند. در فرانسه تولید اخبار، بخصوص در ایستگاهای تلویزیونی در رابطه با تحریکات تروریستی کاملن یکدست میگردد و دستکم برای شش ماه حکومت نظامی برقرارشده که جدیدن تمدید شده است.
در پرتقال رئیس جمهوربا استفاده از یک حکم استثنائی برای جلوگیری “از روی کارآمدن چپها” حکومت میکند. در آلمان سازمان و احزاب فاشیستی مانند «سازمان مخفی سوسیالیستهای ملی» (NSU)،«بدیل برای آلمان» (AFD) واز احزاب قدیمی مانند «حزب ملیگرای آلمان»(NPD) برای مواقع اضطراری ساخته میشود و از آنها پشتیبانی میگردد.
درحوزه پاریس بزرگ شهرکهای یکشکل چنان بنا شده اند که محاصره و بکارگیری قوای نظامی، تجسس و جاسوسی را برای پلیس و ارتش آسان سازد.
تذکر:این مقاله ازنشریه «انقلاب پرولتاریائی»شماره۶۲ /۲۰۱۶ ارگان «بدیل برای ایجاد حزب کمونیست انقلابی» گرفته شدهاست. برای آشنائی بیشتربا این تشکل با آدرس زیر تماس بگیرید:
Proletarische Revolution – revolutionär-kommunistische Zeitung in Österreich
prolrevol.wordpress.com ia.rkp2017 @yahoo.com – iarkp.wordpress.com ترجمه وتکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >
آدرس تماس:Amerlinghaus,1070 Wien, Stiftgasse,8
email: linksaktivist@gmx.at
درج، چاپ و نشراین نوشته با ذکر نام و منبع آن آزاد است! وین ۶/آگوست/۲۰۱۶