چهارشنبه ۰۸شهریور ۱۳۹۶-۲۰۱۷-۰۸-۳۰-IranSOS- پسر جوانی که دوستش را به خاطر یک شوخی بیجا به قتل رساند و به اعدام محکوم شد، پس از گذشت هفت سال با جلب رضایت اولیایدم از قصاص نجات یافت. به گزارش هرانا به نقل از شرق، متهم در جلسه دادگاه ادعا کرد پدرش به دلیل کهولت سن نمیتواند هزینه زندگی خانوادهاش را تأمین کند. او در زندان سنگتراشی آموخته است و قصد دارد پس از آزادشدن از زندان از این طریق مخارج زندگی خانوادهاش را تأمین کند.
هشت اردیبهشت ٨٩ مأموران از مرگ پسر جوانی در یکی از محلههای پایتخت باخبر شدند. آنها بلافاصله با اعلام این خبر خود را به محل وقوع حادثه رساندند و در تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول پسر ١٨سالهای به نام شایان است که با ضربات چاقو جان خود را از داده است. در ادامه تحقیقات مأموران، سرنخی که منجر به کشف راز این جنایت و شناسایی عامل یا عاملان آن شود، به دست نیامد؛ اما تحقیقات در این زمینه همچنان در دستور کار پلیس قرار داشت تا اینکه چند روز پس از این حادثه پسر ١٨سالهای به اداره پلیس مراجعه و راز این قتل را فاش کرد. او به کارآگاهان گفت: “شایان را من به قتل رساندم. شایان یکی از دوستان قدیمی من بود و هرگز قصد کشتن او را نداشتم”.
این مرد در ادامه به کارآگاهان گفت: “فروشنده کفش هستم و با موتور کفشها را برای مشتریان میبرم. آن روز هم مثل هر روز در حال بردن چند جفت کفش برای یکی از مشتریان بودم که در میان راه شایان را دیدم. با دیدن او موتور را نگه داشتم و احوالپرسی کردم؛ پس از چند دقیقه شایان با من شوخی نابجایی کرد که باعث شد با یکدیگر درگیر شویم و به یکدیگر فحاشی کنیم. ناگهان درگیری ما بالا گرفت و من چاقویی از جیبم درآوردم و یک ضربه به او زدم و شایان نقش بر زمین شد. با دیدن این صحنه ترسیدم و محل را ترک کردم و پس از چند روز متوجه شدم شایان جانش را از دست داده است؛ برای همین تصمیم گرفتم به اداره پلیس مراجعه و خودم را تسلیم کنم”.
بهاینترتیب با توجه به اعترافات این مرد جوان، شکایت اولیایدم و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد؛ سپس اولیایدم در جایگاه ویژه قرار گرفتند و درخواست قصاص متهم را کردند. آنها در ادامه گفتند پسر ما تنها ١٨ سال داشت و آرزوهای زیادی در زندگیاش داشت. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و پس از شرح روز حادثه گفت: قبول دارم که شایان را به قتل رساندم؛ اما قصد کشتنش را نداشتم. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که او را به قتل رساندم. حالا نیز از این کار پشیمان هستم و از اولیایدم تقاضا دارم من را ببخشند. با پایان گفتههای متهم، اولیایدم و ارائه دفاعیات وکیل متهم، قضات ختم جلسه را اعلام و برای صدور رأی وارد شور شدند و در نهایت متهم را به قصاص محکوم کردند. پس از گذشت هفت سال متهم در نهایت توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و خودش را از قصاص نجات دهد؛ بهاینترتیب روز گذشته او بار دیگر پای میز محاکمه حاضر شد تا از جنبه عمومی جرم محاکمه شود. پس از قرائت کیفرخواست او در برابر قضات ایستاد و گفت: از کارم پشیمان هستم. حالا که اولیایدم رضایت دادهاند، از شما میخواهم به من کمک کنید تا زودتر به زندگی عادیام برگردم. خانوادهام شرایط مالی خوبی ندارند؛ اما توانستند با کمک خیرین ۵٠٠ میلیون تومان برای گرفتن رضایت اولیایدم جمعآوری کنند و با پرداخت این مبلغ توانستم از قصاص نجات پیدا کنم.
او در ادامه به قضات گفت: “پدرم به دلیل کهولت سن نمیتواند هزینه زندگی خانوادهام را تأمین کند. من در زندان سنگتراشی یاد گرفتهام و میخواهم زمانی که از زندان آزاد شدم، در این زمینه کاری برای خودم پیدا کنم تا بتوانم هزینه زندگی خانوادهام را تأمین کنم”.
با پایان گفتههای متهم قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رأی وارد شور شدند.