معمای پیچیده احتمال اعدام دوباره «علیرضا»

۲۷ مهرماه ۱۳۹۲ تابناک – یک اعدامی در بجنورد یک روز پس از اعدام به زندگی بازگشته و این پرسش را به میان کشیده ‌که آیا باید دوباره اعدام شود یا خیر! اعتماد در بررسی مفصل خود پیرامون رویداد عجیب بجنورد نوشته است: هیچ کس نمی‌داند مرد ۳۷ ساله‌ای که به دلیل حمل یک کیلوگرم روانگردان شیشه در بجنورد به دار کشیده شد، در فاصله یک روزی که از اعلام مرگش تا بخار گرفتن کاور پلاستیکی جسدش بی‌جان بوده چه تجربه‌ای کرده است.

به جز این معما که «علیرضا» ۳۸ ساله چه تجربه‌ای از اعدام خود داشته است معماهای دیگری در جامعه پیش روی مردم و متخصصان قرار گرفته است. معمای اول این است که در چنین شرایطی با محکوم چه باید کرد؟ قانون سکوت کرده و همین بر پیچیدگی این ماجرا افزوده است. معمای دوم پیش روی ناظران بیرونی است: مردم می‌گویند عمده اعتیاد کشور متوجه روانگردان شیشه است و کسی که یک کیلوگرم شیشه حمل می‌کرده زندگی چند نفر را می‌توانست به مخاطره اندازد؟

‎این در حالی است که مجازات حمل مواد مخدر از جمله احکام ثانویه محسوب می‌شود که در منابع اسلامی به آن اشاره نشده است و حق الله و حق الناس نیست و موضوع به نظم و امنیت عمومی مربوط می‌شود. عده‌ای دیگر هم هستند که معمایی پیش رو ندارند. آن‌ها صرفا می‌خواهند این مجازات سنگین دوباره تکرار نشود و حتی سازمان‌های بین المللی را وادار کرده‌اند تا در این موضوع از دولت ایران بخواهند تا مجازات دوباره به اجرا درنیاید. اما به راستی این معما را چگونه باید حل کرد؟ در میان متخصصان نیز دو راه حل برای حل این معما مطرح شده است.

‎عده‌ای می‌گویند باید حکم دوباره به اجرا درآید و عده‌ای دیگر می‌گویند هدف مجازات‌ها در همه مکاتب کیفری و جرم‌شناسی به ویژه اسلام اصلاح مجرم است بنابراین شاید این مرتکب با تحمل آنچه در اجرای حکمش تجربه کرده به شدت متنبه شده باشد؟ برخی از مردمی که از این ماجرا با خبر شده‌اند نیز یک فرض دیگر را طرح می‌کنند: اگر یک قاتل سریالی را در نظر بگیریم او جان عده بسیاری را ممکن است گرفته باشد اما یک قاچاقچی مواد مخدر خانواده‌های بسیاری را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کسانی که این فرض را مطرح می‌کنند به گفته‌های «فرید براتی سده» مدیرکل درمان و پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی کشوراستناد می‌کنند که تابستان گذشته به فارس اعلام کرد «مصرف شیشه در کشور در حال افزایش است و رواج این نوع روانگردان بین افراد ۱۵ تا ۴۵ ساله بیشتر است‌».

‎اعتماد علاوه بر این توضیح، مجموعه مفصلی از دیدگاه‌های کار‌شناسی را نیز در این باره، مورد توجه قرار داده است. «اگر کار‌شناس پزشکی قانونی تأیید کند که پس از اجرای حکم فرد اعدامی از او سلب حیات شده و او پس از مرگ کامل به دلایل دیگری دوباره زنده شده است دیگر اجرای مجدد حکم منتفی است‌»؛ این را «محمدعلی اسفنانی»، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس که سال‌ها در دادگستری استان اصفهان به فعالیت مشغول بوده می‌گوید.

‎عمادالدین باقی هم در بخشی از مطلبی با تیتر «حق زنده ماندن و منع شرعی اعدام مجدد» نوشته: حتی با فرض دفاع از مجازات اعدام و در چارچوب همین قوانین و فتاوای موجود هم اعدام مجدد فردی که پس از اجرای حکم زنده مانده، خلاف شرع است. در مساله مورد بحث که اساسا مجازات اعدام در جرایم مواد مخدر برساخته نهاد حکومت است نه شرع و حق خصوصی‌ای هم در کار نیست و به طور کلی می‌توان آن را تعطیل کرد ولی وجود قاعده عام حق فرار از مجازات، حتی درباره مجازات‌های دیگر هم قابل تعمیم است. شگفت اینجاست که کسانی از اعدام مجدد علیرضا. م سخن می‌گویند که انتظار می‌رود دانش حقوقی اولیه و ضروری را داشته باشند.

‎این در حالی است که محمد عرفان قاضی دیوان عدالت اداری معتقد است که زنده شدن اعدامی از موارد سقوط مجازات نیست. وی ادامه داده ‌که به نظر بنده، کسانی که در زمینه اجرای مجدد حکم اعدام محکوم علیه‌ای که به جرم قاچاق شیشه به اعدام محکوم شده بود اظهارنظر می‌کنند و معتقدند که نباید این حکم مجددا اجرا شود اطلاع چندانی از قوانین حاکم بر کشور ندارند. ما اصل قانونی بودن جرایم و مجازات را داریم. علاوه بر این تا زمانی که فردی محکوم به اعمال مجازات است به شرطی که قاضی، حکم وی را به شرط سقوط مجازات صادر نکرده باشد اجرای مجدد این حکم بلامانع است. زنده شدن فرد اعدامی پس از اجرای حکم جزو موارد سقوط مجازات نیست. در واقع وقتی فردی محکوم به مجازات سلب حیات است باید حکم او کامل اجرا شود مورد اخیر از این فرد سلب حیات نشده بنابراین حکم او کامل اجرا نشده است پس این حرف درستی نیست که بعضی عنوان می‌کنند نباید حکم این فرد دوباره اجرا شود. ضمن اینکه به نظر می‌رسد قاضی اجرای احکام و پزشکی قانونی در این زمینه قصور کرده‌اند و وظیفه خود را به درستی انجام نداده‌اند.

‎بهمن کشاورز نیز بر این باور است، «کسی که مرگ را تجربه کرده است باید زندگی کند». وی نوشته: با توجه به این که برای این محکوم به اعدام مجازات سالب حیات تعیین شده بود، در نظر اول چنین به نظر می‌رسد که تا مجازات اجرا نشده باشد در واقع حکم بلااجرا مانده، بنابراین اگر گفته شود محکوم علیه مجدد باید اعدام شود عین قانون بیان شده است.

‎اما در این میان فروض مختلفی مطرح است. اولا در اعدام با دار به لحاظ فشار ناگهانی و شدید در حنجره، معمولادر صورتی که اجرای حکم به نحوی متوقف شود فرد مورد بحث قادر به تکلم نخواهد بود و ممکن است این تخریب حنجره او را مادام العمر از گفتار محروم کند. ثانیا با توجه به اینکه نرسیدن خون به مغز در مدتی (حتی) کمتر از پنج دقیقه باعث ضایعات و اختلالات بسیار وسیع ذهنی و مغزی می‌شود. چنین فردی به اعدام ۱۲ دقیقه در فضا معلق بوده است و طناب دار بر گردنش فشار می‌آورده و قوه جاذبه نیز تمام وزن او را به پایین می‌کشیده علی القاعده باید از نظر مغزی و فکری دچار ضایعات برگشت ناپذیر شده باشد.

‎ثالثا، مواجه شدن با مرگ آن هم به این نحو و به عنوان مجرم محکوم به اعدام و لمس پدیده مرگ از نزدیک قاعدتا مشکلات و مسائل روانی غیرعضوی در شخص ایجاد می‌کند و این فرد از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین به نظر می‌رسد فردی که اینک حسب ادعا بعد از اعدام زنده مانده است چه از نظر عضوی و چه از نظر روانی و شخصیتی، وضعیتی که پیش از اجرای حکم داشته، فاقد است. بنابراین به نظر می‌رسد باید این فرد تحت معاینات دقیق قرار بگیرد تا روشن شود فعلادر چه وضعیتی از نظر جسمی و روانی قرار دارد چه بسا اوضاع روحی و دماغی او چنان باشد که به لحاظ فقدان شعور و مجنون بودن اجرای حکم ممکن نباشد.

‎جنبه دیگر قضیه که باید به آن نگریست این است که – صرف نظر از اینکه با مجازات اعدام موافق یا مخالف باشیم ـ رنج و تعب روانی و عصبی و نیز درد و رنجی که در نتیجه دار زدن بر فرد تحمیل می‌شود چیزی است جدا از خود مرگ و قابل چشم پوشی هم نیست، به عبارت دیگر مرد محکوم به اعدام مجموعه‌ای از ترس و وحشت، فشار عصبی و درد را که مقدمه اجرای حکم است تحمل می‌کند و بالاخره از او سلب حیات می‌شود.

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال