سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷-۲۰۱۸-۰۵-۰۱-IranSOS- شش تن از متهمانی که با اتهام “قتل” در پروندههای جداگانه محکوم به اعدام شده بودند، از اعدام رهایی یافتند. به گزارش هرانا به نقل از ایران مورخ ۱۰ اردیبهشت، پسر جوانی که در جریان یک درگیری خانوادگی خواهرش را با شلیک گلوله به قتل رسانده بود با رضایت پدر و مادرش از مرگ نجات یافت.رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ به دنبال شلیک مرگبار در خانهای واقع در ماهدشت شروع شد.
در این حادثه دختر جوانی با شلیک گلوله برادرش به قتل رسیده بود. همزمان با دستگیری پسر جوان وی به قتل اعتراف کرد و گفت: “به رفتارهای خواهرم ظنین شده بودم و فکر میکردم او روابط خوبی ندارد اما اشتباه کردم و باید تقاص پس بدهم”.
صبح دیروز متهم از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر و از قاضی یزدانپور (مستشار دادگاه) منتقل شد.
درآغاز جلسه پدر و مادر مقتول اعلام رضایت و گذشت کردند و بدین ترتیب متهم ۲۸ ساله از نظر جنبه عمومی جرمی که مرتکب شده است تحت محاکمه قرار گرفت.
وی با ابراز پشیمانی گفت: “من اشتباه کردم زندگی خواهرم را فدای تصمیم عجولانه خودم کردم وتا پایان عمر هرگز خودم را نخواهم بخشید. اگر اسلحه پیشم نبود هرگز قاتل نمیشدم والان سخت پشیمانم”.
پس از پایان اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
رهایی از اعدام پای چوبه دار
به گزارش ایرنا مورخ ۱۰ اردیبهشت، جوان ۲۸ ساله سنندجی که به جرم قتل عمد قرار بود در زندان مرکزی این شهر اعدام شود، با گذشت اولیای دم در پای چوبه دار از مرگ نجات یافت.
مدیرکل زندان های کردستان با بیان اینکه این حکم قرار بود سحرگاه دوشنبه اجرا شود، گذشت اولیای دم را کاری بسیار ارزشمند و شایسته تقدیر خواند و گفت: “این مددجوی زندان مرکزی سنندج، هشت سال پیش و در سن ۲۰ سالگی در یک درگیری مرتکب قتل شد و در دادگاه به اعدام محکوم گردید”.
اسحاق ابراهیمی اظهار کرد: “در لحظه اجرای حکم، خانواده مقتول طناب دار را از گردن این جوان در آورد و با این کار خداپسندانه، این جوان را از مرگ نجات دادند”.
رضایت اولیای دم به شرط انجام کار خیر بعد از سومین بار
به گزارش جوان مورخ ۱۰ اردیبهشت، ۱۳ مهر سال ۸۷ بود که مأموران پلیس شهرستان دماوند از درگیری مرگباری در کارگاهی حوالی جاده هراز با خبر و راهی محل شدند.
مأموران در محل حادثه با جسد پسر جوانی به نام شهباز روبهرو شدند که با اصابت سه ضربه چاقو به سر و شکم به قتل رسیده بود. نخستین بررسیها نشان داد این کارگاه دارای خوابگاهی است که کارگران شبها در آنجا میخوابند و مقتول هم از کارگران کارگاه هست که در اتاق شماره ۵ زندگی میکرده است. همچنین مشخص شد لحظاتی قبل شهباز با دیدن مقداری زباله مقابل در اتاق شماره ۵ با یکی از کارگران به نام پویا درگیر میشود که در جریان درگیری دایی وی به نام کمال به هواخواهی خواهرزادهاش وارد درگیری میشود و با چاقو شهباز را به قتل میرساند.
یکی از شاهدان عینی گفت: “مقتول همراه یکی از دوستانش با پویا و داییاش به خاطر ریختن آشغال جلوی در اتاقش درگیر شدند. پویا و کمال هر دو چاقو در دست داشتند، اما وقتی شهباز غرق در خون نقش بر زمین شد ما دیدیم که چاقو کمال خونی است که بلافاصله به اتاق خواهرزادهاش رفت و چاقو را پنهان کرد.
در حالی که بررسیها حکایت از این داشت کمال، قاتل پسر جوان است مأموران پویا و دایی ۳۱ سالهاش را برای تحقیقات بازداشت کردند.
کمال در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل شهباز اعتراف کرد. وی گفت: “من سهبار به اتهام مواد مخدر و جرم دیگری راهی زندان شدم اما هرگز فکر نمیکردم روزی به اتهام قتل بازداشت شوم. متهم ادامه داد: “من در کارگاه دیگری در جاده هراز کار میکنم. روز قبل برای دیدن خواهر زادهام به این کارگاه آمدم. ساعتی قبل داخل اتاق در حال استراحت بودم که متوجه شدم خواهر زادهام با مقتول و دوستش درگیر شده است. شهباز اصرار داشت که پویا آشغال جلوی در اتاقش ریخته است به همین خاطر با هم مشاجره میکردند. ثانیههایی بعد درگیری بین آنها بالا گرفت و شروع به کتک کاری کردند که من با چاقویی به هواخواهی خواهر زادهام وارد درگیری شدم. من قصد داشتم پویا را از زیر آنها بیرون بکشم که چاقو به بدن مقتول اصابت کرد”.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه قتل در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. اولیایدم برای متهم درخواست اعدام دادند، اما قاتل در دادگاه قتل را انکار کرد و مدعی شد اعترافات اولیهاش تحت فشار بازجوییها بوده است. وی در ادعایی گفت: “آن روز مقتول با چند نفر دیگر به خاطر آشغال جلوی در اتاقش درگیر شده بود. آنها به هم فحاشی میکردند که با هم درگیر شدند و من فقط نظارهگر دعوای خونین آنها بودم. پس از درگیری داخل اتاق در حال تماشای تلویزیون بودم که مأموران مرا بازداشت کردند و در کلانتری به من گفتند مرتکب قتل شدهام”.
هیئت قضایی پس از شنیدن دفاعیات متهم با توجه به مدارک و دلایل وی را به اعدام محکوم کردند، اما دیوان عالی کشور حکم دادگاه را نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه ۷۱ همعرض فرستاد. متهم این بار هم قتل را انکار کرد، اما هیئت قضایی با توجه به اظهارات شاهدان عینی و اعترافات اولیه متهم و بازسازی صحنه قتل، متهم را به اعدام محکوم کرد. حکم اعدام متهم در شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور تأیید شد و پرونده وی برای سیر مراحل قانونی اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
متهم برای اولین بار سحرگاه ۳۰خردادماه ۹۶ در زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت، اما با میانجیگری قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران و هیئت صلح و سازش دادسرا موفق به گرفتن مهلت دوماه از اولیایدم شدند. اولیایدم شرط گذاشتن قاتل چنانچه مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان برای انجام کار خیری پرداخت کند او را میبخشند. بدین ترتیب متهم از چوبهدار فاصله گرفت و به سلولش برگردانده شد.
در حالی که تلاش صلح و سازش برای جلب رضایت ادامه داشت متهم برای دومین بار در تاریخ ۱۶ فروردینماه امسال برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت، اما این بار هم حکم با میانجیگری هیئت صلح و سازش دادسرا اجرا نشد تا اینکه کمال سحرگاه ۵ اردیبهشتماه امسال برای سومین بار در زندان رجایی شهر پای چوبه دار حاضر شد. در حالی که طناب دار به گردن قاتل افتاده بود قاضی شهریاری برای چندمین بار با اولیایدم وارد مذاکره شد و در نهایت خانواده مقتول با پرداخت ۲۱۷ میلیون تومان برای انجام کار خیر از اولیایدم رضایت گرفتند.
بدین ترتیب متهم با اقدام خداپسندانه اولیایدم به زندگی دوباره برگشت.
مرد متهم به قتل همسرش با پرداخت دیه از اعدام رهایی یافت
به گزارش رکنا مورخ ۱۰ اردیبهشت، اواخر سال ۸۶ بود که زن جوانی به نام فاطمه هراسان با پلیس مهرشهر کرج تماس گرفت و از کشته شدن زن برادرش خبر داد.
این زن به پلیس گفت : “صبح زود بود که برادرم « پیام» هراسان به خانهمان آمد و فرزند ۸ ماههاش را به من سپرد و ادعا کرد همراه همسرش برای انجام کاری بیرون میرود. رفتارهای برادرم عجیب بود به همین خاطر من که نگران شده بودم با زن برادرم به نام آرزو تماس گرفتم اما جواب تلفنش را نداد. به همین خاطر ساعتی بعد مقابل در خانه برادرم رفتم و با در بسته روبه رو شدم. من با کمک همسایهها در را باز کردم و جنازه زن برادرم را در اتاق خواب یافتم”.
به دنبال اظهارات این زن پلیس به خانه مورد نظر رفت و با جنازه آرزو ۲۵ ساله که با ضربات متعدد چاقو کشته شده بود روبرو شد.
در حالی که شواهد حکایت از همسرکشی داشت ردیابی متهم فراری آغاز شد اما شواهد نشان میداد این مرد به محل نامعلومی گریخته است. دو ماه از این جنایت گذشته بود که پلیس رد پیام را در پارس آباد زد و وی را دستگیر کرد.
پیام ۲۶ ساله به قتل همسرش به خاطر اختلافهای خانوادگی اعتراف کرد و پای میز محاکمه ایستاد. وی به درخواست مادر همسرش به اعدام محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار داشت که مادر آرزو به خاطر کهولت سن جان سپرد.
به این ترتیب خواهر و برادرهای آرزو که ولی دم جدید محسوب میشدند از اعدام گذشتند.
آنها و پدر پیام که ولی قهری فرزند خردسال وی بود اعلام کردند با دریافت دیه رضایت میدهند. به این ترتیب پیام پس از ۱۱ سال از اعدام رهایی یافت و دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور یک مستشار برگزار شد پیام به دفاع پرداخت و گفت : “سه سال بود که با آرزو ازدواج کرده بودم. اما مدام با هم اختلاف داشتیم. او زن شکاکی بود. چون در مترو کار میکردم و بعضی شبها در آنجا میماندم به من مشکوک بود. او هربار به بهانه ای به محل کارم میآمد تا از کارهایم سر در بیاورد. آرزو حتی چند بار در محل کارم با من درگیر شده و داد و فریاد راه انداخته بود. او هر بار مرا تهدید به آبروریزی میکرد”.
وی در تشریح جزئیات جنایت گفت: “آن روز صبح زود می خواستم به محل کارم بروم و از خانه خارج شدم. اما فراموش کردم پتو را باخودم ببرم به همین خاطر به خانه برگشتم . آرزو به محض دیدن من بار دیگر شروع به فحاشی کرد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقو آشپزخانه به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. من همان موقع فرزند هشت ماههام را در آغوش گرفتم و او را به خانه خواهرم بردم. دخترم را به خواهرم سپردم و سپس از ترسم فرار کردم. من در مدت ۱۱ سالی که در زندان هستم عذاب زیادی کشیدهام.
در این سالها دخترم ۱۱ ساله شده و با خواهرم زندگی میکند. می دانم زندگی و آینده دخترم را تباه کرده ام. من پشیمانم و حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر دخترم را ببخشند. من می خواهم زندگی آرامی برای دخترم فراهم و گذشته تلخ را برایش جبران کنم”.
بخشش یک محکوم به اعدام پس از ۱۰ سال
به گزارش ایران مورخ ۱۰ اردیبهشت، برای چندمین بار بود که قاتل فرزندش را میدید. جلسات صلح و سازش زیادی در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شده بود تا او رضایت دهد. با آنکه ۱۰ سالی از قتل پسرش گذشته، اما هنوز نتوانسته بود قاتل پسرش را ببخشد. دلتنگ پسرش بود اما ته دلش هم راضی نمیشد قاتل او را اعدام کند. نمیتوانست مادر دیگری را مثل خودش داغدار فرزند ببیند. برای همین از آنها خواست تا ۵۰۰ میلیون تومان به ازای بخشش پرداخت کنند و با این شرط به متهم دو ماه مهلت داد.
دو ماه گذشت و خانواده پژمان- متهم- موفق شدند ۲۰۰ میلیون تومان با کمک خیرین جمع کنند و او در نهایت با دریافت ۲۱۳ میلیون تومان از خون قاتل فرزندش به خاطر رضای خدا و اعیاد شعبانیه گذشت کرد. از اول هم نیت کرده بود با این پول کارهای خیر انجام دهد و دست نیازمندان را بگیرد تا دعای خیر آنها آمرزشی برای بچهاش باشد.
چند صندلی آنطرفتر از زن میانسال، پژمان نشسته بود. دستبند به دست و لباسهای راه راه آبی زندان به تن داشت. با آنکه مادر شهریار رضایت لفظی داده بود اما دل تو دلش نبود و اضطراب داشت. از دیدن چهره مادر شهریار خجالت میکشید. از روز اول خیلی تکیدهتر و پیرتر شده بود و او خودش را عامل این موضوع میدانست. زمانی که زن میانسال پای برگه را امضا کرد، اشک به چشمهای شهریار آمد.
بدون آنکه خودش بخواهد، به ۱۳ مهر سال ۸۷ برگشت. آن زمانی که در کارگاه درگیر شد و دست به جنایت ناخواسته زد. او آن روز برای دیدن پسر خواهرش به کارگاه رفته بود. اما وقتی دید خواهرزادهاش با شهریار درگیر شده، برای میانجیگری رفت. دقایقی بعد کار به درگیری کشید و با چاقو شهریار را زد.
پژمان همان روز بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. اما زمانی که پایش به دادگاه رسید، منکر ماجرا شده و گفته بود که اصلاً در درگیری نقش نداشته و ضربات را یکی از دوستانش زده است.
همین مسأله باعث شد با وجود آنکه قضات دادگاه حکم اعدام او را تأیید کرده بودند، دیوان عالی کشور حکم را نقض کرد و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد.
این بار نیز وی محکوم شد.
حالا با گذشت حدود ۱۰ سال از قتل و با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی محمد شهریاری، مادر شهریار از اعدام گذشت کرد و به او زندگی دوباره داد.
پژمان در حالی که دستبند به دست و پا داشت، سوار خودروی زندان شد اما این بار با خیال راحت و اینکه میدانست بزودی قرار است آزاد شود.
آزادی مرد جوان با رضایت خانواده همسر
به گزارش ایران مورخ ۱۰ اردیبهشت، مرد جوانی که ۱۱ سال پیش در جریان مشاجره با همسرش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده و در انتظار چوبه دار بود توانست با جلب رضایت اولیای دم و پرداخت دیه از اعدام رهایی یابد.
رسیدگی به این پرونده از بیست و یک اردیبهشت سال ۸۶ بهدنبال مرگ مشکوک زن جوانی در آپارتمانی واقع در مهرشهر کرج شروع شد.
کارآگاهان جنایی وقتی در صحنه جنایت حضور یافتند با جسد خون آلود زن جوانی روبهرو شدند که کف آشپزخانه افتاده بود.
تحقیقات پلیس نشان میداد که زن جوان با شوهرش اختلاف داشته است. فریبرز ۳۸ساله دو ماه بعد از این حادثه در تبریز دستگیر شد.
او در نخستین بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: “من فریده را دوست داشتم و شب و روز برای رفاه او کار میکردم.
روز حادثه وقتی به خانه رفتم متوجه احضاریه دادگاه بابت پرداخت مهریه شدم در حالی که بشدت عصبانی بودم با همسرم درگیر شدم ،فریده استکان را به طرف من پرتاب کرد و به شیشه پنجره خورد و شکست؛ دعوا بالا گرفت با هم درگیر شدیم ،من هم که دیگر از حالت عادی خارج شده بودم چشمام به چاقوی آشپزخانه خورد نمیدانم چه اتفاقی افتاد که با چاقو به سینهاش زدم ؛هنوز نگاه خیرهاش مقابل چشمم است. خیلی ترسیده بودم دخترم سارا را که دو سال بیشتر نداشت به آغوش گرفتم نمیدانستم چه کار کنم بیرون آمدم و سارا را به خانه خواهرم بردم و از آنجا به تبریز رفتم، هیچ پولی نداشتم میخواستم کاری برای خودم پیدا کنم که دستگیر شدم”.
در حالی که متهم به اعدام محکوم شده بود سرانجام موفق شد با جلب رضایت خانواده همسرش از مرگ رهایی یابد.
صبح دیروز این متهم از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و قاضی واعظی مستشار دادگاه منتقل شد تا از نظر جنبه عمومی محاکمه شود.
قضات دادگاه نیز متهم را به ۱۰ سال حبس محکوم کردند و با توجه به احتساب ۱۱ سال زمان بازداشت این متهم حکم آزادیاش صادر شد.