۰۲ آبان ۱۳۹۲ – تابناک – سردار اسماعیل احمدی مقدم رئیس پلیس کشور روز چهارشنبه اظهار داشته است که برای برخورد با جرایم سازمان یافته در کشور، اراده کافی وجود ندارد هر چند که ساختار لازم موجود است. به گزارش «تابناک»، همین بخش از اظهارات احمدیمقدم به اندازه کافی بهت آور است زیرا این از معدود مواردی است که فرمانده پلیس یک کشور چنین سخنانی را بر زبان میآورد و البته ادامه هم نمیدهد که دقیقا چه کسی اراده مبارزه با جرایم سازمان یافته را ندارد؟
تأمین کالاها و خدمات غیرقانونی (کالای قاچاق، کالاهای غیرقانونی و ممنوعه مثل مواد مخدر و مشروبات و فعالیتهای مانند تجارت و قاچاق انسان)، شامل سرقت و اختفای کالاهای مسروقه، کلاهبرداری، جرایم کامپیوتری، هواپیماربایی و فساد اداری مصادیقی از جرایم سازمان یافته هستند که بنا به گفته رئیس پلیس، ارادهای برای مبارزه با آنها وجود ندارد!
البته سردار در همین گفتگوی خود با خبرگزاری مهر به بک نکته متفاوت دیگر نیز اشاره کرده است. وی گفته که «در کشور جرم مواد مخدر در سایر جرایم سازمان یافته تجمیع نشده است» و مبارزه با مافیای مواد مخدر بر اساس اسناد موجود به وسیله پلیس مبارزه با مواد مخدر صورت میگیرد.
مساله مهم این نیست که ساختار اجرایی مبارزه با مواد مخدر کدام است اما توضیح در مورد شیوه و نحوه سازماندهی قاچاق مواد مخدر که در گروه «جرایم سازمان یافته» قرار داده نشده است، چگونه است.
دیگر کشورهایی که با معضل جرایم سازمان یافته و از جمله قاچاق مواد مخدر درگیر هستند، معمولا مافیاها و گروههای شناخته شده و با نام و نشان مشخص دارند. برای مثال در کشوری مثل مکزیک که مبارزه بسیار خونینی بین ارتش و پلیس مکزیک و کارتلهای مواد مخدر در جریان است، ساختار و افراد و فعالیتهای کارتل زتاها و کارتل سینالوا تا حد زیادی شناخته شده هستند. حوزه فعالیت و شیوه کار آنها نیز مورد بررسی و کنجکاوی همگانی است ولی در کشور ما تنها عبارتی که برای اشاره به قاچاقچیان مورد استفاده قرار میگیرد، «یک باند قاچاق» یا «یک فرد و یا چند قاچاقچی» است.
این در حالی است که این قاچاقچیان نهایتا حمالان مواد مخدر و یا قاچاقچیان مسلحی هستند که کار حمل مواد مخدر را بر عهده دارند و کمتر در مورد کسانی سخن گفته میشود که در پشت صحنه مشغول مدیریت و سازماندهی قاچاق مواد مخدر هستند.
ایران در کنار افغانستان یعنی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد مخدر قرار دارد که تولید سالانه در آن گاهی تا ۶۵۰۰ تن هم رسیده است. به طور سنتی حجم بالایی از این مواد مخدر از طریق ایران به سمت کشورهای غربی و اروپایی حمل میشده است.
با توجه به آمار چند صد تنی مواد مخدر کشف شده و آمار رسانهای سالهای پیشین میتوان حدس زد که احتمالا سالانه بیش از هزار تن مواد مخدر وارد ایران میشود تا یا در بازار ایران به مصرف برسد و یا این که به اروپا برسد.
سوال اول این است که سازماندهی قاچاق هزار تن مواد مخدر از طریق ایران چگونه است. آیا مثلا هزار باند وجود دارند که هر یک به یک فروشنده در افغانستان مراجعه میکنند و بار خود را تحویل میگیرند یا این که یک تشکیلات، یک مافیا یا هر چیز دیگری این حمل و نقل عظیم را مدیریت میکنند. اگر این حالت دوم صادق است، چرا حتی یک نام در مورد مدیران و برنامهریزان این کار بزرگ! تاکنون مطرح نشده است؟
جنبههای مالی این تجارت عظیم نیز جالب توجه است. اخیرا رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر به میانگین نرخ مواد مخدر اشاره کرده و گفته: قیمت تریاک از ۴۰۰ دلار در ورودی مرزهای ایران به ۱۷۰۰ دلار در خروجی مرز ایران رسیده است و قیمت عمده فروشی هروئین نیز از ۵۰۰۰ دلار در ورودی مرز ایران به ۱۳۵۰۰ دلار در خروجی مرز افزایش پیدا کرده است. عمده حشیش نیز در ورودی و خروجی ایران از ۱۶۰ دلار به ۱۰۰۰ دلار افزایش یافته است .
به گفته سردار مویدی قیمت هروئین در بیرون مرزهای جمهوری اسلامی ایران به ویژه در ترکیه ۱۸۰۰۰ دلار در آلمان ۲۷۰۰۰ دلار و در آمریکا به ۳۲۰۰۰ دلار می رسد.
بنابر این قیمتها، ارزش سالانه مواد مخدری که از طریق ایران عبور داده میشود باید چند میلیارد دلار باشد. اکنون این سوال مطرح است که هزینه چند صد میلیون یا میلیارد دلاری مواد مصرفی در ایران چگونه از کشور خارج میشود و به کجا میرود؟
اگر تاجران بزرگ و روسای مافیای مواد مخدر در ایران ساکن هستند، سود میلیارد دلاری آنها در کجا پسانداز شده و رسوب کرده است؟
از سوی دیگر، بعضی شهرها و مناطق در خارج از ایران به استقرار تاجران و سوداگران بینالمللی مرگ مشهورند. بعضی کشورهای همسایه به سبب نزدیکی به افغانستان و نیز راحتی دسترسی به آنها در این میان قرار دارند. آیا بخشی از مبارزه با این مافیای بینالمللی نباید برای مثال در دوبی اتفاق بیفتد؟
آیا یک تجارت مرگآور بینالمللی، سازماندهی شده و دارای سازماندهی بینالمللی نیست؟