چهارشنبه ۰۶ تیر ۱۳۹۷-۲۰۱۸-۰۶-۲۷-IranSOS- یک زندانی که به اتهام “قتل” به مرگ محکوم شده بود، در زندان شیروان (خراسان شمالی) اعدام شد. از سوی دیگر مردی که متهم است ابوالفضل، پسربچه ۱۱ساله را با ضربات چاقو به قتل رسانده محاکمه و به اعدام در ملأعام محکوم شد.
به گزارش هرانا، به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، صبح روز چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه، حکم اعدام یک زندانی در زندان شیروان به اجرا درآمد.
این زندانی که هویت وی “ایرج سرخی” ۳۴ ساله و اهل لنجان احراز شده است، به اتهام قتل عمد در سال ۱۳۹۱ بازداشت و به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود.
اعدام این زندانی تا لحظه تنظیم این خبر از سوی رسانههای داخل ایران اعلان نشده است.
شهر شیروان مرکز شهرستان شیروان و دومین شهر بزرگ و مهم استان خراسان شمالی به حساب میآید.
مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران هم در گزارش سالانه خود اعلام کرده بود بیش از ۶٠ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند که اصطلاحاً آن را اعدام “مخفیانه” می خوانند.
بر اساس داده های ۲۹۴۵ گزارش ثبت شده در مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت (اول فروردین ۱۳۹۶ تا ۲۷ اسفند ۱۳۹۶) دست کم ۳۲۲ شهروند اعدام شدندو ۲۳۶ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۴ کودک-مجرم اشاره کرد و همینطور به محل اجرای ۲۳ حکم اعدام که در ملأعام بوده است.
در صورت تمایل برای کسب اطلاعات بیشتر به گزارش سال ۲۰۱۷ این سازمان که اخیراً منتشر شده مراجعه نمایید. شما میتوانید اسلایدهای گزارش پیش رو را نیز بهصورت پی دی اف از اینجا دانلود کنید.
صدور حکم اعدام در ملأعام برای متهم به قتل کودک ۱۱ ساله
به گزارش جوان آنلاین ۴ تیر ۱۳۹۷، مردی که متهم است ابوالفضل، پسربچه ۱۱ساله را با ۸۹ ضربه چاقو به قتل رسانده محاکمه و به اعدام در ملأعام محکوم شد.
متهم ۲۴ساله که علی نام دارد از ۱۷شهریورسال گذشته تحت تعقیب مأموران پلیس قرار گرفت.
روز حادثه کودک ۱۱ساله برای بازی با دوستانش از خانهشان حوالی میدان رازی خارج شد و خودش را به پارک کوچکی در همان حوالی رساند، اما هرگز به خانه بازنگشت.
همزمان با غروب آفتاب بود که خانوادهاش گم شدن او را به پلیس گزارش دادند.
کارآگاهان پلیس یک روز بعد در جریان تحقیقات میدانی به مردی ۲۴ساله به نام علی مظنون شده و او را بازداشت کردند.
جراحتهای روی دستهای علی حکایت از این داشت که وی در جریان یک درگیری خراش برداشته است.
او وقتی مورد تحقیق قرار گرفت و چهار روز بعد از بازداشت به حادثه هولناک اعتراف کرد.
علی گفت: “من دوران کودکی در پارک مورد آزار جنسی قرار گرفتم. حادثه تأثیر بدی روی زندگی من گذاشت تا اینکه روز حادثه ابوالفضل را در پارک دیدم. احتمال دادم که وی هم مورد آزار قرار گیرد برای همین او را به بهانه نشان دادن کبوتر به خانهمان کشانده و با ضربات چاقو به قتل رساندم. بعد هم جسدش را با کمک برادرم از خانه خارج و در بیابانهای اطراف شهر رها کردیم”.
با اطلاعاتی که متهم در اختیار پلیس گذاشت برادر وی هم بازداشت شد و حرفهای علی را تأیید کرد.
او گفت: “از چند سال قبل به دنبال جدایی پدر و مادرم همراه علی و مادرم زندگی میکنیم. روز حادثه وقتی همراه مادرم از کمپ ترک اعتیاد به خانه برگشتم برادرم من را از ماجرا با خبر کرد. هر چند خواستم که پلیس را از ماجرا با خبر کند، اما قبول نکرد و سرانجام جسد را به بیابانهای اطراف شهر منتقل کردیم”.
با کامل شدن تحقیقات علی به پزشکی قانونی معرفی و سلامت روانی وی تأیید شد.
بعد از آن بود که بازپرس، علی را به اتهام مباشرت در قتل و برادرش را به اتهام همکاری در اختفای جسد، مجرم شناخت و پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
بعد از اینکه قاضی رسمیت جلسه را اعلام کرد اولیایدم گفتند که خواستهشان اعدام متهم در ملأعام است.
مادر ابوالفضل درباره جدایی از شوهرش به دادگاه گفت: “من و همسرم ۱۰سال قبل وقتی که ابوالفضل یکساله بود از هم جدا شدیم. ابوالفضل و پدرش با هم زندگی میکردند و من ماهی یکبار پسرم را ملاقات میکردم”.
وی در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه به پسرت درباره محافظت از خودش و اینکه با افراد غریبه رفت و آمد نداشته باشد آموزش و هشدار داده بودی، گفت: “من و پدرش هر کدام بارها به ابوالفضل گفته بودیم نباید به بهانه دیدن پرنده یا سایر حیوانات به خانه افراد غریبه برود یا حتی با آنها صحبت کند”.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد و در شرح ماجرا گفت: “قبول دارم که مرتکب قتل شدم و از کارم پشیمانم”.
او درباره انگیزهاش گفت: “در دوران کودکی یکبار که برای بازی به پارک رفته بودم از سوی مردی ناشناس مورد آزار جنسی قرار گرفتم. این حادثه آن قدر در روحیهام تأثیر بدی داشت که تصمیم به خودکشی گرفتم و زمانی که به نوجوانی رسیدم دوبار تصمیم خودم را عملی کردم، اما هر بار من را به بیمارستان منتقل کردند و نجات پیدا کردم”.
او در شرح روز حادثه هم گفت: “آن روز وضع روحیام خیلی به هم ریخته بود. مادر و برادرم در خانه نبودند برای همین راهی پارک شدم و آنجا بود که با ابوالفضل مواجه شدم. فکر میکردم که او هم مثل من مورد آزار جنسی قرار خواهد گرفت برای همین او را به بهانه نشان دادن کبوتر به پشتبام خانهمان بردم و با چاقو به جانش افتادم”.
سپس برادر علی که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت و اتهام اختفای ادله جرم را قبول کرد.
او گفت: “نمیدانم برای چه برادرم دست به این کار زد. روز حادثه وقتی قدم به داخل خانه گذاشتم حادثه اتفاق افتاده بود. برادرم من را صدا زد و گفت که مرتکب چه کاری شده است. هر چه تلاش کردم تا خودش را به پلیس معرفی کند فایده نداشت برای همین برای انتقال جسد به او کمک کردم”.
هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع دو متهم و وکیل مدافع علی وارد شور شده و علی را به اعدام در ملأعام محکوم کردند.
حکم دادگاه درباره برادر وی به زودی صادر میشود.