سه شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲ – هرانا – دختر پروانه و داریوش فروهر، دو تن از قربانیان قتلهای زنجیرهای سال ۷۷، در یادداشتی خبر داد که امسال نیز نیروهای امنیتی با برگزاری آزادانه مراسم بزرگداشت والدینش موافق نکرده اند. پروانه فروهر در یادداشتی که نسخهای از آن را در اختیار جرس قرار داده، نوشته است: در ابتدا برخی نویدهای خوشایند دربارهٔ امکان برگزاری آیین بزرگداشت شنیده میشد. برخورد مثبت مسئولان در وزارت کشور و فرمانداری تهران در برابر تقاضانامهٔ کتبی ما نیز سبب خوشبینی بود.
مطابق این نامه وی برای ۲۶ آبان با یک تماس تلفنی به یکی از دفترهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی فراخوانده شده است اما آنچه در ابتدا در این نشست به وی گفته شد “دوپهلو و پرابهام” بوده است.
به گفته پرستو فروهر وی پس از اصرار بر روشن شدن موضع وزارت اطلاعات دریافته است که در صورت برگزاری مراسم “از شرکت گروهک ها و ضدانقلاب و عناصر مشکوک که در صدد توطئه و جوسازی هستند جلوگیری خواهد شد.”
فروهر در ادامه آورده است: در برابر پرسش من که اگر از حضور همرزمان و همراهان سیاسی پدرومادرم و بطورکلی از حضور بخش بزرگی از دگراندیشان در این آیین جلوگیری خواهد شد، پس چه کسانی مجاز به ورود به خانهٔ ما خواهند بود؟ پاسخ دادند «بستگان نسبی و سببی و همسایهها».
گفتنی است در سالهای گذشته همواره از برگزاری آزادانه مراسم یادبود قربانیان قتلهای زنجیرهای توسط نیروهای امنیتی جلوگیری شده است. پاییز سال ۷۷ عدهای از ماموران وزارت اطلاعات اقدام به قتل چندین فعال سیاسی و روشنفکران فرهنگی مانند پروانه و داریوش فروهر، مجید شریف، محمد مختاری، جعفر پوینده کردند که در نهایت با پیگیری دولت اصلاحات این جنایات افشا و به محاکمه عاملین انجامید. با این حال خانواده و وکلای قربانیان هیچگاه از روند رسیدگی حقوقی ابراز رضایت نکردند و آن را محدود به عاملان و نه آمران قتلها دانستند. همچنین قتلهای مشابهی در سالهای پیش از آن رخ داده بود که حاکمیت هیچگاه رسیدگی حقوقی به آنها را نپذیرفت و پرونده قتلهی زنجیریه در قوه قضاییه به قتل فروهرها، مختاری و پوینده محدود ماند.
متن کامل یادداشت پرستو فروهر در پی میآید:
برای آگاهی! یکم آذرماه، پانزدهمین سالگرد قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر فرامیرسد. در روز چهارشنبه ۲۲ آبانماه به روال سالهای پیش به ایران آمدم تا امسال نیز این روز تلخ را در این سرزمین به سر کنم که جایگاه یادها، تلاشها و آرزوهای پدرومادرم است، سرزمینی که همواره بیش از جان دوستش داشتند.
به روال این سالها سماجت و امید توشهٔ راه کردم تا شاید امسال گشایشی در این ظلم ممتد پدید آید و بتوان در سالروز جنایت، یاد آن دو دلاور را گرامی داشت، که همواره پرتلاش، آزاده و حق گو زیستند و جان خویش نثار پایداری بر باورهایشان کردند. در ابتدا برخی نویدهای خوشایند دربارهٔ امکان برگزاری آیین بزرگداشت شنیده میشد.
برخورد مثبت مسئولان در وزارت کشور و فرمانداری تهران در برابر تقاضانامهٔ کتبی ما نیز سبب خوشبینی بود. روز شنبه ۲۵ آبان ماه در یک تماس تلفنی برای فردای آن روز به یکی از دفترهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی فراخوانده شدم.
آنچه در این نشست به من گفته شد آنچنان دوپهلو و پرابهام بود که تنها پس از پرسشهای سمج و مکرر خود موفق به دریافت محتوای واقعی آن شدم. در ابتدا گفتند که برگزاری این مراسم در خانه مجاز خواهد بود. پس از چند جمله در باب لزوم حفظ نظم، که البته مورد توافق دو طرف است، اضافه کردند که «از شرکت گروهک ها و ضدانقلاب و عناصر مشکوک که در صدد توطئه و جوسازی هستند جلوگیری خواهد شد».
از آنجا که اینگونه واژههای مبهم و پراتهام مصداق مشخصی برای من ندارد سعی کردم با طرح پرسشهای واضح منظورشان را دریابم. سرانجام دریافتم که خطابشان در واژههای ذکر شده به گسترهٔ وسیعی از شخصیتهای سیاسی و هموندان نهادهای پرسابقهٔ سیاسی و فرهنگی کشور ما است، که بخش بزرگی از دگراندیشان جامعه را تشکیل میدهند.
یادآوری کردم که پدرومادرم دو شخصیت سرشناس سیاسی، پایبند به مبارزهٔ تشکیلاتی و همواره مدافع حقوق دگراندیشان بودهاند و بسیاری از نزدیکان و دوستدارانشان، که حق شرکت در این مراسم را دارند، متعلق به این طیف محترم هستند.
پاسخی نگرفتم. در برابر پرسش من که اگر از حضور همرزمان و همراهان سیاسی پدرومادرم و بطورکلی از حضور بخش بزرگی از دگراندیشان در این آیین جلوگیری خواهد شد، پس چه کسانی مجاز به ورود به خانهٔ ما خواهند بود؟ پاسخ دادند «بستگان نسبی و سببی و همسایهها». حالا لابد این افراد نیز بایستی پیش از ورود شناسنامه و شجرنامه و مدرک اثبات همسایگی به مأموران ارائه دهند! حیف شد که نپرسیدم.
آنچه نوشتم شرح آن چیزی است که حدود مجاز برای برگزاری مراسم بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر تعیین و به طور رسمی به من گفته شده است. به باور من این شیوه تنها سرپوشی ست بر همان ممنوعیتهایی که در هفت سال گذشته به ناحق بر ما تحمیل شده است. میخواهند ممنوعیت را اعمال کنند اما از بیان واضح آن طفره بروند و نام دیگری برای آن جعل کنند.
در طی این سالها بارها و بارها با تحریف و جعل مفاهیم روبرو شدهام؛ مخدوش کردن حقایق از سوی مسئولان قضایی، زیر نام دادرسی پروندهٔ قتل پدرومادرم واضحترین و دردناکترین این جعلها بوده است. تن دادن به اینگونه تحریفها و تحمیلهای فرمایشی توهین به باورها و معیارهایی ست که زندگی و مرگ پرافتخار داریوش و پروانه فروهر را رقم زد.
برگزاری یک گردهمآیی دستآموز و فرمایشی در سالروز قتل آن دو توهین به شجاعت و استواری آنان ست. یادشان را در اعتراض به ظلم میتوان گرامی داشت، نه در تن دادن به تحمیل. اگرچه امسال نیز به این روند تحمیلی و ممنوعیت برگزاری آیینی درخور داریوش و پروانه فروهر اعتراض کردم اما این بار نیز اعتراضها بینتیجه ماند. … آنها زور دارند و ظلم پیشه کردهاند و ما صبر داریم و امید به آینده بستهایم، کاش شجاعت و جسارت جانباختگانمان را نیز گاهی داشته باشیم.
یاد آنان زنده باد که در راه آزادی ایران جان باختند.
پرستو فروهر
تهران، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۲