یکشنبه ۰۷ اردیبهشت، ۱۳۹۹-۲۰۲۰-۰۴-۲۶-SOS Iran- اول ماه مه امسال را درشرایطی برگزار می کنیم که دنیای سرمایه داری را جوششهای اجتماعی ازاعتراضات توده ای، اعتصابات کارگری و غیره فرا گرفته است، کنشی که بیان بیداری روح آگاهی و رشد مبارزه طبقاتی یعنی تضاد آشتی ناپدیر طبقه کارگر وتودههای تحت ستم علیه سامانه سرمایه داری- امپریالیستی است. این چالش ها در کشورهای مرکز به شکل اعتصاب و تظاهرات خیابانی علیه نابرابریهای اجتماعی – تهی کردن سفره کارگران و زحمتکشان وتصویب بسته های ریاضتی- در جریان است.
جنبشهائی که با برافروختن جنگهای امپریالیستی، اختلاس و دزدی اتحادیههای سرمایه داران و نهادهای مالی وابسته به آنها و نیزافزایش راسیسم و دشمنی با خارجیان، فاشیستی شدن جامعه، اسلام هراسی (ترور فاشیستی در هاناو(Hanau) آلمان که منجر به کشته شدن یازده نفر و دهها زخمی شد) و ترورهای بیشمار دیگر.. مبارزات ضد فاشیستی و راسیستی را سازماندهی میکنند.
آنها تخریب محیط زیست را که عامل اصلی آن همین مناسبات تولیدی سرمایه داری با منطق کسب سود حداکثراست، و موجب آسیب پذیری فزاینده محیط زیست و بروز امراض فراگیر مانند کرونا است، نشانه گرفته اند. در کشورهای تحت سلطه هم این مبارزات علیه تورم افسارگسیخته وبحران معیشتی واقتصادی، سرکوب سیاسی، فقر، بیکاری و گرانی بنزین بصورت برآمد اعتصابات رزمنده کارگران و شورشهای مردمی در جریان است. ف
راز و نشیب متناوب این خیزشهای مردمی در تواتر کمتر و درابعاد وسیعتر هربار بطورعینی ضرورت نفی انقلابی نظام انگلی و فاسد سرمایه داری و طرد تفکرات رویزیونیستی و فرصتطلبانه را دربرابر ما میگذارد. و با پیروی از سرود انترناسیونال میگوئیم: آینده و نجات انسانها نه در دست شه، قهرمان و یا خدا، بلکه تنها در پیکارهای بی امان برای سرنگونی سلطه سرمایه و تسخیرانقلابی قدرت سیاسی وایجاد جامعه های سوسیالیستی میسر است. نبردی که تنها طبقه کارگرمتشکل ومسلح به تئوری انقلابی مارکسیسم ـ لنینیسم میتواند در اتحاد با دیگر فرودستان اجتماعی تحقق بخشد.
عرصه نبرد طبقاتی در ایران هم جدا از پروسه حاکم در سطح جهانی نیست. اِعمال دیکتاتوری امپریالیستی توسط رژیم جمهوری اسلامی درشدیدترین شکل آن جهت حفظ مناسبات سرمایه داری وابسته ایران، درتمامی حوزههای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک با شدت تمام درجریان است.
درحوزه تولید، تعدیل ساختاری زیرفشار بانک جهانی وصندوق بینالمللی پول، خصوصی سازیهای گسترده، حذف گام به گام یارانه ها، کنارگذاشتن عملی قانون کار، آزادی از قید وبند قرارداد جمعی با کارگر، به نفع صاحبان سرمایه که نتایج آن افزایش میزان استثمار وکاهش دستمزد است از شاخصهای اصلی برنامه های اقتصادی رژیم است. درسطح سیاسی سرکوب هرگونه حق صنفی وسیاسی وبسط خونین آن درابعاد تودهای به کف خیابانها، دستگیری، شکنجه واعدام فعالین کارگری کشتار توده های فرودست ومحروم جامعه درشورشهای مردمی درسالهای اخیر- دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸- و به بند کشیدن هزاران زندانی سیاسی از جمله عملکردهای ضدخلقی این رژیم است.
در زمینه اجتماعی، نفی هرگونه حق پایه ای تودهها – آزادی اندیشه، بیان، تشکل، اِعمال ظلم وستم دوگانه مرد سالاری و طبقاتی علیه زنان، بخصوص زنان کارگر و مزدبگیران، معلمان، بازنشستگان دانشجویان و جوانان، نفی حقوق ملیتهای ساکن ایران وغیره، نماد بارزی ازستم واستثمار طبقه سرمایه داری ایران است.
مناسباتی که با توجه به درهم تندیگی آن در نظام سرمایه داری جهانی، بحران مزمن اضافه تولید کالا و تراکم سرمایه را به دوش زحمتکشان سرریز میکند. بهمین دلیل رژیم جمهوری اسلامی تنها راه حفظ بقای حاکمیت سرمایه و از این زاویه دوام خود را در گشایش سیاست های اقتصادی نئولیبرالی برای ایجاد شرایط مناسبِ انباشت سرمایه وجواب به منطق کسب ارزش اضافی از استثمار مضاعف نیروی کار، چپاول و غارت منابع طبیعی کشور درخدمت به سرمایه داران داخلی و خارجی میبیند.که نتایج آن گسترش بیکاری، فقر وتباهی و بروز دیگر ناهنجاریهای اجتماعی ازجمله گسترش فحشا، اعتیاد، کودکان خیابان وغیره مشخصه سیمای جامعه ایران است.
تشدید رقابتهای درونی امپریالیستها، کشاکش تجاری و برافروختن جنگهای امپریالیستی و اشغالگری در اقصی نقاط جهان بخصوص از طرف امپریالیسم آمریکا و متحدینش درآسیای غربی، شمال آفریقا، و فلسطین، توسل به کودتا وایجاد ناآرامی در آمریکای لاتین – ونزوئلا، بولیوی وغیره ازنتایج این سیاستهای نواستعماری و سرکوبگرانه است که یکی از پیامدهای احتمالی آن انهدام اجتماعی این جوامع میباشد.
رشد این ستیزهای نیابتی است که رژیم های وابسته ازجمله ایران، ترکیه، عربستان، سوریه و غیره را هم برای حفظ بقای خود بدرون این جنگهای ارتجاعی میکشاند. جنگی که شعله های آن میتواند هر آن مردم ایران را هم طعمه خویش سازد.
رشد بحرانهای اقتصادی و سیاسی درجامعه ایران نشان میدهد که کفه توازن قوا بین حاکمیت و تودههای مردم روزبروز به نفع گسترش و اعتلای جنبش توده های بی چیز وتحت ستم تغییریافته است. این روند را میتوان ازترکخوردگی بالای راس هِرم رژیم تا قاعده آن دید. فاصله گرفتن بخشهائی از حامیان و مداحان فرهنگی وهنری رژیم که تاکنون برامکانات رانتی حاکمیت لم داده بودند ـ بعنوان مثال تحریم جشنواره فجر وغیره – کوشش رژیم برای یکدست کردن قدرت سیاسی و جاروب کردن اصلاح طلبان حکومتی از صندوقهای رای بطور مثال در مضحکه انتصابات اخیرمجلس شورای اسلامی، همگی حاکی از ریزش دربدنه رژیم، تا خراش دراعتماد اندک پایههای تودهای آن است.
روندی که تضاد اصلی نظام، یعنی تضاد کار سرمایه و تنشهای اجتماعی را تشدید کرده و اعتصابات و اعتراضات روزافزون کارگران و زحمتکشان و توده های محروم و فرودست را هرچه بیشتر به سطح جامعه جاری میکند. اول ماه مه امسال هم، این سؤال در برابر نیروهای کمونیستی وفعالین جنبش کارگری قرار دارد که چگونه میتوان توازن قوا بین حاکمیت و اهالی مردم را به نفع انقلاب، یعنی گسست کامل ازمناسبات کهنه و برقراری حاکمیت زحمتکشان برهبری طبقه کارگر دگرگون کرد.
به اعتقاد ما وظیفه پیشروکمونیستی تنها تفسیر وقایع نیست، بلکه مداخله انقلابی و موثر درحوادث جاری اجتماعی یعنی تعرض سیاسی در تمامی سطوح جهت تغییر پایه ای مناسبات موجود است. حاکمیت سیاسی درایران هرچند که متکی به جهل و دین و سوار به دستگاههای عریض و طویل اداری است: در گذشته در لوای رژیم شاهنشاهی ویا امروز جمهوری اسلامی، ولی نگهدارنده واقعی آنها قدرت مادی و حمایت سیاسی همه جانبه سرمایه جهانی است که چنین رژیم های ارتجاعی را جهت حفظ منافع خود وسرکوب انقلاب به قدرت میرساند و با پایان تاریخ مصرف شان همانند رژیم منفور پهلوی از اریکه قدرت پائین کشیده و به زباله دان تاریخ میریزد، سرنوشتی که رژیم جمهوری اسلامی هم از آن بی نصیب نخواهد ماند. بهمین دلیل اِعمال دیکتاتوری وبکارگیری قهر ضدانقلابی متکی به ارتش، سپاه و دسته جات بسیجی و.. لازمه حیات آنهاست . کارنامه خونین و ننگین رژیم اسلامی اثبات این قانونمندی جامعه تحت سلطه ایران است.
آما خط و مشی انقلابی کدام است؟
باید برای توده ها روشن کرد که تکامل امروزین جامعه و دراین ارتباط شورشهای گسترده اخیر هر چند که نیروی وسیعی از ستمدیدگان و محرومین جامعه را به میدان مبارزه روان کرده و ظرفیت کلانی برای تغییر دارد، تنها میتوانند مدرسهای همانند سندیکا واتحادیه های کارگری برای انقلاب وکسب آموزش وتجربه باشند، عصیانهای تودهای علیه وضع موجود هرچند که برحقند، ولی به دلیل نبود رهبری و دورنمای انقلابی همواره دردایره تفکرات و خواسته های نئولیبرالیسم بورژازی محصور خواهند ماند چون فاقد عنصر طبقاتی رهائیبخشاند.
بهمین خاطرگرایشهای رنگارنگ سرنگونی طلبی که از موضع منافع امپریالیسم و سرمایه حرکت میکنند، میکوشند این جنبشها را به ذخیره و پله دستیابی خود به قدرت تبدیل نمایند، روندی که تنها به دگردیسی درون طبقه بورژوازی وابسته ایران یعنی تراژدی تعویض رژیم شاه با خمینی همانند سالهای بحرانی۵۷ – ۵۶ منجرخواهد شد. بهمین دلیل اهمیت مبارزه و افشای بدیلهای تحت حمایت امپریالیسم همانند سلطنت طلبان و مجاهدین، فَرشگرد و خیل اصلاح طلبان درونی و بیرونی رژیم که هدفشان حفظ همین نظام بهره کشی با چهره دیگری است دوچندان میگردد.
واقعیت این است که طبقه کارگربا گسترش سرمایه داری در ایران، ایجاد مجتمعهای صنعتی بزرگی چون هپکو، آذرآب، گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، کِشت وصنعت هفت تپه و صدها حوزه تولیدی دیگر که بسترجوششهای اعتصابی واعتراضی بخصوص در چند سال اخیر بوده اند،
گسترش کمی و کیفی چشمگیری یافته و طبیعتا در تحولات آتی نقش برجسته وتعیین کننده ای خواهد داشت. وظیفه مبرم کمونیستهای انقلابی و پیشروان کارگری است که اولا جهت انکشاف جنبش کارگری و بازکردن افقی انقلابی در برابر غلیانهای اجتماعی با ارایه درکی طبقاتی چه در سطح نظری- مبارزه ایدئولوژیک با تفکرات کاذب بورژوازی <همه با هم> که میکوشند بر تضادهای طبقاتی سرپوش گذاشته و استحاله ارتجاع حاکم را تبلیغ میکنند – همانند جریانات ارتجاعی حزب توده و اکثریتیها- مبارزه نمایند.
ثانیا در عرصه سیاسی- عملی هم برای مقابله با قهرضد انقلابی حاکمیت امپریالیستی، سازماندهی قهرآمیز انقلاب را در برنامه خود قرار دهند تا با اتخاذ تاکتیکهای مناسب ازجمله ایجاد سازمانهای سیاسی- نظامی بقا و رشد خود را تامین کرده و تماس با طبقه کارگر را تسهیل کنند. در پرتو این تبیین کمونیستی و با توجه به آرایش طبقاتی، میتوان ظرفیتهای موجود را متحول کرده و با تشکلیابی حزب طبقه کارگر در بستر مبارزات تودهای و تامین رهبری طبقه کارگر، به هدف استراتژیک جنبش، یعنی جامعهای خالی از ستم و استثمار دست یافت.
کارگران و خلقهای تحت ستم متحد شوید!
مرگ بر امپریالیسم و هرگونه ارتجاع! نابود باد رژیم جمهوری اسلامی!
پیش بسوی مبارزه برای تحقق حقوق کارگران و تودههای تحت ستم!
نابود باد سرکوب و استثمار سرمایه داری! زنده باد سوسیالیسم!
با هرگونه راسیسم، عظمت طلبی ملی و ساختارهای پدرسالاری مبارزه کنیم !
نه به جنگ افروزی و اشغالگری امپریالیستها!
بایکوت اقتصادی تنها به نفع سرمایه داران و علیه زحمتکشان است!
آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی!
محل تجمع و میز کتاب:رینگ Denkmal der Republikساعت ۹ صبح
Kontakt: Iran-Rat, Amerlinghaus, Stiftgasse 8, email:shora.sam@gmail.com
<یکی از فعالین چپ در وین – اتریش>