يکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ – ۰۹ فوريه ۲۰۲۰-SOS Iran- قیام شکوهمند ۲۲ بهمن از یک طرف آخرین میخ بر تابوت نظام دیر هنگام شاهنشاهی بود و از طرف دیگر شرایط استقرار نظام نا بهنگام جمهوری اسلامی را رقم زد، قیامی که گرچه نقطه اوج مبارزات دمکراتیک ــ ضد امپریالیستی مردم ایران بود اما به استقرار آزادی و دمکراسی نینجامید.رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز با تشکیل سپاه پاسداران و تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی، دیکتاتوری و سرکوب مبارزات حق طلبانه ی مردم را بعنوان مولفه های اساسی حاکمیت خود در دستور کار قرار داد و طی چهل و یکسال آنرا در همه ابعاد با مشت آهنین پیش برده است. کشتار و سرکوب خلق های کرد، عرب، ترکمن، سرکوب کارگران بیکار در سال ۵۸، دستگیری و اعدامهای فله ای بدون محاکمه دهه ۶۰ و اوج آن کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷، قتل های زنجیره ای، سرکوب خونین اعتراضات دانشجویی سال ۷۸، جنبش به اصطلاح « سبز » سال ۸۸ و تازه ترین آنها سرکوب خونین اعتراضات مردمی در بیش از صد شهر در دیماه ۹۶ و نیز آبانماه ۹۸ که طی آن هزار و پانصد تن کشته، بیش از دو هزار تن زخمی و حداقل هفت هزار تن بازداشت شدند، از جمله ی این سرکوب هاست.
در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز رژیم با راه اندازی جنگ ارتجاعی هشت ساله باعراق، گروگان گیری در سفارت آمریکا، اجرای انقلاب ” فرهنگی ” و بستن دانشگاهها، تصفیه های اجباری، سرکوب احزاب و سازمانهای سیاسی و مدنی، به کارگیری اسلام سیاسی و تطبیق انواع قوانین با آن، تحمیل حجاب اجباری به زنان و خلاصه با خودی و غیر خودی کردن آحاد جامعه، زیر پا نهادن حقوق خلق ها، اقلیت های دینی مانند بهائیان و دراویش، بازنشستگان، سانسور، دستگیری و اعدامها را به اوج رسانده است.
در عرصه اقتصادی نیز با خصوصی سازی های وسیع پیرو سیاستهای بانک جهانی نا کارآمدی های دوگانهی متخصص و متعهد، اختصاص بودجههای هنگفت به برنامهی هستهای و سیاست ارتجاعی نفوذ و سلطه طلبی منطقهای بویژه تأثیر تحریم ها، کشور را به ورشکستگی و نابودی کشانده است، بطوریکه تودههای مردم فقر، فحشا، اعتیاد و اختلاس و دزدیهای نجومی را هر روزه شاهدند و آنرا با پوست و گوشت خود لمس می کنند. این گفته مسئولین که ۵۵ ملیون زیر خط فقر و ۳۰ ملیون زیر خط مطلق فقر بسر می برند بهترین شاهد این مدعاست.
شهرهای بزرگ ایران شاهد حاشیه نشینان درابعادی میلیونی هستند که از کمترین امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بی بهره اند. نمونه اخیر اهدای دویست ملیون یورو به سران جنبش های اسلامی منطقه در جریان تعزیه گردانی جنازه قاسم سلیمانی از نمونه های اخیر رفتار وقیحانهی رژیم در این اوضاع نابسامان اقتصادی کشور است.
از سوی دیگر مردم طی ۴۱ سال سرکوب و پایمال شدن حقوق اولیهی خود بطور مستمر و به شکل های گوناگون به مبارزات حق طلبانه خود ادامه داده اند. جنبش زنان، دانشجویان، معلمین و باز نشستگان علیرغم سرکوبها سر باز ایستادن ندارند. کارگران با اعتراضات و اعتصابات از خواست های خود دفاع کرده اند. جنبش های مردمی بیکاران، تهیدستان و بی آیندگان با تحمل شدید ترین سرکوب ها همواره رادیکالتر شده و آشکارا نابودی کلیت رژیم را خواستارند. آن ها در اعتراض به دروغپردازیهای رژیم در رابطه با جنایت هولناک سرنگونی هواپیمای اوکراینی که ۱۷۶ انسان بی گناه را به کام مرگ فرو برد فریاد زدند “جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم” یا “جمهوری اسلامی نابود باید گردد !” یا “نه رفراندم، نه اصلاح، اعتصاب، انقلاب!”
اکنون اوضاع نابسامان اقتصادی، فشار تحریمها، تداوم و گسترش اعتراضات مردمی عرصه را بر رژیم تنگ کرده است. از اینرو رژیم تنها به سرنیزه تکیه دارد و چه در داخل و چه در افکار عمومی منطقه و جهان با نفرت و انزجار روبروست. گرچه برخی ازکشورهای اروپایی بویژه دولت اتریش به سیاست مماشات با رژیم ادامه میدهند و نیروهای ارتجاعی مذهبی و موروثی در تلاش سوء استفاده از مبارزات مردمند، ولی مردم در شعار های خود می گویند که منجی خود ما هستیم.
گرچه سلطنتطبان با مقایسه عملکرد بشدت سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی میکوشند با مقایسه بین بد و بدتر، دیکتاتوری و استبداد شاهنشاهی را تبرئه کنند و جنایاتش را لاپوشانی، اما مردم فریاد می زنند “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر!”
با توجه به اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه، دیری نخواهد گذشت که توفان مبارزات مردم طومار عمر ننگین رژیم جمهوری اسلامی را در نوردد و آنرا با قیامی دیگر و این بار در سطحی بالاتر و آگاهانه تر به رهبری خود نیروهای اجتماعی و طبقاتی درون جامعه از صحنه اجتماعی ایران بروبد. طلیعه ی این نوید در شعارها، خواستها و سطح آگاهی نیروهای اجتماعی از جمله کارگران، زنان، داشجویان و فرهنگیان آشکار است.
قیامی دیگر بباید تا جمهوری اسلامی را بروبد !
کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در وین
۲۲ بهمن ۱۳۹۸