جمعه ۲۶ اردیبهشت، ۱۳۹۹-۲۰۲۰-۰۵-۱۵-SOS Iran- بهمن آرام: جنگهای جهانی اول و دوم بدين سبب جهانی گفته شدند که تعداد بسياری از کشورهای جهان درگير اين جنگها شدند و تاثيرات اين جنگها نيز اکثر کشورهای جهان را فراگرفت. حال، جنگی که با ويروس ۱۹-COVID درگرفته، تمام کشورهای جهان را به کام خويش کشيده است.اوائل سال ٢٠٢٠ آهسته آهسته جهان را وحشتی عظيم فرامیگيرد. هيچگاه انسان روی کره ی زمين به اين تعداد و به طور همزمان دچار ترس نشده بود. روز ١١ فوريه ٢٠٢٠ سازمان بهداشت جهانی به همراه ارکستر رسانه ها، همآهنگ اجراء کردند: پاندمی کرونا! ويروس جديدی به نام ۱۹-Coronavirus Disease 2019 – COVID دست به کشتار انسان زده است! علت و چه گونه گی پيدايش اين ويروس مورد بررسی و تحقيق قرار میگيرد و نظريه های مختلفی ارائه میگردد.
ويروس طبيعی منتقل شده از حيوانات وحشی
روز ١٠ ژانويه ٢٠٢٠ دولت چين اعلام میکند که اين ويروس در يکی از بازارهای حيوانات وحشی در شهر “ووهان” چين، از خفاش به انسان منتقل شده است و پس از آن تمام منابع دولتی و تمام رسانه های رسمی و غيررسمی در جهان به همراه سازمان بهداشت جهانی موضع دولت چين را تائيد میکنند.
https://www.sciencemag.org/news/2020/01/mystery-virus-found-wuhan-resembles- bat- viruses-not-sars-chinese-scientist-says
بعدها CNN مار را عامل انتقال اين ويروس به انسان معرفی میکند.
https://edition.cnn.com/2020/01/22/health/snakes-wuhan-coronavirus-outbreak- conversation-partner/index.html
پس از مدتی هم، مدعی میشوند که اين ويروس از مورچه خوار به انسان رسيده است!
https://www.sciencedaily.com/releases/2020/03/200326144342.htm
اما سوالی که دولت چين و اينگونه رسانهها و همچنين سازمان بهداشت جهانی بدان پاسخ نمیگويند اين است که انسان و خفاش و مار و مورچهخوار و تمام حيوانات وحشی ديگر سالهای طولانی روی کرهی زمين در کنار هم زندهگی کردهاند و همچنين، خريد و فروش و يا خوردن اين حيوانات وحشی توسط مردم چين سالهای طولانی اتفاق میافتاده است؛ چهگونه شد که به يکباره ويروس ۱۹-COVID تصميم گرفت که از يکی از اين حيوانات به انسان منتقل شده! و به قتل عام انسانها بپردازد؟
ويروس غيرطبيعی ساخته شده در آزمايشگاه
بسياری عنوان کردند که اين ويروس طبيعی نيست و توسط افراد و يا دولتهای خاصی و با اهداف خاصی در آزمايشگاه ساخته شده و سپس پخش شده است. اين نظريات به قدری طرفدار پيدا کرد که دستگاههای سرکوب دولتها را به عجز و ناله و تهديد واداشت که اينگونه اخبار جعلی هستند و از سوی طرفداران “تئوری توطئه” مطرح میشوند و کسانی که اينگونه اخبار را منتشر سازند تحت پیگرد و مجازات قرار خواهند گرفت. غافل از اين که: تا نباشد چيزکی، مردم نگويند چيزها! همين “چيزها” بلاخره سازمان جهانی بهداشت را نيز مجبور میسازد که خواستار شرکت در تحقيقات پيرامون سرمنشاء ويروس کرونا شود.
https://www.channelnewsasia.com/news/world/who-china-probe-covid-19- coronavirus-origins-12694822
١. خريد شرکتهای خارجی توسط چين
نظريهای که نسبتن طرفدار بيشتری دارد مطرح میسازد که اين ويروس توسط چينیها ساخته شده و در چين نيز پخش شده است و هدف چينیها هم اين بوده که با شايعساختن بيماری کرونا در چين، ارزش سهام شرکتهای خارجی در چين را کاهش داده و آنها را با قيمت ارزان بخرند.
/سردبير-روزنامه-ايرانی-چينی-ها-کرونا-ساختند-واکسن-هم-دست
۲۰۹۶۶۹/http://www.baharnews.ir/note
در واقع در اثرشيوع بيماری کرونا سهام شرکتهای خارجی نيز تنزل میيابد، اما خريدی که صورت میگيرد توسط سرمايههای بزرگ آمريکائی است که به بلعيدن سرمايههای اروپائی و سرمايه های خرد ديگر پرداخته اند. چين و سرمايه داران چينی اساسن دارای آنچنان قدرت اقتصادی نيستند که بتوانند چنين مانورهائی انجام بدهند.
https://www.cnbc.com/2020/03/31/coronavirus-shakes-markets-but-investors-are- putting-money-into-china.html
انقلاب چين در سال ١٩۴٩ پيروز شد و حزب کمونيست چين به رهبری مائو قدرت سياسی را در چين به دست گرفت و تمام سعی خود را به کار برد تا چين را از يک جامعهی کشاورزی سنتی به يک جامعهی صنعتی پيشرفته مبدل سازد. با اين همه اوائل سال ١٩٧٨، چين با توليد ناخالص سرانهای همتراز با زامبيا، يکی از کشورهای فقير جهان بود؛ يعنی اين که تمام سعی و کوشش مائو و حزب کمونيست چين در جهت صنعتیساختن و توسعهی جامعهی چين آنچنان نبوده است که چين را به يک قدرت صنعتی مدرن مبدل سازد.
https://www.weforum.org/agenda/2016/06/8-facts-about-chinas-economy/
اوائل سال ١٩٧٩ دولت چين به رهبری دنگ شيائو پينگ سياست “اصلاحات و درهای باز” را اعمال میکند. “درهای باز” يعنی هجوم سرمايه های آمريکائی و اروپائی به چين جهت سوءاستفاده از نيروی کار تقريبن رايگان و کسب سودهای نجومی!
اما تبليغات رسانه های امپرياليستی جهت لاپوشانی غارتهای سرمايههای کشورهای غربی در چين، چنين وانمود میسازند که با ورود سرمايه های کشورهای غربی اقتصاد چين شکوفا شده و به يک کشور کاملن صنعتی تبديل شده و میرود به بزرگترين قدرت اقتصادی جهان تبديل شود! طبيعی است که اينگونه تبليغات دروغين در راستای نمايش هيولائی از چين، باعث رونق بيشتر صنايع نظامی غرب بشود و فروش تسليحات کشورهای غربی را رواج بيشتری بدهد.
با اين که پس از انحراف حزب کمونيست چين از آرمانهای سوسياليستی اش ديگر هيچ اثری از کمونيسم و سوسياليسم، نه در اقتصاد و نه در سياست چين ديده نمیشود، اما دولتهای غربی به همراه مزدوران چينیشان همچنان اصرار دارند که حاکميت موجود در چين را يک حکومت کمونيستی جلوه دهند و بدين ترتيب تمام مظاهر ضدانسانی سرمايه داری امپرياليستی را به حساب کمونيسم واريز سازند!
تا پايان سال ٢٠٠٣، بيش از ۴٠٠ هزار شرکت خارجی از بيش از ١٧٠ کشور در چين سرمايه گذاری میکنند تا اين که در سال ٢٠١١ رشد اقتصادی ٩/۵ درصد را برای چين ثبت میکنند.
https://www.statista.com/statistics/263616/gross-domestic-product-gdp-growth-rate- in-china/
در حال حاضر تقريبن تمامی ۵٠٠ شرکت بزرگ جهان در چين حضور دارند.
https://companyregister.ir.مقالات-مرتبط-با-ثبت/٣١٨-ثبت-شرکت-در-چين/html
در پايان سال ٢٠١٩ بيش از ۵٢ درصد از سهام کمپانیها و کارتلهای اقتصادی چين، متعلق به آمريکا و اروپا است.
/سردبير-روزنامه-ايرانی-چينی-ها-کرونا-ساختند-واکسن-هم-دست۲۰۹۶۶۹/http://www.baharnews.ir/note
بنابراين، چون سرمايههای موجود در چين، چينی نيستند، پس رشد اقتصادی اين سرمايه ها را نيز نمیتوان رشد اقتصادی چين دانست بلکه رشد اقتصادی اين ۵٠٠ شرکت بزرگ آمريکائی و اروپائی است. هر آن چه در چين با عنوان سرمايه و صنعت بزرگ وجود دارد، عمدتن آمريکائی و باقی آن نيز اروپائی است و بر همين اساس، هر موضع و هر حرکت دولت چين يا در راستای منافع سرمايه های آمريکائی است و يا در جهت حمايت از منافع سرمايههای اروپائی است.
٢. سلاح ميکروبی چين
عدهای هم ويروس ۱۹-COVID را بخشی از برنامهی تسليحات ميکروبی چين عنوان کردهاند.
program-possi/https://www.washingtontimes.com/news/2020/jan/26/coronavirus-link-to-china- biowarfare-
بنا بر دلائل فوقالذکر از آن جائی که حاکمان اصلی در چين سرمايههای غربی هستند، چنانچه “برنامه”ای هم در جهت “تسليحات ميکروبی” در چين در دست اقدام باشد، آن هم متعلق به دولتهای غربی است و دولت چين بدون همآهنگی با
دولتهای غربی و يا بدون اطلاع آنان قادر به انجام اينگونه فعاليتها نيست.
٣. ويروس آزمايشگاهی
مورد ديگری که در ارتباط با چين عنوان شده اين است که ويروس کرونا در لابراتوار ويروسشناسی شهر ووهان چين ساخته شده است.
https://www.washingtontimes.com/news/2020/apr/28/wuhan-laboratory-most-likely- coronavirus-source-us/
عنوان شدن اين مورد به تنهائی اثبات میکند که “افسانه”ای که توسط دولتها و رسانه های امپرياليستی در ارتباط با “خفاش” و “مار” و “مورچه خوار” سر داده شده، مانند تمام گزارشات ديگرشان دروغ بیشرمانه ای بوده است.
۴. شبکه ی ارتباطاتی ۵G
عده ای ادعا کردهاند که اينچنين ويروسی در واقعيت وجود ندارد و تمام اين عوارض و بيماریها، ناشی از به کارانداختن شبکه ی ۵G در شهر ووهان چين در اواخر سال ٢٠١٩ و سپس در سائر کشورها میباشد.
https://www.bitchute.com/video/H4W7FwBy0Ukh/
۵G شکل جديد و تکامل يافته ی شبکه ی تلفنی ۴G با ١٠٠ برابر قدرت بيشتر در حجم و سرعت در تبادل اطلاعات میباشد.
طرفداران اين نظريه عنوان میکنند که امواج الکترومغناطيسی شبکهی ۵G روی ارگانيسم انسانی تائيرات سوء داشته و سريعن موجب بيماریهای گوناگون میشود و اين بيماری کرونا نيز از اين جمله است.
موضوعی که در بررسی اين نظريه بايد در نظر گرفت اين است که ۵G در کاملترين شکل خود شبکه ای از امواج راديوئی خواهد بود که تمام سطح کره ی زمين را در بر گرفته و خواهد پوشاند و در اين حالت تمام سازندهگان، مالکان و صاحبان قدرت و سرمايه نيز که در روی کره ی زمين زنده گی میکنند در معرض اين تائيرات سوء قرار گرفته و بلافاصله بيمار خواهند شد! اين درست است که صاحبان قدرت و سرمايه، آينده ی جهان و به خصوص شرائط محيط زيستی را به خاطر منافع امروزشان به مخاطره میافکنند ولی چندان منطقی به نظر نمیرسد که چيزی را بسازند که باعث بيماری خودشان هم بشود و امروزشان را هم خراب کند!
موضوع ديگر اين که کشور ايران هنوز دارای سيستم ۵G نشده ولی مردم ايران به نسبت بالائی به بيماری کرونا مبتلا شدهاند.
۵. ديجيتال آی دی digital ID
عده ی ديگری معتقدند که اين ويروس توسط “يکدرصد” معروف ساخته و پخش شده است.
http://www.hetgekrookteriet.com/Diverse_artikelen/Janet_Ossebaard.html
مدتها پيش نظريهای مطرح گرديد مبنی بر اين که يک درصد از کل جمعيت جهان که عمدتن سرمايه داران بزرگ آمريکا هستند، مالک بخش اعظم ثروت جهان شدهاند و به خاطر همين قدرت اقتصادی، به طور پنهانی و پشت پرده، زمام اختيار تمام دولتها را نيز در دست دارند و تمام سياستهای جهانی را تعيين میکنند و در حال حاضر نيز مشغول پيشبرد سياست “گلوباليسم” در سطح جهان هستند.
به نظر اين عده، “يکدرصد”یها موفق به ساختن يک نوع ميکروچيپ microchip شدهاند که با واردکردن آن به درون بدن افراد، میتوانند آنها را از طريق امواج ۵G در هر زمان و مکان کنترل کنند و بدين ترتيب کنترل کاملی بر تمام جهان اعمال کنند. اما برای واردکردن اين ميکروچيپ به درون بدن انسانها نياز به بهانهای داشتند که با ساختن
ويروس ۱۹-COVID و شايعساختن بيماری کرونا، زمينهی پيشبرد طرحشان را ايجاد کردند. آنها در ابتداء ويروس ۱۹-COVID را ساخته و در جهان پخش میکنند. اين ويروس باعث کشته شدن تعدادی از انسانها میشود و در بطن چنين شرائطی، اين “يکدرصد”یها توسط رسانه های مزدورشان ترس و وحشت عظيمی را بر جهان حاکم میسازند. پس از مدتی همين “يک درصد”یها واکسن اين ويروس را ارائه میکنند و مردم نيز در سايه ی اين ترس و وحشت عظيم، داوطلبانه خواستار دريافت اين واکسن میشوند و “يکدرصد”یها هم به هنگام تزريق اين واکسن، ميکروچيپ مورد نظر خود را به طور پنهانی وارد بدن انسانها میکنند.
صرفنظر از امکان تکنولوژيک اجراء اين طرح، چند موضوع مطرحشده در اين نظريه قابل تامل است.
تهيه و استفاده از digital ID چند سالی است که از سوی بيل گيتس به طور علنی عنوان شده است و به همين دليل بقيهی اين طرح را ديگر نمیتوان به طور پنهانی به پيش برد؛ يعنی اين که به بهانهی تزريق واکسن کرونا و به همراه آن، ميکروچيپ مورد نظر را به طور پنهانی وارد بدن انسانها کرد!
https://id2020.org/
گذشته از اينها، چنانچه اين “يکدرصد”یها درصدد پيشبرد چنين توطئهای با اين شدت و وسعت بودند، مطمئنن اجزاء اين توطئه را کاملن مخفی نگاه میداشتند.
موضوع مهم ديگر خود “يک درصد”یها میباشد. “يکدرصد”یهای اين نظريه تمامن آمريکائی هستند و شکی نيست که دارای قدرت اقتصادی و سياسی بسياری هم هستند ولی به شدت با “يک درصد”یهای اروپا، روسيه و ژاپن که همانا سرمايه داران بزرگ اين مناطق هستند، اختلاف منافع دارند و اين اختلاف منافع را میتوان هر روزه در قالب جنگهای منطقه ای در چارگوشه ی جهان مشاهده کرد. بنابراين در زمينه ی اين اختلاف منافع، هنوز شرائط بين المللی لازم جهت اجراء اينگونه طرحها آماده نيست.
۶. کاهش جمعيت جهان
عده ای هم عنوان میکنند که همين “يک درصد”یها خواستار کاهش جمعيت جهان هستند. يعنی اين که میخواهند جمعيت جهان را که در حال حاضر نزديک به ٨ ميليارد نفر است به نيم ميليارد نفر کاهش بدهند. به همين خاطر ويروس ۱۹-COVID ساخته و در جهان پخش کردهاند.
اين درست است که “يک درصد”یها خواستار کاهش جمعيت جهان هستند ولی عملی ساختن اين خواست با يک طرح بلندمدت امکانپذير است و نمیتوان با ساخت و پخش يک ويروس به اين هدف نائل آمد؛ به طوریکه در مدت کوتاهی ۵/٧ ميليارد انسان را قتل عام کرد! از سوی ديگر طبق گزارش رسانه ها، در همين مدتی که مردم جهان را در خانه های شان زندانی کردند، آمار تعداد بارداری در جهان هم بالا رفته است!
https://merionwest.com/2020/03/10/the-coronavirus-and-modern-malthusians/
٧. کرونا و خروج انگليس از اتحاديه ی اروپا
اواخر مارس ٢٠٢٠ دولت انگليس اعلام میکند که به خاطر شيوع بيماری کرونا، روند خروج انگليس از اتحاديهی اروپا چند سال طول خواهد کشيد.
https://www.theguardian.com/politics/2020/mar/30/extend-brexit-transition-by-years- over-coronavirus-uk-told
به همين خاطر عده ای ادعا کردند که ويروس کرونا توطئه ای است برای متوقفکردن روند خروج انگليس از اتحاديه ی اروپا.
در پاسخ به اين نظريه بايد گفت مخالفين خروج انگليس از اتحاديهی اروپا بسيار ضعيفتر از موافقين آن، که يکی از آنها آمريکاست، میباشند و به همين خاطر قادر به پيشبرد چنين توطئهای با اين وسعت نيستند.
٨. بنياد بيل گيتس Bill and Melinda Gates Foundation
بيل گيتس به عنوان يکی از سرمايهدارن بزرگ آمريکا از سهامداران عمده ی چند شرکت بزرگ داروئی در جهان است که به خصوص در زمينه ی تهيه ی واکسن فعال میباشد. به همين خاطر عدهای عنوان کرده اند که ويروس ۱۹-COVID توسط وی ساخته و پخش شده است که بعدها نيز با ارائه ی واکسن و فروش آن سود هنگفتی را به دست آورد.
اين کاملن روشن شده است که شرکتهای بزرگ داروئی برای کسب سود بيشتر دست به هر جنايتی میزنند و جنايتهایشان را هم کاملن مخفيانه و در کشورهای فقير به بهانهی معالجه صورت میدهند و در مورد بيماری کرونا هم بسيار امکان دارد که واکسن پيشگيری و يا داروی معالجه ی آن را ارائه کنند. اما همانطور که قبلن هم گفته شد تمام فعاليتهای بيل گيتس کاملن علنی است و به همين خاطر نمیتواند توطئه ای با اين وسعت را به طور مخفيانه انجام بدهد. دوم اين که اگر هم بخواهد چنين توطئه ای را انجام بدهد مسلمن بايد از حمايت يک چند قدرت دولتی برخوردار باشد که در اين مورد هم حتمن بايد دولت آمريکا باشد. سوم اين که بايد به اين سوال هم پاسخ داد که چرا توطئه اش را از شهر ووهان چين آغاز کرده است؟
https://www.nytimes.com/2020/04/17/technology/bill-gates-virus-conspiracy- theories.html
٩. ارتش آمريکا
ژائو ليجيان، يک سخنگوی وزارت خارجه چين در تاريخ ١٢ مارس ٢٠٢٠، در توييتی میگويد که ارتش آمريکا اين ويروس را به شهر ووهان چين وارد کرده است.
https://www.bbc.com/persian/magazine-52483905
به خاطر مجهولاتی که در اين ادعا وجود دارد، نمیتوان آن را جدی دانست. چرا و با چه اهدافی و برای کدام منافع، ارتش آمريکا اين کار را انجام داده و چهگونه و در چه زمانی اين کار صورت گرفته است؟
١٠.آزمايشگاه ميکروبی نظامی آمريکا
فردی به نام لاری رومانف ادعا میکند که ممکن است آزمايشگاه ميکروبی نظامی آمريکا در فورت دتريک، در ايالت مريلند، منبع اصلی اين ويروس بوده باشد. وی معتقد است که چون اين آزمايشگاه در سال گذشته به دليل نبودن تضمين جهت جلوگيری از نشت پاتوژن بسته شده است، ويروس ۱۹-COVID هم از همين آزمايشگاه به بيرون “نشت” کرده است.
https://www.bbc.com/persian/magazine-52483905
چنانچه اين نظر درست باشد بايد در اولين مرحله، بيماری کرونا در آمريکا شايع میشد که نشد!
١١.گريز تصادفی ويروس کرونا از آزمايشگاهی در ووهان
در ١۴ آوريل ٢٠٢٠ روزنامه ی واشنگتن پست مینويسد که در سال ٢٠١٨ دو نماينده ی علمی سفارت آمريکا در پکن چندين بار از انستيتوی ويروس شناسی شهر ووهان چين بازديد کرده و درباره ی “آزمايشگاهی که درباره ی انتقال ويروسهای کرونا از خفاش تحقيقات خطرناکی میکند، به اندازه ی کافی امن نيست” به واشنگتن هشدار داده بودند.
https://www.washingtonpost.com/opinions/2020/04/14/state-department-cables- warned-safety-issues-wuhan-lab-studying-bat-coronaviruses/
همين مورد زمينه ای میگردد تا دولت آمريکا مدعی شود که اين ويروس به طور تصادفی از انستيتوی ويروس شناسی شهر ووهان در چين خارج شده است.
https://www.dailymail.co.uk/news/article-8223779/Coronavirus-originated-bungled- experiments-Wuhan-lab-bombshell-report-claims.html
بنابراين در شهر ووهان چين يک انستيتوی ويروس شناسی وجود دارد و در اين انستيتو دربارهی انتقال ويروسهای کرونا از خفاش تحقيقات خطرناکی میشده است. اما چرا دولت چين بايد به “نماينده گان علمی سفارت آمريکا” اجازه ی بازديد از اين انستيتو را بدهد؟ علارغم اين که اين انستيتو در خاک چين است ولی نه متعلق به چين است و نه متعلق به دولت چين؛ بلکه متعلق به صنايع نظامی آمريکا و ارتش آمريکا است و “نمايندهگان علمی سفارت آمريکا” جهت بازديد از اين انستيتو نيازی به اجازه ی دولت چين ندارند!
پس، به راستی که ويروس ۱۹-COVID از خفاش به انسان منتقل شده است اما، در زمان حاضر خون آشامتر از “خفاش”ی به نام امپرياليسم آمريکا در جهان وجود ندارد که “پروسه ی انتقالپذيری و دوران جهش” اين ويروس را در انستيتوی ويروسشناسی شهر ووهان چين صورت بدهد و سپس با انتقال اين ويروس به خارج از اين انستيتو باعثکشتار انسانها گردد!
تکوين آمريکا
سالهای ١۶٠٠ گروههای بسياری از کشورهای مختلف اروپا به سرزمينی که بعدها آمريکا نام گرفت، مهاجرت میکنند.
اين مهاجرين با برخورداری از حمايت دول استعمارگر اروپائی و با قتل عام بوميان سرخپوست اين منطقه و تصاحب زمينهای حاصلخيز و معادن طلا و همچنين با واردکردن اهالی قاره ی آفريقا به عنوان برده و يا نيروی کار رايگان، به زودی به مردمی ثروتمند مبدل میگردند و بدين ترتيب جامعه ای تحت حاکميت دولت استعمارگر انگلستان در اين منطقه شکل میگيرد که بنيانهایش از همان ابتداء بر اساس ستم، استثمار، سرکوب، کشتار، جنايت، چپاول، فساد و توطئه بنا نهاده شده بود.
دولت تازه تاسيس آمريکا در اواخر قرن ١٨ به مخالفت با دولت انگلستان برمیخيزد و نهايتن در سال ١٧٨٣ با حمايت دولت استعمارگر فرانسه، انگلستان را مجبور به پذيرش استقلال آمريکا میسازد. اما آمريکا علارغم اين کسب استقلال، هيچگاه دست از رقابت و کشمکش با اروپا برنداشت و آن را تا همين امروز هم ادامه داده است.
از اواخر قرن ١٩ دولت آمريکا تجاوز به کشورهای ديگر را در قاره ی آمريکا آغاز میکند و بلافاصله تجاوزگریاش را به خارج از قاره ی آمريکا نيز گسترش میدهد که از همين زمان روياروئی مستقيم دولت آمريکا با دول استعمارگر اروپائی آغاز میگردد. به همين خاطر دول استعمارگر اروپائی بار ديگر موضوع “اتحاد اروپا” را اما اين بار در چارچوب رقابت با ايالات متحده ی آمريکا مطرح میسازند: “در شرائط اقتصادی کنونی يعنی در رژيم سرمايه داری، تشکيل کشورهای متحده ی اروپا معنایاش متشکل ساختن ارتجاع برای جلوگيری از تکامل سريعتر آمريکا خواهد بود )لنين: درباره ی شعار کشورهای متحده ی اروپا، ٢٣ اوت سال ١٩١۵. روزنامهی سوسيالدموکرات، شماره ۴۴(“.
جنگ جهانی اول
در اوائل قرن بيستم، سرمايههای امپرياليستی ايالات متحده ی آمريکا رقابت خود با سرمايه های امپرياليستی اروپائی و بهخصوص با سرمايههای فرانسوی را از طريق تقويت سرمايه های آلمانی پی میگيرند. سرمايه های آلمانی هم که به خاطر شرائط تاريخی – اقتصادی خود ديرتر از انگلستان و فرانسه وارد بازار استعمار جهانی شده اند و سهم بسيار کمی از اين غارت جهانی نصيبشان شده است به اين حمايت نيازمندند و بدينترتيب آلمان با حمايت آمريکا وارد جنگ با انگلستان و فرانسه شده و جنايت عظيم جنگ جهانی اول به وقوع میپيوندد.
پيش از آغاز جنگ جهانی اول و تا سالها پس از آن، آمريکا هم به انگلستان وام میدهد و هم به آلمان؛ هم به انگلستان سلاح میفروشد و هم به آلمان! و بدين ترتيب آمريکا مقصر اصلی در وقوع جنگ جهانی اول بوده و مسئوليت تمام خسارات ناشی از اين جنگ هم به عهده ی اوست.
هيتلر
آلمان در جنگ جهانی اول شکست میخورد ولی هنوز هم میتواند به عنوان ابزاری در دست آمريکا عليه رقبای اروپائی به کار گرفته شود و با همين هدف از سال ١٩٢٢ خانوادهی “بوش” و چند سرمايه دار بزرگ آمريکائی به حمايت از حزب “ناسيونال سوسياليسم” هيتلری میپردازند.
https://www.theguardian.com/world/2004/sep/25/usa.secondworldwar
در نتيجه ی همين حمايت مالی آمريکا، حزب “ناسيونال سوسياليسم” در آلمان در سال ١٩٣٣ با اکثريت بالا در انتخابات پيروز میشود و خود را آماده میسازد تا در سال ١٩٣٩ بار ديگر اروپا را به کام جنگ ديگری بکشاند که در طول آن بيش از ۵٠ ميليون نفر از مردم اروپا جان ببازند و تقريبن تمام شهرهای بزرگ اروپا کاملن ويران شوند و بدين ترتيب هيتلر خدمت تاريخی خود را به آمريکا انجام میدهد و هژمونی تاريخی اروپا بر جهان برای هميشه به پايان میرسد و باز هم مسئوليت تمام خسارات ناشی از جنگ جهانی دوم نيز بر عهدهی آمريکاست.
جنگ سرد
با پيروزی اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی در جنگ جهانی دوم و متعاقبن شکل گيری بلوک سوسياليستی در شرق اروپا، کشورهای اروپای غربی مورد نياز آمريکا قرار میگيرند. بدين خاطر دولت آمريکا توسط ايجاد بلوکی از کشورهای اروپای غربی به عنوان متحدين خود، دوران “جنگ سرد” را در ستيز با بلوک شرق آغاز میکند.
در ماه ژوئن ١٩۴٧ “جرج کاتلد مارشال” )George Catlett Marshall, Jr( وزير امور خارجه ی وقت آمريکا، با ارائه ی يک طرح اقتصادی که به “طرح مارشال” )Marshall Plan( معروف گرديد دول اروپائی را با شرط “همکاری مشترک” و پذيرش هژمونی آمريکا مورد حمايت اقتصادی آمريکا قرار داد و اتحاد نسبتن پایداری را ميان کشورهای اروپای غربی و به رهبری آمريکا ايجاد کرد.
جنگهای نيابتی
با ظهور علائم فروپاشی اتحاد شوروی در اوائل دهه ی ١٩٩٠، سرمايه های امپرياليستی آمريکا ديگر به شکل سابق نيازمند اتحاد با سرمايه های امپرياليستی اروپا نيستند. از اين مقطع به بعد، روند رو به رشد تضادهای امپرياليستی بر سر هژمونی و منافع بيشتر در دنيای پس از جنگ سرد در سطحی جهانی اوج میگيرد و روند جنگهای نيابتی آغاز میگردد.
تضاد منافع اين دو گروه سرمايههای امپرياليستی که تا اين لحظه تحتالشعاع مقابله با اتحاد شوروی قرار داشت، بار ديگر علنی میگردد و اولين رودرروئی سرمايه های امپرياليستی اروپا و آمريکا در منطقه ی بالکان و تقسيم کشور يوگسلاوی نمايان میگردد که در نتيجه ی آن اروپا و مهمتر از همه آلمان، از بسياری از منابع نفت و خطوط انتقال انرژی محروم میشود و بدين ترتيب سرمايه های امپرياليستی آمريکا بار ديگر ضربه ی اقتصادی شديدی را به سرمايه های امپرياليستی اروپا در منطقهی بالکان وارد میآورند.
از همين جا سرمايه های اروپائی متوجه میشوند که با از ميان رفتن “خطر سرخ”، ديگر اين “در بر پاشنه ی سابق نمیچرخد” و ديگر مانند قبل، مورد حمايت سرمايههای آمريکائی نيستند. به همين خاطر درصدد تقويت بيشتر اتحاد در ميان دول اروپائی برآمده و “اتحاديه ی اروپا” را در ٧ فوريه ١٩٩٢ طی “معاهده ی ماستريخت” سازمان میدهند.
در دهه ای آخر قرن ٢٠، سرمايههای امپرياليستی آمريکا سياست جديدی را در سطح جهانی آشکار میسازند. آمريکا با سازماندادن گروههای مسلحی در نقاط مختلف جهان با عنوان “بنيادگرايان اسلامی” و به خصوص با به آتش کشيدن برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نيويورک، در کنار تمام اهداف جنايتکارانه ی خود، امر رقابت با اروپا را نيز مجددن سازماندهی میکند. با تزريق دلار به صنايع نظامی جهت توسعه و گسترش زرادخانه ی اتمی و غيراتمی آمريکا، شروع به لشگرکشی به مناطقی میکند که قلمرو فعاليت سرمايه های رقيب بهخصوص سرمايه های اروپائی و روسی را محدود سازد. با اين که آمريکا با لشگرکشی به افغانستان و عراق و با سازماندهی “بهار عربی” در کشورهای الجزائر، تونس، سوريه، ليبی، مصر و يمن ضربات سنگينی به اقتصاد اروپا وارد میآورد، اما موفق نمیشود هيچيک از اين کشورها را تحت سلطه ی همه جانبه ی خود درآورد و به خصوص در سوريه به خاطر رقابت سرمايه های امپرياليستی اروپا و عمدتن فرانسه و روياروئی شديد روسيه، متحمل شکست سنگينی میشود.
جنگ بيولوژيک
در اين دوره از رقابتهای اروپا و آمريکا، سرمايه های اروپائی همواره نشان داده اند که در مقابل زياده خواهی های آمريکا عقب نخواهند نشست. در نتيجه، سرمايه های آمريکائی هم در مقابله با سرمايه های اروپائی متوسل به سلاحهای بيولوژيک میشوند و پس از ساختن و انتشار ويروسهای “سارس” و “مرس” و پس از آن نيز با ايجاد تغييراتی در ويروس “سارس” و ساختن ويروسی جديد با نام ۱۹-COVID بار ديگر قصد ويرانی اروپا را میکنند.
تقريبن از ابتداء قرن بيستم توليد تسليحات ميکروبی و بيولوژيک در دستور کار قدرتهای امپرياليستی قرار میگيرد و از آن زمان تاکنون بسياری از آنان به اين نوع از تسليحات مجهز شده اند. اما از آغاز قرن ٢١ استفاده از اين تسليحات به خصوص توسط آمريکا رواج بسياری يافته است.
شرکت چينی هواوی )Huawei( در سال ١٩٨٧ در شهر شنژن Shenzhen چين به عنوان نماينده ی فروش يک شرکت سويچسازی هنگ کنگی (Private Branch Exchange (PBX تاسيس میشود.
پس از چند سال با سرمايهگذاری مشترک شرکتهای خدمات اينترنتی از آلمان، آمريکا، انگليس، سوئد، فنلاند، نروژ، هلند و هند بلاخره در سال ٢٠١٢ بزرگترين شرکت چند مليتی ارائه کننده ی خدمات ارتباطی در زمينه ی شبکه های کامپيوتری در جهان میشود و در سال ٢٠١٣ موفق به دستيابی به تکنولوژی ۵G میگردد.
https://www.huawei.com/en/about-huawei/corporate-information/milestone
سهام عمده ی اين شرکت متعلق به سرمايه های اروپائی است و به همين دليل هم مورد مخالفت سرمايه ها و دولت آمريکا قرار گرفته است.
https://thetechzone.ca/partners/huawei/
علارغم مخالفتهای شديد آمريکا، شرکت هواوی در آوريل سال ٢٠١٨ تصميم میگيرد که در اواخر سال ٢٠١٩ شهر ووهان چين را به طور کامل تحت پوشش شبکه ی ۵G قرار دهد.
https://www.businessinsider.nl/coronavirus-conspiracy-5g-masts-fire-2020- 4?international=true&r=US
روز ١٢ آوريل ٢٠١٩ رئيس جمهور آمريکا اعلام میکند: “مسابقه ی ۵G، مسابقهای است که آمريکا بايد برنده شود. ما نمیتوانيم به هيچ کشور ديگری اجازه دهيم که در اين صنعت قدرتمند آينده، از آمريکا پيشی بگيرد.” وی همچنين گفت که در اين جهت “مقررات” را کاهش خواهد داد.
https://www.bloomberg.com/news/articles/2019-04-12/fcc-to-auction-broadest-set-of- airwaves-yet-to-spur-5g-service
اين “کاهش مقررات” همان “گريز تصادفی”!!! ويروس ۱۹-COVID از انستيتوی ويروس شناسی شهر ووهان چين است که زمينهی توجيه آن در سال ٢٠١٨ توسط گزارش “دو نماينده ی علمی سفارت آمريکا در پکن” آماده شده بود.
آمريکا با اجراء طرحی در چين به نام PREDICT طی ١٠ سال گذشته، ١٢٠٠ ويروس کشنده را شناسائی میکرد که شامل ١۶٠ ويروس کرونا بود. دو ماه قبل از شيوع ويروس کرونا در شهر ووهان چين، ظاهرن رئيس جمهور آمريکا اين برنامه را تعطيل میکند!؟
-سناتور-دموکرات-درباره-شيوع-احتمالی-۲۰۲۰۰۴۰۶۶۲۰۴۴۴۴/https://ir.sputniknews.com/world کرونا-توسط-آمريکا-دست-به-افشاگری-زد/
از ماه سپتامبر ٢٠١٩ بيماران کرونائی در سطح شهر ووهان چين ديده میشوند و پس از آن ايران و اروپا به شدت آلودهی اين ويروس میگردند.
روز ٣١ مارس ٢٠٢٠ شرکت هواوی اعلام میکند که راه اندازی شبکه ی ارتباطی ۵G در اروپا را به تعويق انداخته است و بدين ترتيب آمريکا به هدف خود میرسد و به اروپا “اجازه” نمیدهد که در راه اندازی شبکه ی ارتباطی ۵G از آمريکا پيشی بگيرد!!!
https://www.bbc.com/news/technology-52108172
ايران
سالهای متمادی است که ايران يکی از مناطق مورد مناقشه ی آمريکا و اروپا شده است و هر يک از اين دو قطب قدرتمند اقتصادی خواستار منافع بيشتری از غارت ثروتهای ايران نسبت به رقيب هستند.
هنگامی که اين تقسيم منافع توسط کشمکش های چندين ساله به نتيجه نمیرسد سه دولت اروپائی آلمان، انگليس و فرانسه از ٢١ اکتبر ٢٠٠٣ نمايش “مذاکرات هسته ای” را آغاز میکنند و بالاخره در سال ٢٠٠۶ آمريکا، چين و روسيه نيز وارد اين نمايش شده و به طور پنهانی به تقسيم منابع ثروتهای ايران در ميان خود میپردازند و به موازات اين مذاکرات، جهت لاپوشانی کردن تضاد خود، توسط نماينده گانشان در شورای امنيت سازمان ملل، قطعنامهای را نيز عليه ايران صادر میکنند.
پس از دوازده سال مذاکره، در ٢ آوريل ٢٠١۵ توافقنامه ای با عنوان “برنامه ی جامع مشترک” (برجام) ميان آلمان، آمريکا، انگلستان، چين، روسيه و فرانسه امضاء میشود که طبق آن، سهم هر يک از اين دول غارتگر از ثروتهای مردم ايران تعيين میشود و رژيم حاکم بر ايران نيز متعهد میگردد تا اين منافع را تامين نمايد.
اما پس از به قدرت رسيدن جمهوریخواهان در آمريکا در نوامبر ٢٠١۶ دولت آمريکا اعلام میکند که تقسيم بندی مندرج در “برجام” را قبول ندارد و خواستار انجام ” اصلاحات”ی در اين توافقنامه میشود که منظور، سهم بيشتری از غارت ايران بود.
سرمايه های اروپائی به خواست آمريکا پاسخ مثبت نمیدهند تا اين که در روز ٨ مه ٢٠١٨ آمريکا با خروج از توافق “برجام”، سياست “تحريم های همه جانبه عليه ايران” را اعلام میکند که در واقع ايجاد محدوديت در مقابل سرمايه های اروپائی بود و بدين ترتيب سرمايه های اروپائی بسياری را از غارت ايران محروم میسازد.
پس از خروج آمريکا از توافق برجام، کشورهای اروپائی اعلام میکنند که با حفظ توافقنامه ی برجام به غارت خود از ايران ادامه خواهند داد و در اين راستا بلاخره طرح اينستکس (INSTEX) را ايجاد میکنند.
در ابتداء قرار بود اينستکس موسسهای متعلق به اتحاديهی اروپا باشد اما مورد توافق تمام کشورهای عضو اتحاديه ی اروپا قرار نگرفت و به شکل يک شرکت خصوصی توسط آلمان، انگليس و فرانسه، در ٣١ ژانويه ٢٠١٩ در فرانسه به ثبت میرسد. در دسامبر سال ٢٠١٩، شش کشور بلژيک، دانمارک، سوئد، فنلاند، نروژ و هلند نيز به اينستکس میپيوندند.
در ماه فوريه ٢٠٢٠ و در جهت جلوگيری از انجام اولين معامله در چارچوب اينستکس که برای ماه مارس ٢٠٢٠ برنامه ريزی شده، ويروس ۱۹-COVID که از انستيتوی ويروسشناسی شهر ووهان چين توسط آمريکا “گريز تصادفی”!!! کرده است، وارد شهر قم در ايران میشود!
اما اروپا که مصمم است غارت ثروتهای ايران را به هر قيمتی برای خود حفظ کند در ماه مارس ٢٠٢٠ و در گيرودار آلوده گی شديد به بيماری کرونا، از انجام اولين مبادله ی تجاری موفقيتآميز اروپا با ايران از طريق اينستکس خبر میدهد و بدين ترتيب اعلام میکند که آمريکا با حمله ی ويروسی هم نمیتواند اروپا را وادار به تسليم کند!
ايتاليا و اسپانيا
همانطور که قبلن نيز گفته شد پس از به قدرت رسيدن جمهوریخواهان در آمريکا در نوامبر ٢٠١۶ دولت آمريکا اعلام میکند که تقسيم بندی منافع دول غربی مندرج در “برجام” را قبول ندارد و با تهديد به اين که از توافق “برجام” خارج خواهد شد، خواستار سهم بيشتری از غارت ثروتهای مردم ايران میشود.
آلمان به عنوان يکی از کشورهائی که منافع بسياری را در ايران دارد زودتر از ديگران به چاره جوئی برمیخيزد و از يک سو در وين پايتخت اتريش، به مذاکرات پنهانی با ديپلماتهای آمريکا، انگليس وفرانسه میپردازد و از سوی ديگر دولتهای انگليس و فرانسه را با خود همراه میسازد که در پوشش اعلام تحريمهای جديدی عليه ايران، منافع سائر کشورهای اروپائی را به نفع آمريکا محدود سازند و اين پيشنهاد را در جلسه ی وزرای خارجهی کشورهای عضو اتحاديه ی اروپا در روز چهارشنبه ٢٨ مارس ٢٠١٨ اعلام کرده و خواستار حمايت سائر کشورها از اين پيشنهاد میشوند که با مخالفت اتريش، اسپانيا و ايتاليا روبه رو میگردند. اينان يک بار ديگر در ديدار وزيران اتحاديه ی اروپا روز ١۶ آوريل در لوگزامبورگ پيشنهاد خود را مطرح میسازند و باز هم ايتاليا به مخالفت برمیخيزد. به خصوص که ايتاليا بزرگترين خريدار نفت ايران در اروپا میباشد.
همچنين، در سال ٢٠١٣ سرمايه های اروپائی مستقر در چين “راه ابريشم جديد” را طراحی میکنند که يک مسير تجاری ميان ۶٠ کشور از خاور دور تا شمال آفريقا و اروپا میباشد. ايتاليا به عنوان کشوری از اتحاديه ی اروپا که “راه ابريشم جديد” بدان ختم میشود در ٢٣ مارس ٢٠١٩ اين قرارداد را امضاء میکند. اين طرح نيز به عنوان يک طرح اروپائی مورد مخالفت سرمايهها و دولت آمريکا قرار میگيرد.
بنابراين کاملن منطقی است که اسپانيا و ايتاليا از ميزبانان اصلی “کرونای آمريکائی” در اروپا باشند.
روز ۵ آوريل ٢٠٢٠، دو روز قبل از گردهمآئی سران اتحاديهی اروپا در مورد “بحران کرونا” Pedro Sánchez نخست وزير اسپانيا طی يک نامهی سرگشاده به سران ديگر کشورهای اروپائی “طرح مارشال” )marshallplan( را پيشنهاد میکند و اين به مفهوم تسليم در مقابل شرائط آمريکا مبنی بر پذيرفتن هژمونی آمريکا همانند شرائط پس از جنگ جهانی دوم است.
اروپا
به هنگام وقوع يک فاجعه ی طبيعی در ارتباط با بهداشت و درمان، اين کاملن منطقی است که جوامع ی که از نظر علم و تکنولوژی بهداشت و درمان توسعه نيافته هستند، زودتر از سائر جوامع مورد آلوده گی قرار گرفته و ضايعات بيشتری را متحمل شوند ولی در مورد “بحران کرونا” قضيه کاملن برعکس شده و به قول سازمان جهانی بهداشت، اروپا در کانون اپيدمی کرونا قرار دارد که اين نيز میتواند دليلی بر غيرطبيعی بودن اين فاجعه و حضور و نقش آمريکا در ايجاد اين بحران در اروپا باشد.
زمانی که “Victoria Nuland” معاون وزير امور خارجه آمريکا در يک تماس تلفنی با “Geoffrey Pyatt” سفير آمريکا در اوکرائين اين جمله را به کار میگيرد: ”.f**k the EU … “ مفهوم اش وجود تضاد شديدی ميان دولت آمريکا و اتحاديه ی اروپا است و به هر وسيله ای، حتی به يک جنگ بيولوژيک هم جهت حل اين تضاد، میتوان متوسل شد.
https://www.bbc.com/news/world-europe-26079957
شواهد نشان میدهد که با اين که دولتهای اروپائی در مقابل اين جنگ بيولوژيک آمريکا در نقطه ی ضعف هستند اما تصميم به مقاومت گرفته و حاضر به تسليم در مقابل آمريکا نيستند.
دول جنايتکار اروپائی با صرفهجوئی هر ساله در بودجه ی بهداشت و درمان باعث به وجودآمدن کمبودهای شديدی در اين بخش شده بودند؛ که اين خود نيز باعث مرگ ومير بيشتری گرديد. همچنين تعمدن با عدم اقدام به موقع باعث میشوند که افراد بيمار و سالمند که برای دولت و شرکتهای بيمه و بازنشسته گی هزينه بردار بودند، به کام مرگ فروروند. باارائهی آمارهای جعلی در مورد تعداد مبتلايان و کشته شدهگان و همچنين تبليغات بسيار زياد و هماهنگ در رسانههای مزدور خويش، ترس و وحشت بسيار عظيمی را ميان مردم خويش ايجاد میکنند تا در زمينه ی اين ترس و وحشت عمومی، دستشان برای هرگونه واکنش و مانور در مقابل اين بحران باز باشد و تمام خسارات ناشی از حمله ی سرمايه های آمريکائی عليه سرمايههای اروپائی را بر سر مردم ناتوان خويش خراب کنند.
ترس و وحشت ميان مردم اروپا از بيماری کرونا، بسيار بيشتر از ترسشان از بمبباران نازیها در جريان جنگ جهانی دوم است. در نتيجه ی اين ترس بیاساسی که برایشان ايجاد کرده اند، به طور دسته جمعی از دولتهای جنايتکارشان تقاضا میکنند که آزادیهای فردی و اجتماعیشان را محدود ساخته و در صورت تخطی مجازاتشان نمايند! حاضر شده اند ماهها خودشان را داوطلبانه در خانههایشان زندانی نمايند! و از تمام خواسته های اقتصادی و سياسی خود چشم پوشی کرده اند. اخراجهای دسته جمعی کارگران به آسانی صورت میگيرد. انجماد دستمزدهای کارگران هيچ مقاومتی را برنمیانگيزاند.
زمانی که سران کشورهای اروپائی با قاطعيت اعلام میکنند که ما ديگر نمیتوانيم به شرائط قبل از کرونا بازگرديم، مردم بايد به “زنده گی با فاصله” عادت کرده و آن را بپذيرند، مردم بايد همواره ماسک استفاده کنند، تجمعات ديگر امکانپذير نيست و …، دقيقن منظورشان اين است که اگر مسئله ی ويروس ۱۹-COVID را با تهيه ی واکس و داروی معالجه هم حل بکنند، آمريکا ويروس ديگری را به جانشان خواهد انداخت و اين معضل همچنان ادامه خواهد داشت.
آمريکا
اما سوال ظاهرن مهمی که در اين جا میتواند مطرح باشد اين است که اگر انتشار اين ويروس توسط آمريکا صورت گرفته است، چرا ميزان ابتلاء و آلوده گی در آمريکا بيشتر از هر کشور ديگری شده است؟
اولن، آمارهائی که توسط دولتها و بهخصوص دولت آمريکا در اين رابطه اعلام میگردد به هيچوجه قابل اعتماد نيستند. با اعلام تعداد بالائی از مبتلايان و فوتشدهگان میتوان راحتتر از خود رد اتهام کرد. در اين خصوص آش به قدری شور میشود که رئيس جمهور آمريکا هم، سائر کشورها را به دروغ گفتن درباره ی آمار واقعی مرگ ومير متهم میکند. دومن، در هر جنگی، طرف مهاجم هم متحمل خسارات جانی و مالی میشود و برای سرمايه های بزرگ آمريکائی اصلن مهم نيست که هزاران نفر از مردم آمريکا هم در جنگ با اروپا کشته شوند و يا تعدادی سرمايه های کوچک ورشکست شده و به کام سرمايه های بزرگ فرو روند!
اسناد و مدارک
بايد توجه داشت که اين موضوع را که ويروس ۱۹-COVID ساختهی لابراتوارهای سلاحهای بيولوژيک آمريکا در شهر ووهان چين است، با هيچ سند و مدرکی نمیتوان اثبات کرد مگر از ميان اخبار و اطلاعاتی که دولتهای آمريکا و اروپا ارائه میدهند، به اين نتيجهگيری رسيد.
ويروس و يا ويروسهای اوليه در شهر ووهان چين – چه از طريق انتقال از خفاش طبيعی و چه پخش آن توسط آمريکای خفاش – اکنون ديگر از ميان رفتهاند و ويروسهائی که در حال حاضر ميان انسانها در گردشاند، ويروسهای بازتوليدشده توسط ويروسهای اوليه میباشند و موجوداتی کاملن طبيعی هستند. بنابراين هيچ زيستشناسی و در هيچ لابراتواری و با هيچ ابزاری نمیتواند اثبات کند که اين ويروسها، پديدهای طبيعی نيستند. بنابراين نبايد بیهوده به دنبال اسناد و مدارک لابراتواری گشت!
تاکنون اينچنين بوده که بيماری ناشی از ويروس طبيعی، بيماری يک آب و هوای خاص و يا يک جغرافيای خاص بوده است، در حالی که ويروس ۱۹-COVID هم در فصل سرما عمل میکند و هم در فصل گرما فعال است و همچنين در سرتاسر جغرافيای کره ی زمين مشغول کشت وکشتار میباشد!
اما، چنانچه اين ويروس و بيماری ناشی از آن يک پديده ی طبيعی باشد، بدين مفهوم است که انسان بار ديگر در مقابل طبيعت دچار ضعف و زبونی شده و موجوديت انسان توسط طبيعت در معرض خطر قرار گرفته است. در چنين وضعيتی بسيار منطقی و عاقلانه است که انسانها با چشمپوشی موقتی از تمام اختلافاتی که با هم ديگر دارند، يکپارچه و متحد به مقابله با اين خطر طبيعی بشتابند.
در شرائطی که روزانه هزاران نفر در جهان به کام مرگ فرو میروند و بقيه انسانها نيز در وحشت کامل به سر میبرند، گذشته از اين که هيچ اتحاد و همکاری ميان دولتها مشاهده نمیشود بلکه رقابتها و کشمکشهای ميان اينان هر روزه بيشتر میگردد. آمريکا ناوگانهایاش را در خليج فارس جایگزين میسازد.
/ناوگروه-باتان-نيروی-دريايی-آمريکا-وارد-خليج-فارس-شد۶۹۹۴۳۰/http://www.qudsonline.ir/news
https://t.me/bbc_khabari/12479 https://t.me/bbcpersian/65724
و يا درصدد اشغال روستائی در سوريه است.
و يا در ماه فوريه به سومالی حمله ی هوائی انجام میدهد.
و يا از همه بدتر، بودجه ی سازمان جهانی بهداشت را قطع میکند.
https://www.dw.com/fa-ir/دونالد-ترامپ-سازمان-بهداشت-جهانی-را-تهديد-به-قطع-بودجه-کرد/a- 53055680
در مقابل، آلمان و فرانسه به عنوان مهمترين رقيبان آمريکا از سازمان جهانی بهداشت حمايت میکنند. تقاضای وام رژيم حاکم بر ايران از صندوق بينالمللی پول مورد مخالفت آمريکا قرار میگيرد ولی اروپا از آن حمايت میکند.
https://www.dw.com/fa-ir/بورل-متاسفيم-که-آمريکا-با-پرداخت-وام-به-ايران-مخالفت-ميکند/a-53216086
دولت آلمان ٣٠٠ سرباز به ليبی اعزام میکند.
https://www.dw.com/fa-ir/آلمان-در-ماموريت-نظامی-اتحاديه-اروپا-در-ليبی-شرکت-ميکند/a-53212141
اروپا برای رژيم حاکم بر ايران ماهوارهی “نور” هوا میکند. اسرائيل بخشهائی از کرانهی باختری رود اردن را که در جنگ ١٩۶٧ اشغال کرده بود، به انضمام خاک خود درمیآورد و مواضع گروههای تحت حمايت ايران در سوريه را بمباران میکند.
https://www.dw.com/fa-ir/آخرين-خبرهای-جمعه-١٢-ارديبهشت-١٣٩٩/a-53300736
سازمان ملل به دولتهای جهان هشدار میدهد که از بحران کرونا برای سرکوب و پيشبرد اهداف ضددموکراتيک خود سوءاستفاده نکنند. سازمان گزارشگران بدون مرز از سازمان ملل میخواهد تا به دولتهائی که در چارچوب مقابله با کرونا، آزادی بيان را محدود میکنند، اخطار جدی بدهد.
در راستای اين عدم همکاری ميان دولتها عليه کرونا، آش به قدری شور میشود که خانه ای دهکده هم میفهمند! روز اول ماه مه ٢٠٢٠ دبيرکل سازمان ملل از فقدان همکاری بين المللی در مقابله با کرونا ابراز نااميدی میکند.
https://www.facebook.com/bbcpersian/posts/10157980059627713:0
و يک روز بعد پاپ خواستار اتحاد سران کشورها در شرائط بحرانی میشود.
https://www.dw.com/fa-ir/آخرين-خبرهای-شنبه-١٣-ارديبهشت-١٣٩٩/a-53308645
اين رد گمکردنهای خانهای دهکده هم علت عدم همکاری دولتها عليه اين بيماری را بيشتر عيان میسازد؛ که اين بيماری، درد مشترک اينان نيست بلکه حملهی يکی عليه ديگری است!
موضوع ديگری که در اين جا قابلتوجه است اين است که بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت سالانه ١٠ ميليون نفر به بيماری سل مبتلا میشوند و از اين تعداد ١/۵ ميليون نفر کشته میشوند.
https://www.who.int/health-topics/tuberculosis#tab=tab_1
اما همين ارقام را تعداد بسيار کمی در جهان شنيده اند. دليلاش هم بسيار ساده است. سل يک بيماری طبيعی است و به طور طبيعی در جوامعی که از سطح پائين بهداشت و درمان برخوردار هستند، کشتار میکند و زياد مزاحم غارت و استثمار سرمايهها در جهان نمیشود. اما کرونا برای اروپا ساخته شده است!
يک موضوع قابل توجه ديگر، فيلم سينمائی “شيوع” است که در سال ٢٠١١ ساخته شده است. فيلمنامهی اين اثر که دربارهی پيدايش ويروسی ناشناخته و مرگبار در چين است شباهت های بسياری با اوضاع کنونی دارد.
اسکات برنز، نويسندهی فيلمنامه، برای نوشتن فيلمنامه از گروهی از ويروسشناسان و همه گيرشناسان، از جمله کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، مشورت گرفته بود. وی به مجلهی “هاليوود ريپورتر” میگويد: “وقتی با کارشناسان اين حيطه صحبت کردم، همهی آنها میگفتند که شيوع يک بيماری دير و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد.”
https://www.bbc.com/persian/magazine-52050737
نتيجه
جهت مقابله با هر بحران و مصيبت اجتماعی، اولين گام شناخت علل و زمينه های پيدايش آن است. بنا بر آن چه که گفته شد، شرائط حاضر نتيجهی کشمکش و جنگ ميان سرمايه های مختلف است و تنها راه مقابله و از ميان برداشتن آن، گسترش مبارزه ی طبقاتی در جوامع مختلف است. نبايد تحت تاثير تبليغات رسانه های امپرياليستی قرار گرفت. نبايد به خاطر شيوع يک بيماری خطرناک!؟ در جهان، تمام اختلافات و تضادهای طبقاتی را فراموش کرد و تمام حرکتهای اجتماعی را به تعطيلی کشاند. بلکه برعکس، بايد حرکتهای اجتماعی را توسعه و گسترش بيشتری داد و مبارزه ی طبقاتی را هر روزه اعتلاء بيشتری بخشيد.
ممنوعيتهای ارتباطی و تجمعاتی، کاملن بیاساس و غيرعادلانه هستند. بايد با مبارزه با اين محدوديتها و توسعه و گسترش اتحاد و سازماندهی کارگران و زحمتکشان، به مقابله با توطئه های امپرياليسم برخاست.
بهمن آرام مه ٢٠٢٠