شنبه ۲۴ خرداد، ۱۳۹۹-۲۰۲۰-۰۶-۱۳-SOS Iran- ترجمه <یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >: مشخصه سال ۲۰۱۹ و همچنین سر آغاز ۲۰۲۰ در آمریکای لاتین همراه با مبارزات تودهای بود. در مثال شیلی حتی میلیونها انسان در مبارزات طبقاتی مختلف شرکت داشتند و در موارد زیادی هم این مبارزات بشکل مسلحانه علیه نظم حاکم صورت گرفت.بطور کلی با وجود عنوان بالا، باید ازعمومی کردن وضعیت در آمریکای مرکزی و جنوبی اجتناب کرد. بطور مثال شرایط در ونزوئلا بشکل دیگری از بولیوی و شیلی است، و بعبارت دیگر آنچه که در پشت این جنبشها نهفته است، جهت حرکت و خصائل آنها را تعیین میکند از پایه کاملا متفاوتاند.
جنبشهای خلقی نه جنبشهای خالص پرولتری تودهای و نه مبارزاتی دهقانی و یا مبارزاتی برای حق حاکمیت و حقوق ساکنین بومی هستند و یا صرفا مبارزات بخشی از بورژوازی میباشند که میکوشد منافع خود را به پیش ببرد، بلکه آنها ترکیبی ازعوامل نام بردهاند که ناعدالتیهای اجتماعی موجود را که بصورت ذهنی و وعینی توسط تودهها درک میشوند، بیان میکنند و بروز چنین جنبشهای تودهای حاکی از ظرفیتهای انقلابی درونی آنهاست. بنابراین برای چندمین بار این مسئله مطرح میشود که آیا کمونیستها میتوانند در این مبارزات نقش پیشگامی خود را بعهده بگیرند؟ در جواب به این سوال باید گفت: هر چند که جنبش انقلابی- کمونیستی در سالهای اخیربه پیشرفتهای نایل آمدهاست بعنوان مثال در برزیل، مکزیکو یا اکوادور ولی در حال حاضرهنوز نتوانستهاست درمبارزات طبقاتی جاری مداخله موثر و انقلابی نماید.
با وجود موفقیتهای مهم کمونیستها در تشکیل حزب باید گفت که ازسال ۱۹۹۰، مرحله تدوام دفاع استراتژیک در آمریکای لاتین هنوز ادامه دارد و همانند تمامی نقاط درجهان، مداخله کمونیستها در مبارزه طبقاتی کاهش یافته و بدین لحاظ عموما به تدابیر دفاعی در برابر حملات بورژوازی محدود گشته است. بنابراین تا زمانیکه کمونیستها موفق نشوند نقش رهبری را دراین جنبشها کسب نمایند، این تلاشها موفق نبوده و نتیجه حرکت آنها یا به جهتگیری به نفع بورژوازی و یا به طرفداری از امپریالیسم ویا اصلاح طلبی منتهی گشته ویا کاملا فرو خواهد نشست. بنابراین کاملا مهم است که هم هم درزمان اعتلای مبارزات طبقاتی – تودهای و هم در حین آرامش نسبی طبقه و مبارزات طبقاتی، البته تا آنجائیکه درنظم جهانی سرمایه داری ـ امپریالیستی چنین چیزی امکانپذیر باشد- برایجاد ساختمان حزب وتشکیل سازمانهای تودهای پافشاری نمود.
همانطور که حوادث شیلی بعد از کودتای فاشیستی ۱۹۷۳ آشکارا نشان داد، رویای عبور مسالمت آمیز به جهات مختلف خطرناک خواهد بود. بدون اینکه حتی یک مثال موفق هم برای آن موجود باشد، همانطوری که در چاپ : کومپاس (۱) (KOMpass)- قطب نما- در باره تکامل کنونی در مکزیک نوشته شدهاست: «دولت با اتخاذ تمامی تدابیر لازم قدم عدم دنباله روی از آمریکای شمالی و کسب حاکمیت ملی همت کذارده است.» اینجا ضروری نیست به مثالهای فرضی دستیابی به اصلاح طلبی و در بهتریت حالت سوسیال- دمکراسی ابرادور(Obrador) اشاره و فلسفه بافی کرد. راه احتمالی اصلاحطلبانه (AmlOs)- آملوس- مکزیک چیزی غیر از مانوری عوامفریبانه نیست. سیاست سرکوبگرانه اخراج پناهجویان ترامپ حتی درمکزیک نیز به پیش برده میشود و بدون استثنا توسط دولت مکزیک پیاده شده است، برنامههای تعدیل اجتماعی دنبال گشته، خشونت علیه زنان همچنان لوث و بندرت مورد تعقیب قضائی قرار میگیرد. فعالین کمونیستی و اجتماعی همچنان توسط ارتش ونیروهای پلیس مورد تعقیب قرارگرفته و مخفیانه سر به نیست میشوند، قول افزایش حداقل دستمزد همچنان توسط کارفرمایان بخصوص در ماکیالادوراس۲(Maquiladoras) به تعویق انداخته میشود. در ژانویه سال پیش دهها هزار نفر خشم خود را علیه آن به خیابانها کشاندند. بله بعنوان کمونیستهای واقعی، ما جریانی جانبدارهستیم و میگوئیم رفرم و رویزیونیسم راه نجات برای آمریکای لاتین از وابستگی به امپریالیسم نیست.
اکوادور
دراکتبر سال پیش تظاهرات بزرگی علیه «لنین مورونو»(Lenin Moreno) و دولت او که درآوریل سال ۲۰۱۷ به ریاست جمهوری برگزیده شده بود انجام گرفت. انتخاب «مورونو» ابتدا بعنوان ادامه دهنده اهداف دولت ائتلافی(PAIS) رئیس جمهور سابق «رافائل کورا»(Rafael Correa) که از طرف رسانههی جمعی بورژوازی با علاقه بعنوان چپ عوامگرا خوانده میشود معرفی میشود. درحالیکه «کورا» میکوشید برنامههای نئولبیرالی خود را درزیرنطقهای توخالی ولی دهان پرکن ضد امپریالیستی پنهان نگهدارد، «مورونو»(Moreno) سعی داشت بیدرنگ سیاست نابرابری اجتماعی و غارتگرانه را علیه تودههای مردم شدت بخشد. در آگوست ۲۰۱۸ برنامه صرفهجویانهای از طرف دولت اعلام شد که در آن مواد سوختی شامل پرداخت یارانه از چهل سال پیش را کمتر و با صرفهکردن ادارات دولتی را مد نظر داشت و بالاخره در اکتبر طبق خواست« صندوق بینالمللی پول» (IWF) در کنارحذف یارانه مواد سوختی، کاهش دستمزد برای کارکنان خدمات عمومی مطرح گردید و اضافه بر آن تعرفههای مختلف بر اجناس وارداتی ملغی شد.
در کنارکارکنان خدمات عمومی بخصوص کارگران حمل ونقل، رانندگان تاکسی و شرکتهای کوچک کشتیرانی باربری و اعضای فامیل آنها هم نسبتا مورد اجحاف و ستم قرار گرفتند، هذچند که اعتراضات آنها از همان ابتدا مورد حمایت اتحدیههای کارگری قرار گرفت. ازجمله میتوان از برخورد شدید کنفدراسیون( کونای)۳ (CONAIE) که بومیان سرخپوست در آن برتری دارند سخن گفت . آنها تا کنون، چندین باربصورت رزمنده به میدآن آمدهاند و علیه تدابیر دیکته شده نولیبرالی از طرف بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول به مبارزه برخاسته و در سراسر کشور هم موجب اعتراض، راهبندان و فراخون به اعتصاب عمومی را جهت الغای این تدابیر تدارک دیدهاند. از آنجائیکه مخازن انبار بنزین و بدنبال آن تاسیسات استخراج نفت که بستر بروز خشم تودههای خلق بودند، اشغال و بطور گسترده فلج شدند. دولت با برقراری حکومت نظامی با شدت تمام به این مبارزات برخورد کرده و میکند. در روزهشتم اکتبر «مورونو» و دولتش مجبور شدند از پایتخت بگریزند چون: اولا، احتمال حمله به کاخ رئیس جمهوری وجود داشت وثانیا اینکه تلویزیون دولتی برنامههای خود را تعطیل کرده بود. دراین فاصله خواستههای جنبش در کنارحذف تدابیرصرفهجوئی به کنارگیری مورونو گسترش یافته بود. روز۱۲ اکتبر ممنوعیت خروج از منازل اعلام شد و ارتش علیه اعتصاب کنندگان وارد عمل شد. CONAIE)) بعنوان بزرگترین نیروی سازمان یافته در اعتراضات، مذاکره جهت حل مساله را پیشنهاد کرد در حالیکه ارتش میدانهای اشغالی و خیابانها را بعضا با خشونت تمام پاک میکرد. در این درکیریها مجموعا هشت نفر کشته و هزاران نفر زخمی ویا زندانی شدند. نیرو و خشم حاصله از مبارزه طبقاتی، نشانه بالائی از آمادگی مبارزاتی زحمتکشان و بخش معینی ازخرده تولید کنندگان را داشت که مورونو را مجبور کرد برنامه نواستعماری دیکته شده توسط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را پس بگیرد، در حالیکه سرکوب قضائی علیه تظاهرکنندگان ادامه دارد و در مقابل اعتراض نیروهای مختلف و همچنین انقلابیون در سطحی نازلتری در جریان است.
بولیوی
بولیوی همانند ونزوئلا، نیکاراگوا و یا برزیل مثال بارزی از دخالت مستقیم امپریالیسم آمریکا ست. دهها سال دزدی و ازامکانات دولتی بهرهمند شدن و در خدمت گرفتن سیاستمداران رفرمیستی که سرمایهداری را دست نخورده باقی گذاشتهاند-اوومورالس-(Evo Morales) در بیستم اکتبر باردیگر بعنوان نامزد (MSA—IPSP)(4) بعنوان رئیس جمهور انتخاب شد. بیش از همه صاحبنظران بورژوازی، رسانههای خارجی و نیز (۵) (OAS) این پیروزی را مشکوک اعلام کردند. در فوریه سال ۲۰۱۶ توسط مورالس همهپرسیای انجام شد که برای او امکان انتخابات شدن برای چهارمین بار را بعنوان رئیس جمهور تامین میکرد که درقانون اساسی وجود نداشت. نتیجه این همهپرسی منفی بود و بهمین دلیل انتخاب «مورالس» به ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۹ خلاف قانون اساسی تلقی گردید. در همان شب انتخابات و اعلام خبر دستکاری در آن، جمعیت زیادی روانه خیابانها شدند. درست در۲۱ اکتبر، هنگامیکه اعتراضات دربخشهای مختلف کشورگسترش مییافت، بخشی از پلیس آشکارا به مخالفین لیبرال- محافظه کار پیوست و در همین رابطه در روز ۲۷ اکتبر نیروهای زیادی از جمله دهقانان و کارگران کشاورزی دست به اعتراض متقابل زدند. این اعتراضات هر چه بیشتر به شکل قهرآمیز در آمد و به بخشهای دیگر کشورسرایت کرد و منجربه به درگیری با نمایندگان اهالی بومی منطقه گردید که درکنار«مورالس» قرار داشتند. با انتخاب «مورالس» اولین رئیس جمهورسرخ پوست(بومی) بولیوی بار دیگرنفرت و نفوذ طبقه کمپرادورکه زائیده اشرافیت مستعمراتی گذسته است در صحنه سیاسی نمایان شد.
بعد از اینکه (OAS)-Organisation Amerikanischen Staaten در دهم نوامبراعلام کرد که در انتخابات تقلب صورت گرفته است ، مورالس در زیر فشارنیروهای نظامی مجبوربه استعفا شد. واز آنجائیکه رئیس جمهور زن بولیوی و معاونش هم استعفا داده بودند، مسئولیت دوره گذار به عهده خانم «جیانس آنچس»(Jeanine Anez) قرار میگرفت، که او هم بلافاصله از ارتش خواست که آرامش و نظم را دوباره برقرار کند. شواهد موجود بعدا نشان داد که که این برخورد حاکی ازیک< کودتای پارلمانی> با همکاری ارتش و جنبشهای بورژوائی بود. با وجود اینکه «مورالس» کشور را به قصد مکزیک ترک کرده بود، تظاهرات بزرگی علیه رئیس جمهور جدید صورت گرفت که پلیس با خشونت تمام با آن مقابله کرد. راهپیمائیهای زیادی بطرف لاپاس(La Paz)- مرکز بولیوی- صورت گرفت که توسط نیروهای ارتجاعی به عقب رانده شد و پرچم جنبش اهالی بومی (وی پالاس)- Wiphalas – به آتش کشیدند. با وجود انتقاد سازمانهای حقوق بشر، «آنچس» با صدور حکمی دولتی اعلام کرد که به پلیس و ارتش مصونیت قضائی از جمله تبرئه از قتل و جنایت که هنگام تظاهرات صورت میگیرد، داده میشود. اغلب کشتهشدگان بحران بولیوی در سال ۲۰۱۹ فعالین مخالف «آرنتز» بودند.اینکه کمونیستها در مورد بولیوی و شخص مورالس چگونه بایستی رفتار میکردند، مسالهای است کاملا پیچیده. همانند وضعیت در ونزوئلا در اینجا هم در نهایت دوجناج از بورژوازی در برابر هم قرار داشتند. در اینجا هم خطر یک کودتای آشکار توسط نیروهای مورد حمایت آمریکا و روی کار آمدن یک دولت فاشیستی دور از احتمال نیست. روشن است که برای طبقه کارگر هیچ فرقی ندارد. او باید مبارزهاش را طبق ارزیابی از منافعش، هدفمند برای رسیدن به سوسیالیسم ادانه دهد و در این راه زمینه همکاری با نیروهای واقعا دمکرات و ضد امپریالیستی را فراهم کند. آمریکای لاتین ولی محلی برای سرهمبندی کردن جبهههای خلقی جدید نیست. طبقه کارگر نمیتواند به نیروهای متکی شود که سالها او را سرکوب و استثمار کردهاند و با او همانند بردهای در برابر ارباب رفتار کردهاند. او باید راه مستقل خود را بپیماید و حزب پیشرو خود را بوجود آورد.
شیلی:
درستی این گفته مائوتسهدون که جرقهای میتواند خرمنی را به آتش بکشد، با شروع اعتراضات در هفده اکتبر۲۰۱۹ در شیلی نشان دادهشد. بدلایل خیلی ساده از جمله گران شدن بلیط مترو(۶) در مرکز کشور، سانتیاگو جنبش وسیع تودهای به حرکت درآمد که سمت حمله آن نظام سیاسی و اجتماعی شیلی بود. این جنبش رزمنده که با شروع بحران کرونا تا ماه مارس ادامه داشت از نظرقدرت و ادامهکاریش تا حدودی با اعتراضات در آرژانتین در سالهای ۲۰۰۳- ۲۰۰۱ قابل مقایسه است. ازصبح زود سریعا خیابانها سنگربندی شد و ایستگاههای پلیس مورد حمله قرار گرفت و سازماندهی بطور کلی توسط تعداد زیادی کمیتههای محلی صورت میگرفت. دولت سریعا اعلام حکومت نظامی کرد و برای اولین بار بعد از پایان رژیم «پینوچه» (Pinochet) ارتش را به خیابانها فرستاد تا اعتراضات مردمی را سرکوب کند. در کنار چندین اعتصاب سراسری بزرگ، شرکت منظم و سازماندهی(Primera Linea) – پریمرا لینرا- ( ایجاد خط مقدم) در تظاهرات قابل توجه بود. این جریان بعنوان هسته مسلح نه تنها موفق به سازماندهی عملیات دفاعی حفاظت ازتضاهرکنندگان شد بلکه فراتر از آن با اتخاذ تاکتیک عملیات تهاجمی باعث شد به اعمال قهر انقلابی علیه نیروهای ارتجاعی به تودهها کمک و آنها را بسمتی سوق دهد که خودشان مستقلا در برپائی سنگربندی و عملیات مسلحانه خیابانی شرکت کنند.
دهها سال سلطه نو لیبرالیسم در شیلی موجب گسترش بیکاری و کدرشدن ذهن تودههای گشته است. بهمین خاطر این خیزشهای اجتماعی خشم انباشت شده تاریخی تودهها ست که علیه سیستم و دستگاه سرکوب آن جاری شدهاست. در تظاهراتی بزرگ در روز۲۵ اکتبر ۱،۲ میلیون و در ۱۲ نوامبر حتی دو میلیون انسان در« سانتیاگو» گرد هم آمدند و خواستار کنارهگیری دولت شدند. با توجه به وسعت و نیز ریشه دار بودن و اهداف این جنبش، میتوان از پیدایش یک حالت پیش انقلابی صبت کرد.(۷)
اواخر دسامبر برای «سانتیاگو دِ شیله» دستورممنوعیت تظاهرات اعلام شد و هنگامیکه تظاهرکنندگان کوشیدند صف نظامیان را بشکنند، توسط پلیس با گلولههای پلاستیکی و ماشین آبپاش مورد حمله قرار گرفتند، ولی جنبش توانست سریعا به پیروزیهائی نایل آید. در کنار لغو مضحکه «کنفرانس حفظ محیط زیست» امپریالیستی، اضافه قیمت بلیط وسایل حمل ونقل شهری هم پس گرفته شد و به حداقل دستمزد و نیز حقوق بازنشستگی هم اضافه گردید. انتقادی که هنوز پابرجاست قانون اساسی زمان «پینوچه» است. نیروهای رفرمیستی همانند«CUT»(۸) با حمایت ازپیشنهاد دولت مبنی بر اجرای یک همهپرسی عمومی در تایید و یا رد قانون اساسی عملا به فروکش کردن تظاهرات یاری رساندند. زمان این رای گیری برای اواخر اکتبر همزمان با انتخاب نمایندگان مجلس برای تعیین قانون اساسی بتاریخ آوریل ۲۰۲۱ در نظر گرفته شدهاست. بورژوازی نه تنها ازشرکت مستقیم تودهها برای قانون اساسی جلوگیری بعمل آورد بلکه امیدوار است که دامنه جنبش هم تا آنموقع کاهش یابد.
شرکت تعداد زیادی از زنان و جنبش اهالی بومی!
گسترش خیزشهای مردمی در آمریکای مرکزی و جنوبی همچنین نشان دهنده شرکت وسیع و رزمنده زنان در مبارزه علیه پدرسالاری و برای حقوق برابر بود. اوایل دسامبر بیش از ده هزار زن در مقابل استادیوم ملی در «سانتیاگو» علیه سرکوب سیاسی و اعمال خشونت تجمع کردند. نمایش تاتر جمعی جنبش برابری طلبی علیه سرکوب ساختاری زنان و سیستم سرمایهداری با شعار«El violador es !tu»(۹) بارها تکرار شد که نشان از رشد آگاهی و اینکه مبارزات زنان بخشی اجتناب ناپذیر از مبارزه برای رهائی اجتماعی است، بود. دراعتراضات کنونی در بولیوی و شیلی شرکت اهالی بومی کاملا چشمگیر بود. «ماپوچه»- Mapuche- یک اقلیت بومی در جنوب شیلی و آرژانتین است که مدتهاست برای تعیین حق سرنوشت و علیه تصاحب زمینهایش توسط شرکتهای بزرگ جنگلداری و کشاورزی و نیز کنسرنهای تولید انرژی مبارزه میکند. مبارزات آنها و همچنین تمامی اهالی بومی آمریکای مرکزی و جنوبی برای حق تعیین سرنوشت، مبارزهای انقلابی ـ دمکراتیک و علیه انزوای اقتصادی، غارت زمین و استثمارآنهاست.
پینویسها:
۱ – نشریه کمینترن(بدیل کمونیستی اتحادیه کارگری- بینالمللی) ۲ – کارخانههای نزدیک مرز آمریکای شمالی، محصولات صادراتی معمولا بدون گمرک، مونتاژ/تولید میکنند.۳ – کنفدراسیون ملی اهالی بومی اکوادور
۴-de los Pueblos Movimiento al Socialismo politico por la Soberania
۵ – سازمان دولتهای آمریکا
۶ – افزایش قیمت بلیط شاید در نگاه اول مقداری کاملا اندک باشد. ولی برای کسانی که حداقل دستمزد را دریافت میکنند، ازجمله بازنشستگان، تنها افزایش نازل قیمت بلیط وسایل حمل ونقل شهری بطور مکرر ۱۰% در آمد آنها را کاهش میدهد.
۷ – در سراسر کشور میتوان از تقریبا سه میلیون نفر معترض در کشوری با جمعیت ۵/۱۷ میلیون درخیابانها حرکت کرد. ۸ – Central Unitaria Trabajores – ۹« متجاوز تو هستی!»
درج، چاپ و نشر این نوشته با ذکر نام و منبع آن آزاد است!
تذکر: این اعلامیه توسط<آلترناتیوبرای ایجاد حزب کمونیست انقلابی> تهیه شدهاست، که در نشریه این سازمان <پرولتاریای انقلابی> شماره ۸۲ <ماه مه ۲۰۲۰ > درج گردیدهاست.
برای کسب اطلاعات بیشتربه سایت این سازمان مراجعه کنید!
.com prolrevol.wordpress.com ia.rkp2017 @yahoo.com – iarkp.wordpress
ترجمه و تکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >
Kontaktadresse: Iran-Rat, Amerlinghaus, Stiftgasse 8, A-1070 Wien, email:shora.sam@gmil.at