‎بابک زنجانی مهره سوخته کیست؟

سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲ – ایسنا – روایت ظهور و بروز بابک زنجانی را باید از ‌آنهایی شنید که هم سابقه کار در بخش خصوصی دارند و هم با حوزه‌های نفتی آشنا هستند. به گزارش ایسنا، «حمیدرضا حسینی» عضو هیات‌رییسه اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی در گفت‌وگو با «شرق» از مراحل غیرمعمولی می‌گوید که فردی چون «بابک زنجانی» را به شخص مورد وثوق وزارت نفت تبدیل کرد، همان فرآیندی که حالا وزارت نفت و مجموعه‌اش را به بخش خصوصی بی‌اعتماد کرده، بی‌اعتمادی که به دنبال بدحسابی‌های بابک زنجانی به وزارت نفت اتفاق افتاده و برای بخش خصوصی نفت ایران تولید مشکل کرده. اما آنطور که حسینی روایت می‌کند، گویا بابک زنجانی از سوی یک لابی قدرتمند حمایت می‌شده که این جریان پیش‌تر در بازار ارز با بانک مرکزی همکاری داشته و در زمان تحریم عراق در خرید و فروش نفت عراق از مسیر ایران فعال بوده و زنجانی را حمایت می‌کرده.

حسینی علاوه بر اینها بابک زنجانی را «مهره سوخته جریانی می‌داند که حالا چندان هم از تخریب او ناراضی» نیستند. عضو هیات‌رییسه نمایندگان اتاق تهران همچنین به تولید یک‌باره شخصیت‌های اقتصادی چون بابک زنجانی و ده‌ها نفر دیگر مانند او در دوره احمدی‌نژاد مشکوک است و می‌گوید: «دستگاه‌های اجرایی و بانک‌ها در همکاری و مشارکت با بخش خصوصی می‌توانند از اتاق‌های بازرگانی و تشکل‌ها استعلام کنند، مگر می‌شود کسی سرمایه میلیاردی داشته باشد و یک نفر هم او را در اتاق‌های بازرگانی ایران و تهران نشناسد؟»

‎ابهام دیگر پیش‌روی حسینی این است که چرا «زنجانی با وجود بدهی میلیارددلاری و ده‌ها سند قلابی آزاد است و به کسی هم جوابگو نیست؟» او مورد زنجانی را از عجایب روزگار می‌داند. نکته قابل‌تامل دیگر در این گفت‌وگو احتمال لورفتن اسامی شرکت‌ها از سوی شخص «بابک زنجانی» است تا او بتواند در این وضعیت وخیم به بهانه تحریم‌ها از ایفای تعهدات خود سر باز زند؛ فرضی که به گفته حسینی اثبات آن کار چندان دشواری نیست.

‎گفت‌وگو با دکتر حمیدرضا حسینی پیش از انتشار ادعای تسویه‌حساب زنجانی با بانک مرکزی انجام شد، اگرچه هنوز در صحت و سقم این تسویه‌حساب تردیدهایی جدی وجود دارد اما گفت‌وگو با حسینی نشان می‌دهد که سرمایه زنجانی به هیچ عنوان با بدهی‌ها و زیان مالی او در بخش نفت همخوانی ندارد…

‎چطور بابک زنجانی به وزارت نفت راه یافت؟
‎افرادی در صندوق بازنشستگی بابک زنجانی را به وزارت نفت معرفی کردند.

‎‌آن وقت چطور وزارت نفت موافقت کرد، با او همکاری کند؟ یعنی روند همکاری‌ها به همین سادگی است؟
‎تا جایی که از سردار قاسمی شنیده‌ام، ابتدا ایشان یک معامله ۶۰۰‌ میلیون‌دلاری از طریق صندوق نفت با وزارت نفت انجام می‌دهد و زنجانی در آن معامله خوش‌قول بوده. بعد سراغ استعلام از نهادهای امنیتی می‌روند و نتیجه مثبت از کار درمی‌آید. اما وزارت نفت حتی با این استعلام‌ها هم زیر بار همکاری مستقیم با زنجانی نمی‌رود. به همین خاطر شرکت «نیکو» را واسطه می‌کنند تا همکاری به شکل مثلث وزارت نفت، شرکت نیکو و زنجانی آغاز شود.

‎‌گویا نفتی‌ها هم چندان از وضع قراردادهای زنجانی راضی نبوده‌اند و خطاهای حرفه‌ای از سوی او زیاد اتفاق افتاده بود. به هر شکل پول نفت، بیت‌المال است، چطور وزارت نفت زنجانی را از قراردادهای زیانده بازنداشت؟
‎خرداد و تیر ۹۱ که تحریم‌ها شدت یافت، وضع فروش نفت رو به وخامت گذاشت و فروش میعانات و فرآورده‌های نفتی برای ایران دشوار شد، در این شرایط بود که وزارت نفت ناگزیر به همکاری با برخی چون بابک زنجانی شد. تاکید دارم که نباید شرایط فضای آن روز ایران را فراموش کرد، شاید اصلا مجبور می‌شدیم که تولید نفت و گاز را متوقف کنیم. اما درباره توصیه به زنجانی، خیلی شفاف باید بگویم که اتفاقا توصیه‌های زیادی به او شده بود.

‎نمونه‌اش قرارداد نفتی که ایشان با شرکت «فال» منعقد کرد، خیلی‌ها به او گفتند که این کار را نکند توصیه بخش خصوصی نفتی به زنجانی این بود که «فال» یک شرکت ورشکسته و مساله‌دار است و فروش اعتباری به آن منطقی نیست، زیرا فال که مدیرانش در سودان هستند با دولت شارجه همکاری و مشارکت داشته، ولی روابطشان تیره شد و دولت شارجه اغلب حساب‌های بانکی «فال» را بست و از این شرکت خارج شد. بابک زنجانی در این قرارداد کلی ضرر کرد و توانست فقط نیمی از طلبش را دریافت کند.

‎‌ حتما میزان سرمایه زنجانی آنقدر بوده که وزارت اطلاعات و چهار وزیر دیگر احمدی‌نژاد او را تایید کرده‌اند؟
‎واقعیت این است که عمده دارایی او همان زمین شهرک غرب (پروژه ایران‌زمین)، شرکت سورینت، هواپیمایی قشم و تیم فوتبال راه‌آهن، بانک تاجیکستان و شرکت مالزی است که به هیچ‌وجه با بدهی‌ها و زیانی که از معاملات نفت خام، میعانات و مازوت انجام داده همخوانی ندارد اما معلوم نیست که سرمایه و دارایی او چه میزان است؟ او مدعی است که در خارج از کشور پول دارد و نمی‌تواند به علت تحریم منتقل کند، اثبات این ادعا کار پیچیده‌ای نیست و به‌راحتی قابل ردگیری است، اصلا بعضی باور دارند که خود زنجانی اسامی شرکت‌ها را لو داده تا در این وضعیت وخیم به بهانه تحریم‌ها از ایفای تعهدات خودداری کند.

‎‌اما روند کنونی در مجلس صرفا بر بازگرداندن پول به وزارت نفت تاکید دارد و پشت پرده ماجرا را رها کرده. به نظرتان این مساله جای تامل ندارد؟
‎خب ببینید، خود آقای زنگنه هم اذعان کرده که مهم‌ترین نکته بازگشت بدهی زنجانی به وزارت نفت است، افشای اینکه چه شبکه‌هایی پشت او هستند، کار دستگاه‌های اطلاعاتی و رسانه‌هاست. اما باید بدانید که زنجانی، مهره سوخته یک جریان است، گروهی حالا می‌خواهند با قربانی‌کردن زنجانی مساله را به شکل دیگری جلوه دهند.

‎‌یعنی چه؟
‎ببینید وظیفه دستگاه اطلاعاتی این است که ببیند پشت این جریان که بوده، گروهی از او حمایت کرده‌اند، به نفت واردش کرده‌اند و ایشان هم بدون تجربه و در اختیارداشتن اطلاعات نفتی کلی ضرر کرده و پول بیت‌المال هدر رفته. شاید زنجانی در کار بانکی موفق بوده اما اصولا هیچ آشنایی با مباحث نفتی نداشته و ندارد.

‎‌خب اگر آشنایی نداشته، چرا وزارت نفت زیر بار همکاری با او رفته، یعنی هر کسی که پول داشته باشد، وزارت نفت با او پای قرارداد می‌رود؟
‎نه، به هر حال این شکل از همکاری وزارت نفت به طور کلی زیر سوال است، حتی اگر استعلام کرده باشند. بابک زنجانی توانسته بود در انتقال پول به بهانه‌های مختلف کارمزدهای کلانی دریافت کند که گاهی تا ۱۰ درصد از نفتی‌ها و به‌ویژه پیمانکاران کارمزد دریافت کرده و به همین خاطر هوس کرده که به معاملات نفتی وارد شود و شرکت نفت هم در برخورد با زنجانی اشتباهاتی داشته است.

‎‌چه اشتباهی؟
‎مجموعه نفت می‌توانست دست‌کم از خطاهای فروش نفت جلوگیری کند، به هر حال بخش عمده‌ای از اطلاعات خریداران نفت و بازار در اختیار وزارت نفت است و شاید اگر آنها این اطلاعات را به زنجانی می‌دادند، ضریب خطاهای مالی او کمتر می‌شد. البته او هم در بخش‌هایی طمع کرده و نخواسته از مشورت قدیمی‌های نفت بهره‌مند شود.

‎از دیگر کم کاری‌های شرکت نفت هم می‌توان به تحویل حدود دو میلیون تن مازوت به زنجانی در مخازن «فال» اشاره کرد. نخست اینکه شرکت «فال» اصلا هزینه ۶۰۰ هزار تن آن را به هیچ وجه پرداخت نکرد و زنجانی هم هیچ قراردادی با این شرکت ندارد. بقیه محموله‌ای هم که «فال» فروخته ۵۰ دلار زیر قیمت خریده و چندین ماه بازار را به هم ریخته بود.

‎‌آیا زمانی که او وارد همکاری با بخش خصوصی شد، هیچ فرد و نهاد دیگری در بخش خصوصی نبود که بتواند با وزارت نفت همکاری کند؟
‎اول اینکه اصولا بابک زنجانی را نمی‌شود نماینده بخش خصوصی تلقی کرد، اما ایشان چند ویژگی داشته که دیگران فاقد آن بوده‌اند؛ نخست، منابع مالی مناسبی جهت شروع کار داشته است. دوم اینکه یک بانک در تاجیکستان و یک شرکت و بانک در مالزی به نام «فرست اسلامیک» داشته که قادر بوده پول را دریافت و منتقل کند. نکته سوم اینکه او در داخل کشور از سوی یک لابی قدرتمند حمایت می‌شده که این جریان پیش‌تر در بازار ارز با بانک مرکزی همکاری داشته و در زمان تحریم عراق در خرید و فروش نفت عراق از مسیر ایران فعال بوده و ایشان را حمایت می‌کرده است.

‎نکته چهار، ایشان تخصص فوق‌العاده‌ای در صدور سوییفت و اسناد اعتبار قلابی داشته و با همین سوییفت‌ها و اسناد اعتباری، شرکت نیکو را راضی کرده که واسطه معامله با نفت شود و بیش از ۲۰‌ میلیون‌ بشکه نفت، حدود ۱۰‌ میلیون‌ بشکه میعانات و دو‌ میلیون‌ تن مازوت دریافت کند، در حالی‌که بخش خصوصی موفق نشد یک قطره نفت دریافت کند.

‎‌اما شما که می‌گویید او نماینده بخش خصوصی نیست؟
‎بله، اگر بابک زنجانی نماینده بخش خصوصی بود، باید مدیران اتاق تهران، ایران یا انجمن صنفی و صنعتی او را می‌شناختند، در دولت نهم و دهم متاسفانه شاهد ظهور ده‌ها نفر بودیم که در ظرف مدت کوتاهی به نوایی رسیدند و اغلب با دریافت وام‌های کلان از بانک‌ها و صندوق توسعه‌ملی به صحنه اقتصاد ما پا گذاشته و لباس بخش خصوصی بر تن کردند، اینها هیچ‌کدام بخش خصوصی نیستند و سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و نهادها باید برای همکاری با آنها از نهادهای مرتبط استعلام کنند.

‎‌تبعات همکاری زنجانی با وزارت نفت، امروز برای بخش خصوصی فعال نفتی چیست؟
‎ضرر مالی و بدهی‌های بابک زنجانی باعث شده تا وزارت نفت حاضر نباشد حتی ضمانتنامه بانک‌های داخلی را بپذیرد و همکاری بخش خصوصی با نفت غیرممکن شده و به طور کلی از فعالیت‌های این بخش سلب اعتماد شده. بی‌اعتمادی در شرایطی شکل گرفته که پیش‌بینی می‌شد در دوران مهندس زنگنه بخش خصوصی بتواند همکاری بیشتری با نفت داشته باشد اما همه آنچه روایت شد، جسارت را از مدیران نفت گرفته و هیچ‌کس حاضر به ریسک‌کردن نیست.

‎‌اما به هر حال نهادها صحت فعالیت‌های اقتصادی او را تایید کرده بودند.
‎بله، بابک زنجانی در ابتدا آدم خوش‌حسابی بوده و در زمان تحریم‌ها در نقل‌وانتقال پول درخشیده و این مسایل باعث اعتماد آنان شده است. ولی بخش خصوصی در قضاوت عجله نمی‌کند و به راحتی حاضر نیست اشخاص را تایید و تضمین کند. عدم‌جست‌وجو و پیگیری برای شناسایی پیشینه اقتصادی او کم‌کاری دستگاه‌های نظارتی و دولتی بوده.

‎‌توصیه شما برای ساماندهی این وضعیت چیست؟
‎توصیه ما این بوده که افراد متقاضی همکاری با نفت اعم از شناخته‌شده و ناشناس توسط دستگاه‌های نظارتی و ملی همچون «شورای امنیت ملی» مورد ارزیابی قرار بگیرند. اگر صلاحیت آنان از نظر تجربه کاری و سابقه فعالیت اقتصادی تایید شد، با همکاری وزارت نفت و بانک مرکزی تسهیلاتی برای آنان در نظر گرفته شود تا در شرایط حساس و سخت کنونی قادر به فعالیت شوند. اگرنه حضور این بخش در تجارت نفت امکان‌پذیر نیست و اگر در مورد بابک زنجانی هم این اتفاق می‌افتاد، امروز هیچ‌کس زیر سوال نبود.

‎‌گفتید بابک زنجانی یک فرد نیست، در پایان می‌خواهید کمی جزیی‌تر در این‌باره حرف بزنید؟
‎من ایشان را پیشانی یک جریان می‌دانم و تاکید دارم که دیگران روی ایشان سرمایه‌گذاری کرده‌اند و شاید هم حاضر شوند ایشان را قربانی کنند. او مهره سوخته یک جریان است و وظیفه رسانه‌ها شناسایی پشت پرده ماجراست. البته من ایشان را نماینده هیچ‌یک از نهادها و ارگان‌های رسمی و غیررسمی نمی‌دانم و افرادی باسابقه گاهی هم به طور شخصی با او همکاری داشته‌اند. اما اینکه می‌بینیم این روزها «بابک زنجانی» با وجود بدهی میلیارددلاری و ده‌ها سند قلابی آزاد است و به کسی هم جوابگو نیست از عجایب روزگار ماست.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال