دوشنبه ۱۷ امرداد، ۱۴۰۱ -۲۰۲۲-۰۸-۰۸-SOS Iran- افسانه عوض پور: سالهاست که جمهوری اسلامی با ظلم، بیعدالتی و خفقان، یک زندگی مذهبی بر اساس قانون شریعت و فقه اسلامی برمردم ایران تحمیل کرده است. در این رژیم، تمام حقوق فردی انسان زیر پا گذاشته شده و ایران به اسارتگاهی تبدیل شده که در آن روح و روان و جسم انسان مدام شکنجه میشود. امروز با وجود آنکه اکثریت ما ناراضی و خواهان بیرون آمدن از این وضعیت اسفناک هستیم و تغییر میخواهیم، هنوز راه حل مشترکی نیافتهایم. این پرسش در جامعه مطرح است که چه گونه باید با رژیم بیدادگرِ مطلقگرای دینی روبه رو شد؟ برخی با مبارزات خشونتپرهیز مدنی و نافرمانی مدنی موافقند و برخی مبارزات خشونتآمیز و حتی حمله نظامی را بهترین گزینه میدانند. برخی نیز هر دو مبارزه را مناسب و مجاز میشمارند. مبارزه مدنی خشونت پرهیز چیست و چه گونه است؟مبارزه مدنی یک حرکت گروهی است که میخواهد جامعه را از نظر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دگرگون کند. این یک حرکت تشکیلاتی و مردمی و کاملاً خشونتپرهیز است. مبارزه مدنی خشونتپرهیز یک روش مبارزه برای مردم ستمدیده علیه حکومتهای ستمگر است.
جنبش استقلالطلبی مردم هند، جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان در آمریکا، جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، جنبش ملی شدن صنعت نفت و یا انقلاب ۵۷ (قبل از اینکه به بیراهه برود) همگی تجربیاتی از مبارزات مدنی خشونتپرهیز هستند. این نوع جنبش با هدف و استراتژی مشخص ولی تاکتیکهای مختلف با حریف به مبارزه برمی خیزد و در مسیر مبارزه، نه تنها به مردم آگاهی میدهد بلکه آنان را به مبارزه تشویق میکند. این جنبش به مردم میآموزد که در مقابل زور و ستم بی تفاوت نباشند و سکوت نکنند. برخلاف تصور عمومی، نافرمانی مدنی فقط برپایی یک یا چند تظاهرات نیست. تظاهرات میتواند قسمتی از نافرمانی مدنی باشد ولی تمام آن نیست. ۲
جنبش مدنی معمولاً خودجوش نیست بلکه نیازمند برنامهریزی است. برای مثال، برخی بر این تصورند که سرنگونی بنعلی و حُسنی مبارک سریع انجام شد در صورتی که هر دو انقلاب در یک دهه مبارزات مدنی ریشه داشت. ۳ ولی نافرمانی مدنی یک حرکت برنامهریزیشده با راهبری صحیح برای دگرگون کردن سیستم موجود است و تا به هدف خود نرسد از پا نمینشیند. نافرمانی مدنی یک حرکت گروهی و تشکیلاتی است که اشخاص و گروههای مختلف حول یک هدف مشخص و برای به چالش کشیدن سیستم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی حاکم، همکاری میکنند. در این تشکیلات برای تصمیمات رأیگیری میشود و رهبر و یا رهبران خشونتپرهیز هستند. ۴
نافرمانی مدنی: اعتراضات، اعتصابات و شیوههای دیگرمقابله با حکومت یا دولت، همواره برنامهریزی شده است و یک هدف مشخص را دنبال میکند. نافرمانی مدنی یک باور استوار به حرکت اساسی برای دگرگونی جامعه است. نافرمانی مدنی خشونتپرهیز سعی دارد تمام قشرها و حتی افراد درون سیستم را به حمایت از خود جلب کند و در استراتژی و تاکتیکها میخواهد بی عدالتی و ظلم ستمگر را بیشتر نمایان کند و سیستم را در جامعه و از نظر بینالمللی نامشروع سازد. این جنبشها بهدنبال تضعیف و شکاف دردرون رژیم هستند تا آن را واژگون و جایگزین کنند. ۵
تجربه نشان داده تظاهراتی به نتیجه میرسد که هدف مشخص و برنامهریزیشده داشته باشد. برای مثال اعتراضات مردم هنگکنگ علیه سیاستهای ضددموکراتیک چین هزاران نفر از مردم هنگکنگ را به خیابانها کشاند ولی آنها برنامهای دیگر جز اینکه در خیابانها بمانند تا خواستههایشان برآورد شود، نداشتند. برعکس، جنبشهای موفق سالها روی برنامهریزی و استراتژی کار میکنند مانند جنبش جوانان صرب در سال ۲۰۰۰ که میخواستند رهبر خودکامه و جنایتکار، اسلوبودان میلوشویچ را به پایین بکشند.
کارزارها و اعتراضات پراکنده و نوشتهها و طومارها و لابیگری با نمایندگان مجلس یا سران حکومت نافرمانی مدنی حساب نمیشود. چون تمام اینها عملکردی از درون سیستم میخواهند. روشها و تکنیکهایی نافرمانی مدنی حساب میشوند که خارج از محدودۀ سیستم انجام شده باشد. برای مثال: تظاهرات بدون مجوز، زیر پا گذاشتن قانونهایی که به مردم اجحاف و ستم میکند، اعتصاب و کار نکردن، مالیات ندادن، تحریم کالاها و نیز اشغال مکانهای حکومتی کارهایی فرانهادی و جدا از سیستم هستند. نامه نوشتن به حکومت نافرمانی مدنی حساب نمیشود، چون مردم از سیستم ناراضی هستند و میخواهند دگرگونی و تحول در تمام سطوح جامعه به وجود بیاورند. این جنبشها فقط برای گرفتن حق خود فعالیت نمیکنند بلکه برای تغییر کامل سیستم تبعیض در تمام جامعه در حرکت هستند، مانند جنبش حقوق مدنی در آمریکا که در آن، سیاهپوستان علیه تمام سیستم تبعیض سفیدپوستان برخاستند و خواهان تغییر ودگرگونی در تمام سطوح جامعه شدند. ۷
برخلاف تصور موجود که نافرمانی مدنی خشونتپرهیز را انفعالی میداند نافرمانی مدنی مخالف بیارادگی و بیتفاوتی و سکوت است. نافرمانی مدنی با وجود اینکه خشونتپرهیز است با قاطعیت و جدیت به پیش میرود و مداوم در حال رشد و تغییر برای روبه رو شدن و کشمکش با سیستم است و با قدرت و کارآیی سیستم موجود را به چالش میکشد. این جنبشها به دو دلیل از خشونتپرهیزی استفاده میکنند: نخست براساس ارزشهای انسانی که به آن اعتقاد دارند و دوم اینکه میخواهند چهرۀ زشت حکومتها را نشان دهند تا همکاریهای گستردهتری در جامعه و در دنیا پدید آورند. ۸
پژوهش نشان میدهد که از هر چهار جنبش خشونتپرهیز فقط یک جنبش شکست خورده و آن هم بهخاطر اینکه توانایی بسیج نیروهای متنوع را در جامعه نداشته است. پیروزی این جنبشها به مشارکت قشرهای وسیع جامعه، جلب افراد، شکاف درون سیستم و انعطافپذیری تکنیکها بستگی دارد. ۹
همچنین پژوهشگران در بررسی مبارزات صد سال گذشته به این نتیجه رسیدهاند که احتمال پیروزی مبارزات خشونتپرهیز دو برابر مبارزات خشونتآمیز است و امکان اینکه مبارزات مدنی خشونتپرهیز (فقط با چند استثنا) بعد از سرنگونی دیکتاتور به سمت حکومت دموکراتیک حرکت کند افزایش مییابد. ۱۰
برخی از مبارزان راه آزادی بر این عقیده هستند که حکومت سرکوبگر مذهبی ایران با کشورهای دیگر متفاوت است و
آنچه برای رژیمهای تمامیتخواه در کشورهای دیگر کاری است برای ایران امکانپذیر نیست ولی پژوهشگرانی که جنبشهای صد سال اخیر را بررسی کردهاند به این نتیجه رسیدند که برخی جنبشهای خشونتپرهیز حتی در کشورهای بهشدت سرکوبگر هم پیروز شدهاند و بر خلاف تصور عمومی هیچ ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به طور سیستماتیک نتوانسته درمقابل یک جنبش وسیع برنامهریزیشده دوام بیاورد. در چند دههٔ گذشته شاهد پیروزی مردم در سودان، لبنان، ارمنستان، تانزانیا و تایلند بودیم ولی مبارزات خشونتپرهیز همیشه پیروز نمیشود چون در همان زمان شاهد سرکوب حرکتها در ایران و بحرین و ترکیه و ونزوئلا و روسیه بودهایم. دلیل پیروزی و شکست این جنبشها همانطور که اشاره شد؛ به یک برنامهریزی صحیح که قادر باشد قشرهای مختلف مردم را بسیج کند بستگی دارد. هیچ جنبشی که توانسته باشد ۱۰٪ از مردم را جلب کند شکست نخورده و بیشتر جنبشهایی که ۳. ۵٪ از مردم را جلب کردهاند پیروز شدهاند. البته این درصدها فقط محدود به هواداران نیست بلکه منظور مردم فعال در جنبش است. ۱۱
حکومتها از جنبشهای مدنی خشونتپرهیز وحشت دارند چون نهتنها آنها را به چالش میکشند بلکه آرامش و آسایش مسؤولان را به هم میزنند. معمولاً این رژیمها با قدرت و با خشونت تمام و با به وجود آوردن ترس و وحشت سعی میکنند که یا این جنبشها را سرکوب کنند و یا اینکه از مسیر اصلی خارج کنند و به خشونت بکشند. کشتار و دستگیری و شکنجه افراد شرکتکننده در این کارزارها نشانی از ترس قدرتها از این حرکتهای مدنی است. به قول جین شارپ اگر مبارزات مدنی خشونتپرهیز کاری نبود دیکتاتورها آنقدر از آن وحشت نداشتند. ۱۲ اشخاصی که درمبارزه خشونتپرهیز شرکت میکنند خوب میدانند که این مبارزات ممکن است بسیار دشوار باشند و با خشونت و قساوت حکومت روبه رو شوند. ۱۳
در واقع نافرمانی مدنی با اتکا به نیروی مردمی؛ به دنبال دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و با برنامهریزی و نظم تشکیلاتی حرکت میکند و با وجودیکه به ارزشهای انسانی پایبند و خشونتپرهیز است ولی انفعالی نیست و با ابتکار و تکنیکهای مردمی، مدام با دشمن در نبرد و مبارزه است. نافرمانی مدنی میخواهد حریف را شکست دهد ولی نمیخواهد بر روی او اسلحه بکشد. نافرمانی مدنی یک یا چند حرکت پراکنده نیست، بلکه یک کار گروهی با باور استوار به دگرگونی اساسی در تمام سطوح جامعه است. نافرمانی مدنی چهرۀ زشت و پلید حکومتهای سرکوبگر و ضعف آنها را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که شکستناپذیر نیستند. نافرمانی مدنی قیامی مردمی در برابر ظلم و ستم حکومتگران است. با نافرمانی مدنی، مردم از بیتفاوتی و بیارادگی و سردرگمی نجات پیدا میکنند و با اعتقاد به توانایی انسان و ارزشهای انسانی قادر خواهند بود نیروی زیادی را در اجتماع بسیج کنند. پیروزی نافرمانی مدنی به عزم و ارادهٔ شهروندان آگاه و پویابی بستگی دارد که به رعیت و امت بودن «نه!» گفتهاند تا سرنوشت و آیندۀ خود را رقم زنند.
ادامه دارد