‎ريحانه را ببخشيد!

‎سه شنبه٬ ۱۹ فروردین ۱۳۹۳-IranSOS-  درخواست ۳۰ هنرمند از اولياي دم يك مقتول در دادسراي جنايي تهران –  روزنامه اعتماد – محمد جعفري: ۳۰ نفر از بازيگران سينما، تئاتر و تلويزيون با حضور در دادسراي امور جنايي تهران از خانواده مردي كه هفت سال قبل به دست دختري به نام ريحانه به قتل رسيده است خواستند او را ببخشند. حضور بي سابقه هنرمندان براي نجات دختر جوان از چوبه دار در حالي است كه پرونده ريحانه پس از انجام مراحل مختلف قضايي به واحد اجراي احكام رسيده و او قرار است به زودي مجازات شود. اما چه اتفاقي افتاد كه سبب شد ريحانه به عنوان متهم به قتل دستگير شود؟

     شروع ماجرا
‎    تيرماه سال ۸۶ جسد يك پزشك جراح به نام مرتضي – ۴۰ ساله- كه با ضربه چاقو به قتل رسيده بود، در دفتر كارش كشف شد. ماموران دريافتند چند پيامك بين مقتول و دختري ۱۹ ساله به نام ريحانه رد و بدل شده است. به اين ترتيب اين دختر بازداشت شد. او در همان تحقيقات اوليه قتل را قبول كرد و گفت كه در دفاع از خودش مرتكب قتل شده است. او گفت: چند روز قبل از اين اتفاق با مقتول و يكي از دوستانش به نام « ش» آشنا شدم. من در يك بستني فروشي بودم و داشتم با تلفنم صحبت مي كردم كه آنها متوجه شدند من طراح هستم. مي خواستم از مغازه خارج شوم كه جلو آمدند و شماره شان را به من دادند و گفتند براي يك دفتر كار طراح مي خواهند. من شماره را گرفتم و بعد از مغازه خارج شدم. چند روز بعد دوست مرتضي تماس گرفت و با من قرار گذاشت تا دفتر كار را ببينم. وقتي به آپارتمان رسيدم مرتضي سجاده اش را پهن كرد تا نماز بخواند. من در را نيمه باز گذاشته بودم اما او از من خواست در را ببندم و روسري ام را دربياورم، قبول نكردم. وقتي از در فاصله گرفتم خودش جلو آمد و در را بست. خواست به من نزديك شود. من قبول نكردم. يك لحظه كه سرش را برگرداند من چاقويي از كيفم بيرون آوردم و از پشت ضربه يي به او زدم. مرتضي روي زمين افتاد. در همين هنگام در از بيرون باز و « ش» وارد شد. او به من گفت چكار كرده يي؟ به سمت اپن آشپزخانه رفت، چند كاغذ آنجا بود برداشت و فرار كرد. بعد هم من از خانه بيرون آمدم. در همين حال تحقيقات پليس نشان داد دو ليوان آبميوه روي اپن آشپزخانه محل قتل وجود داشت كه يكي از آنها را مرتضي مقتول پرونده خورده و ديگري براي ريحانه ريخته شده بود كه حاوي داروي بيهوشي بود. هرچند اعترافات متهم دور از واقعيت به نظر مي رسيد اما پرونده با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. قضات دادگاه در سه جلسه به اين پرونده رسيدگي كردند و سرانجام با وجود اينكه ريحانه ادعا مي كرد عملش مصداق دفاع مشروع است به قصاص محكوم شد.
‎    در چنين شرايطي پرونده بعد از سير مراحل قانوني به واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران فرستاده شد تا حكم قصاص ريحانه بعد از هفت سال اجرا شود. با اين حال واحد اجراي احكام جلسه يي ترتيب داد تا شايد اولياي دم حاضر به بخشش ريحانه شوند. در اين جلسه كه صبح ديروز با حضور خانواده مقتول، پدر و مادر ريحانه و بيش از ۳۰ نفر از هنرمندان از جمله جمشيد مشايخي، بهزاد فراهاني، رخشان بني اعتماد، رضا كيانيان، بهاره رهنما، رويا تيموريان، ايرج راد و… برگزار شد هنرمندان تلاش كردند تا دل رنج ديده خانواده مرتضي را براي بخشش ريحانه به دست بياورند. در ابتداي اين جلسه ابتدا خانم حاجي، يكي از مسوولان اين واحد توضيح مختصري درباره روند رسيدگي به اين پرونده ارائه داد و گفت: اين پرونده يكي از عجيب ترين پرونده هاي قضايي است. در روند رسيدگي به اين پرونده متهم مي گويد من قتل را انجام داده ام و من را ببخشيد اما اولياي دم مي گويند قتل را فرد ديگري انجام داده و پرونده مبهم است. همين موضوع پرونده را پيچيده كرده است. با اين حال از آنجا كه در روايات و قرآن مجيد افراد به بخشش و گذشت توصيه شده اند از اولياي دم مي خواهم ريحانه را ببخشند. او به دليل تصميم اشتباه دست به اين كار زده است. شايد اگر ريحانه كمي صبر مي كرد اين اتفاق نمي افتاد. اجراي حكم حق اولياي دم است با اين وجود از آنها خواهش مي كنم حرف هاي هنرمنداني كه به دادسرا تشريف آورده اند را بشنوند و در صورت امكان ريحانه را ببخشند.
   
‎    آنچه اولياي دم گفتند
‎    پسر ارشد مقتول كه در برابر هنرمندان قرار گرفته بود، گفت: از طرف واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي ما را دعوت كرده بودند تا آخرين نظرمان را راجع به اين پرونده بدانند. ما هم آمديم تا براي آخرين مرتبه خواسته مان را كه قصاص است مطرح كنيم. متاسفانه پرونده قتل پدرم ابهام زيادي دارد و بعد از گذشت هفت سال اين ابهامات برطرف نشده است. من و خانواده ام از اول گفتيم اگر ريحانه واقعيت را بگويد ما او را مي بخشيم اما تا حالاكتمان كرده و حرف هاي اولش را تكرار مي كند. او فكر مي كند قرار است دستي پنهاني او را نجات دهد. او بايد اين واقعيت را بپذيرد كه اگر واقعيت را نگويد اعدام مي شود. متهم خودش اعتراف كرد كه با چاقو قتل را انجام داده و حق او قصاص است. پسر مقتول ادامه داد: در اين مدت خانواده ام از درون مي سوزد. ما سخت دل آزرده و ناراحت هستيم. شما بايد خودتان را به جاي ما بگذاريد. از همه بزرگواران مي خواهم به جاي اينكه با ما جلسه داشته باشند با ريحانه جلسه بگذارند تا او واقعيت ها را بگويد. ديگر راه فراري نيست به جز اينكه او حقيقت را بگويد. حرف زدن درباره اين موضوع خيلي تلخ است. در ادامه اين جلسه همسر مقتول كه اشك مي ريخت در چند جمله گفت: آن زمان يكي از پسرهايم ۹ ساله بود. دخترم تازه دو ماه از عروسي اش مي گذشت و پسر بزرگم هم دو روز از عروسي اش مي گذشت. بعد از اين ماجرا حرف هايي زده شد كه به آبروي خانوادگي ما لطمه وارد شد. با اين حرف ها علاوه بر از بين بردن جسم شوهرم، او را ترور شخصيت كردند. ريحانه بعد از دستگيري گفت چاقو را يك هفته قبل از تجريش خريده بود. حالاهم بايد قصاص شود. داغ ما سنگين است. دختر مقتول يكي ديگر از اولياي دم بود كه صحبت كرد. او گفت: پدرم هميشه به ما مي گفت هيچ چيز از شما نمي خواهم جز اينكه عفت تان را حفظ كنيد. بعد از قتل پدرم از حرف هايي كه به دروغ درباره اش زدند سوختم. چطور مي شود از مجازات كسي را كه راحت پدرم را كشته است چشم پوشي كرد. چهارمين نفر از اولياي دم مادر مقتول بود. او كه در طول جلسه مدام اشك مي ريخت در حالي كه عكس پسرش را در دست گرفته بود گفت: پسرم آخرين مرتبه سه روز قبل از اين حادثه پيش من آمد و ديگر او را نديدم تا اينكه فهميدم او را روي سجاده اش كشته اند. اگر پسرم تصادف كرده بود يا در يك دعوا كشته شده بود قاتلش را مي بخشيدم اما اين موضوع طوري است كه نمي توانم از خون پسرم بگذرم. ما رضايت نمي دهيم. جلسه را ادامه ندهيد. در ادامه اين جلسه چند نفر از هنرمندان نظرات خود را در اين باره مطرح كردند و از اولياي دم خواستند ريحانه را ببخشند.
   
‎    رخشان بني اعتماد: با اعدام ريحانه چه چيز درست مي شود؟
‎    رخشان بني اعتماد، كارگردان سينما نخستين نفري بود كه در اين باره صحبت كرد. او گفت: ابعاد اين پرونده بزرگ است و با حضور ما در اينجا چيزي درست نمي شود. اگر واقع بين باشيم دردي كه خانواده مقتول تحمل مي كنند را متوجه مي شويم. حضور ما بيشتر آنها را آزار مي دهد. ما براي رد اتهام كسي كه دست به قتل زده اينجا نيامده ايم. اما من به عنوان يك مادر مي خواهم چند نكته را مطرح كنم. متاسفانه شاهد رشد فزاينده خشونت و فساد هستيم و در لواي برخي مسائل از اين خشونت مي گذريم. مي خواهم به عنوان يك وظيفه اجتماعي بگويم كه بايد جلوي رشد چنين خشونت هايي را گرفت. در اين پرونده ابهامات زيادي وجود دارد اما من از قاتل دفاع نمي كنم. چرا كه نمي خواهم شرافتم را زير پا بگذارم. شما به اين فكر كنيد كه با اعدام ريحانه چه چيز درست مي شود؟ شما بياييد و با بخشش، درس بزرگي به جامعه بدهيد.
   
‎    مشايخي: گذشت و دلنوازي را عزيزم از درخت آموز
‎    دومين هنرمندي كه در اين باره صحبت كرد جمشيد مشايخي بود. او گفت: من خاك پاي همه مادران هستم. وقتي مادر مقتول را مي بينم با خودم مي گويم اگر من جاي ايشان بودم چه كار مي كردم؟ پاسخ اين سوال را استاد شهريار داده است: گذشت و دلنوازي را عزيزم از درخت آموز، كه سايه از سر هيزم شكن هم وا نمي دارد. من دست و پاي مادر مقتول را مي بوسم و خواهش مي كنم ريحانه را ببخشيد. البته اگر هم نبخشيد باز هم برايم عزيز و محترم هستيد.
   
‎    كيانيان: همه ما بايد روزي بخشيده شويم
‎    هنرمند ديگري كه از اولياي دم درخواست بخشش ريحانه را داشت رضا كيانيان بود. به نظرم يكي از سهمگين ترين كارها قسم خوردن است. اما من حالابه قرآني كه در دستم است اولياي دم را قسم مي دهم كه ريحانه را ببخشند. در قرآن كريم آمده كه اگر ببخشيد بهتر است. اگر كسي را نجات دهيد ملتي را نجات داده ايد. كيانيان ادامه داد: مادرم براي به دنيا آمدن من نذر و نياز زيادي كرد و به امام رضا (ع) متوسل شد. به همين دليل وقتي من به دنيا آمدم اسمم را رضا گذاشتند. من هميشه توسل خاصي به امام هشتم دارم. از شما مي خواهم ريحانه را ببخشيد. چون با اين كار ملتي را بخشيده ايد. همه ما بايد روزي بخشيده شويم. فكر نمي كنم آن مرحوم هم راضي باشد كه اين دختر قصاص شود. اين بازيگر سينماي ايران ادامه داد: من شاگرد مرحوم حاج آقا دولابي هستم. يك روز ايشان به من گفت مگر نمي خواهي رفتي آن دنيا بخشيده شوي؟ پس ببخش تا بخشيده شوي.
   
‎    رويا تيموريان: در اين پرونده ابهامات زيادي وجود دارد
‎    رويا تيموريان، هنرپيشه ديگري بود كه در اين جلسه صحبت كرد. او گفت: دعا مي كنم چنين اتفاقي براي هيچ خانواده يي نيفتد. اما همان طور كه اولياي دم گفتند در اين پرونده ابهامات زيادي وجود دارد. از شما خواهش مي كنم اجازه بدهيد اين ابهامات برطرف شود.
   
‎    ناگفته هاي مادر ريحانه
‎    مادر ريحانه كه خود بازيگر با سابقه تئاتر است در ادامه اين جلسه از اولياي دم خواهش كرد دخترش را ببخشند. او خطاب به آنها گفت: من هفت سال است كه مي خواستم شما را ببينم. من اين سوال را دارم كه چرا اين پرونده تا اين حد ابهام دارد؟ بارها دخترم را تحت فشار گذاشتم تا واقعيت را بگويد. گفتم آيا كسي به تو دستور داده كه اين كار را بكني؟ مي دانم مرحوم فرد بي ارزشي نبود. او مرد ارزشمند، فرهنگي و مثبتي بود. اما در اين سو من هم آدم پاكدامني هستم. سعي كردم دخترم هم پاك باشد. اين ابهامي كه اولياي دم از آن صحبت كردند براي من هم وجود دارد. بچه من هم دختر بدي نبود. ريحانه تحصيلكرده است. اين حرف هايي كه قبلادرباره دخترم زدند ساختگي است. مادر ريحانه بغضش تركيد و ادامه داد: در اين سال ها ما هم رنج هاي زيادي كشيديم. بعد از اين حادثه من هم آواره كوچه و خيابان شدم. دوري دخترم كمرم را شكست. حرف من اين است كه ابهام پرونده را برطرف كنيد. به شرافتم قسم مي خورم اگر با هم صحبت كنيم حقيقت را كشف مي كنيم. به مرگ دخترم كه نفسم به نفس او بند است اگر اين حقيقت برايم كشف شود خودم مي گويم چهارپايه را از زير پاي دخترم بكشيد. كشتن دخترم براي شما ۱۰ دقيقه است. براي من يكسال سياه پوش شدن دارد اما اگر حقيقت كشف نشود يك عمر با فقدان حقيقت دست و پنجه نرم مي كنيم.
   
‎    مردي كه قاتل برادرش را بخشيد
‎    در جريان جلسه صلح و سازش مرد جواني كه چندي پيش برادرش كشته شده بود تحت تاثير حرف هاي هنرمندان گفت قاتل برادرش را مي بخشد و خانواده اش را راضي مي كند كه آنها هم قاتل را ببخشند. اين جوان گفت: سال ۸۸ در حالي كه همه چيز براي ازدواج برادرم آماده بود جواني او را با پنج ضربه چاقو به قتل رساند. يكسال گذشت و خبري از دستگيري قاتل او نبود. نذر و نياز كردم و به امام رضا (ع) متوسل شدم تا قاتل برادرم به دام بيفتد. چند روز بعد او دستگير شد و همه مراحل قانوني هم انجام شد. حالاقرار است هفته آينده طبق خواسته ما قاتل را قصاص كنند اما حالاتصميم گرفتم او را ببخشم و خانواده ام را هم براي بخشش راضي كنم. در حالي كه اين جوان صحبت مي كرد همه حاضران در جلسه اشك مي ريختند و او را براي بزرگواري اش ستايش مي كردند.
   
‎    آخرين اظهارات ريحانه
‎    در ادامه اين جلسه ريحانه كه از زندان زنان به دادسراي امور جنايي منتقل شده بود در شرايطي كه سرش را پايين انداخته بود، گفت: به جز عذرخواهي كار ديگري از دستم بر نمي آيد. او كه اشك مي ريخت ادامه داد: مي دانم هرچقدر هم كه بگذرد اين مصيبت قابل جبران نيست. اما اين اتفاق در شرايط خاصي افتاد. او كه ديگر گريه امانش را بريده بود، ادامه داد: من به اين فكر نمي كنم كه يك هفته يا يك ماه تا مرگم زمان مانده. چون من همان شب كه اين اتفاق افتاد مردم. از همان لحظه روح از بدنم جدا شد. من چيزي ندارم كه بگويم جز عذرخواهي. او خطاب به اولياي دم گفت: من را به خاطر مادرم ببخشيد. خدا مي داند كه من ذره يي از مرگ نمي ترسم چون فكر مي كنم بعد از اجراي حكم تازه زنده مي شوم. هيچ اجبار و ترسي براي نگفتن واقعيت وجود ندارد. چه كسي حاضر است از جان خودش بگذرد؟ چه كسي آنقدر ارزش دارد تا آدم به خاطرش اعدام شود؟من فقط طلب بخشش دارم.
   
‎    خرمشاهي : با مرگ ريحانه حقيقت پنهان مي ماند
‎    در همين حال عبدالصمد خرمشاهي، وكيل مدافع ريحانه درباره جلسه ديروز به «اعتماد» گفت: اظهارات اولياي دم در خصوص وجود ابهام در پرونده كافي است تا آنها از اجراي حكم قصاص صرف نظر كنند. مسلم است كه با مرگ ريحانه حقيقت پنهان مي ماند. به باور من اولياي دم بايد به دنبال كشف حقيقت باشند. براساس اين گزارش با وجود اينكه در پايان اين جلسه اولياي دم هيچ قولي براي بخشش ريحانه ندادند و بر مجازات او تاكيد كردند اما هنرمندان اميدوارند بتوانند رضايت اين خانواده را براي بخشيدن ريحانه جلب كنند.
‎    ريحانه: سرنوشت هرچه باشد در آغوشش مي كشم
‎    ريحانه عصر ديروز در گفت وگوي اختصاصي با خبرنگار «اعتماد» از همه هنرمندان به خاطر تلاش هاي شان تشكر كرد و بار ديگر از اولياي دم خواست او را ببخشند.
   
‎     درباره جلسه صلح و سازش امروز صحبت كن؟
‎    از همه كساني كه براي نجات من تلاش كردند، مخصوصا هنرمندان تشكر مي كنم. شرمنده ام كه باعث زحمت شان شدم. دوست داشتم وقتي من صحبت مي كردم خانواده مقتول باشند. مي خواستم با آنها رو در رو شوم اما متاسفانه نشد. ولي از برادر مقتول كه تا آخر حرف هاي من و هنرمندان را گوش كرد تشكر مي كنم.
   
‎     دوست داشتي چه چيزهايي را براي فرزندان مقتول تعريف كني؟ آيا حرف ناگفته يي داري؟
‎    من همه چيز را گفتم و حرف ديگري ندارم. در تحقيقات همه چيزهايي كه مي دانستم گفتم. از شاكيانم مي خواهم من را ببخشند. در اين سال ها من هم مثل آنها اذيت شدم. اطمينان دارم با كشتن من به آرامش نمي رسند. خودشان گفتند كه شك دارند من قاتل باشم. چطور دلشان مي آيد وقتي شك دارند من را بكشند.
   
‎    فكر مي كني چه سرنوشتي در انتظارت است؟
‎    نمي دانم. هر چه خدا بخواهد همان مي شود. به جان مادرم قسم مي خورم كه از مرگ نمي ترسم. من همه گفتني ها را گفتم. سرنوشت هرچه باشد در آغوشش مي كشم.

‎ روزنامه اعتماد، شماره ۲۹۳۰ به تاريخ ۱۹/۱/۹۳، صفحه ۱۴ (حوادث)
‎   

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال