شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳-۲۰۱۴-۱۲-۰۶-IranSOS- با محو نقش برجسته ساسانی و جدیتر شدن خطر از میان رفتن کامل قدیمیترین سنگبرجسته این دوران تاریخی، این پرسش پیش روست که باید برای حفظ بناهای تاریخی از جمله این سنگبرجسته که در محوطههای باز و در معرض عوامل طبیعی نظیر یخزدگی قرار دارند، چه چارهای اندیشید؟
به گزارش «تابناک»، بسیاری از آثار باستانی کشورمان در سالهای اخیر در معرض آسیبهای جدی قرار گرفتند و برخی از آنها نیز به واسطه این آسیبها به شدت مخدوش شدند؛ اتفاقی که در سالهای اخیر بارها گزارش شده و آخرین آنها، به محو شدن نقش برجسته پیروزی اردشیر بر اردوان به واسطه عوامل طبیعی است؛ عواملی که میتواند از بارهای دارای مواد شیمیایی تا یخ زدگی در تناوب باشد، ولی در نهایت اثرش یکی است.
نقش برجسته پیروزی اردشیر بر اردوان که محو شدنش به مرور زمان مورد توجه قرار نگرفته و حال منجر به نگرانی حافظان میراث فرهنگی قرار گرفته، نشان از یادبود جنگ و پیروزی بنیانگذار سلسله ساسانیان (اردشیر بابکان) بر آخرین پادشاه اشکانی (اردوان پنجم) دارد؛ به عنوان اولین و قدیمیترین نقش برجسته ساسانیان، در ۳ کیلومتری جاده فیروزآباد به شیراز، بـر فـراز صخرهای در سمت راست رودخانه تنگاب حجاری شده است.
در این نقش برجسته که بزرگترین اثر صخرهای دوران ساسانی است، سه صحنه؛ نبرد تن به تن اردشیر با اردوان پنجم، پیکار شاپور اول جانشین اردشیر با دربندان وزیر بزرگ اردوان، و اینکه یکی از سرداران اردشیر با یک دست گردن حریف خود را در چنگ میفشارد و با دست دیگر، کمر همتای خود را گرفته و سعی دارد او را از زمین بلند کرده و بر زمین بکوبد.
نقش برجسته صحنه پیروزی یکی از نقوش برجسته استان فارس است که در نزدیکی آثار و نقوش مهم تاریخی ساسانی از جمله قلعه دختر، کاروانسرای ساسانی، نقش تاجگذاری اردشیر واقع شده است. با اینکه نقش برجسته صحنه پیروزی به لحاظ تاریخی بسیار اهمیت دارد، به دلایل مختلف از عمق اندکی برخوردار است و همین سبب شده که عوامل جوی تأثیرات منفی بیشتری روی این نقش داشته باشد، به طوری که عدم رسیدگی به این اثر، سبب خواهد شد در آیندهای نزدیک به سرعت از بین برود.
ایرج محمدی باستانشناس استان فارس درباره راهکار نجات این سنگ نوشته گفته است: «در حال حاضر تکنولوژیهای بسیاری که همانند عایق عمل میکنند و مانع از نور مستقیم آفتاب و تغییرات جوی هوا میشوند، برای حفاظت بیشتر از آثار تاریخی به بازار آمدهاند که میتوان از آنها برای نجات این اثر مهم استفاده کرد. اما اکنون برای نجات این اثر تاریخی از خطر تخریب هیچ اقدام مرمتی جدی صورت نگرفته است».
با این حال بر هیچ کس پوشیده نیست که این روش در بلندمدت نتیجه بخش نخواهد بود و برخی از آثار باستانی که در دهههای اخیر مرمت شدهاند، دوباره نیازمند بازسازی جدی هستند و متأثر از آثار طبیعی، بار دیگر نیازمند مرمت خواهند بود و در نهایت اثری پیش رو خواهد بود که بارها بخشی از آنها بازسازی شده و دیگر کمتر اثری از اصالت اولیهشان میتوان یافت، کما اینکه بنا بر اذعان کارشناسان چند سال پیش میراثفرهنگی اقدام مرمتی برای انحراف مسیر آب از روی این نقشبرجسته انجام داد.
شاید راهکار بهتر در این زمینه، انتقال چنین سنگ برجستههای تاریخی به موزههای محلی دارای استاندارد و یا موزههای ملی باشد؛ روشی که در یک سده اخیر، بارها اجرایی شده و برخی از آثاری که سر از موزههای دیگر کشورها نظیر موزه لوور درآورده، با همین تکنیک جداسازی شده است. موفقترین نمونه در این زمینه نیز درباره معبد، مجسمه و کتیبههای ابوسمبل است که در ۱۹۶۰ اتفاق افتاد و منجر به حفظ این مجموعه تاریخی شد.
در سال ۱۹۶۰ دولت مصر برای تولید برق و همچنین کنترل آب کشاورزی مشغول ساخت بزرگترین سد مصر در منطقه اسوان شد. نظر باستانشناسان این بود که با آبگیری سد اسوان، معبد ابوسیمبل به زیر آب میرود؛ معبدی که برای ساخت آن، بیش از پنجاه هزار سنگ تراش شبانهروز تلاش کرده بودند. فشارهای بینالمللی به دولت مصر و همچنین تلاش یونسکو موجب انتقالی شد که در نوع خو،د یکی از افتخارات مهندسان عصر حاضر به حساب میآید.
یک تیم آلمانی مسئولیت انتقال این یادگار باستانی را به عهده گرفت. ابتدا محلی که از نظر شرایط و موقعیت جغرافیایی با محیط اصلی همخوانی داشت انتخاب شد. مهندسین با ارههای الکتریکی، این کوه مرتفع را به قطعات ۳ تا ۵ تنی تقسیم کردند و آنرا به مکانی که در نظر گرفته شده بود، انتقال دادند. جرثقیلهای غولپیکر قطعات را با دقت و وسواس به محل میبرد و مهندسان و معماران آن را به روی یکدیگر نصب میکردند.
جدا کردن کتیبهها و هیروگلیفها یک کار طاقت فرسا بود؛ اما این کار بزرگ با دقت انجام گرفت. همان گونه که ساخت معبد ابوسمبل شگفتانگیز است، جابجایی و انتقال این بنای عظیم نیز انسان را بهتزده میکند. آیا در کشورمان نیز شگفتی مشابهی رقم خواهد خورد و آثار باستانی در معرض نابودی بر اثر عوامل طبیعی به نقاط امن منتقل خواهد شد یا چرخه بیانتهای مرمت و رها کردن در مقابل همان عوامل طبیعی، تا از میان رفتن بسیاری از این آثار استمرار خواهد یافت؟!