از پناهندگان حمایت نمائیم! به جنگها پایان دهید! امپریالیسم را سرنگون کنید!

دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴-۲۰۱۵-۰۹-۱۴-IranSOS- چه کسانی جنگ را درافغانستان، عراق،سوریه، لیبی، مالی و…آغازکردند؟ چه کسانی بانی این شرایط مصیبتباربرای تودهای مردم دراین کشورهاهستند؟
وحال چه کسانی عوامفریبانه برای آنها اشک تمساح میریزند و منکر دست داشتن دراین جنایات جنگی میشوند؟ و ادعا میکنند که از فرار میلیونها  انسان غافلگیرشده اند؟ میلیونها آواره از جنگ وگرسنگی، درکشورهای همسایه مناطق جنگ زده، درپاکستان، ایران، ترکیه، اردن، لبنان،مصر، تونس و غیره درشرایط بغایت اسفناکی بسر میبرند. تنها اندکی ازآنها موفق میشوند به اروپا، بخصوص به یونان و یا دیگرکشورهای جنوب اروپا بیایند. بخش بزرگی از آنها  درپشت مرزهای شنگن- حصارهای اتحادیه اروپا- متوقف میشوند.

درشرایط کنونی انبوه فراریان به حدی است که حتی مرزهای شنگن در دریای مدیترانه و بالکان هم دربرابر آنهائی که ازفجایع جنگیای که امپریالیستهای اتحادیه اروپا و ایالت متحده آمریکا پدید آورده اند، تاب مقاومت ندارند.
حال تعداد رو به افزایش فراریانی که در دریا غرق و به کام مرگ فرو میروند ویا کشته میشوند، بخش بزرگی از کارگران وزحمتکشان را که درون -حصارهای اتحادیه اروپا- زندگی میکنند، متاثرکرده وبه تکان آورده است. تا حال ،غرق شدن دهها هزار پناهنده با یک اظهار تاسف وهمدردی زبانی روبرو میشد (“وحشتناک است ولی چه ربطی به من دارد؟ازمن که کاری بر نمیآید؟…”) ولی اکنون مردم اتریش درمقابل خود انسانهائی واقعی ،خسته ودرمانده ای را می بینند ونه آمارهای مجردی ازگریخته گان ازجنگ وکشته شدگان، بلکه انسانهائی مانند ما که بدبختانه در اتحادیه اروپا به دنیا نیامدهاند.
 آنها ازکشورهای میآیند که توسط قدرتهای بزرگ اروپا(دراشتراک با ایالات متحده آمریکا) به مناطق جنگی تبدیل شدهاند. طبیعی است که جنگها از آسمان فرو نمیافتند وخودبخود پدید نمیآیند، بلکه آنها حاصل ادامه سیاستهای امپریالیستی بصورت ابزارنظامی هستند. تقریبن تمامی جنگهای کنونی نتیجه رقابت وهژمونی طلبی قدرتهای بزرگ امپریالیستی درخاورنزدیک ،آسیای غربی و مرکزی ونیزشمال آفریقا است .این قدرتها ، ایالات متحده آمریکا، انگلستان،روسیه وفرانسه برای حفظ و گسترش حوزه های سنتی نومستعمراتی خود درمبارزه و زور آزمائیاند.
تا سالهای۱۹۸۰ افغانستان یک نیمه مستعمره روسیه بود و سوریه و عراق متحدین نزدیک اتحاد شوروی بودند، بهمین دلیل ایالات متحده آمریکا(دراتحادباانگلستان ودیگرامپریالیستهای اروپائی) طالبان را بعنوان” آزادیخواهان مبارز” اسلامی دربرابر اشغالگران روسی ایجاد و مسلح نمود. درسال ۱۹۷۸/۱۹۷۹ امپریالیسم فرانسه، همراه با متحدینش، انگلستان، آلمان و USA درکنفرانس گوادالوپ تعویض قدرت را به خمینی برای جانشینی شاه، سازماندهی نمودند.
درسال ۱۹۹۰ وباردیگر۲۰۰۳ USA همراه با تعدادزیادی ازمتحدین نظامیاش دراروپا جنگ علیه عراق را بخاطردستیابی به منابع نفتی آغازکرد.
درسال ۲۰۱۱ فرانسه وانگلستان با دیگر متحدینشان جنگ دیگری را علیه لیبی  شروع کردند برای اینکه حوزه های نفتی آنجا را تحت کنترل خود درآورند.درهمین سال چندین قدرت بزرگ اروپائی و  USA جنگ بربرمنشانه وضد انسانی را  توسط مزدورانشان در سوریه بخاطر عقب راندن نفوذ روسیه وبدست گرفتن کنترل این کشور آغازکردند.
درسال۲۰۱۲، فرانسه با حمایت چندین کشور اروپائی،ازجمله اتریش برای نجات رژیم دست نشانده خود ازخطرنابودی، یک لشگرکشی تمام عیار را به مالی آغازکرد (همانند مداخله نظامی درآفریقای مرکزی و ساحل عاج).
همچنین پاگیری و جهش دارودسته خلافت اسلامی(IS) درسال گذشته خود بخود صورت نگرفت. درسال ۲۰۱۳ سناتورآمریکائی جون مک کین(john McCain)  که  درسندهای رسمی افشاء شده است با ابراهیم البغدادی ودیگررهبران(IS) ملاقات میکند   وقول همکاری و پشتیبانی به آنها درمبارزه علیه سوریه را میدهد.
هنوز اکثریت بزرگی ازمردم اتریش و کشورهای ثروتمند (EU) نمیخواهند بپذیرند که دولتهای آنها مسئول بلاواسطه فجایعی هستند که در بیرون ازحصار اتحادیه اروپا صورت میگیرد. بهمین دلیل آنهائی که چنین دولتهای را انتخاب میکنند، واعتراضی به آنها ندارند درایجاد این وضعیت غیرانسانی مقصرند.
ما درعصر امپریالیسم یعنی درمرحله بالای تکاملی سرمایه داری زندگی میکنیم. درکشورهای پیشرفته صنعتی، بانکها وصنایع به کنسرنهای بزرگ و انحصارهای بین المللی تبدیل، و با سرمایه مالی ادغام شده اند، ودستگاههای دولتی را کاملن کنترل میکنند.آنها جهان را بین خود تقسیم کرده اند، و هر یک طعمه های کشورهای نومستعمراتی “خویش” را استثمار میکنند و در این غارتگری کاملن متکی به دولتهای خودی هستند. آنها از ارتش امپریالیستی”خودی”بمثابه ارتش خصوصی استفاده میکنند، و با کمک رشوه و تطمیع و حتی اعمال تبهکارانه میکوشند سیاستمدارانی را به قدرت برسانند که منافع آنها را تامین کنند. بدین گونه بود که کنسرنهای نفتی وصنایع نظامی رئیس جمهور بوش- پدر وپسر- را به قدرت رسانیدند، برای اینکه جنگ برای نفت درعراق را برای تامین موقعیت برترخود در آسیای غربی  آغاز نمایند.
کنسرنهای امپریالیستی اتریش هم بعد از ۱۹۹۰ با قدرت تمام و یکپارچه درسیاست داخلی مداخله نظامی نموده و از دولت خواستند، تجزیه یوگسلاوی را عملی نماید. مداخله ای که منجر به روان شدن سیلی ازپناهندگان دردهه ۹۰ به اتریش ودیگر کشورهای اروپائی گردید.و بخاطر همین خوشخدمتی آقای آلیوس موک(Alios Mock) وزیر امورخارجه وقت اتریش ازطرف کنسرنهای اتریشی (همچنین آلمانی ودیگران) مورد تقدیر و تمجید قرار گرفت.
اگر ما دسایس امپریالیسم اتریش را درچند دهه اخیر مورد مطالعه قرار دهیم، بخوبی میتوان جنایات سیاسی ونظامی طبقه استثمارگر “خودی” را آشکار کرد، که مرکز ثقل آن همچنان در یوگسلاوی سابق قرار میگیرد، جائی که اتریش هنوز با وجود بحران هیپو آدریا آلپ بانک(Hypo Alpe Adria) حجم سرمایه کذاریهایش بیشتر از آلمان و روسیه است، وبزرگترین استثمارگرکارگران و توده زحمتکش در کشورهای اروپای شرقی وبالکان میباشد. اگرچه طبقه حاکم “ما” میکوشد خودرا گه گاهی فرصت طلبانه بیطرف نشان دهد ولی به تناسب قوایش بمثابه یک امپریالیسم کوچک درجنگ بیرحمانهای که دروسعت جهانی، جهت تقسیم مجدد نومستعمرات و کسب بازارهای جدید درجریان است، شرکت مستقیم داشته وبرای سهم خود مبارزه میکند.
نزدیک به ۵۰ سال است که مستعمرات مستقیم، یعنی کشوری که در آنجا یک کشوراروپائی و یا آمریکای شمالی و آسیائی، که دارای یک دستگاه اداری پرقدرت مستعمراتی باشد، و بر کشور مفروض ومردم آنجارازکشور” مادر” حکومت، وآنها راسرکوب و استثمارنماید وجود ندارد. بدنبال مبارزات رهائیبخش بعد از جنگ جهانی دوم، تقریبن تمامی کشورهای مستعمراتی قبلی درمقطع دهه ۱۹۶۰ رسمن بصورت کشورهای مستقل درآمدند. البته این بدان معنی نبود که آنها ازنظر سیاسی و اقتصادی واقعن مستقل شده باشند. این کشورها بعد از چندی توسط امپریالیسم مستعمراتی برهبری (USA) وبعدها سوسیال امپریالیسم شوروی به کشورهای نومستعمراتی تبدیل شدند. هرچند که درسالهای اخیررژیم ها درکشورهای وابسته ونومستعمراتی توسط قدرتهای امپریالیستی سرنگون و بنا به شرایط و ضرورت با رژیمهای مطلوب وسربراه دیگری جایگزین میشوند، با وجود این دوران دولتهای مستقیم استعماری به پایان رسیده است.

امپریالیسم برای این کشورها وبورژوازی کاملن وابسته آن یک فضای محدود قایل میشود، و تازمانیکه آنها بتوانند شرایط لازم استثماری را برای اربابان خود تامین نمایند مورد حمایت قرار میگیرند، درغیر اینصورت ازطریق کودتا یا مداخله مستقیم نظامی  برکنار می شوند.
آنچه که دردو دهه اخیر کاملن چشمگیر است، میدان دادن وحمایت ازنیروها و احزاب مذهبی توسط امپریالیسم  است. بعنوان مثال درهندوستان جریانات فاشیستی وضد مسلمان هند و به رهبری یک آدمکش حرفهای و وزیردولت فعلی(BJP) ، مودی(Mudi) ازجمله این نیروهاست.
از آغاز بحران درسال۲۰۰۸ و ادامه آن تا کنون رقابت مابین امپریالیستهای بزرگ بطور چشمگیری بالا گرفته است. صعود چین بمثابه یک قدرت امپریالیستی بزرگ ودوباره نیرو گرفتن روسیه فاکتورهای نوینی به میدان این رقابتها وارد کردهاند. بهمین دلیل تعداد و شعاع عمل این جنگها گسترش یافته و خطر درگیری ،بطورمثال بین چین و آمریکا و یا قدرتهای ناتو با روسیه مرتب درحال افزایش است،تنها بربستراین تحولات و تشدید تضادهای حاصله از آن که مجموعه ای بهم پیوسته است، میتوان دلایل روان شدن سیل پناهندگان را بطرف دژ مرگبار اتحادیه اروپا درک کرد و بعمل سیاسی مشخص دست زد.
وظیفه ماست از انسانهائی که موفق میشوند به اتریش راه یابند باتمام قدرت حمایت کرده و به آنها برای ادامه سفرشان، اگرخواهان رفتن به کشورهای دیگر اتحادیه اروپا هستند کمک نمائیم، ولی باید دانست این کمکها هرچند هم بزرگ باشد مشکل سیاسی پناهندگی را حل نخواهد کرد و موجب تغییری درواقعیت دلایل اصلی فرار وآوارگی نخواهد بود.

با توجه به دلایل عمده سیاسی که در بالا شرح آن رفت، درآینده هم ما باز شاهد گریز تودهای مردم ازکشورهای نومستعمراتی خواهیم بود، چون  برای آنها شرایط زندگی روزبروز بدتر میشود، حتی اگر هم امپریالیستها به جنگهای دیگری هم دست نزنند و” فقط” به استثمار وغارت روزانه بسنده کنند.
کارگران وتوده های مردم درکشورهای متروپول باید به این آگاهی دست یابند، که نظام جهانی سرمایه داری- امپریالیستی علت واقعی ومسبب اصلی فقر وفلاکت درتمامی کشورها ازجمله (EU) و بخصوص فرار وآوارگی ازکشورهای جنگزده وتحت سلطه است.

تا زمانیکه امپریالیسم وجود دارد هیچ راهی برای خلاصی از این معضل اجتماعی نخواهد بود، چون علت وجودی این پدیده شوم نه اتخاذ سیاستهای غلط سیاستمداران ویا دولتهای “ماست”؛ بلکه در رقابت درونی مناسبات سرمایه داری برای کسب سودبیشتر درمرحله امپریالیستی آن است. همین واقعیت، طبقات استثمارگر را مجبور میکند که استثمار وغارت را در برابر دیگر رقبا تشدید نمایند. وضعیت دردناک واسفبار موجود در کشورهای نومستعمره زمانی بهبود خواهد یافت وجنگهای امپریالیستی جاری زمانی پایان میگیرد، که طبقه کارگر وتوده های محروم قادر گردند، سلطه سرمایه را دریک انقلاب پرولتاریائی درهم بشکنند.
ما برای این امر مهم کار و مبارزه میکنیم.

‏IA* RKP- Initiative für den Aufbau einer Revolutionär-Kommunistischen Partei
‏Proletarische Revolution- revolutionäre-kommunistische zeitung in Österreich
‏Prolrevo.wordpress.com
‏Ia.rkp2017 @yahoo.com-iarkp.wordpress.com
‏KOMAK-ML-kommunistische Aktion-marxistisch-leninistische
‏Komakml@gmail.com
‏Alle:stiftgasse 8,A-1070 Wien

ترجمه وتکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >
آدرس تماس:Amerlinghaus,107 0 Wien, Stiftgasse,8
‏email: linksaktivist@gmx.at

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال