دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۴-۲۰۱۵-۱۲-۰۷-IranSOS- هشت ماه پس از اعتراضها به سریال «در حاشیه» که پشت پردههایی از وقایع پزشکی را با زبان طنز به تصویر کشاند، اتفاقی تلخ در اصفهان، عرق شرم بر پیشانی پزشکان کمانصاف نشاند. به گزارش ایسنا، روزنامه قانون با اشاره به این رویداد دردناک، ادامه داد: ماجرا از آنجا آغاز شد که چند روز قبل در یکی از بیمارستانهای اصفهان، پس از آنکه خانوادهای تمکن مالی برای پرداخت بخیه صورت فرزندشان را نداشتند، پزشک بیمارستان اقدام به کشیدن بخیه و نپذیرفتن درمان کودک میکند که در نوع خود اقدامی بیسابقه در جامعه پزشکی ایران محسوب میشود.
این اتفاق، لکهای سیاه در جامعه پزشکی پرمدعای ایران محسوب میشود که هرگز تاب انتقاد و خردهگیری به عملکرد خود را ندارند؛ چنانکه ماههای قبل و پس از پخش سریال «درحاشیه»، شمار زیادی از پزشکان به اتفاقات طنز این سریال واکنش نشان داده و خواستار اعاده حیثیت شدند. حال اما در اقدامی غیرانسانی! بله دقیقاً غیرانسانی، پزشکی در یکی از بیمارستانها اقدام به کشیدن بخیه کودک بهخاطر نداشتن ۱۵۰ هزار تومان پول میکند و صدای اعتراضی نیز از پزشکی در نمیآید.
این اقدام تأملبرانگیز، اگر در هرجای دیگر دنیا و هر بیمارستان خارجی رخ داده بود، فریادهای اعتراض پزشکان بلند شده و به حقخواهی ظلم علیه کودک پرداخته بودند. اینجا اما در یک کلانشهر، کودک و خانوادهاش مظلومانه قربانی بیرحمی پزشکی میشوند که تنها به خاطر مبلغی ناچیز، بخیه از صورت کودک میکشد و ککش هم نمیگزد.
بخیه کودک چهارساله را کشیدند
طی روزهای گذشته، کادر درمان بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینیشهر از توابع استان اصفهان، به دلیل عدم بضاعت مالی خانواده یک بیمار خردسال، بخیه چانه صدرای چهار ساله را شکافتند و او را با چانه شکافته شده و خونین روانه خانه کردند. آنگونه که تابناک گزارش داده، شبکه استانی رسانه ملی در انتشار خبر این رخداد تأسفبرانگیز، مادر صدرا را پرستار سالمندان و پدرش را راننده تاکسی معرفی کرد که وضعیت مالی چندان مناسبی نداشتند.
انتشار گزارش اولیه این رخداد بلافاصله واکنش مقامات استانی را دنبال داشت و پزشک و پرستار این بیمارستان تا صدور حکم قطعی از اشتغال در مراکز درمانی ممنوع شدند.
دکتر طلوعی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در تشریح ماجرا گفت: دختری چهارساله هفته گذشته به دلیل پارگی ناحیه چانه به اورژانس بیمارستان اشرفی اصفهانی در خمینیشهر مراجعه و کادر حاضر به صورت سرپایی چانه مصدوم را بخیه میکنند. در ادامه، وقتی میبینند مادر بیمار توانایی پرداخت هزینه ۱۵۰ هزار تومانی درمان را برای ترخیص ندارد، با دستور مسئول کادر پزشکی، پرستار بخیههای دختر چهار ساله را کشیده و بیمار با خونریزی و پارگی چانه از بیمارستان خارج میشود.
وی با تاکید بر اینکه در این حادثه تأسفبار، منشور حقوقی بیمار از سوی تیم پزشکی رعایت نشده، افزود: پس از این اتفاق تدابیر لازم برای ترمیم مجدد چانه بیمار در نظر گرفته شد و پزشک و پرستار مربوطه هم تا صدور حکم قطعی از اشتغال در مراکز درمانی ممنوع شدند. علاوه بر اینها، دیگر اعضای کادر درمانی به هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری دانشگاه علوم پزشکی معرفی شدند.
واکنش وزیر بهداشت و عذرخواهی که سودی ندارد
پس از واکنش مقامات استانی، روز گذشته نیز دکتر قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حاشیه همایش پزشک پژوهشگر در واکنش به این اتفاق، ضمن ابراز تأثر شدید از رفتار کادر درمانی در این رویداد، گفت: متأسفانه دیشب این موضوع را در شبکههای اجتماعی دیدم و همان آخر شب دستور دادم تیمی به آنجا اعزام شود و از نزدیک حادثه را بررسی کند.
در عین حال رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ضمن عذرخواهی، افراد متخلف اعم از پزشک و مسئول شیفت را به دستگاه قضا معرفی کرده است؛ درباره این حادثه تلخ تحقیق میشود و حتماً اگر کسانی متخلف باشند باید با آنها برخورد شود.
وزیر بهداشت تصریح کرد: امروز (دیروز) تیم بازرسی تا ظهر مشخص خواهد کرد که ماجرای این حادثه تلخ چه بوده است و امیدوارم درباره این حادثه به عدالت رفتار شود.
عذرخواهی وزیر بهداشت اما در شرایطی صورت میگیرد که سودی برای خانواده مظلوم اصفهانی نداشته و گزکی هم متوجه پزشکان نمیشود.
جامعه پزشکی و بیارزشی جان در برابر پول
اتفاق تأسفبار در بیمارستان خمینیشهر اصفهان در حالی رخ میدهد که با توجه به پیگیریهایی که وزارت بهداشت آغاز کرده و عذرخواهی رسمی وزیر بهداشت، به نظر همچنان اتفاقات تلخ پزشکی دیگر سریعاً رفع و رجوع شده و آنچه در این میان باقی میماند، کمارزشی جان بیماران در بیمارستانهاست.
با آنکه دولت تدبیر به دنبال طرح فراگیر بیمه سلامت در کشور و ارائه خدمات کمهزینه درمانی به شهروندان است، اما این اتفاق تلخ نشان داد که هنوز سؤالهای بسیاری پیش روی مسئولان بهداشتی کشور در تحقق وعدههایشان است. آیا اکنون مسئولان وزارت بهداشت و جامعه پزشکان پاسخی قانعکننده در توجیه رفتار غیرانسانی یک پزشک در قبال کودک چهار ساله دارند؟ آیا این نخستینبار است که کادر درمانی از ارائه خدمات به افراد بیبضاعت سرپیچی میکنند؟ آیا چنین رفتارهایی منطبق بر قوانین و مقررات است و نخسینبار است که منشور حقوق بیماران زیر پا گذاشته میشود؟ اگر از این زاویه به ماجرای دردناک رقم خورده در بیمارستان خمینیشهر بنگریم، درخواهیم یافت که مدتهای مدیدی است که بیبضاعتها از مراجعه به مراکز درمانی خودداری میکنند و اصولاً از بیماری ترسناکتر، هزینههای درمان آن شده است؛ هزینههای سنگینی که حتی در تعرفههای دولتی هم بسیار گزاف هستند.
قصور پزشکان را نادیده نگیریم
کافی است به همین مثال که تأسف وزیر و مسئولان این عرصه را هم به دنبال داشته دقت کنیم تا پی ببریم که هزینه بخیه زدن زخم چانه یک کودک خردسال که میتواند ماحصل بازیگوشی روزمره یک کودک باشد، ۱۵۰ هزار تومان شده است؛ آن هم در بیمارستانی دولتی! آیا با این حساب جا ندارد از هزینههای درمانی دردهای بزرگتر هراسان شویم و خطاب به مسئولان از گرانی وحشتناک درمان بنالیم؟ آیا غیر از این است که همین هزینههای گزاف به کرات موجب شده که بیماران از دریافت خدمات محروم بمانند، یا مراکز درمانی از پذیرش افراد بیبضاعت سر باز بزنند و اینقدر این روند تکرار شده که شکافتن بخیه به چشم کادر درمانی بیمارستان خمینیشهر غیرطبیعی نرسیده است؟ با این حساب آیا جا ندارد از مسئولان و وزیر محترم بهداشت بپرسیم که تدبیرشان برای تغییر این رویه چیست؟ آیا تنها قصورکنندگان در این ماجرا، پزشک و پرستاری بودهاند که بخیه زده شده به چانه کودک را شکافته اند یا ناظرانی که این مشکلات را در تمامی سالهای گذشته ندیدهاند هم مقصرند؟
نگاه درآمدزای حاکم بر جامعه پزشکی
خودداری از درمان یک کودک به خاطر ۱۵۰ هزار تومان هزینه بخیه اما از سویی دیگر قابل تأمل است و آن حکمرانی مطلق نگاه درآمدزا بر جامعه پزشکی است. اکنون شاید باز هم گروههای زیادی از پزشکان تاب این انتقاد را نداشته و نگاه مالی را رد کنند اما واقعیت آن است که مابین کشیدن بخیه بهخاطر پرداخت نشدن پول تا دریافت زیرمیزی و رومیزیهای کلان قبل از عمل یا تخلفات متعدد روزانه پزشکی، تنها یک فصل مشترک وجود دارد و آن «پول» است. این سالها، خیلی بیش از قبل پزشکان پولدار و میلیاردر را میبینیم که خدمت پزشکی را تنها در مقابل پول ارائه میکنند و از بخیه ۱۵۰ هزار تومانی تا عمل قلب و مغز چندین میلیونی، نمونههای بارز این مدعا هستند.
در این مقال، مسئولان وزارتخانه بهداشت و البته جامعه ایرانی، باید نگاهی دگربار به تغییر رویکردها در خدمت جامعه پزشکی در ایران داشته باشند که اکنون به شکل تجارتی برای گروهی از پزشکان تبدیل شده و از نگاههای انسانی و معنوی فاصله بسیار گرفتهاند. از طرفی، روند توسعه جهانی نیز به آن سمت میرود که نگاه درآمدی و منفعتطلبانه، در گروههای مختلف جامعه حاکم شده و ورود بیش از پیش آن به جامعه پزشکی، میتواند زنگ خطری جدی در آسیبپذیری شدید بدنه ضعیف جامعه محسوب شود.