پنجشنبه ۱۳ دیماه٬ ۱۳۹۷-۲۰۱۹-۰۱-۰۳-IranSOS- فعال چپ در اتریش: یادمانی از «روزا» و« کارل» – با وجود همه اینها انقلاب جهانی پرولتاریائی نظام امپریالیستی را نابود خواهد کرد! و انسان در کمونیسم رهائی خواهد یافت!
در ۱۵ ژانویه ۱۹۱۹ کارل لیبکنشت (Karl Liebknecht) و روزا لوکزامبورگ (Rosa Luxemburg) در برلین به دستور وزیر جنگ رایش آلمان، «نوسکه» (Noske) توسط سربازان رایش در زندان به قتل رسیدند و بدین ترتیب انقلاب نوامبر ۱۹۱۸ توسط «حزب سوسیال دمکرات آلمان» (SPD)– دولت اِبرت /شیدِمان (Ebert/Scheidemann) برای منافع بورژوازی آلمان سرکوب شد. در سالهای مبارزاتِ خونین ژانویه ۱۹۱۹ جامعه کارگری پرولتاریائی – انقلابی و رهبری آن بطرز وحشیانهای مورد تعرض قرار گرفتند. تنها دو هفته قبل، در سیام دسامبر ۱۹۱۸ زیر فشار این دو رفیق – روزا و کارل – حزب کمونیست آلمان (KPD) سرانجام ولی دیر ایجاد شد. لازمه قیام انقلابی در آلمان رهبری پرولتاریائی است، حزب مبارز کمونیستیای که متشکل از بهترین مبارزین پرولتاریا بوده و مبرا از هرگونه عظمتطلبی و فرصتطلبی باشد. تنها چنین حزبی قادر خواهد بود جنبش انقلابی علیه جنگ را به دیکتاتوری پرولتاریا و کسب همه جانبه قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر و سوسیالیسم رهنمون گردد.
تنها از این راه امکان پایان دادن به جنگهای امپریالیستی در آلمان وجود داشت. ولی ضد انقلاب بورژوازی به رهبری «حزب سوسیال دمکرات آلمان» بر پرولتاریای رزمنده پیروز شد.
روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت- تحت هدایت (KPD) ، که توسط آنها ایجاد شده بود، در تضاد کاملی با سیاست «حزبِ سوسیال دمکرات» قرار داشتند که در جنگ جهانی اول در کنار امپریالیسم آلمان قرار گرفته بود. آنها به این توهم دامن میزدند که بدون انقلاب و از طریق گفتگو با امپراطور میتوان به جنگ خاتمه داد و از طریق اصلاحات به سوسیالیسم دست یافت.
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به رهبری لنین و بلشویکها به جنگ در روسیه خاتمه داد و تاثیر بسزائی در جنبش انقلابی در سراسر جهان و بخصوص آلمان داشت.
در ماه مه ۱۹۱۵ کمی کمتر از یکسال قبل از شروع جنگ جهانی اول کارل لیبکنشت در اعلامیهای نوشت ” دشمن اصلی خلق آلمان در خانه خودی است: امپریالیسم آلمان، شریک جنگی آلمان، دیپلماسی مخفی آلمان۱“
کمی قبل از شروع انقلاب نوامبر ۱۹۱۸ روزا لوکزامبورگ اهداف جنبش کارگری انقلابی را چنین فورمولبندی میکند: “سوسیالیسم بدین معنا نیست که در پارلمان گرد هم آئیم و قوانینی را تصویب کنیم، سوسیالیسم برای ما به معنای سرکوب طبقه حاکم با بیرحمی تمام است که پرولتاریا در مبارزاتش مجبور به اعمال آن است۲“
کی به ما خیانت کرد؟… سوسیال دمکراتها!
قتل روزا و کارل، آگاهترین و مصممترین پیشتازان مبارزه برای سوسیالیسم در آلمان آن زمان، نقش ضد انقلابی سوسیال دمکراسی را در آغاز قرن بیستم هرچه بیشترآشکار کرد. (SPD) این حزبِ اشرافیت کارگری که همواره ادعای نمایندگی خیل وسیع تودهها را داشته و دارد، بارها ثابت کردهاست که در مواقع حیاتی همیشه در کنار سرمایه انحصاری، برای سرکوب سیاسی جنبش کارگری در درون (قوانین اضطراری و پلیس) و سیاستهای جنگی امپریالیستی (افغانستان نابودی یوگسلاوی!) در بیرون قرار داشته و دارد.
از سوسیال دمکراسی در حال سقوط باید تشکر کرد که باموفقیتهای ظاهری در دهه ۱۹۷۰ و در اواخر قرن بیستم، به طبقه سرمایهداری حاکم امکان داد تا کارگران و توده مردم را ۱۰۰ سال بعد از انقلاب نوامبر ۱۹۱۸ از نظر اید ئولوژیک – سیاسی در سطح نازلی نگهداشته و سرکوب کند.
بعد از قتل رهبران حزب کمونیست (KPD) سوسیالدمکراتها در آلمان مستقیم و غیر مستقیم از سرکوبِ انقلابیون و مبارزات ضدفاشیستی در هامبورگ، (Hamburg) راین (Rhein) و روهر (Ruhr) و در آلمان میانی (Mitteldeutschland) پشتیبانی نمودند. حزب سوسیالدمکرات علاوه بر اینها با نظامیگریِ ضد کمونیستیاش (ماه مه خونین ۱۹۲۹ در برلین) و انشعاب طبقه کارگر، راه را برای صعود فاشیسم هیتلری باز نمود. در اتریش سوسیالدمکراتها سرکوب انقلاب نوامبر، از جمله قتل شش کارگر انقلابی در کشتار «پنجشنبه سبز» در وین در آوریل ۱۹۱۹ را سازماندهی میکردند. در ادامه این تعرضات حزب سوسیال دمکرات اتریش مسئول کشتار پلیس در روز۱۵ یولی ۱۹۲۷ در مقابل کاخ دادگستری بود که منجر به مرگ ۹۰ نفر و صدها زخمی شد. این حزب قبل از آن هم مسبب شکست سخت مبارزات فوریه ۱۹۳۴ میباشد.
در مقابل این سیاست بورژوائی هواداری از امپریالیسم، سوسیال دمکراتها روزا و کارل در ۱۹۱۸ مدام میگفتند “واقعیتی است که باید طبقه کارگر آ نرا آموخته و درک نماید و از آن نتیجهگیری کند که با امپریالیسم، جنگ، غارت و انقیاد خلقهای دیگر، قانونشکنی و سیاست قهر آمیز زمانی می توان مبارزه کرد که با سرمایهداری به جدال پرداخت و در برابر کشتار سیاسی خلقها در سطح جهانی انقلاب اجتماعی را سازماندهی کرد. اگر درون سیاستهای امپریالیسم به دنبال پیدا کردن راه کمک و یا پیدا کردن اسباب حل مشکلات آن باشیم و با طوفانها وسختیهای آن مقابله نکنیم بلکه آ نرا به آنچه که بودهاست برگردانیم، سیاستی نه پرولتاریائی بلکه خرده بورژوازی و ناامیدانه پیش گرفتهایم. این سیاست در واقع چیزی جز دفاع از امپریالیسم گذشته در برابر امپریالیسم آینده نیست.”۳
تنها انقلابات سوسیالیستی قادرند به جنگهای امپریالیستی خاتمه دهند!
بزرگداشت و یاد روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت از مبارزاتشان علیه استعمار و جنگهای امپریالیستی جدانشدنی است. آنها قاطعانه به مقابله با جنایتهای امپریالیسم آلمان در مستعمرات، نیمه مستعمرات و کشورهای وابسته برخاستند. آنها در آن موقع کشتار خلقهای هرورو (Herero) و ناما (Nama) در نامیبیای (Namibia) امروز(جنوب غربی آفریقا) و نیز سیاست توسعهطلبانه امپریالیسم آلمان در امپراطوری عثمانی و شرکت آن را در کشتار ملت ارامنه افشا کردند. آنها برای ما امروز خاطرهای فراموشنشدنی در مبارزه علیه تجاوز امپریالیستی در بالکان، در غرب – و آسیای میانه و آفریقا هستند. ما با الهام از سیاست روزا و کارل بر وظیفه بینالمللی و همبستگیمان بخصوص با خلقهای تحت ستم واستثمار امپریالیسم “خودی” تاکید میکنیم!
روزا و کارل پیشروان قاطع و مبارز علیه جنگهای امپریالیستی بودند. روزا در آستانه جنگ اول جهانی امپریالیستی بارها این سوال را مطرح کرد “چه دلیلی دارد که یک سرباز آلمانی، یک سرباز فرانسوی را دشمن خود پندارد که در همان وضعیت سرکوب و استثمار قرار دارد؟ به چه دلیلی باید آنها برای منافع سرکوبگرانشان همدیگر را سلاخی کنند؟” در سخنرانی ماه مه ۱۹۱۴ خواستار این شد که “ارتش عصب زندگی دولت امروزی است و درست علیه آن باید تمامی قدرت خود را متمرکز کنیم۴“ هنگامی که او در گردهمائی در فرانکفورت/ماین (Frankfurt/Main) خواستار امتناع از رفتن به جنگ شد به عنوان <خائن به سرزمین پدری> مورد پیگرد قرار گرفت. روزا هم به دلیل “دعوت به سرپیچی از دستور مقامات رسمی” مجرم اعلام و به یک سال زندان محکوم شد.
کارل لیبکنشت بعنوان اولین نماینده «حزب سوسیال دمکرات آلمان» به مخالفت با اجبار فراکسیون حزبی برخاست و در ۲/۱۲/۱۹۱۴ علیه دریافت قروض جنگی رای داد. در آغاز سال ۱۹۱۵ شعلههای تظاهرات علیه جنگ توسط کارگران برافروخته شد و در اول ژانویه ۱۹۱۶ کارل لیبکنشت در تاسیس غیرعلنی حزب کمونیست آلمان که بعدها به «اتحادیه اسپارتاکوسها» معروف شد، شرکت کرد. او در اول ماه مه ۱۹۱۶ فعالانه درتظاهراتی در برلین که ۲۰۰۰۰ نفر شرکت داشتند سخنرانی کرد و به دلیل طرح شعارهای” مرگ بر جنگ”، “مرگ بر دولت” سریعا بازداشت و به اتهام خیانت به کشور بازداشت شد. در روز آغاز محاکمه (۲۸ یونی ۱۹۱۶) ۵۵۰۰۰ کارگر در پشتیبانی از او اعتصاب کردند. اگر ما امروز به چالش با تهدید شرکت بورژوازی خودی در جنگهای جاری امپریالیستی از هر نوع آن از جمله <ماموریتهای صلح آمیز> برمیخیزیم و تظاهرات میکنیم روزا و کارل برای ما مشعلی فروزانند.
همراه با روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت برای سوسیالیسم و حزب کمونیسم
برخلاف ادعاهای رفرمیستهای امروزی، روزا و کارل سرسختانه برای کمونیسم و ضرورت ایجاد حزب کمونیست مبارزه کردند. «کارل در تاسیس حزب کمونیست آلمان» میگوید “حزبی که قاطع و بدون گذشت منافع پرولتاریا را در نظر داشته و تجلی وحدت اراده طبقه کارگر در نظر و عمل باشد، حزبی که برنامه روشنی داشته، حزبی که هدف و راه رسیدن به آن را با عزمی راسخ و قاطع دنبال کند و دچار آشفتگی و سردرگمی نباشد، حزبی که در آن ابزاری بکار گرفته شود که خواستار برآورده کردن منافع انقلاب سوسیالیستی و آرمانهای انقلاب سوسیالیستی جهانی باشد ۵.” برای اینکه «حزب کمونیستِ آلمانِ» را بدنام کنند، اصلاحطلبان و فرصتطلبان رنگارنگ همواره به ارثیه به جاماندهای که روزا در زندان انفرادی قبل از مرگش در باره انقلاب روسیه نوشته(!) است اشاره میکنند. در این باره باید روشن بگوئیم، روزا لوکزامبورگ که سهم بسزائی در تدارک وتاسیس (KPD) داشت در روز ایجاد حزب میگوید” در جواب به آنهائیکه امروز به انقلاب بلشویستهای روسیه تهمت و افترا میزنند میگوید: شما کجا الفبای انقلاب امروزیتان را یاد گرفتهاید؟ از روسها، شما آنرا از روسها دارید… این انقلاب روسیه بود که اولین شعارهای انقلاب جهانی را سر داد!” او همزمان در «پرچم سرخ»-ارگان حزب کمونیست آلمان (Rote Fahne) به دورنمای آلمان اشاره دارد و بر این نکته تاکید میکند” که حزب کمونیست آلمان بمثابه پیشتاز انقلاب پرولتاریائی گورکن جامعه بورژوازی خواهد بود حال زمان آن فرا رسیده است که با تمامی قدرت به کار مشغول شویم…وظیفه ماست که از تبلیغ مناسبات واقعی با روشنی و حرارت و اشتیاق تمام پشتیبانی و هدایت نمائیم. پرولتاریای آلمان را به چکش قدرتمندی تبدیل کنیم که حاکمیت طبقاتی را خرد نماید، این پیام تاریخی حزب کمونیست آلمان است۶“
همانطور که بلشویکهای روسیه بخصوص لنین در بحثهای بینالمللی بدرستی انتقاد میکنند، دیر بودن تشکیل حزب کمونیست آلمان است. به نظر آنها روزا و کارل و کمونیستهای آلمان زمان طولانی را در «حزب سوسیالیست آلمان» و بعدا در« اتحادیه مستقل سوسیال دمکرات» (USPD) ماندند بطوریکه قیام ژانویه ۱۹۱۹ از حزبی با تجربه که کارگران را برای قیام مسلحانه سازماندهی کند محروم ماند.
آموزش از تجارب مثبت و منفی «اتحادیه اسپارتاکیستها» و «حزب کمونیست آلمان» و مداخله موثر «روزا» و «کارل» برای ما کمونیستها امروز بدین معناست: برای اتحاد مارکسیست- لنینیستها و کمونیستها خستگیناپذیر مبارزه کنیم و تشکیل حزب کمونیست را با تمامی قوا به پیش برده و با مرزبندی ایدئولوژیک – سیاسی علیه اصلاحطلبان و فرصتطلبان این دوستان دروغین طبقه کارگر را افشا و آگاهی سوسیالیستی را درون جنبش تحکیم نمائیم.
در صدمین سالگرد قتل این دو انترناسیونالیست برجسته و پیشتازان مبارزه برای انقلاب پرولتاریائی، یادِ روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت را گرامی میداریم . آنها اسطورههای تاریخی از گذشتههای دور نیستند، نه، آنها رفقایی هستند که در مبارزات ما همواره حضور داشته و به ما نیرو و جسارت میبخشند.
همانند گذشته تودههای زحمتکش در کشورهای ما و سراسر جهان اساسا در شرایطی همانند آنچه که امپریالیسم بمثابه آخرین مرحله تکامل سرمایهداری پدید آوردهاست زندگی میکنند. بعد از نسبتا یک دوره کوتاه رونق در اروپای غربی، بعد از جنگ ویران کننده جهانی دوم، بعد از “نقطه عطف نئو لیبرالیسم” در سالهای ۱۹۸۰ در اینجا هم وضعیت معیشتی طبقه کارگر مستمرا بدتر شدهاست. هرچند که تسهیلاتی را ولی نه در مبارزه حاد علیه بورژوازی بدست آورده اند. بخصوص بعد از بحران سال ۲۰۰۸ در اروپا هر ساله تعداد انسانهائی که به فقر و نکبت رانده میشوند افزایش مییابد. سرمایهداری در عصر امپریالیسم وارد یک رقابت خشن و مرگبار بین کنسرنهای بزرگ انحصاری شدهاست که بر فراز دولتها و دستهجات دولتی در صدد تامین منافع خویشاند. این مبارزات در سطح جهانی جهت دستیابی به مواد خام، بازارهای فروش ومواضع استراتژیکی، ضرورتا به جنگهای منطقهای و جهانی منجر میگردد. قربانیان اصلی این درگیریها کارگران و تودههای خلق در کشورهای نومستعمره و وابستهاند که بلافاصله با فشار گرسنگی، نکبتِ جنگ و آوارگی مواجهاند. همچنین در مراکز کشورهای پیشرفته سرمایهداری – امپریالیستی، مانند اروپا، فقر خزنده و تنگدستی تودههای کارگر هم کاملا چشمگیر است.
ما بعنوان کمونیستهای انقلابی – نه فقط بدلیل تاریخ انقلابات شکست خورده در اروپای غربی در صد سال اخیر، اطمینان کامل داریم، افق انقلابیای که توسط روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت در سال ۱۹۱۸ بروی کارگران و تودههای خلق گشوده شدهاست نوید دهنده دنیای نوینی خواهد بود. استوار در راهی که روزا و کارل نشان دادهاند برای کسب قدرت طبقه کارگر، جهت دستیابی به سوسیالیسم و یک آینده کمونیستی بدون سرکوب و استثمار مبارزه کنیم.
محل تجمع بلوکِ انقلابی: ۱۰ Uhr U-Bahn Frankfurter Tor
پانویسها:
۱ – کارل لیبکنشت، “دشمن اصلی در خانه خودی است”، اعلامیه مه ۱۹۱۵
۲ – روزا لوکزامبورگ، سخنرانی درگردهمائی حزب مستقل سوسیال دمکرات در برلین بزرگ ، ۱۵ دسامبر ۱۹۱۸
۳ – روزا لوکزامبورگ منتخبات جلد ۳ ص.۳۰
۴ – روزا لوکزامبورگ در باره نظامیگری و طبقهکارگر جلد ۳ ص. ۴۴۴
۵- کارل لیبکنشت مجموعه آثار جلد ۹، ص۶۷
۶ – روزا لوکزامبورگ جلد ۴، ص۶۱۶
Unterzeichnet von :
Bolschewistische Partei (Nordkurdistan-Türkei)
Inititative für den Aufbau einer Revolutionär-Kommunistischen Partei (Österreich)
Trotz Alledem (Deutschland)
Stand 28.12.2018
Übersetzt und veröffentlicht:
Ein linker iranischerAktivist in Wien (Österreich)
Kontaktadresse: Iran-Rat, Amerlinghaus, Stiftgasse 8, A-1070 Wien
email:linksaktivist@gmx.at
درج، چاپ و نشر این نوشته با ذکر نام و منبع آن آزاد است!