شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ – هرانا – مسوولین زندان روز سه شنبه به جای انتقال سید مصطفی تاجزاده زندانی سیاسی به بیمارستان برای بررسی بیماری چشمی، وی را به دادگاه انقلاب منتقل کردند. به گزارش کلمه، پیش از این زندانبانان روز دوشنبه از انتقال سید مصطفی تاجزاده به بیمارستان فارابی برای بررسی مشکل چشم خبر داده بودند اما این برنامه چون بدون هماهنگی قبلی و بدون اطلاع خانواده و پزشک معالج انجام شد به دلیل عدم حضور پزشک در بیمارستان به نتیجه نرسید و قرار بود که روز بعد این اعزام با هماهنگی قبلی انجام شود اما در کمال تعجب این زندانی سیاسی روزه دار به جای بیمارستان سر از شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب درآورد.
به گفته آقای تاجزاده در ملاقات حضوری به همسرش، منشی این شعبه، وی را از پرونده جدیدی که سپاه برای او ساخته خبر داده بود که تاجزاده نیز ضرورت مطالعه پرونده توسط وکیلش را گوشزد کرده است.
سید مصطفی تاجزاده به همسرش گفته است که این برنامه توسط باند طائب در سپاه تدارک شده و در واقع فشار از پایین است و باید دید مشخصا نظر بیت در این باره چیست که با روند دادگاه این مسئله روشن خواهد شد!
پیش از این از شعبه ۲۸ برای احضاریه جدید با همسر تاجزاده تماس گرفته و وانمود کردند که از زندانی بودن تاجزاده بیخبرند. فخرالسادات محتشمیپور در پاسخ ایشان گفته بود که همسرم سه سال و سه ماه است که به طور غیرقانونی در انفرادی زندان است و احضاریه را باید به زندان اوین برسانید!
به گزارش کلمه همچنین اخیرا خبرگزاری سپاه در مصاحبهای با دکتر علی مطهری سوالاتی از وی کرده بود که معاون سیاسی وزارت کشور دوره اصلاحات در واکنش به آن نکاتی را به شرح زیر متذکر شده است:
صحبت آقای مطهری که گفته بود اتفاقات انجام شده پس از انتخابات برنامه ریزی از قبل نبوده کاملا درست است چرا که با این همه شنود و عناصر نفوذی و تعقیب و مراقبت و همکاری و اعتراف بریدهها، آقایان حتی یک مورد پیدا نکردند که این فرضیه خودساخته پوچشان را ثابت کنند در عوض با اعترافات آزاد و بدون اعمال فشار و شکنجه و آزار بر سردار مشفق میتوان ثابت کرد در سال ۸۸ کودتای انتخاباتی رخ داده است.
اینکه ایشان گفتهاند دستگاه امنیتی به دنبال انتقام وقایع سال ۷۸ بوده در مورد من کاملا صدق میکند چرا که بازجوی سپاه صراحتا به من گفت «اشتباه کردیم تو را ده سال رها کردیم و همان زمان باید تو را میگرفتیم و سینه دیوار میگذاشتیم و به واقع قسمت عمده بازجوییهای من مربوط به آن زمان بود اما پاسخهای قانع کننده و منطقی من باعث شد که شرمشان بیاید آن را در کیفرخواست بگنجانند.
در مورد بهزاد نبوی هم باید بگویم که بازجوییهای او از ۱/۱/۱ بوده تا زمان بازجویی و در آنها هیچ چیز دندان گیری برای بازجوهای سپاه به دست نیامد الا این اکتشاف غریب که وی در ترافیک اخلال ایجاد کرده است!
آنچه من در روزنامه خواندم به شکل بریده بریده بوده است و متاسفانه دسترسی به اصل مصاحبه نداشتم. اما بر اساس همان که دیدم و خواندم باید بگویم سوالات و تکیه کلامها دقیقا مطابق با گفتمان بازجوهای من بود گویی مصاحبه کننده از دو الف نزد ایشان برای بازجویی رفته یوده است و در غیراین صورت مرکز واحدی مانند فرقه رجویه مسئولیت شستشوی مغزی و همانند و هم سان سازی بازجوها و عناصر مرتبط را به عهده دارد که این گفتمان مشترک جاری و ساری میشود!