رهائی زنان بدون انقلاب و انقلاب بدون زنان امکان پذیر نیست! 

هرچه گسترده تر باد مبارزه برای رهائی و آزادی! 

پنجشنبه ۲۸ مهر، ۱۴۰۱-۲۰۲۲-۱۰-۲۰-SOS Iran- جامعه ایران بخصوص در دو دهه اخیر شاهد سربرآوردن اعتصابات، اعتراضات و طغیانهای اجتماعی بوده که هر بار به  بهانهای  در چالش اقشار و طبقات تحت ستم با ارتجاع حاکم، در عرصه کار وتولید، شهر و روستا و در کف خیابانها تبلور یافته و حماسههای جدیدی از خشم فروخفته  تودههای فرودست در برابر حاکمیت ضد مردمی و ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی آفریده است.

این مبارزات کاملا برحق بوده و باید از آنها با تمامی قوا با در نظر داشت عوامل انضمامی از جمله بسیج و سازماندهی طبقه کارگر ودیگر اقشار تحت ستم وبخصوص تامین رهبری انقلابی جنبش برای تحقق سرنگونی کامل رژیم از آن دفاع کرد. برای دستیابی به یک تحلیل درست و کسب نتایج لازم از درون این شورشهای اجتماعی و نماندن در سطح حوادث باید آنچه را که تاکنون در این دوره شاهد آن بودهایم بار دیگرمرور نمائیم:

هنگامیکه با تشدید اختلافاتهای درونی حاکمیت، دانشجویان در سال ۱۹۹۹ علیه بستن بعضی از نشریات دولتی دست به اعتراض زدند، هنگامیکه در سال ۲۰۰۹  در اثرتوهم به<انتصابات> رژیم بخش وسیعی از مردم بدنبال کروبی و موسوی، جناحی از حاکمیت روانه خیابانها شدند و رای خود را با بستن شال وکلاه سبز  بر بدن در خیابانها جستجو میکردند و بالاخره در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ در زیر فشار تورم و گرانی مایحتاج عمومی از جمله بنزین اقشار تهیدست و به حاشیه رانده شده دست به شورش زدند، همگی این اعتراضات هر بار بطور وحشیانه و به ضرب گلوله  سرکوب و به خون کشیده شد. این واقعیت حاکی از آن است که تحت سلطه امپریالیسم ورژیمهای وابسته به آن برای رهائی و کسب آزادی نمیتوان تنها به  شورشهای که فاقد رهبری و دورنمای انقلابیاند امید بست.

برای دستیابی به یک تحلیل درست و کسب نتایج لازم از درون این عصیانهای اجتماعی و نماندن در سطح حوادث وظیفه نیروهای پیشرو کارگری و کمونیستی است که در کنار تبیین و توضیح وضعیت اقتصادی و سیاسی جامعه، این آگاهی را به میان تودهها ببرند:

که اولا ما در یک جامعه طبقاتی بسر میبریم که قوانین حاکم بر آن از جمله مبارزه طبقات نیروی محرکه آن است.

ثانیا  آنچه که در سطح جامعه جاری است از جمله  این خیزشهای اجتماعی  جرقههای برخاسته از تضاد بنیانی جامعه یعنی آشتیناپذیری منافع  اردوی کار و زحمت علیه دولت حامی سرمایه داری جمهوری است که با تمام قدرت در پوشش ایدئولوژی اسلام بمثابه یکی از عوامل سرکوب از منافع طبقه سرمایه داری وابسته ایران  دفاع میکند. دیگر اینکه باید به این مسئله آگاه بود که رهائی از یوغ ستم و استثمار سرمایه و برآورد حتی خواستهای بورژوا- دمکراتیک تنها در پیوند با رهائی کارگران و زحمتکشان که اهرمهای اصلی تولید و خدمات را در اختیار دارند آن حلقه اساسی مبارزاتی است  که میتوان با در دست گرفتن آن جنبشهای دمکراتیک از جمله خواستهای بحق وانسانی زنان و در این ارتباط کارزار مبارزاتی درمورد قتل دولتی «مهسا امینی» را افقی روشن و انقلابی بخشیده و رهائی نهائی  بیش از نیمی از جامعه را همراه با برآوردن دیگر خواستههای حل نشده دمکراتیک تحقق بخشید.

در وضعیت مشخص کنونی حول وحوش این جنایت دولتی و بروزاعتراضات وسیع بخصوص زنان «مسئله زنان اهمیتی دو چندان مییابد.» 

 قرارگرفتن زنان در موقعیت فرودست، تبعیض جنسی، بکارگیری و قانونی کردن قوانین پدرسالاری درلوای قوانین ارتجاعی اسلام علیه زنان، یعنی بیش از نیمی از جامعه، فصل ننگینی از جنایت و تبهکاریهای رژیم جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد . به‌همین خاطردفاع قاطع از خواستهای برابریطلبانه زنان، حق انتخاب پوشش و بطورکلی حق و وظیفه یکسان برای زنان و مردان درهمه شئون اجتماعی، مبارزه برای رهایی ازسنتهای ارتجاعی و مرد سالاری، درکنارجدایی دین ازدولت وآموزش و پرورش، آزادی تمامی زندانیان سیاسی به مطالبات اصلی و دمکراتیک مردم ایران در کنار آزادی بیان و عقیده و حق تجمع و تشکل و اعتصاب و نیز رفع ستم ملی علیه دیگر خلقهای ساکن ایران و اقلیتهای مذهبی و تامین حقوق انسانی پناهندگان افغانی و.. در ایران  تبدیل شدهاست.

طبیعی است که این خواستهها تنها میتواند در پیوند با مبارزات طبقاتی جاری که زمینه مادی و عینی آن نبرد کار وسرمایه است با هدف گسست کامل از مناسبات کهنه و محو همه جانبه تمامی اشکال استثمار وستم که در طول قرنها شکل گرفته، دوام یافته و تحققیابد. 

رژیم جمهوری اسلامی  نزدیک به ۴۴ سال است که با کشیدن مبارزین ومعترضین به بند و برقراری دار وشکنجه، حقوق انسانی- مدنی و پایهای مردم  را پایمال کردهاست. بازداشت وقتل «مهسا امینی»  به بهانه عدم رعایت حجاب، این سند حقارت وبندگی را باید در تشدید و رویاروئی تضادهای واقعی اجتماعی که حلقه اصلی آن نبرد بین کارگران، مزدبگیران و فرودستان جامعه از یکطرف و سلطه  امپریالیسم در لباس رژیمهای شاهنشاهی در گذشته و حال رژیم جمهوری اسلامی دید و آن را مورد نقد وبررسی قرارداد و نه حادثهای خارج از مناسبات موجود و زمان و مکان مفروض. طبیعی است که سرنوشت نهائی این جدالهای اجتماعی را درنهایت تغییر توازن قوای طبقاتی به نفع تودههای تحت ستم و استثمار تعیین خواهد کرد، یعنی چگونگی رهائی وسازماندهی انرژی انباشت  شده درپشت سد دیکتاتوری حاکم، بعبارت دیگر چگونه و در کجا  میتوان قهر انقلابی را در برابر قهر ضد انقلابی که بعینه عرصه خیابانها را خونین کرده است، سازماندهی کرد و به میدان مبارزات طبقاتی یعنی به آنجائی که عرصه کار وتولید و استثمار نیروی کار، به وبویژه آفرینش ارزش اضافی است کشاند وبدین طریق عنصر ذهنی و هدایت کننده انقلاب را تحقق بخشید. 

بهمین دلیل نقطه عزیمت ما برای تحلیل حوادث جاری و درگیریهای اخیر که حول وحوش قتل« مَهسا امینی» جاری است، میبایست درکنار افشاءگری های سیاسی همه جانبه از رژیم جمهوری اسلامی و تمامی ابزار سرکوبش، ارتش، سپاه پاسداران ودستههای شبه نظامی ازجمله بسیج وگشت ارشاد، سازماندهی مبارزات کارگران و زحمتکشان و کوشش در انکشاف مبارزه طبقاتی باشد. بنابراین نفی انقلابی حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی و نابودی سلطه کامل امپریالیسم و بدیل ایجابی آن یعنی برقراری حاکمیت انقلابی تودهها برهبری طبقه کارگر و در قدم اول دمکراتیزه کردن کامل جامعه آن محور اصلی تبلیغی و ترویجی است که میتواند این عصیانهای پراکنده و خود جوش را که ریشه در تضاد و شکافهای طبقاتی، بعبارت دیگر، انباشت ثروت در دست طبقات انگل و فاسد جامعه- سرمایه داران و زمینداران- از یکطرف و افزایش فقر ونکبت برای اکثریت تودههای مردم بخصوص زنان زحمتکش  دارد و هربار به بهانهای سربلند میکند، سمت وسوئی مترقیانه و انقلابی بخشید.

همچنین باید با ایده های ضد تاریخی وغیر واقعی و توهم برانگیز که گویا رهبری این مبارزات ازدرون همین جنبشهای خیابانی بیرون خواهد آمد، مبارزه و آنها را افشا نمود. آنچه که تاریخ انقلابات پیروزمند تا کنونی نشان داده است اثبات این رهنمود انقلابی است که رهبری جنبش نه از بالای سر جنبش ویا از کف خیابانها بلکه حاصل تلفیق عنصر آگاهی سوسیالیستی با جنبش کارگری و تودهای است وعاملین آنهم نیروهای پیشرو و آگاه کارگری وسازمانهای انقلابی وکمونیست اند.

هرگونه رویکرد دیگری ثمره آن سپردن رهبری این جنبشها به بورژوازی و بازی دردستهبندیهای موجود حاکمیت وحامیان امپریالیستی آنها ونیروهای رفرمیستی رانده شده ازدرگاه ولایت فقیه و حامیان رویزیونیستی آن خواهد بود  که نمیخواهند و نمیتوانند از دایره مناسبات موجود پا فراتر گذارند. که نتیجه آن نه دست یابی به تغییرات ریشهای یعنی نفی مناسبات موجود، بلکه برعکس نجات نظام سرمایه و استثمارو در بهترین حالت استحاله همین رژیم و به هرز بردن انرژی آزاد شده تودهها خواهد بود.

آنچه که ما با روی کار آوردن خمینی در سال ۵۷ با پشتیبانی خیل وسیعی ازاین قماش نیروها که امروزهم با عناوین و چهرههای دیگری میدانداری میکنند وادعای آزادیخواهی دارند تجربه کردهایم. 

وین -۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ 

  – سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی!  زنده باد  سوسیالیسم! 

  – پیش بسوی مبارزه برای تحقق حقوق کارگران و تودههای تحت ستم! 

   – نابود باد نظام استثمار و سرکوب  سرمایهداری – امپریالیستی !                                                                      

– زنده باد همبستگی بین المللی! 

                                  <یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش > 

Kontaktadresse: Iran-Rat, Amerlinghaus, Stiftgasse 8, A-1070 Wien 

email:shora.sam@gmail.com 

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال