بیاد خسرو صفایى

چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت، ۱۳۹۹-۲۰۲۰-۰۵-۰۶-SOS Iran-  باقر مرتضوی: خسرو صفایى در سال ١٣١۴ در یک خانواده متوسط در سمنان به دنیا آمد. پانزده ساله بود که به سازمان جوانان حزب توده پیوست و به زودی به یکى از کادرهاى برجسته آن تشکیلات بدل شد.

خسرو با تشدید دیکتاتورى در سال ١٣٣٧ براى ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در دانشگاه معمارى رم ثبت نام نمود. ورود او به ایتالیا، مقارن با زمانى بود که کنفدراسیون محصلین ودانشجویان ایرانى مراحل تکوین اولیه خود را مى­گذراند و صفائى خیلی زود به یکى از عناصر فعال کنفدراسیون تبدیل شد و به عضویت در رهبرى فدراسیون دانشجویان ایرانى در ایتالیا در آمد.جوانانی که در آن سال­ها برای تحصیل به خارج می­آمدند، جنبش ملی شدن صنعت نفت را به خاطر داشتند. همان طور که به تدریج هسته­های مقاومت در داخل ایران شکل می­گرفت، در خارج نیز این دانشجویان کم کم پرچم مبارزه را علیه رژیم کودتا برمی­افراشتند. پیروزی انقلاب کوبا و الجزایر که با توسل به مبارزه مسلحانه به پیروزی رسیده بود، به شور و شوق انقلابی جوانان ایرانی چون خسرو صفایی که در صفوف کنفدراسیون متشکل بودند، دامن می­زد. این واقعیت تلخ که رهبران حزب توده ایران با نادیده انگاشتن تحولات ایران و جهان و در اطاعت از اوامر شوروی، حاضر نبودند مشی و اشتباهات جدی خود از گذشته را اصلاح کنند، و این واقعیت تلخ هر روز برای اعضا و هواداران حزب توده چون خسرو صفایی بیشتر روشن می­شد که این رهبران در پی انقلاب نیستند. آنان پس از بحث­های طولانی پای ایجاد سازمان انقلابی رفتند، خسرو صفایی یکی از بانیان و پیشگامان اصلی این گام خطیر بود. خسرو در گنگره اول سازمان انقلابی به سال ۱۳۴۳ در آلبانی شرکت کرد و پس از آن در پاییز ۱۳۴۶ برای آموزش مارکسیسم و آشنایی با اندیشه مائو تسه دون، همراه هیاتی به جمهوری توده­ای چین رفت.

خسرو در زمان اقامتش در رم، با سفیر عراق که کرد و از اعضای حزب دمکرات کردستان عراق متمایل به خط احمد-جلال طالبانی بود، آشنا شد. هنگامی که در سال­های۱۳۴۸  -۱۳۴۷ ( ۶۹-۱۹۶۸) جنبش مسلحانه­ای در کردستان ایران جریان داشت و سازمان انقلابی حزب توده ایران در صدد برآمد عده­ای از اعضای خود را برای تماس با رهبران جنبش کردستان ایران به آن منطقه بفرستد، دوستی صفایی و سفیر عراق اهمیتی تازه یافت. سفر اعضای سازمان به کردستان ایران تنها با گذشتن از خاک عراق ممکن بود. به همین خاطر صفایی با سفیر عراق در ایتالیا تماس گرفت و از او برای گرفتن ویزا و تدارک مقدمات کار سفر خود و رفقایش کمک خواست. آنها با کمک گرفتن از سفیر عراق، با گذشتن از خاک آن کشور به مناطق انقلابی کردستان ایران رفتند و کوشش فراوانی برای سازماندهی مبارزه مسلحانه انجام دادند. صفایی پس از شکست جنبش ملاآواره در کرستان بار دیگر به اروپا بازگشت و قرار شد مدتی بنا بر تصمیم سازمان به شیخ نشین­های خلیج فارس برود. او با یک هیئت دیگری از اعضای سازمان به شیخ نشین­ها رفت تا کار گسیل اعضای سازمان به ایران را تدارک ببیند. او از سال ۱۳۵۰ تا ۵۱ در شیخ نشین­های خلیج فارس  در میان کارگران ایرانى زندگى و کار کرد و حاصل  بعلاوه بسیج تعدادى از کارگران به سازمانش بود.

خسرو سرانجام در سال ١٣۵٢ براى ادامه مبارزه عازم ایران شد. او در ١۴ اردیبهشت ١٣۵۵ دستگیر و در زیر شکنجه کشته شد. بنا به روایتی شکنجه­ها تحت نظر سیروس نهاوندی انجام می­گرفت.

خصوصیت خسرو این بود که در جدى­ ترین وقایع هیچ­وقت جوانب شوخى و یاد­آورى جنبه هاى طنزآمیز مسائل روزمره زندگى را فراموش نمى­کرد. او قادر بود که در بدترین اوضاع لطیفه­هایى در مورد رفتار خود و دیگران پیدا کند و با بیانشان اضطراب همگى را کاهش دهد. ما مرگ را درخود پرورش داده بودیم ولى او زندگى را و این عالی­ترین خصوصیت او بود. خوش­روئی و بی­باکی انقلابی تنها سجایای اخلاقی او نبود. صفایی در عین حال نکته­سنج و جستجوگر و از جزم­اندیشی گریزان بود. شاید یکی از برجسته­ترین خصوصیات صفایی، بی­علاقه­گی و بی­اعتناعی­اش به کسب مقام و مرتبه حزبی بود. او که جزو بنیان­گزاران سازمان انقلابی بود، هرگز در صدد دست­یافتن به مقام­های ممتاز حزبی برنیامد. او با همه تجربه و درایتی که داشت، خود را سرباز ساده ارتش انقلاب می­شناخت و در همین راه نیز تا پای جان در خدمت نبردی که با رژیم شاه در جریان داشت استقامت کرد.

 

 

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © ۱۴۰۳ استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع آزاد است. All rights reserved.



ارسال